قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / در مکتب اصولی نجف/ سید محمدمهدی رفیع‌پور
سید محمدمهدی رفیع‌ پور

معرفی موسوعه 15 جلدی «المباحث الاصولیة» اثر آیت‌الله اسحاق فیّاض؛

در مکتب اصولی نجف/ سید محمدمهدی رفیع‌پور

دانش اصول فقه یکی از علوم پویا و گسترده اسلامی است که نقش بی بدیلی در مقام فهم و استنباط احکام شریعت دارد. مطالعه آثار مختلف اصولی برای خوانندگان تسلط وپختگی فکری به بار می‌آورد و به اشکالات احتمالی فکری آنان در حوزه این دانش پاسخ می‌دهد.

شبکه اجتهاد: موسوعه پانزده جلدی “المباحث الاصولیّه” حاصل تلاش علمی اصولی برجسته و معاصر آیت‌الله شیخ محمد اسحاق فیّاض است. کتاب یک دوره کامل مسائل دانش اصول فقه را به تفصیل مورد بررسی و کاوش قرار داده و با قلمی گویا به گشودن ابهامات این دانش اهتمام ورزیده است.

آنچه ملاحظه می‌کنید سیری اجمالی در کتاب مذکور است که به مناسبت انتشار جلد پانزدهم و تکمیل این دوره، نگاشته می‌شود. امید است که برای خوانندگان محترم به ویژه علاقه مندان مباحث “اصول معاصر” مفید باشد.

نویسنده اثر: حضرت آیت‌الله شیخ محمد اسحاق فیاض (متولد۱۳۰۹شمسی[۱] در ولایت غزنی) از چهره‌های شناخته شده در حوزه‌های علمیه و مراجع نجف اشرف و مفاخر عالمان افغانستان هستند.

شهرت اولیه ایشان مدیون نگارش درسهای استاد الفقها مرحوم محقق خوئی در مباحث الفاظ با نام “محاضرات فی اصول الفقه” در ایام جوانی است که  نام ایشان را در کنار تقریر نویسان خوش قلم تاریخ حوزه، قرار داده است.

آیت‌الله خوئی در تقریظی که در تاریخ ۶ جمادی الثانیه ۱۳۸۲هجری قمری بر این کتاب نوشته‌اند: ..«و ممن وفقت لرعایته و حضر ابحاثی العالیه فی الفقه و الاصول هو قرّه عینی العلامه المدقق الفاضل الشیخ محمد اسحاق الفیاض دامت تأییداته و قد عرض علیّ الجزء الاول من کتابه(المحاظرات فی اصول الفقه) الذی کتبه تقریرا لابحاثی باسلوب بلیغ و المام جدیر بالاشاده و الاعجاب..»(خوئی۱۴۲۲؛۴۴/ابتدای کتاب)

۱- معرفی اجمالی کتاب

مشخصات کتاب: موسوعه “المباحث الاصولیه”  یک دوره کامل اصول فقه است که حاصل سالها تحقیق و تأمل و نگارش جناب آقای فیاض می‌باشد. این کتاب “خوش خوان” در دهه هشتاد شمسی به صورت تدریجی و در طول سالهای متمادی توسط دفتر معظم‌له به چاپ رسیده و منتشر شده است. جلد پانزدهم و آخر این مجموعه که اخیرا روانه بازار شده است- در زمستان سال۱۳۹۵ در قم توسط نشر صاحب الامر به انجام رسیده است. متأسفانه جلد های ابتدایی مجموعه در چاپ اول-که نگارنده در هنگام نشر خریداری می‌کرد- تاریخ انتشار ندارد. آنطور که از قرائن بر می‌آید این اثر در طول این سالها نگارش یافته و به ترتیب منتشر شده است.

۲- ارزیابی کتاب

۲-۱ ویژگی‌های کتاب:

کتاب دارای ویژگی‌های متعددی است که به برخی از آنها اشاره می‌کنم:

اول: قلم روشن. بسیاری از آثار اصولی خواننده را با مشکل دریافت مطلب مواجه می‌کند.باز کردن مفاهیم تصوری و اصطلاحات اصولی از یکسو و تبیین ادله دشوار یاب آن از سوی دیگر، اصول خوانان را به دشواری زیادی مواجه می‌کند. اما نویسنده محترم در هر دو حوزه به خوبی از شرح مطلب برآمده‌اند و با قلمی روان مراد و مقصود خود را تبیین کرده‌اند. خواننده کتاب ممکن است احیانا با مطلب ایشان مخالف باشد اما این مخالفت به جهت نفهمیدن متن نخواهد بود. ذکر مثال برای این مطلب لازم نیست چراکه سراسر کتاب دارای این ویژگی می‌باشد و خواننده با تورق ساده به آن اذعان خواهد کرد. فقط برای نمونه:

دوم: ارائه نتایج و خلاصه مطلب. یکی دیگر از مزایای کتاب “المباحث الاصولیه” ارائه چکیده مطلب است. در آثار مفصل اصولی به جهت فاصله شدن میان مطالب انسجام بحث در مواردی از دست می‌رود و خواننده در پایان مطالعه طولانی نکات ابتدای بحث را فراموش می‌کند اما در کتاب مورد بحث ما مؤلف به این مشکل توجه داشته و با ذکر خلاصه مطلب، نتایج مهم را با حوصله تنظیم و ارائه کرده است. فایده دیگر این سبک این است که برای کسانی که تمایل یا فرصت مطالعه همه بحث را ندارند و تنها می‌خواهند نتیجه تحقیق نویسنده را بدانند، کار را ساده می‌کند.

اگرچه امروزه بخش”نتیجه گیری” یکی از اجزاء حتمی مقالات علمی قلمداد می‌شود اما استفاده از این روش در میراث سنتی حوزوی چندان مرسوم نبوده است. معمولا علمای ما در پایان مطلب با یک تعبیر نتیجه نهایی را بیان می‌کنند اما نتایج همه مقدمات و تحقیقات بحث را تنظیم نمی‌کنند. این ابتکار مثبت پیشتر توسط خود مولف در کتاب محاظرات-که همانطور که گذشت تقریرات درس آیت‌الله خوئی است- دنبال شده و در المباحث الاصولیه هم ادامه یافته است.[۲] سراسر مباحث کتاب بخش نتایج مرتبی دارد از جمله بنگرید به: (جمع بندی بحث اجزاء)۳/۴۲۱ (جمع بندی بحث علم اجمالی)۱۰/۲۲۴(جمع بندی بحث استصحاب کلی)۱۳/۲۴۱(جمع بندی مباحث قواعد جمع دلالی عرفی)۱۴/۲۹۷ نیز۸/۳۴۴٫

سوم: تبیین کفایه الاصول. کتاب ارزشمند کفایه الاصول اثر مرحوم آخوند خراسانی از جمله متون درسی و محوری حوزه‌های علمیه در دانش اصول فقه است. کم نیستند علمایی که در آثار خود به ظاهر عبارات کفایه بسنده کرده و احیانا به نقد و بررسی آن پرداخته‌اند. از ویژگی‌های خوب کتاب المباحث الاصولیه این است که در عین توجه به کفایه- که طبعا ویژگی مشترک غالب بلکه همه دروس عالی اصول است- تلاش کرده است تا به تبیین و تعمیق آن هم اقدام کند و به راحتی تسلیم اشکالات منتقدان نشود. مولف محترم در موارد متعدد به توضیح و شرح مطالب کفایه پرداخته است. این کار سبب می‌شود که مدرسان کفایه برای فهم بهتر مطالب مرحوم آخوند، به المباحث الاصولیه هم سری زده و مسائل آن را رصد کنند. برای نمونه:۲/۶۵؛ ۱۳۲؛۲۵۰؛ ۸/۸۷؛  ۹/۱۹۱٫

چهارم: توجه به افکار و آراء علامه شهید آیت‌الله صدر (ره). یکی دیگر از مزایای کتاب “المباحث الاصولیه” توجه به آراء اصولی شهید صدر است. همانطور که روی هر مجلد کتاب برای معرفی آن آمده است:« دراسه موضوعیه معمقّه تستوعب احدث ما وصل الیه الباحث الاصولی من الآراء و النّظرات العامّه باسلوب بالغ درجه کبیره من الدقّه و العمق و الشّمول.» گویا مراد ایشان از جدید ترین مطالبی که پژوهشگر اصولی به آن رسیده است افکار شهید صدر باشد. این مطلب با توجه به معاصر بودن مؤلف با علامه شهید نقطه مثبت دیگری را برای کتاب رقم زده است. کم نیستند علمایی که به هر دلیل به معاصران خود کم توجهی کرده و خود را از افکار آنها محروم می‌کنند.

توجه مستمرّ به آراء و افکار شهید صدر در سراسر این دوره دیده می‌شود. فقط برای نمونه: ۱/۸۱؛۱۲۴؛۲۵۴؛۴/۲۰۳؛۳۴۱؛۳/۳۴۶؛ ۱۰/۴۳؛۴۸؛  ۱۱/۲۸؛۴۴؛۸۲؛۱۴۵؛۱۶۲؛۳۷۰؛۱۴/۲۳۲؛۲۷؛ ۱۳/۱۱۴؛۲۸۸؛ ۱۵/۴۵؛۱۵۴؛۱۹۹؛۲۱۱؛۳۴۳؛۳۷۳؛ نیازی به ذکر موارد بیشتر به نظر نمی‌رسد.

گفتنی است که برخی از این موارد انتقادی است و برخی هم تأییدی می‌باشد. برای مثال: نقد نظریه اقتران اکید شهید صدر را در ۱/۱۴۵ ملاحظه کنید.

پنجم: دفاع از اندیشه‌های محقق خوئی. از دیگر ویژگی‌های کتاب برجستگی “دفاع معقول” از اندیشه‌های محقق خوئی در برابر اشکالات شهید صدر است. از جمله بنگرید:۱/۵۱؛ ۵۵؛ ۳۶۰؛۲/۲۰؛۱۳۸؛ ۹/۱۸۴؛ ۱۳/۳۴۷؛۴۶۱٫

چقدر خوب است که “اصحاب مکتب شهید صدر” نقدهای کتاب را بر استاد شهید ملاحظه کرده و اگر کاستی در آنها وجود دارد، به نقد مطالب آقای فیاض بپردازند. رشد دانش از طریق همین تبادل افکار محقق می‌شود.

البته همانطور که اشاره شد دفاع مؤلف از افکار محقق خوئی معقول است. به این معنا که در موارد متعددی هم ملاحظه می‌کنیم که از سخن استاد، دست برداشته و آن را نقد می‌کنند. برای نمونه: نقد ضابطه اثباتی محقق خوئی در مفهوم غایت۶/۲۳۶ نیز بنگرید به:۲/۶۸؛ ۹۱؛۱۳۹؛۳۸۳ ۶/۱۶؛۲۴۶؛ ۷/۱۸۲ و۱۹۱٫

ششم: تلاش برای حفظ استقلال فکری و نوآوری. اگر چه آیت‌الله فیاض در موارد زیادی رأی استاد خود را تأیید وپذیرفته‌ است اما این مطلب به این معنا نیست که استقلال فکری ندارند. نویسنده محترم در موارد متعددی تلاش نموده تا دیدگاه جدیدی عرضه نماید. از جمله بنگرید:(۲/۱۳۹؛ ۳/۴۱۱؛ ۸/۶۸؛ ۱۱/۲۸؛ ۱۴/۹۷؛۲۲۳؛۱۸۸؛۳۵)

۲-۲ نقد:

کتاب “المباحث الاصولیه” در عین داشتن امتیازات متعدد، قابلیت تکامل بیشتر را هم داشت. در این مختصر به چند کاستی اشاره می‌کنم:

۲-۲-۱ عدم توجه به اصول قم

نپرداختن به آراء و افکار اصولی دانشمندان قم یکی از کاستی‌های کتاب مذکور است. “درر الفوائد” اثر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی-با حواشی شاگرد خاص ایشان مرحوم آیت‌الله اراکی- “نهایه الاصول” تقریرات اصول مرحوم آیت‌الله بروجردی[۳] و “تهذیب الاصول” تقریرات اصول مرحوم امام خمینی[۴] سه اثر اصولی مهم در میان علمای قم هستند که ارزش دیدن و بررسی-و لو به صورت انتقادی- داشتند ولی در کتاب  با وجود تفصیلی که دارد و با وجود اشتهار و در دسترس بودن هر سه اثری که برشمردیم، توجهی به آنها نشده است.[۵]

معروف است که عالمان نجف اصول علمای قم را ضعیف می‌دانند و به آن اعتنایی ندارند. مطالعه این کتاب -با تفصیلی که دارد- شاید تأییدی بر این مدعی باشد. نگارنده در سراسر این مجموعه مفصل حتی یک مورد را به خاطر ندارد که به اندیشه قمی‌ها پرداخته شده باشد.

۲-۲-۲ نپرداختن به مباحث رجالی:

در آثار محقق خوئی مباحث رجال حدیث وزن و ارزش ویژه‌ای دارد اما مؤلف محترم با وجود تأثرشان از استاد، از کنار بسیاری از مباحث سندی به صورت مختصر عبور کرده و وارد بحث نشده‌اند(برای نمونه:۳/۳۶۵؛۴۰۴). گاهی اگر مطلبی باشد در حد همان فرمایشات محقق خوئی است و چیزی علاوه نشده است مانند بحث سند حدیث رفع۸/۹۹؛( نیز بنگرید:۸/۲۱۱؛ ۱۱/۷۷؛ ۹/۲۰۵٫)

حتی اگر بپذیریم که در این موارد دیدگاه مشابهی با استاد خود دارند مناسب این بود که لااقل به چرائی دیدگاه خود در مورد وثاقت و ضعف افراد و اسناد اختلافی اشاره کرده و آدرس منبع مورد تأیید خویش را بیان نمایند. برای نمونه در بحث روایات استصحاب آنجا که به روایت مرحوم صدوق از اسحاق بن عمار می‌پردازند با یک جمله آن را ضعیف دانسته و از بحث سند عبور می‌کنند(. این در حالی است که استادشان محقق خوئی سند را پذیرفته و از آن به موثقه یاد کرده است:(خوئی۱۴۲۲؛۴۸/۷۶) نگارنده احتمال قوی می‌دهد که جهت تضعیف سند، مطلبی است که شهید صدر درباره آن گفته است. به نظر شهید، چون شیخ صدوق در ابتدای این نقل تعبیر “و روی عن اسحاق بن عمار” دارد لذا اسناد آخر کتاب در بخش مشیخه شامل حال او نمی‌شود و در نتیجه سند را باید مرسل و ضعیف قلمداد کرد. این دیدگاه نیازمند تأمل بیشتری است.

۲-۲-۳ نپرداختن به آثار معاصران

ما اگر نادیده گرفتن اصول قمی‌ها را به هر جهت بپذیریم اما برخی از آثار اصولی معاصر نجف هم مورد توجه نویسنده دانشمند کتاب قرار نگرفته است( و لو به صورت توجه انتقادی).

به دو مورد اشاره می‌کنم:

اول: کتاب “منتقی الاصول” است که تقریرات اصولی برجسته مرحوم آیت‌الله سید محمد روحانی(متوفی۱۳۷۶ش) به قلم مرحوم شهید سید عبد الصاحب حکیم و در هفت جلد می‌باشد. آقای روحانی نجفی بوده و از اندیشمندان به نام اصول در دوران معاصر قلمداد می‌شوند. چاپ دوم این کتاب در سال۱۴۱۶ قمری بوده و سالها قبل از نگارش کتاب مباحث است.

مورد دوم: کتاب “المحکم فی اصول الفقه” اثر ارزشمند آیت‌الله محمد سعید حکیم چاپ اول این کتاب در سال۱۴۱۴ه.ق بوده است و در نتیجه مولف محترم به آن دسترسی داشته‌اند. آقای حکیم هم از علمای به نام نجف هستند و نکات بعضا قابل تأملی در اثر فوق مطرح کرده‌اند که نیازمند بررسی است.[۶]

۲-۲-۴ لزوم تصحیح و ویرایش مجدد متن: کتاب نیازمند تحقیق وویرایش کامل است. آدرس برخی اقوال در پاورقی ذکر نشده است. برای پژوهشگران مراجعه به منبع اصلی سخن یا اشکال اهمیت فراوانی دارد چراکه ممکن است برداشت پژوهشگر با کتاب متفاوت باشد و یا اینکه احتمال بدهد مطلب مقدمه یا دنباله مفیدی داشته و بخواهد آنها را مطالعه نماید.

برای نمونه: در۲/۳۱۹ به روایات نهی از نماز خواندن پشت محدود و مجزوم استناد شده است اما آدرس روایات در پاورقی استخراج نشده است. در۸/۴۷ به ظاهر کلمات شیخ انصاری، محقق خراسانی، اصفهانی، نائینی و خوئی مطلبی استناد داده شده است در حالیکه منبع هیچ کدام در پاورقی نیامده است.

گوینده ادعا در۲/۳۰۱؛ ۳۱۰ ؛ ۷/۳۱۸؛ ۲۳۱؛ ۳۲۱؛۸/۶۷؛۳۳۹؛ ۳۸۸؛۴۲۶؛ ۱۱/۲۲۴ مشخص نیست؛ گوینده”قد یقال” در۸/۳۸۰ روشن نشده است. مستند ادعای مشهور بودن یک دیدگاه در پاورقی منبعی ندارد۳/۷۲؛۲۰۶٫ آدرس مطلبی که از مرحوم کاشف الغطا نقل شده از کتاب رسائل(فرائد الاصول) آورده شده است؛ در۱۳/۳۶۵ مطلبی را از تقریر دیگر شهید صدر نقل می‌کنند که متاسفانه آدرس آن در پاورقی نیامده است. احتمالا مرادشان مباحث الاصول است. در ۸/۳۸۸ مناقشه‌ای را مطرح می‌کنند( و قد یناقش فیه) که مشخص نیست مراد چه منبعی است. نیز بنگرید به:۳/۲۰۷؛ ۸/۵۳۱٫  البته ممکن است نویسنده در مقام طرح مناقشه یا طرح دعوی باشند و اساسا منبع و گوینده مشخصی در کار نباشد اما همین مطلب باید پس از تفحص در پاورقی با عباراتی همانند “لم نجد قائله” مشخص شود. در ۲/۱۸۳ به توهمی ( و لکن قد یتوهم) پاسخ داده‌اند که روشن نیست مربوط به چه کسی می‌باشد. مستشکل در۲/۴۳۵ مشخص نشده است در۲/۱۱۹ مطلبی به شیخ انصاری نسبت داده شده است و در پاورقی به جای استخراج مطلب از کتبهای شیخ آمده: این مطلب را در محاضرات از شیخ انصاری نقل کرده است.

در ۲/۱۷۹ مطلبی را که کتاب “کفایه الاصول” از شخصی نقل کرده است، از کفایه نقل نموده و تلاشی برای یافتن منبع اصلی سخن نشده است. همچنین ۲/۳۰۰ که مطلبی را به نقل از بحوث شهید نقل نموده، در پاورقی آدرس بحوث نیامده است. همچنین مراد از بعض المحققین در۶/۳۳۳ و۷/۴۴۶ احتمالا شهید صدر است اما آدرسی در پاورقی دیده نمی‌شود. این قبیل اشکالات نسبت به متن کم نیست و برای نمونه شماری، همین اندازه کافی است.

خلاصه‌هایی که در پایان مباحث ذکر شده است و یکی از امتیازات کتاب است، در اواخر کتاب یا ذکر نشده و یا به صورت فراگیر نیست و نتایج برخی از مباحث را در بر ندارد(نگاه کنید:۱۵/۴۱۴) و این در حالی است که در مجلدات نخستین، این خلاصه‌ بحث‌ها با حوصله و دقت بیشتری تنظیم و تدوین شده است

علاوه بر این موارد، کتاب فاقد فهرست تفصیلی موضوعی و فهرست آیات و روایات و قواعد فقهی می‌باشد. اهمیت فهرست داشتن در دوران ما نیازمند گفتگوی بیشتر نمی‌باشد.

مایل بودم به برخی از مباحث محتوایی کتاب هم اشارتی کرده و چیزی بنویسم اما بحث به درازا می‌کشد و شاید به مقاله و بلکه مقالات مستقلی نیاز افتد. آیت‌الله فیاض آثار فقهی متعددی دارند که امیدوارم مجالی فراهم شود تا به معرفی آنها هم بپردازم.

برای این مرجع بزرگوار و مدرّس توانا سلامتی و توفیق بیشتری آرزو می‌کنم و امیدوارم دفتر معظم‌له همت کند و برای کتاب ویرایش مجدد و فهرست تفصیلی تنظیم نماید.

و الحمد لله رب العالمین

برگرفته از کانال شخصی نویسنده

———————————-

منابع:

الفیاض، محمد اسحاق۱۴۲۸، المباحث الاصولیّه، مکتب سماحته، الاولی.

الخوئی، السید ابوالقاسم۱۴۲۲، موسوعه الامام الخوئی، الاولی.

الصدر، السید محمد باقر۱۴۲۶، بحوث فی علم الاصول، موسسه دائره معارف الفقه الاسلامی، الثالثه.

——————————

[۱] -۱۹۳۰ میلادی

[۲] – از معاصران آیت الله خرازی از این سبک پسندیده در کتاب اصول خود “عمده الاصول” پیروی کرده‌اند.

[۳] -به قلم مرحوم آیت الله منتظری.

[۴] – به قلم آیت الله سبحانی. البته آثار قلمی امام –مناهج الوصول و انوار الهدایه و الاستصحاب و التعادل و التراجیح-از تقریرات نامبرده دقیق‌تر است اما چون از نظر زمانی با تاخیر چاپ شده است، در متن کتاب تهذیب را نام بردیم که از گذشته در اختیار حوزه‌ها بوده است.

[۵] – در طبقه بعد، تحریرات فی الاصول اثر مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی، المحصول از آیت الله سبحانی، تسدید الاصول از مرحوم آیت الله مؤمن قمی و عمده الاصول از آیت الله سید محسن خرّازی از دیگر آثار عالمان معاصر قم در دانش اصول است. آثار نامبرده به زبان عربی است. از مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی و حضرت آیت الله مظاهری هم یک دوره اصول فقه به زبان فارسی موجود است. این آثار، عمده آثار قابل ذکر عالمان قم در حوزه اصول فقه است. در طبقه معاصر، آثار در خور ذکر دیگری وجود دارد که باید در جای دیگر به آن پرداخت.

[۶] -البته منتقی از نظر زمانی و جایگاه، مقدم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics