قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / «دلم سوخت» و فرصتی برای تأمل در یک مسأله کلان فقهی‌ـ‌اخلاقی/ محمد عشایری منفرد
«دلم سوخت» و فرصتی برای تأمل در یک مسأله کلان فقهی‌ـ‌اخلاقی/ محمد عشایری منفرد

دیدگاه و نظر؛

«دلم سوخت» و فرصتی برای تأمل در یک مسأله کلان فقهی‌ـ‌اخلاقی/ محمد عشایری منفرد

شبکه اجتهاد: رهبر معظم انقلاب، با جمله‌ی بیدارگرِ «دلم سوخت»، صاحب این قلم را به یاد ادله‌ای انداختند که به اندازه‌ی شایسته به عرصه فقاهت، بویژه فقه اجتماعی و فقه رسانه، وارد نشده‌ است. آن‌چه دل رهبری را سوزانده، این است که در وجود رئیس جمهور فقیدمان، «نعمت»ها و «معروف»هایی وجود داشت، که نادیده انگاشته شده است. همین «نادیده انگاشتن نعمت‌ها و معروف‌ها در یک جامعه»، مسأله‌ای است که نیاز به تأمل فقهی دارد:

۱- در دعای بیستم صحیفه  سجادیه (ع)، “برجسته کردن معروفی که از دیگران سر می‌زند”، یکی از مکارم اخلاقی قلمداد شده (افشاء العارفه). در تراث روایی امامیه، از «کُفر المعروف» نهی شده است. منظور از کفر المعروف، ظاهراً این است که وقتی کسی عمل معروفی انجام می‌دهد، دیگران نادیده بگیرند، تحسینش نکنند و از او قدردانی نکنند. در منابع روایی امامیه در «باب مَن کَفَرَ المعروف» روایات هشداردهنده و شگفت‌آوری گردآوری شده است (الکافی، ج ۴، ص: ۳۳). شیخ حر عاملی ره، این روایات را در «باب تَحْرِیمِ کُفْرِ الْمَعْرُوفِ مِنَ اللَّهِ کَانَ أَوْ مِنَ النَّاسِ‌»  در میان «ابواب امر به معروف و نهی از منکر» گرد آورده است (وسائل، ج ۱۶، ص: ۳۰۹). نام‌گذاری باب، با کلمه‌ی «تحریم»، فتوای شیخ حر ره را نشان می‌دهد هرچند در فقه استنباطی، این مسأله چندان بررسی نشده و فتوای روشنی به دست نیامده است.

بی‌گمان نمی‌توان این روایات را به روابط فردی محدود کرد و آنها را به روابط شهروندان با حاکمان و نیز روابط رسانه‌ها با حاکمان، بی‌ارتباط دانست. در چند روایت، تصریح شده که باید “از آن دستی که نعمت خداوند بر آن دست جاری می‌شود تا به تو برسد”، شکرگزاری کنی (همان). در آموزه‌های نهج البلاغه، بین «ثنای استحقاقی» و «مَلَق=چاپلوسی»، که بار ارزشی منفی دارد، فرق نهاده شده است (الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ). در روایات، ناسپاسی (کفران النعمه) موجب قطع نعمتها، پریشانی جامعه و کسادی بازارها قلمداد شده است! بعید است که این ناسپاسی فقط بر «ناسپاسی فردی» حمل شود و شامل «جامعه ناسپاس» نشود. ظاهرا برداشت شیخ حر عاملی ره نیز هین بوده است که این باب را در میان ابواب امر به معروف و نهی از منکر (که صبغه‌ی اجتماعی دارد) گنجانده وگرنه مانند برخی دیگر از محدثان، این باب را در ابواب صدقات می‌گنجاند تا صرفاً رابطه آخذ صدقه با معطی صدقه را بیان کند.

۲- چنانکه در فرجام بحث زکات آمده، بر آخذ صدقه، حرام است که «کفران نعمت» کند بلکه شایسته‌ است آخذ از صدقه‌دهنده ثناگویی و تشکر کند (منتهى المطلب، ج‌۸، ص: ۵۱۰). در ذیل مبحث صلات استسقاء، وقتی می‌خواهند “گناهان موجب کاهش نزولات آسمانی” را فهرست کنند، «کفران النعمه» را یکی از این گناهان دانسته‌اند (جواهر ۱۲/۱۲۷) صاحب جواهر ره در خاتمه‌ی این بحث نوشته است: «و لعل أعظم أسباب حلول النقم و تحویل النعم احتقار النعمه» (همان ۱۲۹).

۳- به گمان نگارنده، آن‌چه دل رهبرمان را سوزانده، مسأله‌ای فراتر از بی‌توجهی ما به «معروف»ها و «نعمت»های رئیس جمهور شهید است چون به طور کلی کارنامه‌ی جامعه ایرانی، درباره «کفر المعروف» و «کفران النعمه» نیاز به تأمّل و بررسی دارد.

۴- خوب است اهالی فقاهت نیز در تحلیل و تبیین این روایات و تطبیق آن بر ساحت اجتماع و رسانه و نیز روابط شهروندان با حاکمیت، بیشتر بکوشند تا دانش کافی برای آگاهانیدنِ جامعه تولید شود. شاید کم‌عملی جامعه ناشی از کم‌آگاهی و کم‌آگاهی جامعه ناشی از «رخنه‌ی تئوریک» باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics