شبکه اجتهاد: ولی فقیه در دومین پیام به ملت شریف در پی تجاوز رژیم جعلی صهیونی به ایران اشارهای به تحمیل جنگ و صلح از سوی دشمن آمریکایی صهیونی و تسلیم نشدن ملت برابر چنین تحمیل ظالمانهای کردند: «ملت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم میایستد همانگونه که در مقابل صلح تحمیلی نیز محکم خواهد ایستاد و این ملت در مقابل تحمیل، تسلیم هیچکس نخواهد شد۱»
در واقع ولی فقیه در این بیانات اشاره به راهبرد دشمن آمریکایی صهیونی برای سلطه بر مردم منطقه و غارت داراییهای مادی و معنوی آنان را کرده است. این سیاست عبارت از «چرخهی جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی» است. دشمن ملت همزمانی که از صلح و گفتگو سخن میگوید در حال تدارک تحمیل جنگی نابرابر و غیر انسانی میشود. چنانکه صهیونیستها به گونهای ابلهانه و خباثت آمیز در زمان برگزاری مذاکره غیر مستقیم ایران و آمریکا به آسمان ایران حمله کرده جنگ را تحمیل میکند. در حالی که آمریکا در جریان این تهاجم بوده است و هیچ مخالفت و ممانعتی با آن نداشته است: « این حادثه زمانی رخ داد که مسئولان ما سرگرم مذاکره غیرمستقیم با آمریکا بودند و هیچ نشانهای از حرکت تند و نظامی و سخت از جانب ایران وجود نداشت۲»
چرخه جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی با هدف سلطه بر مردم منطقه به این معنا است که اولا مردم و دولتهای منطقه هیچ نقشی در تصمیم گیری برای اراده جنگ و صلح ندارند. این آمریکا و دولت غاصب صهیونی است که میتوانند تصمیم بگیرند منطقه چه وقت در آرامش صلح آمیز یا آتش جنگ قرار گیرند. و ثانیاً در این چرخه، جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی یکدیگر را پوشش میدهند. یعنی هر جنگ تحمیلی از پی صلح تحمیلی است و هر صلح تحمیلی از پی جنگ تحمیلی است.
به عبارت دیگر، آمریکا و اسرائیل در منطقه جنگ به راه میاندازند تا صلح خود نوشتهای را بر مسلمانان تحمیل کنند و نیز صلحی را تحمیل میکنند تا جنگ تدارک دیدهای را به راه اندازند. گنجاندن مکانیسم ماشه در قرار داد برجام برای تضمین همین جنگ تحمیلی است. لذا د این چرخه صهیونیستی هیچ صلح تحمیلی پایدار و تضمین شده نیست. بدین ترتیب، تحمیل جنگ و صلح به مثابه ابزار و راهکاری برای سلطه گری و استثمار مردم مسلمان منطقه است.
اکنون سوال این است که امت اسلامی در مواجهه با این راهبرد دشمن صهیونی (چرخه جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی) چه باید بکند. چون صهیونیستها دهها سال است که به این وسیله بر منطقه یا کانون جهان اسلام استیلا پیدا کردهاند و آزادانه همه گونه ظلم و ستم بر مسلمانان بویژه مردم مظلوم غزه را روا میدارند و آنان را به خاک و خون و آوارگی میکشانند. طبیعی است که تا این چرخه سلطه گری حاکم باشد وضعیت تلخ و دردناک ادامه دارد. پس، چه باید کرد؟
دو دیدگاه در پاسخ به این پرسش حیاتی وجود دارد و هر دو به موازات هم در منطقه کنشگر تاثیرگذاری هستند. و آن دو عبارت است از دیدگاه سازش و تسلیم و دیدگاه مقاومت. اما دیدگاه اول معترف به وضعیت رقت انگیز مسلمانان است و آن را مرگ تدریجی میداند ولی معتقد است که چارهای نیست و باید تسلیم شد و با آن کنار آمد. باید هر صلح نامهی دیکته شدهای را برای زنده ماندن امضا کرد. این دیدگاه مربوط به دولتهای مرتجع و سکولارها و غربزدهها و وطن فروشان منطقه است. طبیعی است که چنین دیدگاهی همسو با چرخه سلطه است و در جهت تثبیت و استمرار آن است. بالتبع چنین دیدگاهی هیچ راه حلی برای فائق آمدن بر چرخه صهیونی ندارد.
اما دیدگاه مقاومت دقیقاً مقابل نظریه سازش و تسلیم است. مقاومت برابر چرخه سلطه دشمن صهیونی میایستد و سر تسلیم و سازش فرود نمی آورد و هیچ صلح نامه دیکته شده خفت باری را امضا نمی کند. مقاومت از مرگ نمی هراسد ولی تن به مرگ تدریجی هم نمی دهد و خواهان برچیدن بساط چرخه جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی دشمن صهیونی است.
دیدگاه مقاومت برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی است و در عرض قریب به پنج دهه توانسته اقبال عمومی را به خود جلب کند و در حوزه سیاسی و امنیتی و نظامی موفقیتهای بزرگی را به دست آورده است. راهبری نظری و عملی ایده مقاومت بعد رحلت امام خمینی ره به لطف الهی بر عهده ولی فقیه حضرت آیتالله خامنهای نهاده شده است.
اکنون جای طرح این پرسش مهم است که گفتمان مقاومت برای پیروزی خود و فائق آمدن بر چرخه جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی دشمن آمریکایی صهیونی، چه راه حل و راهکار عملی به کار بسته است؟ چه سیاست راهبردی را مبنای مبارزه و مقاومت قرار داده است؟ آنچه که به نظر میرسد این است که گفتمان مقاومت با تکیه بر تراز بالایی از عقلانیت فقهی – حکمی راهبرد عملی درخشان و موفقی را پیشنهاد کرده است.
- بیانات ولی فقیه: ۲۸/ ۳/ ۱۴۰۴
- بیانات ولی فقیه: ۲۸/ ۳/ ۱۴۰۴