اشاره: دکتر حسام قپانچی، دارای دکترای حقوق و عضو هیئتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد است. تلاشهای علمی و نوشتن چندین مقاله و سالها تدریس فقه و حقوق، او را به یکی از بهترین افرادی بدل کرده که میتواند در مورد تعزیر کودکان بالغ، از منظر فقه و حقوق سخن بگوید. او معتقد است قرار دادن ۱۸ سال بهعنوان سن مسؤولیت تام کیفری، نافی وجود مسؤولیت ناقص برای زیر ۱۸ سالهها نیست.
برخی معتقد هستند اگر کودک زیر ۱۸ سال را به خاطر خطایش تعزیر کنیم، روحیه لطیف کودکانه او جریحهدار میشود و حس انتقامجویانه نسبت به جامعه یا دین میگیرد و ممکن است به فردی خطرناک برای دین تبدیل شود.
قپانچی: خیر. ببینید اولاً تعزیر فقط تازیانه نیست.
دوم اینکه همان تازیانه هم امروزه طرفدارانی در حقوق غرب دارد؛ یعنی اگر کتاب آقای ژان کارنر را نگاه بکنید، میبینید امروزه مجدداً دیدگاههایی در غرب احیاء شده که طرفدار مجازات بدنی هستند.
سوم اینکه این بینش، به نوجوان اختصاص ندارد. فرد بزرگسال را هم اگر مجازات بکنید، ناراحت و آزرده میشود. مجازات ذاتاً آزاردهنده است، این جزء ذات مجازات است. هیچ فرد بزرگسالی هم از مجازات شدن لذت نمیبرد. وقتی کسی را با مجازات کردن آزار میدهیم، بهطور طبیعی آن فرد ممکن است کینه ما را به دل بگیرد. لذا به نظر من این ایراد وارد نیست. از طرف دیگر، نمیتوانیم یک نوجوان بزهکار را تا ۱۸ سالگی آزاد بگذاریم تا هر جرمی خواست مرتکب شود و به جامعه آسیب برساند. این را هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد. به همین دلیل در نظامهای کیفری مختلف، حداقل واکنشهای خفیفی برای اینجور افراد پیشبینیشده است. حتی در بعضی از نظامهای اجتماعی، حداقل سن را که در اسلام ۹ سال شمسی است، به ۷ سال یا ۶ سال کاهش دادهاند. ولی مسؤولیت کودک، خفیف است و از طرف دیگر مجازات و واکنش تعیینشده هم خفیف است. در سایر نظامهای اجتماعی هم کودک را تا سن بلوغ رها نمیکنند تا هر کار اشتباهی خواست انجام دهد. چنین برداشتی با عقل سلیم تناقض داشته و منافی اصول تربیت اجتماعی است.
ممکن است گفته شود: کودک نابالغ به جهت خامی و عدم رشد فکری، نمیتواند تصمیم درستی را بگیرد و مثل دیوانه است، همانگونه که دیوانه را مجازات کردن ظلم است، مجازات کودکان زیر ۱۸ سال نیز ظلم به آنهاست. این گزاره را میپذیرید؟
قپانچی: اولاً نباید سن بلوغ و سن ۱۸ سال را با هم اشتباه کنیم. بلوغ یک پدیده طبیعی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد مثل نژاد، تغذیه، منطقه جغرافیایی و عوامل مختلف دیگری که در بلوغ مؤثرند. اگر به کتابهای روانشناسی مراجعه بفرمایید، میبینید که در بعضی کشورهای اسکاندیناوی، به علت محرکهای محیطی، طی چند سال اخیر، سن بلوغ از ۱۹ سال به ۱۳ سال کاهش یافته است. سن بلوغ در اسلام معیار مسؤولیت هست، ولی در بقیه نظامها، سن بلوغ با سن مسئولیتپذیری متفاوت است. امکان دارد بلوغ زودتر رخ بدهد، اما مرز مسؤولیت تام کیفری را سن ۱۸ سال، ۱۹ سال و در بعضی کشورها ۲۲ سال در نظر میگیرند. در سایر کشورها، سن بلوغ کمتر از سن مسؤولیت تام کیفری است ولی به این معنی نیست که کودک را رها میکنند که تا این سن هر کاری خواست بکند. معنی سن مسئولیتپذیری این است که از این سن به بعد با فرد مثل یک فرد بزرگسال برخورد میکنند.
معمولاً در سنین کودکی و نوجوانی، برای مجازات فرد بزهکار واکنشهای خفیفتری پیشبینیشده است. نمیتوان هر اعمال مجازاتی را ظلم دانست. زمانی در حق کودک و در حق جامعه ظلم میشود که کودک را رها کنیم و وقتی شخصیتش در عرض چندین سال شکل گرفت، ناگهان بخواهیم جلوی او بایستیم. این با روشهای تربیتی در تمام دنیا تعارض دارد. هیچ متخصص علوم تربیتی، توصیه نمیکند که انسانها را تا سن ۱۷ یا ۲۰ سالگی کاملاً آزاد بگذاریم و بعد یکدفعه جلوی او بایستیم؛ زیرا در این سن، شخصیت وی تا حد زیادی شکلگرفته و شاید قابلتغییر نباشد. چنین فردی هم به خود و هم به جامعه، زیانهای زیادی وارد میکند. این فرد ممکن است مرتکب قتل یا سرقت بشود، مواد مخدر مصرف کند، دیگران را مورد ضربوجرح و توهین قرار دهد. جامعه نمیتواند بهصرف کم سن و سال بودن مجرم، در مقابل این جرائم ساکت بماند و این رفتارهای مجرمانه را تحمل کرده و افراد جامعه را در معرض خطر قرار دهد.
سازمانهای حقوق بشری بهعنوان عقلا، ۱۸ سال را بهعنوان سن خروج از کودکی، قرار دادهاند.
قپانچی: این سن برای مسؤولیت تام هست، نه مسؤولیت کیفری. در اینجا دو بحث وجود دارد: بحث مسؤولیت تام و بحث مسؤولیت ناقص. در بعضی از کشورها، سن مسئولیت ممکن است حتی به ۶ سال هم برسد. ولی مسؤولیت این افراد با مسؤولیت یک فرد بالای ۱۸ سال کاملاً متفاوت است؛ یعنی متناسب با شخصیت این فرد و میزان درک و تمییز وی با او برخورد میکنند. برخورد هم لزوماً تازیانه و زندانی کردن نیست. ما هم اقدامات تنبیهی و تربیتی دیگری غیر از زندان و شلاق داریم که فقها در موردش بحثهای بسیار جدی کردهاند. فقها معتقدند: کسی که اقدام تأدیبی و تربیتی را انجام میدهد، بایستی اولاً نیتش واقعاً تربیت این فرد باشد. ثانیاً بدن فرد در اثر تنبیه، نباید حتی قرمز بشود و دیه به آن تعلق بگیرد.
با توجه به اینکه سن ازدواج و مسئولیتپذیری در جامعه بالا رفته است و ممکن است جوانی در سن ۲۷ یا ۲۸ سالگی هنوز پولتوجیبی از پدرش بگیرد و به حدی از رشد نرسیده باشد که توان پذیرش مسئولیت خود را داشته باشد چه رسد به زندگی، با ملاحظه این نکته میتوان سن مسئولیتپذیری را بالا برد؟
قپانچی: ابتدا باید در مورد سن ۱۸ سال صحبت بکنیم، بعد ببینیم آیا این سن بیشتر شده است یا نه. من از شما سؤال میکنم: به نظر شما بچههای ۱۳ ساله و ۱۴ ساله امروز، با توجه به امکاناتی که در دسترس دارند مثل مدرسه، اینترنت، موبایل و سایر موارد، در مقایسه با بچههای نسل قبل، هوش و رشد و حوزه تمییز بیشتری دارند یا نه؟
رشد با تمییز فرق میکند. کسی که خوب و بد را میفهمد، با کسی که رشید و مسئولیتپذیر است، فرق دارد.
قپانچی: فکر میکنم درست متوجه سؤال بنده نشدید؛ عرض کردم: قوه درک و تمییز مثل توان جسمی انسان، قابل رشد است. کسی که ورزش میکند، تقویت میشود ولی اگر ورزش نکند عضلاتش ضعیف میشود. توان فکری انسان هم قابلیت این افزایش و کاهش را دارد. وضعیت اجتماعی امروز بهگونهای هست که توان ذهنی بچهها را بیشتر کرده است. فکر نمیکنم بتوانید کسی را پیدا بکنید که مثلاً ۱۳ ساله باشد و نداند که ناسزا گفتن به دیگران یا دزدیدن مال دیگران، کار بدی است. ما باید واقعیت اجتماعی را در نظر بگیریم. اینکه میفرمایید: کودک مسئولیتپذیر نیست، بحث دیگری است. انسانهای بزرگسالی هم هستند که مسئولیتپذیر نیستند و ما از آنها انتقاد میکنیم. مسئولیتپذیر بودن یا نبودن افراد ارتباطی به رشد فکری و قدرت درک و تمییز آنان ندارد و به تربیت آنان برمیگردد.
باید به افراد یاد بدهیم که مسئولیتپذیر باشند. بهطورکلی انسان بیشتر مایل است کارهایی را انجام بدهد و مسئول هم نباشد. این انسان در جامعه زندگی میکند و معیار فقط خود فرد نیست. همانطور که به افراد سلام کردن، چطور غذا خوردن و رعایت آداب معاشرت را آموزش میدهیم، مسئولیتپذیری را هم باید به آنان بیاموزیم. باید به کودک بیاموزیم که توهین کردن به دیگران، دزدی کردن و تخریب اموال دیگران بد است. من با این فرمایش شما خیلی موافق نیستم که میگویید: امروزه جوانان در سن ۲۲ سالگی، تازه میفهمند زندگی چیست. واقعیت غیرازاین هست؛ یعنی در سنین پایینتر هم بچهها توان درک این نکات را دارند.
نکته دیگر بحث معاملات است. این موضوع را هم شما اشاره فرمودید و هم در بعضی از کتابهای روانشناسی موردبحث قرارگرفته است. روانشناسان معتقدند که رشد انسان ابعاد مختلفی دارد و رشد تمام این ابعاد در یک سن خاص و با سرعت یکسان اتفاق نمیافتد. لذا امکان دارد رشد اقتصادی و رشد معاملاتی فرد در سن بالاتری رخ دهد ولی اینکه انجام برخی کارها مثل مجروح کردن دیگران، تخریب مال دیگران و توهین کردن به دیگران بد است، در سنین پایینتر هم قابلدرک است. ولی برای اینکه اداره دادگاهها و روند زندگی اجتماعی نظمی داشته باشد، قانونگذار باید سن خاصی را تعیین کند. به همین دلیل، سن ۱۸ سال و زیر آن را دارای مسؤولیت کیفری خفیفتر میدانند. حتی در بحث معاملات هم پیش از انقلاب، گرچه سن ۱۸ سال را بهعنوان رشد معاملی تعیین کرده بودند، ولی این امکان را هم داده بودند که فرد بعد از ۱۵ سال بتواند در صورت تمایل، رشد خود را در دادگاه اثبات کند. اکنون نیز اگر رشد فرد در دادگاه، احراز شود و دادگاه فرد را رشید بداند، وی قبل از هجدهسالگی هم میتواند معاملات را انجام دهد. قانونگذار سنی را بهعنوان سن رشد در نظر گرفته تا نظام اجتماعی حفظ شود و لازم نباشد همه افراد برای گرفتن حکم رشد به دادگاه مراجعه کنند. البته ممکن است سن مسؤولیت کیفری و رشد کیفری متفاوت باشد. دیدگاهها هم یقیناً یکسان نیست. ما در حقوق کیفری اسلام روایات خیلی صریحی داریم که تفسیر بردار نیست و در آنها معیار، سن بلوغ قرار دادهشده است.