عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در نشست «نقل و نگارش حدیث در صدر اسلام؛ منع یا جواز» دیدگاه خاورشناسان، شیعیان و اهل سنت درباره کتابت حدیث در صدر اسلام را تشریح و نظرات گروههای مختلف را بیان کرد.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «نقل و نگارش حدیث در صدر اسلام؛ منع یا جواز»، توسط دانشکده علوم انسانی حضرت نرجس(س) دانشگاه ولی عصر(عج) با سخنرانی دکتر مجید معارف، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
موضوع جواز نقل و نگارش حدیث از سوی بسیاری از دانشمندان، همچنان بحثی زنده است مخصوصاً در زمینه کتابت حدیث این بحث داغتر است که آیا کتابت حدیث در صدر اسلام بوده یا خیر و چه کسانی موافق و چه کسانی مخالف آن بودهاند؛ لذا زنده و عصری بودن مسئله، نشانههایی دارد که در بسیاری از کتابهایی که در دوران معاصر نوشته شده، بحث کتابت اولیه حدیث، بحثی جدی و پردامنه است. حتی یکی از دانشمندان به نام غالب حسن الشابندر، کتابی در این راستا با عنوان «مسئله تدوین حدیث در عصر نبی» نوشته است. از نظر برخی هنوز این مسئله به طور کامل حل نشده و میتواند راهحلهای جدید داشته باشد.
دلایل شیعه و سنی برای منع کتابت
مطلب دیگری که باید اشاره کنم این است که وقتی وارد کتابها میشویم و نظریهپردازیها را مطالعه میکنیم، به این نتیجه میرسیم که اگر قرار باشد نقل یا نگارش حدیث در صدر اسلام مورد واکاوی قرار گیرد، این واکاوی در مورد نقل حدیث، خفیفتر و در مورد کتابت حدیث شدیدتر است یعنی ممکن است ما در مورد ممنوعیت یا نهی از نقل حدیث، به یکی دو توجیه برسیم و مثلآً شیعیان بگویند دلیل سیاسی، یا اهل سنت بگویند دلیل فرهنگی داشته است چراکه خود پیامبر(ص) نمیخواستهاند هر مطلبی از ایشان دائما بازگو و به فروعات اسلام افزوده شود.
اما وقتی به کتابت حدیث میرسیم، توجیهات بیشتر میشود و به همین دلیل موضوع کتابت اولیه، بیشتر معرکه آراء و دیدگاههای مختلف شده است و بنده هم به میزان بیشتری به این نکته توجه دارم. علت اینکه این مسئله در قرنهای مختلف از منظر جواز یا منع، بازتاب داشته، وجود اقوالی در منابع حدیثی یا تاریخی است که نوع این اقوال و شواهد در منابع معتبر اهل سنت، به میزان فراوانی دیده میشود و همین مسئله، این موضوع را در درجه اول تبدیل به چالشی برای اهل سنت کرده است. شیعیان هم در مورد جواز یا منع نقل و نگارش حدیث دغدغه و مسئله کمتری دارند و میتوان گفت به شکل یکدستتری قائل به جواز نقل و کتابت حدیث هستند اما اهل سنت هم که اقوال مختلفی در این رابطه در کتابهایشان دارند، قادر نیستند به راحتی حل تعارض کنند.
وقتی اقوال معارض با هم در کتابهای معتبر اهل سنت از جمله صحیح بخاری یا صحیح مسلم آمده بنابراین به راحتی نمیتوانند یک دسته از روایات را منتسب به جعل کرده و آن را کنار بگذارند بنابراین راه برای توجیهاتی همانند ناسخ و منسوخ و جمعهای متعارف باز میشود و در این صورت، به یکباره دانشمندی به گونهای دیگر این اقوال متعارض را جمع میبندد و این وضعیت همچنان ادامه دارد تا به زمان ما میرسد. خاستگاه این بحث در کتابهای حدیثی است.
منابعی درباره کتابت حدیث در صدر اسلام
اگر بخواهم منابعی در این زمینه معرفی کنم کتابی به نام «نقد و بررسی آرای خاورشناسان پیرامون احادیث نبوی» وجود دارد که قسمت اول آن خاورشناسان و نگارش حدیث است که نگارش حدیث را به طور مفصل توضیح داده و خاورشناسان موافق و مخالف را ذکر کرده است. کتاب دیگری نیز که باید معرفی کنم یکی از آثار خود بنده است که شاید دانشجویان و اساتید کمتر آن را دیده باشند. عنوان این کتاب «درآمدی بر مطالعات حدیثی در دوران معاصر» از انتشارات سمت است. همه این کتاب درباره اعتبار، نقل، نگارش، وضع و جعل حدیث است. این کتاب فصلی با عنوان کتابت و تدوین اولیه دارد که دیدگاههای مختلفی را در آن ذکر کردهام. کتابی دیگر با عنوان «السنه قبل التدوین» اثر محمد عجاج خطیب وجود دارد که سنت پیامبر(ص) قبل از تدوین را مورد بررسی قرار داده است. وی معتقد است که سنت کتابت، قبل از قانون رسمی به شکل مدون وجود داشته و نوشته میشده است و مثلاً عمر بن عبدالعزیز به آن رسمیت داده است یعنی نه تنها منعی نبوده بلکه متداول هم بوده است.
وقتی اهل سنت معاصر، کتابت حدیث در قرن اول را جایز میدانند بنابراین دیگر نقل حدیث به تبع اولی جایز بوده است. در میان اهل سنت کتابهایی نیز در مقابل این دیدگاه وجود دارد و افرادی معتقدند کتابت حدیث در قرن اول رایج نبوده و منع شرعی است. ابراهیم فوزی کتابی با عنوان «تدوین السنه» دارد. وی معتقد است که تدوین و کتابت حدیث در قرن اول منتفی بوده و عمر بن عبدالعزیز، به عنوان یک حکم حکومتی، اضطراراً فرمان به تدوین حدیث داده است. شخص دیگری که از مخالفان وقوع تدوین حدیث در قرن اول است، محمود ابوریه است. وی کتابهای مهمی دارد که یکی از آنها «أضواء على السنه المحمدیه» و دیگری «أبوهریره شیخ المضیره» است. وی در کتاب «أضواء على السنه المحمدیه» نظر صریح خود را درباره عدم وقوع کتابت حدیث در قرن اول بیان و آن را به روایاتی از رسول خدا(ص) مستند میکند. در زمینه تدوین سنت که همیشه مراد تدوین اولیه است، آثار و کتابهای زیادی نوشته شده که صرفاً به برخی از آنها اشاره کردم.
دیدگاه خاورشناسان
ریشه و خاستگاه این بحث به اقوال بعضاً مختلف و متعارض برمیگردد که گاه منسوب به پیامبر(ص) و گاه منسوب به خلفای اولیه است. معتقدم پیامبر(ص) در طول ۲۳ سال حکومت، مسلمانان را تشویق میکردند که روایات را نقل شفاهی کنید و گاهی این تشویق حالتی الزامآور به خود میگرفت اما پیامبر(ص) تأکید داشتند که نقل صحیح کرده و دروغ نبندید. البته پیامبر(ص) توصیه داشتند اگر مردم میتوانند احادیث را ثبت کنند اما نمیگفتند که همه ملزم به ثبت حدیث هستند ولی میگفتند خوب است دانش را با نوشتن مهار کنید اما به این دلیل که تعداد افراد با سواد محدود بود، قاعدتاً پیامبر(ص) نمیتوانستند اجباری داشته باشند اما جامعه را به این سمت سوق میدادند که خواندن و نوشتن را بیاموزند ولی در آن جامعه، مخزن اولیه علم و دانش، حافظه بوده است.
ترمذی میگوید یکبار شخصی از ضعف حافظه شکایت کرد اما پیامبر(ص) فرمود از دستهایت کمک بگیر یعنی سعی کن بنویسی، یعنی کتابت کنید. همه جامعه اسلامی در قرن اول در کشاکشی از جواز و منع به سر میبرد تا اینکه به ابتدای قرن دوم میرسیم که خلیفهای به نام عمر بن عبدالعزیز خطاب به والی خود در مدینه دستور داد که حدیث رسول خدا را مکتوب کنید چراکه میترسم اگر روایات پیامبر نوشته نشود و دانشمندان یکی پس از دیگری از دنیا بروند علم واقعی نابود شود.
در دوران معاصر سه دسته دیدگاه در این زمینه داریم که یکی از ناحیه خاورشناسان، یک دسته از ناحیه اهل سنت و سوم از ناحیه علمای شیعه است. در بین خاورشناسان دو نظریه افراطی و اعتدالی یا بدبینانه و خوشبینانه وجود دارد. در میان خاورشناسان عدهای به گونهای افراطی در این زمینه صحبت و با بدبینی شدید مسائل را نگاه میکنند. گلدزیهر و یوزف شاخت هستند که معتقدند نقل و نگارش حدیث در قرن اولیه متداول نبوده است. گلدزیهر میگوید احادیث نهی و اذن به کتابت هر دو جعلی است و این بازتاب اختلافات دانشمندان اسلامی در آخر قرن دوم و سوم است.
دیدگاه شیعه و اهل سنت
اهل سنت در دوران معاصر پنج گروه هستند که قابلیت دستهبندی به دو طیف رو در رو دارند که یکی جریانی به نام قرآنیون هستند که تلاش میکنند حدیث را از حجیت و اعتبار ساقط کنند؛ از جمله آنها محمد توفیق صدقی یا احمد صبحی منصور هستند. جریان دیگر نومعتزلیان جدید همانند ابراهیم فوزی هستند. جریان دیگر روشنفکران اهل سنت همانند رشید رضا و احمد امین مصری هستند که معتقدند سنت پیامبر(ص) حجیت شرعی دارد اما به شرط اینکه به ما رسیده باشد اما آنچه به ما رسیده فرسنگها با سنت واقعی پیامبر(ص) فاصله دارد. روشنفکران و قرآنیون به صورت مشترک معتقدند که حدیث در قرن اول نوشته نمیشده است. جریانی دیگر در میان اهل سنت، سلفیون هستند که قائل به سیره سلف صالح هستند اما عدهای نیز معتقد به اعتبار کتابهای حدیثی هستند.
علمای شیعه دیدگاه خاورشناسان را در این زمینه نقد میکنند و در مقابل سلفیون و علمای معتدل اهل سنت هم قرار میگیرند و معتقدند نظریه آنها هم مخدوش است؛ به دلیل اینکه در قرن اول هجری، نهی از کتابت را داریم اما نه در روایات از قول پیامبر اسلام(ص) بلکه در سخنان برخی از نظریهپردازان همانند ابن حجر عسقلانی./ ایکنا