باید از شیوه اکراه و اجبار در دینی کردن جامعه دست برداریم و دین را به مثابه گوهر گرانبهایی عرضه کنیم که هرکه طالب آن است آن را بقاپد و هر کس نیست، ما را با او ستیز و جبر و اکراهی و حتی بی احترامی نیست و البته به صور معقول برای جذب و هدایت او تلاش خواهیم کرد.
به گزارش شبکه اجتهاد، مهدی نصیری، نویسنده، پژوهشگر و مدیر مسئول فصلنامه اعتقادی ـ معرفتی سمات در گفتگویی با نشریه خیمه به موضوع «دین و دینداری در زمانه کنونی» پرداخته است که گزیدههایی از آن را میخوانید:
فارغ از مشکلاتی که عصر جدید بر سر راه دینداری ایجاد کرده، باید توجه داشته باشیم که چالش اساسی دینداری برای ما شیعیان با حادثه سقیفه رقم خورد که با آغاز عصر غیبت وارد مرحلهای تازه و چالشی عمیق شد. در این مرحله دست ما از حجت وهادی و فصل الخطاب معصوم کوتاه شد. مدرنیته و تجدد به مثابه یک مکتب است با جهان بینی و ایدئولوژی خاص خودش. مدرنیته در همه سطوح معرفت شناسی و وجود شناسی و انسان شناسی و آغاز و فرجام شناسی و سیاست و اجتماع و اقتصاد و سبک زندگی و همه اموری که در یک آیین مطرح است، حرف و مبنا و ایده دارد و توانسته است خود را ظرف یکی دو قرن اخیر کم و بیش بر جهان مسلط کند و رقیبی جدی برای همه ادیان الهی و حتی آیینهای مشرکانه سنتی مانند هندوئیسم و بودیسم و … شود. مهمترین چالش دینداری در عصر جدید، فاصله گرفتن دینداران از باورها و سبک زندگی دینی تحت تاثیر باورها و انگارهها و سبک زندگی مدرن است و این یعنی فاصله گیری از عالَم دینی و ورود به عالَم غربی. البته بحث این نیست که همه آنچه در دوران ماقبل مدرن بوده مطلوب و بی ایراد و اشکال بوده و دنیای جدید هم حاوی هیچ نکته مثبتی نیست.
همیشه باید در فعالیتهای نظری و عملی این امر را مدنظر داشته باشیم که در عصر غیبت به سر میبریم و دستمان از فصل الخطاب معصوم کوتاه است و این بدین معناست که پیوسته با گرههای نظری و عملی مواجه هستیم، چیزی که من اسمش را حیرت زدگی در عصر غیبت گذاشته و در کتاب عصر حیرت آن را توضیح داده و مدلل کرده ام. این چیزی است که در اسلام شناسی معاصر و منظومه فکری انقلاب اسلامی شدیدا مورد غفلت است و خود منشآ مشکلات نظری و عملی فراوان بوده است.
یکی از عوامل تورم شبههها و سئوالات در اذهان جامعه و جوانان ادعاهای غیرعملی ما در تحقق اتوپیا و مدینه فاضله انقلابی و دینی بوده است که به شدت در این مسیر دچار اشکال بوده و هستیم. کوتاه آمدن از این ادعاهای غیر عملی و غیر واقعی و اکتفا به اصلاح گری و جامعه سازی در حد توان و ارجاع تحقق مطلوب عدالت و آرمانهای دینی به ظهور و حاکمیت امام معصوم، بخش عظیمی از سئوالات و ابهامات را مرتفع و بلاموضوع خواهد کرد.
باید از شیوه اکراه و اجبار در دینی کردن جامعه دست برداریم و دین را به مثابه گوهر گرانبهایی عرضه کنیم که هرکه طالب آن است آن را بقاپد و هر کس نیست، ما را با او ستیز و جبر و اکراهی و حتی بی احترامی نیست و البته به صور معقول برای جذب و هدایت او تلاش خواهیم کرد.
حوزههای علمیه ما ورود عالمانه و عمیقِ در خوری به مقوله دنیای جدید و مدرنیته ندارند و در نظام آموزشی حوزهها حتی یک جزوه صد صفحهای در باره تمدن جدید که ظرف یکی دو قرن اخیر همه دنیا را تحت تاثیر خودش در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی قرار داده، برای طلاب و روحانیون تدریس نمیشود و این یعنی فاجعه برای روحانیت که میخواهد در دنیای جدید دینداری را بنا بر وظیفه ذاتی اش تقویت کند و با نسل جدید ارتباط برقرار کند.
بخش سنتی حوزههای علمیه ما تا حد بسیار زیادی از واقعیت جامعه و زمانه بی اطلاع هستند و یا اگر اطلاعاتی دارند فاقد تحلیلی جامع در باره آن میباشند. بخش جدید و انقلابی حوزههای علمیه نیز اغلب سطحی و دچار فقر تفکر انتقادی و قلّت مطالعه و فاقد زمان آگاهی عمیق و متوقف در اندیشهها و محصولات فکری و فرهنگی چند نام بزرگ و مطرح هستند و اغلب نمیتوانند گامهایی در خور شرایط و نیازهای کنونی جامعه و جهان بردارند.
اولین گام این است که حوزههای علمیه وادار شوند تعدادی آثار و کتاب انتقادی را در باره زمانه کنونی و عصر حاضر و عوارض و ذاتیات و اقتضائات دنیای مدرن بخوانند تا چشمان مبارکشان به روی آنچه در عالم و پیرامونشان میگذرد باز شود و گام دوم این است که از حجاب اصول و فقه متورم و فلسفه بی خاصیت و سد راه هم و دریافت معارف عقلانی و وحیانی قران و سنت به در آیند و به کلام عقلی سلف صالح مراجعه کنند، در این صورت به نظرم اتفاقات مهمی میتواند رخ دهد.
یکی از ضرورتهای امروزه محیطهای علمی و حوزوی ما راه اندازی منظم و سازمان یافته کرسیهای آزاد اندیشی همراه با شرح صدر بی اندازه و فارغ از تنگ نظریهای برخی انقلابیون و یا انقلابی نماست تا در پرتو آن فضای انفعالی و به شدت راکد کنونی تبدیل به فضایی بانشاط و پر زدوخورد فکری و اندیشهای بشود تا از خلال آن محصولات اندیشهای و فرهنگی قوی و مفید برای جامعه تولید شود.
دیدگاه نویسنده ی محترم بسیار جالب است ولی یه کم دیر شده و بدنه ی جامعه از خیلی چیزها عبور کرده و راه برگشتی نیز وجود ندارد