روحانیت به‌روایت ایرانیکا: «حجت‌الاسلام»

ترجمه‌ی مدخل «حجت‌الاسلام» در دایره‌المعارف ایرانیکا، نوشته‌ی حامد الگار
روحانیت به‌روایت ایرانیکا: «حجت‌الاسلام»

شبکه اجتهاد: عنوان «حجت‌الاسلام» (به‌معنای لغوی: دلیل و برهان اسلام) عنوانی است که به علمای شیعه اعطا می‌شود. این عنوان در آغاز، صرفاً جنبه‌ی تشریفاتی داشت، اما به‌تدریج به عنوان نشانه‌ای از جایگاه علمی و مرتبه‌ی آنان در سلسله‌مراتب روحانیت شیعه به کار رفت.

نخستین کاربرد ثبت‌شده‌ی این عنوان در بافتی سنّی دیده می‌شود، زمانی که آن را در مورد ابوحامد محمد غزالی (متوفی ۵۰۵/۱۱۱۱) به کار بردند. به نظر می‌رسد این کاربرد، تجلیلی از توانایی‌های جدلی غزالی در ردّ مخالفانش، از جمله فیلسوفان متأثر از فلسفه‌ی یونان و اسماعیلیان بوده است. در دوره‌های بعد، این عنوان گه‌گاه به عنوان عبارتی احترام‌آمیز برای خطاب به قضات نیز به‌کار می‌رفت (نخجوانی، ج ۱، بخش ۱، ص ۳۵.)

از این‌رو، نمی‌توان عنوان «حجت‌الاسلام» را در منشأ خود، بازتابی ضعیف یا فروکاسته از یکی از القاب امامان دوازده‌گانه‌ی شیعه، یعنی «حجت‌الله» (به‌معنای برهان کیهانی حقیقت الهی) دانست. فرضیه‌ای دیگر نیز که عنوان «حجت‌الاسلام» را گونه‌ای از تعبیر «حجت‌الله البالغه» (برهان قاطع خداوند؛ قرآن، ۶:۱۴۹) دانسته و بر این باور است که فتحعلی‌شاه قاجار در خطاب به شیخ احمد احسائی آن را به عنوان تشریفات افتخارآمیز به‌کار برده است، نیز چندان محتمل نمی‌نماید (موسوی، ص ۲۱۲)

ورود این عنوان به کاربرد رایج در میان شیعیان، در زمانی نسبتاً متأخر، به احتمال قوی با رشد روزافزون شأن و نفوذ علمای اصولی در دوره‌ی آغازین قاجار پیوند دارد. نخستین شخصیت شیعه‌ای که به این عنوان معروف شد، محمدباقر شفتی (متوفی ۱۲۵۹/۱۸۴۳) بود. کاربرد این عنوان برای او به‌وضوح بیانگر آن بود که قدرت اقتصادی، قضایی و سیاسی‌ای که او در اصفهان دارا بود، به‌خودی خود نوعی «برهان و حجت اسلام» به‌شمار می‌آمد. این عنوان به‌گونه‌ای با نام وی عجین شد که به فرزندش، حاج سید اسدالله (متوفی ۱۲۹۰/۱۸۷۳) نیز، با وجود نفوذ بسیار کمترش، به ارث رسید ( مدرس، ج ۲، صص ۲۶–۲۸.)

یکی دیگر از علمای دوره‌ی آغازین قاجار که به عنوان «حجت‌الاسلام» خوانده شد، ملا محمد نراقی (متوفی ۱۲۹۷/۱۸۸۰) بود. در فرمانی از محمدشاه قاجار، در پاسخ به درخواست او، عنوان یادشده به‌کار رفت تا تخفیف مالیاتی برای دباغان و رنگرزان کاشان را اعلام دارد (متینی، ص ۵۷۶). درباره‌ی این‌که چرا میرزا محمدتقی مامقانی (متوفی ۱۳۱۲/۱۸۹۴) به این عنوان معروف شد، امر چندان روشن نیست؛ شاید به‌دلیل تسلط او بر شعر، عرفان، و نیز علوم رسمی بوده باشد (مدرس، ج ۲، صص ۲۸–۲۹.)

در دوره‌ی سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار، این عنوان به‌طور روزافزونی به علمای برجسته اختصاص یافت؛ چنان‌که در آن دوران پیشوند نام‌هایی چون میرزا حسن شیرازی و ملا علی کنی شد. این روند در آستانه‌ی جنبش مشروطه به‌طور کامل تثبیت شد؛ در آن زمان این عنوان به همه‌ی عالمان بلندپایه‌ای که در نجف یا تهران از مشروطه حمایت می‌کردند، اعطا شد؛ از جمله شیخ محمد کاظم خراسانی، آیت‌الله عبدالله مازندرانی، و شیخ حسین تهرانی در عتبات، و محمد بهبهانی و محمد طباطبایی در تهران، که گاه با عنوان «حجتین» (دو حجت) با هم یاد می‌شدند. حتی مخالفان برجسته‌ی مشروطه، مانند شیخ فضل‌الله نوری، نیز از سوی پیروان خود با این عنوان خوانده می‌شدند.

اصطلاح «حجت‌الاسلام» در ماده‌ی دوم قانون اساسی متمم (۷ اکتبر ۱۹۰۷ / ۱۵ مهر ۱۲۸۶) گنجانده شد تا بر علمای عالی‌رتبه‌ای اطلاق گردد که وظیفه‌ی انتخاب پنج مجتهد برای نظارت بر انطباق قوانین مصوب با شرع را بر عهده داشتند (براون، ص ۳۷۳). با این‌همه، از میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۲۰، با ظهور عنوان «آیت‌الله» و رواج آن برای عالمانی که به درجه‌ی اجتهاد رسیده بودند—و به‌ویژه آنانی که مرجعیت تقلید یافته بودند—اعتبار عنوان «حجت‌الاسلام» رو به کاهش نهاد. گاه این دو عنوان به‌صورت جفتی، با وزن و قافیه‌ای موزون همچون «حجج اسلام و آیات عظام»، به کار می‌رفتند، اما رفته‌رفته عنوان «آیت‌الله» جایگاه برتر را یافت و به شاخص اصلی برای برجستگی علمی تبدیل شد.

امروزه، عنوان «حجت‌الاسلام» عمدتاً به علما و طلاب علوم دینی اطلاق می‌شود که هنوز به درجه‌ی اجتهاد نرسیده‌اند. به‌لحاظ نظری، عنوان «ثقه‌الاسلام» برای طلاب مبتدی‌تر قابل کاربرد است، اما در عمل کاربرد بسیار اندکی دارد. از این‌رو، کاربرد یک عنوان به‌جای عنوانی دیگر، گاه مقاصد جدلی خاصی را دنبال می‌کند. چنان‌که وقتی آیت‌الله ابوالقاسم خوئی در سال ۱۹۷۸ به نامه‌ای از سوی آیت‌الله خمینی پاسخ داد، در آن پاسخ وی را «حجت‌الاسلام» خطاب کرد تا بدین‌وسیله، نوعی ادعای مرجعیت برتر در نجف را القا کند.

نسخه‌ی مفصل‌تری از این عنوان که گاه در سیاق‌های تشریفاتی دیده می‌شود—یعنی «حجت‌الاسلام و المسلمین»—در معنای عنوان تغییری ایجاد نمی‌کند و صرفاً جنبه‌ی آهنگین و تشریفاتی بیشتری به آن می‌بخشد. در پایان، شایان ذکر است که گاه کاربرد تقلیدی این عنوان در میان جوامع سنّی‌ای که با سنت شیعی فارسی آشنا هستند، نیز دیده می‌شود؛ چنان‌که شیخ نجم‌الدین مردوخی (متوفی ۱۳۴۲/۱۹۲۳)، عالم کرد، از سوی معاصران خود به عنوان «حجت‌الاسلام» شناخته می‌شد (بابا مردوخ روحانی، ج ۲، صص ۱۶۳–۱۶۴.)

————————————————————————-

منابع

ادوارد جی. براون، انقلاب ایران، ۱۹۰۵-۱۹۰۹، کمبریج، ۱۹۱۰.

جلال متینی، «بحثی دربارۀ سابقه تاریخیِ القاب و عناوین علما در مذاهب شیعه»، ایران‌نامه، ۱/۴، ۱۹۸۳، صص. ۶۰۸–۵۶۰.

میرزا محمدعلی مدرس، ریحانه الادب، ۸ جلد، تبریز، بی‌تا.

احمد کاظمی موسوی، اقتدار دینی در اسلام شیعی، کوالالامپور، ۱۹۹۶.

محمد بن هندوشاه نخجوانی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، به‌کوشش ع. ع. علیزاده، ۳ جلد، مسکو، ۱۹۶۴.

بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد: عرفا، علما…، ۳ جلد، تهران، ۱۹۸۷.

* مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics