قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / زیبایی و نمادهای جمال در آینه کربلا
کربلا از آغاز تا پایان

زیبایی‌های عاشورا؛

زیبایی و نمادهای جمال در آینه کربلا

شبکه اجتهاد: بی گمان هر فردی از انسان و هر قوم و ملّتی از انسان‌ها با نظر به چگونگی و تفسیر و توجیهی که درباره حیات خود دارند و با نظر به فرهنگی که در آن زندگی می‌کنند، حقایق را به عنوان آرمان‌ها و ایده‌های اعلا برای خود پذیرفته اند. این آرمان‌ها و ایده‌ها اگر از سنخ عظمت‌های معقول، مانند عدالت و آزادی و نظم و صدق و اخلاق و فداکاری و دیگر تجلیات تکاملی روح باشند، تحقق و انطباق آنها در رندگی عینی انسان‌ها، جمال معقول و زیبایی عقلانی و والا نامیده می‌شود، و اگر از سنخ ترکیبات و کیفیات محسوس باشند، زیبایی حسی نام می‌گیرد.

این تقسیم درباره زیبایی، جمال معنا و جمال صورت یا زیبایی معقول و زیبایی محسوس، ریشه‌هایی بس ژرف در احساسات اعلای بشری دارد. اینکه سعدی می‌گوید:

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست/‌ای برادر سیرت زیبا بیار

دیر و زود این شکل و شخص نازنین/ خاک خواهد گشتن و خاکش غبار

این تقسیم یک تخیل شاعرانه نیست. (جعفری: ۱۳۷۵، ۲۰۹ و ۲۱۰) که آن کسی که با «چشم نظام احسن» به همه هستی می‌نگرد، هم خیلی چیزها را می‌بیند و هم نگاهی زیبابین دارد. در واقع باید دید با چه چشمی و عینکی دارید می‌بینید.

زیبابینی تحفه‌ای شاعرانه نیست تا هر کس در آن وادی گام بگذارد، که خود هنری است متعالی که هر چه به زیبای مطلق نزدیک تر، زیباتر و زیبابین شود. این گونه است که در مقابل طعن دشمن راوی بزرگ ترین حماسه توحیدی هستی، آن را زیبا می‌خواند و ندای «ما رأیت الاّ جمیلا» (مجلسی: ۱۴۰۳ق: ج۴۵: ۱۱۶) سر می‌دهد.

پس از این مقدمه کوتاه می‌کوشیم اندکی از جلوه‌های زیبایی و نمادهای جمال را در آینه کربلا برشماریم که در حقیقت، لحظه لحظه عاشورایی کربلا، تجلی زیبایی بود.

۱- تجلی کمال آدم

اینکه انسان تا کجا می‌تواند اوج بگیرد و خدایی گردد و فانی در او، در «میدان عمل» روشن می‌شود. کربلا نشان داد سقف تعالی انسان و آستانه رفعت روحی و تصعید وجودی و ظرفیت کمال جویی و کمال یابی او تا کجاست. پرونده آن حماسه نشان داد «که تا چه حد است مقام آدمیت». این نکته برای جویندگان ارزش‌ها بسی زیباست و معیار. (نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها: ۱۳۸۹: ۲۵۲)

۲- تجلی ادب

یکی از زیبایی‌های حماسه عاشورا، تجلی ادب بود. با مطالعه عاشورا درمی یابیم که عاشورا، یعنی ادب. مصداق‌های فراوانی می‌توان برای این صفت زیبا برشمرد؛ مثل دیدار حر با امام حسین علیه السلام؛ دیداری که سرنوشت حر بن بزید ریاحی را تغییر داد و او را از نام آوران عرصه زیبایی‌های عاشورایی قرار داد.

داستان از این قرار است که حر در برخورد‌های اولیه با امام، وقتی که مانع از حرکت و بازگشت حضرت شد، امام او را خطاب نمود و فرمود: «ثکلتک امّک ما ترید»؛ یعنی مادرت به عزایت بنشیند‍! از ما چه می‌خواهی؟ حرّ گفت: اگر دیگری جز تو نام مادر مرا می‌برد، البته متعرض مادرش می‌شدم و پاسخ او را همین گونه می‌دادم، هر که خواهد باشد، اما در حق مادر تو جز بزرگداشت سخنی بر زبان نمی‌توانم آورد. (قمی: ۱۳۶۸، ج۱: ۳۹۳)

این ادب جناب حرّ را می‌رساند که با وجود علاقه به مادرش، در برابر عظمت شخصیتی چون فاطمه علیها السلام سر تعظیم فرود می‌آورد و ادب را رعایت می‌کند و البته که همین ادب سبب مقامی کم نظیر برای او می‌شود.

۳- تجلی رضای الهی

شاید یک از مقام‌های عالی اخلاقی و عرفانی که درک آن مشکل و البته واجد شدنش ارجمند است، مقام رضاست. پس اگر حضرت زینب علیها السلام عاشورا را نماد زیبایی می‌خواند، به همین دلیل است.

جلوگری رضای الهی در عاشورا چنان است که باید روی دیگر این حماسه را تبلور رضا نامید. در حقیقت کربلا تجلی گاه رضای الهی است. امام حسین علیه السلام در واپسین لحظات حیات در قتلگاه چنین زمزمه می‌کند: «الهی رضی بقضائک».

این مرحله از عرفان، یعنی خود را هیچ ندیدن و جز خدا ندیدن و در مقابل پسند خدا اصلاً پسندی نداشتن. در آغاز حرکت از مکه به سوی کوفه نیز در خطبه‌ای فرمود:«رضا الله رضانا اهل البیت؛ رضا و پسند ما خاندان، همان پسند خدا است».

البته مقام رضا ثمره محبت است. (سجادی: ۱۳۷۲، ۳۱) نمونه ماندگار دیگری که نقل آن آموزنده است، داستان جناب «عابس بن ابی شبیب» است که از شجاعت و دلیری اش کسی جرئت نزدیک شدن به او را نمی‌کرد. از این رو، دشمن به سنگ باران و تیرباران او دست زد. در این وقت بود که او بی باکانه زره و کلاه خود خویش را کند و وقتی دشمن به او ندا داد: « آیا نمی‌هراسی که در گرماگرم جنگ سر برهنه ای؟» پاسخی داد که ترجمان دیگری از زیبایی شناسی است. فرمود: «آنچه از دوست به دوست برسد، آسان و زیبا است». (مازندرانی حائری: بی تا، ج۱: ۳۹)

۴- تجلی بوی خوشِ همراهی با یوسف

یکی دیگر از لحظات زیباآفرین عاشورا، داستان شهادت جناب «جون» است که جز در سایه ولایت خواهی پدیدار نمی‌گردد. «جُون» غلام سیاه و بدبویی که در زیباترین حالت، چون ما می‌زیست، ولی در سایه متعالی ولایت، به حیاتی زیبا رسید و بلکه صورتی زیبا و بوی خوشی یافت.

امام حسین علیه السلام به او فرمود: تو از طرف من آزادی. تو در جست وجوی عافیت از پی ما آمدی؛ اینکه خود را به راه ما گرفتار مساز! جون عرض کرد:‌ای فرزند رسول خدا، من در آسودگی بر سر خوان شما باشم و در روزگار گرفتاری از شما دست بردارم؟! به خدا سوگند! بدبو و کم آبرو و سیاهم، بهشت را بر من ارزانی دار تا بویم خوش و آبرویم شریف و رنگم سپید شود. نه به خدا قسم! از شما جدا نمی‌شوم، تا این خون سیاهم با خون شما بیامیزد.

به دریایی در افتادم که پایانش نمی‌بینم/ من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

سپس او – که رضوان خدا بر او باد – پیکار کرد تا به شهادت رسید. امام بر بالینش آمد و فرمود: «خدایا، چهره او را سفید و بوی او را خوش گردان و با نیکان محشورش فرما و میان او محمد و آل محمد آشنایی آور.

هنگام دفن او را سپید و نورانی و خوش بو یافتند.

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: مردم پس از عاشورا در میدان جنگ حاضر شدند و شهدا را دفن می‌کردند و جنازه جُون را بعد از ده روز، در حالی که بوی مشک از آن برمی خاست، پیدا کردند. (محدثی: بی تا، ۵۰۶)

۵- تجلی وفا

یکی دیگر از جلوه‌های زیبایی شناسی کربلا، وفاست که در شخصیتی چون سعید بن عبدالله حنفی آشکار می‌شود. وی که در شب عاشور از میان دو انگشت ولی خدا مقامش را مشاهده کرده، چرا مست و مسرور نباشد و ظهر عاشورا خود را سپر بلای امام خویش برای اقامت نماز نکند؟

وقتی با سر و صورت و چشم و پهلوی زخمی اش روی زمین افتاد، از امام خویش پرسید: «اوفیت یابن رسول الله؟؛ آیا وفا کردم» و تأیید شنید: «نعم انت امامی فی الجنه؛ بله! تو جلودار من در بهشتی!» (قنبریان: ۱۳۸۱، ۴۰۹)

سخن آخر

عاشورا سراسر زیبایی و شکوه است؛ زیرا به دست انسان‌هایی رقم خورده که در نهایت کمال و زیبایی‌های انسانی و اخلاقی می‌زیستند. به همین دلیل امام حسین علیه السلام یاران خود را بهترین انسان‌ها برشمرد و در شب عاشورا مقامات شان را به آنها نشان داد؛ زیرا می‌دانست آنها زیبایی مطلق را درک کرده و خود زیبا شده اند و هرگز تمنای زشتی و پلیدی ندارند و خلاصه آنکه «ما رأیت الاّ جمیلا».- مجله اشارات پاییز سال ۱۳۹۳ شماره ۱۵۶

———————————

منابع

جعفری، محمدتقی. ۱۳۷۵٫ زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام. تهران: نشر کرامت. چاپ دوم.

سجادی، سید ضیاءالدین. ۱۳۷۲٫ مقدمه‌ای بر مبانی عرفان و تصوف. تهران: سمت.

قمی، شیخ عباس. ۱۳۶۸٫ منتهی الآمال. تهران: مطبوعات حسینی. چاپ پنجم.

قنبریان، محسن. ۱۳۸۱٫ حسین علیه السلام زیباساز حیات، مجموعه مقالات همایش امام حسین علیه السلام. تهران: مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل البیت علیهم السلام. چاپ نخست.

مازندرانی حائری، شیخ محمدمهدی. بی تا. معالی السبطین. تبریز: بی نا.

مجلسی، علامه محمدباقر. ۱۴۰۳ق. بحارالانور. بیروت: داراحیاء التراث العربی. چاپ سوم.

محدثی، جواد. بی تا. فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام. قم: نشر معروف.

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها. ۱۳۸۹٫ پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ویژه محرم. قم: دفتر نشر معارف. چاپ شانزدهم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics