این فقیه مجاهد هیچگاه در صدد بر نیامد به واسطه وجود حکومتی شیعی به نام آل بویه و اقتدار آنان بر اهل سنت سخت بگیرد و آنان را تحت فشار قرار بدهد، بلکه بر آزاداندیشی تأکید داشت و حتی خود چندین بار طعم تلخ تبعید اجباری را چشید.
شبکه اجتهاد: شیخ مفید برای علم آموزی، اختلاف مذهبی را بر نمیتافت و از این رو در محضر اساتید بسیاری اعم از شیعه و سنی زانوی تلمذ بر زمین نهاد و به هر طریق از چشمههای دانش بغداد سیراب شد، به گونهای که محضر بیش از هفتاد نفر از بزرگان بغداد را درک نموده و بهره وافر علمی برد. او از مظفر بن محمد، ابوالجیش خراسانی، ابو یاسر طاهر و ابن جنید اسکافی کلام و عقاید» آموخت و از درس حسین بن علی بصری و علی بن عیسی رمانی بهره جست. «فقه» را نزد جعفر بن محمد بن قولویه فرا گرفت و از ادیب و مورخ چیره دست، محمد بن عمران مرزبانی علم روایت آموخت. ابن حمزه طبری، ابن داود قمی، صفوان و شیخ صدوق دیگر استادان او بودند که شهد شیرین دانش را در کام جان او ریختند. در میان استادان وی عالمانی از مناطق مختلف قم، کوفه، بصره، طبرستان، حلب، قزوین، بلخ، مراغه همدان و شهر زور دیده میشوند.
در کتابهای معتبری چون امالی شیخ مفید، رجال شیخ طوسی، رجال نجاشی و فهرست شیخ، اسامی دهها نفر از بزرگان و استادان و مشایخ شیخ مفید همچون ابوالفرج برفی داودی، جعفر دقاق، حسن بن احمد بن صالح همدانی حلبی، حسن بن عبدالله قطان، اسماعیل بن محمد کاتب، عثمان بن احمد دقاق، علی بن محمد بن خالد میثمی، علی بن محمد رفاه، محمد بن حسن جوانی، محمد بن على بن رباح قرشی، هارون بن موسی تلعکبری و… آمده است. افرادی که گاه نه تنها در فروع دین که در عقیده و نظر نیز دارای اختلاف بسیار با شیخ مفید بودند، ولی وی در درس آنان حضور مییافت و به تعامل علمی و داد و ستد دانش مشغول بود. در تعلیم دانش و تربیت شاگرد نیز شیخ مفید همین خصلت را در عصر طلایی قرن چهارم و پنجم پیشه خویش ساخته بود و گروه بی شماری از دانشمندان عالم به مذاهب مختلف را تربیت کرد و مشعلهای فروزانی چون سید مرتضی، سید رضی، شیخ طوسی، ابو العباس نجاشی، ابو الفتح کراجکی، ابویعلی محمد بن حسن جعفری، سلار بن عبد العزیز دیلمی و جعفر بن محمد دوریستی و… را که همگی از بزرگان علمای شیعه و استادان علوم و فنون اسلامی به شمار میآیند، به حوزههای علمی و دینی تحویل داد.(مفاخر اسلام،ج۳ص۲۵۵)
تعامل سازنده با اهل سنت
اقتدار آل بویه بیش از هر زمان در قرن چهارم هجری قمری و در زمان عضدالدوله بود به حدی که شیعیان، آزادانه به انجام شعائر دینی میپرداختند. ولی با وفات عضدالدوله طوفان حوادث، بر پا و بار دیگر گرد و غبار دشمنی علیه شیعه پدیدار شد. در سال ۳۷۲ ق برخی دیگر از خاندان بویه به حکومت رسیدند و با روی کار آمدن القادر بالله -خلیفه عباسی- در سال ۳۸۱ ق خلافت عباسی حیاتی دوباره یافت و از نفوذ آل بویه کاسته شد. آشوبهای مذهبی، فتنه انگیزی عیاران، سخن سرایی قصه خوانان، خطابههای واعظان کم سواد و آشوب طلبی سیاست پیشه گان، آتش فتنه را شعلهورتر(الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۵، ص ۵) و آن دوران را به عصری پرالتهاب و روزگاری پر از پیکارهای عقیدتی تبدیل میکرد، اما تدبیر عالمانه شیخ مفید که در این زمان ریاست جهان شیعه را به عهده داشت، راه را بر کج روان و بدسگالان بسته بود و وعدههای دروغین افراد منحرف را رسوا و برملا میساخت.
بیرق مبارزه در سده چهارم هجری به دست این دانشمند بصیر بود. وی با استفاده از چشمه پاک و زلال وحی، دانش و معرفت اصیل را به ارمغان آورد؛ او نظر معتزله را شنید و آراء غلات را به دست آورد و سخنان زیدیه را دانست و به هر یک جوابی منطقی و درخور داد و تا بدان جا پیش رفت که هر گروهی از آنان پس از مناظره با شیخ مفید، خموشی گزیدند و با سکوت عجز آلود خود، نشان افتخار و سربلندی را به دست شیخ سپردند. رسالههای استوار، متین و دقیق وی و بیان اعتقادات شیعه با اسلوبی صحیح و کم نظیر توفیقی افزون بود که کارهای او را پربارتر میکرد.(ر.ک: مقالات کنگره جهانی شیخ مفید، ش ۵۵ و ۶۱)
این عالم مجاهد که از سوی حضرت حجت(ع) به عنوان یاری گر حق خوانده شده بود،(محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۵۱۷ و ۵۱۸) هیچ گاه در صدد بر نیامد به واسطه وجود حکومتی شیعی به نام آل بویه و اقتدار آنان بر اهل سنت سخت بگیرد و آنان را تحت فشار قرار بدهد، بلکه بر آزاداندیشی تأکید داشت و حتی خود چندین بار طعم تلخ تبعید اجباری را چشید، ولی همواره سعی داشت از التهابهای مذهبی بکاهد و با دانشمندان مذاهب مختلف در محیطی به دور از غوغاسالاری و عوام گرایی به بحث بپردازد. امری که در زمان او و شاگردش سید مرتضی، علیرغم برخی اقدامهای خیره سرانه عوام اهل سنت تقریبا موفقیت آمیز پی گیری شد، ولی در زمان دیگر شاگردش شیخ طوسی این هرج و مرج به اوج رسید و موجب کشتار بسیار در بغداد شده و خانه رهبر شیعیان (شیخ طوسی) آتش زده شد و وی به نجف اشرف هجرت نمود.
آثار تقریبی
آثار شیخ مفید در موضوعات مختلف نوشته شده و نکته مهم در آثار فراوان شیخ مفید این است که نگارش آنها برای تقویت مکتب مستقل و اصیل شیعه از سویی و پاسخ به شبهات درون مذهبی و فرامذهبی از سوی دیگر، با لحنی آرام و علمی و به دور از عناد ورزیهای کورکورانه نسبت به سایر مذاهب است. شیخ به صورت مقارنهای به بیان نظریات و عقاید شیعه و دیگر مکاتب در زمینههای مختلف میپرداخت و جو مختلط مذهبی بغداد نیز همین گونه اقتضا مینمود.
اوائل المقالات، شرح عقاید صدوق، اجوبه المسائل السرویه و النکت الاعتقادیه کتابهای شیخ مفید در بستر فکری – فرهنگی کلام امامیه است. الافصاح فی الامامه، ارشاد، جمل، امالی، الفصول المختاره، تفضیل امیرالمؤمنین على الانبیاء غیر النبی الخاتم(ص) و چندین اثر دیگر از آثار شیخ مفید درباره مهم ترین مسئله کلامی تاریخ اسلام یعنی «امامت و رهبری» است. هم چنین شیخ مفید پاسخ پرسشهایی را که شیعیان یا اهل سنت از نقاط مختلف جهان اسلام از وی مینمودند بیان میداشت و اسامی رسالههای جوابیه وی، مؤیدی بر گستره حیرت انگیز جوابیههای وی نسبت به مناطق گوناگون و در علوم مختلف، به ویژه در عروج به اوج مباحث کلامی شیعه است.( محمد بدیعی، گفتگو با علامه حسن حسن زاده آملی، ص۲۴۵) همچنین مسئله غیبت امام دوازدهم نیز از مباحث مهمی است که شیخ مفید چندین اثر مستقل پیرامون آن نوشته است و بدین گونه برکت آثار شیخ مفید از جهات گوناگون در تثبیت مذهب امامیه در عصر تکثر اجتهادات، اثر گذار بود. شخصی که به تعبیر مقام معظم رهبری در پیام به کنگره هزاره رحلت شیخ مفید، خود و افکارش همواره در ضمن جریان غنی و پربار فقه و کلام مدرسه اهل بیت، گشاینده و مؤسس خط سیری خاص در فقه و کلام شیعه بوده است. / «طلایه داران تبلیغ بین المللی تاریخ تشیع» صص۴۷-