چیستی مفهوم حجاب و عفاف؛ سیرۀ فاطمی و شکوه امنیت و آزادى در محیط خانه؛ ارمغان رعایت حدود ارتباط و پوشش در برابر نامحرم؛ حجاب، حیا و عفاف حضرت زهرا(س) در برابر مرد نابینا؛ تجلی قانونمندی روابط زن و مرد درسیرۀ فاطمی و دامنه عفت حضرت زهرا (س)؛ از سرفصلهای این نوشتار میباشد.
شبکه اجتهاد: دین مبین اسلام برای همه مسائل زندگی برنامه و دستور دارد و به جزئیات و ریزه کاریها نیز توجه میکند. [۱] در این بین مسئلهی حجاب و عفاف در اسلام مسئلهی بسیار مهمی است. [۲]حجاب در اسلام امنیت فوق العادهای دارد و آیات فراوانی نیز درباره حجاب آمده است.[۳]البته حجاب یک مساله سرنوشت ساز است و تنها یک دستور نیست،[۴]بلکه افزون بر وظیفه شرعی یک وظیفه اجتماعی است و ضروری است خانوادهها نسبت به این مساله بیش از پیش اهتمام داشته باشند. [۵] از نظر اسلام هر قدر جانب عفاف و حجاب رعایت شود پسندیدهتر و به تقوا و پاکى نزدیکتر است.[۶]
در یکی از آیات قرآن یک جملهی کوتاهی است که میتوان مدعی شد تمام فلسفهی عفاف و حجاب در این جملهی کوتاه جمع شده است: «و اذا سالتموهن متاعا فاسئلهن من وراء حجاب ذلک اطهر لقلوبکم و قلوبهن»[۷] این آیه در مورد زنان پیغمبر نازل شده ولی برای تمام زنان است. قرآن میفرماید هنگامی که میخواهی چیزی از آنها بگیری، (مثلاً مجلسی در خانهی پیغمبر تشکیل میشد، اصحاب دعوت میشدند، چیزی میخواستند از بعضی از همسران پیغمبر بگیرند، غذایی، نانی و هر چه که بود)،باید «من وراء حجاب» باشد، بعد میگوید «ذلک اطهر لقلوبکم و قلوبهن[۸]» این باعث میشود قلب شما «پاک» شود و قلب آنها «پاک» بشود. [۹]
مفهوم آن فراز قرآنی این است که اگر این حجاب از میان برداشته شود (حجاب به معنی پرده، در جایی که پرده نیست، حجاب معمولی از قبیل چادر…مد نظر است) قلبها، جوانان، دختران و پسران آلوده میشود، طهارت از قلبها برداشته میشود، وسوسههای شیطان آغاز میشود و ناپاکی قلبها در نهایت سبب ناپاکی جامعه میشود.[۱۰]
در این میان سیرۀ بانوى نمونه اسلام فاطمه زهرا (علیها السلام) دخت گرامى پیامبر (صلى الله علیه وآله)، [۱۱] در مقولۀ حجاب و عفاف الگویی بسیار مناسب برای انسانها است.[۱۲]که در ادامه مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
چیستی مفهوم حجاب و عفاف
کلمه «حجاب» در فارسى به معنى سِتر(پوشش) است ولى در عربى به معنى چیزى است که در میان دو شىء حائل مى شود[۱۳]،[۱۴]لذا واژه «حجاب» هم در مورد حجاب ظاهرى به کار مى رود و هم حجاب معنوى.[۱۵]
«عفت» نقطه مقابل «شکم پرستى و شهوت پرستى» است که از مهمترین فضایل انسانى محسوب مى شود.[۱۶]به گفته راغب اصفهانى در کتاب «المفردات»، عفت به معنى پدیدآمدن حالتى در نفس است که آدمى را از غلبه شهوت باز مى دارد و «عفیف» به کسى گفته مى شود که داراى این وصف و حالت باشد.[۱۷]
صاحب «مقاییس اللغه»[۱۸] مى نویسد: عفت در اصل به دو معنى آمده است: نخست، خوددارى از انجام کارهاى زشت و دیگر، کم بودن چیزى. [۱۹]
مؤلف التحقیق[۲۰] مى نویسد: «این ماده در اصل، به معنى حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانى است؛ همان گونه که تقوا به معنى حفظ نفس از انجام گناهان مى باشد، بنابراین عفت یک صفت درونى است؛ در حالى که تقوا ناظر به اعمال خارجى است».[۲۱]
علماى اخلاق نیز در تعریف «عفت»، آن را صفتى حد وسط در میان شهوت پرستى و خمودى دانسته اند.[۲۲]
علاوه بر تفسیر «عفت» به مفهوم عام کلمه؛ بعضى براى معرفى «عفت» از نقطه مقابل آن؛ یعنى، پرده درى نیز استفاده کرده اند. به همین علت در بسیارى از موارد، واژه «عفت» را در مورد پرهیزکارى در خصوص مسایل جنسى استعمال کرده اند.[۲۳]
به هر حال از آیات قرآن مجید و روایات اسلامى استفاده مى شود که «عفت»- به هر دو معنى- از بزرگترین فضایل انسانى است و هیچ کس در سیر الى الله، بدون داشتن «عفت» به جایى نمىرسد. در زندگى دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گرو عفت است.[۲۴]
سیرۀ فاطمی و شکوه امنیت و آزادى در محیط خانه؛ ارمغان رعایت حدود ارتباط و پوشش در برابر نامحرم
بى شک وجود انسان داراى دو بعد است، بعد فردى و بعد اجتماعى، به همین دلیل داراى دو نوع زندگى است، زندگى خصوصى و عمومى که هر کدام براى خود ویژگیهایى دارد و آداب و مقرراتى.[۲۵]
انسان ناچار است در محیط اجتماع قیود زیادى را از نظر لباس و طرز حرکت و رفت و آمد تحمل کند، ولى پیدا است که ادامه این وضع در تمام مدت شبانه روز خسته کننده و درد سر آفرین است.[۲۶]
او مى خواهد مدتى از شبانه روز را آزاد باشد، قید و بندها را دور کند به استراحت پردازد و تا آنجا که ممکن است از این آزادى بهره گیرد، از این رو به خانه خصوصى خود پناه مى برد و با بستن درها به روى دیگران، زندگى خویش را موقتا از جامعه جدا مى سازد و همراه آن از انبوه قیودى که ناچار بود در محیط اجتماع بر خود تحمیل کند آزاد مى شود.[۲۷]
لیکن از یک سو باید در این محیط آزاد با این فلسفه روشن، امنیت کافى وجود داشته باشد، اگر بنا باشد هر کس سر زده وارد این محیط گردد و به حریم امن آن تجاوز کند دیگر آن آزادى و استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت و مبدل به محیط کوچه و بازار مى شود.[۲۸]
از سوی دیگر در جامعه مخصوصاً در جامعه فعلى نمىتوان زندگى زن و مرد نامحرم را به طور کامل از هم جدا کرد، ولى در مواردى که ضرورتى نداشته باشد، چنان که از اختلاط پرهیز شود، به یقین، اصول عفت و پارسایى، بهتر حفظ خواهد شد؛ دلیل آن هم مفاسد بسیار وحشتناک و شرم آورى است که از اختلاط پسران و دختران در کشورهاى غربى دیده مى شود.[۲۹]
به همین دلیل همیشه در میان انسانها مقررات ویژه اى در این زمینه بوده است، و در اسلام نیز در این زمینه دستور بسیار مؤکد داده شده[۳۰] مبنی بر اینکه در مقابل نامحرم باید پوشش اسلامى رعایت شود،[۳۱] بدین نحو که براى حجاب اسلامى کافى است تمام بدن را با لباس مناسب (به جز[۳۲] گردى صورت و دستها تا مچ) بپوشانند.[۳۳]
لذا در روایتی به هر دو بُعد از این مسأله یعنی لزوم کسب اجازه و رعایت شئونات کامل اسلامی برای ورود به منزل و حریم خصوصی دیگران و نیز ضرورت رعایت اصل پوشش کامل در برابر نامحرم به خوبی اشاره شده است که میخوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) مىخواست وارد خانه دخترش فاطمه (سلام الله علیها) شود، نخست بر در خانه آمد دست به روى در گذاشت و در را کمى عقب زد، سپس فرمود: السلام علیکم، فاطمه(سلام الله علیها) پاسخ سلام پدر را داد، بعد پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اجازه دارم وارد شوم؟ عرض کرد وارد شو اى رسول خدا! پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: کسى که همراه من است نیز اجازه دارد وارد شود؟ فاطمه عرض کرد: مقنعه بر سر من نیست، و هنگامى که خود را به حجاب اسلامى محجب ساخت پیامبر ص مجدداً سلام کرد و فاطمه(سلام الله علیها) جواب داد، و مجددا اجازه ورود براى خودش گرفت و بعد از پاسخ موافق فاطمه(سلام الله علیها) اجازه ورود براى همراهش جابر بن عبد الله گرفت[۳۴].،[۳۵]
حتى در بعضى از روایات مىخوانیم باید سه بار اجازه گرفت، اجازه اول را بشنوند و به هنگام اجازه دوم خود را آماده سازند، و به هنگام اجازه سوم اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند![۳۶] حتى بعضى لازم دانسته اند که در میان این سه اجازه، فاصله اى باشد چرا که گاه لباس مناسبى بر تن صاحب خانه نیست، و گاه در حالى است که نمى خواهد کسى او را در آن حال ببیند، گاه وضع اتاق به هم ریخته است و گاه اسرارى است که نمى خواهد دیگرى بر اسرار درون خانهاش واقف شود، باید به او فرصتى داد تا خود را جمع و جور کند، و اگر اجازه نداد بدون کمترین احساس ناراحتى باید صرف نظر کرد.[۳۷]
حجاب، حیا و عفاف حضرت زهرا(سلام الله علیها) در برابر مرد نابینا؛ تجلی قانونمندی روابط زن و مرد درسیرۀ فاطمی
در عصر و زمانهای به سر میبریم که پسران و دختران کشورهاى «غربى» و «غربزده» براى یافتن همسر آینده خود، در رسانهها به ویژه فضای مجازی به صورت «زننده» و «شنیع» آگهى مىکنند، و مشخصات اعضاى بدن خود و جزئیات آن را شرح مى دهند، و چیزى که در میان آنها مفهوم ندارد پوشش زیباى حیاء است.[۳۸]
در حالى که اسلام زن را درهاله زیبائى از قداست و پاکى قرار مى دهد، و به گوهر گرانبهائى تبدیل مى کند که داراى ارزش فوقالعادهاى است، لیکن حذف مسأله حیا زن را به ابتذال مى کشاند و از ارزش و بهاى او مى کاهد.[۳۹]
بی شک اثر حیا تنها پرهیز از زشتىها و قبایح آنگونه که بسیارى گمان مىبرند نیست بلکه آثار مثبت زیادى در انجام واجبات و رعایت آداب و اخلاق انسانى دارد.[۴۰]بلکه حیا به زنان ابهت، شخصیت و ارزش مى دهد،[۴۱] متأسفانه برخی حیا را نوعى ضعف نفس میدانند که اگر پرده حیا دریده شود سبب قوت نفس خواهد بود در حالى که قضیه کاملاً بر عکس است؛ فرد بى حیا کسى است که تسلیم خواستههاى نفسانى است و نمىتواند از آن روىگردان شود؛ ولى افراد با حیا بر اثر قدرت روحانى در برابر عوامل گناه مقاومت مى کنند و سد نیرومندى میان خود و آنها به نام حیا قرار مى دهند.[۴۲]
نمونه کامل و جامع این مسأله را میتوان در روایت جعفریات[۴۳] مشاهده نمود که از امام باقر علیه السلام نقل مى کند مرد نابینایى وارد منزل شد. فاطمه علیها السلام خود را در حجاب کرد و نگاه نکرد. پیامبر پرسید: چرا چنین کردى این که نابینا است؟ فاطمه علیها السلام عرض کرد:
ان لم یکن یرانى فانا أراه و هو یشم الریح» فقال النبی صلى الله علیه و آله:«أشهد أنک بضعه منى[۴۴]،اگر او مرا نمی بیند، من که او را مىبینم و او بوى مرا حس مى کند! پیامبر اکرم فرمود: گواهى مى دهم که تو پاره دل منى».[۴۵]
دامنه عفت حضرت زهرا سلام الله علیها
هم چنین مقام عفت آن حضرت به آن حد است که از اسماء بنت عمیس داستان عجیبى به این شرح نقل شده است:روزى فاطمه(علیها السلام) به من فرمود: من از کار مردم مدینه که زنان خود را بعد از وفات به صورت ناخوشایندى براى دفن مى برند، و تنها پارچه اى بر او مىافکنند که حجم بدن از پشت آن نمایان است ناخرسندم.[۴۶]اسماء گفت: من در سرزمین حبشه چیزى دیده ام که با آن جنازه مردگان را حمل مى کردند، سپس شاخههایى از درخت نخل را برداشت و به صورت تابوت مخصوصى درآورد که پارچه اى را روى چوبهاى آن مى افکندند، و بدن را درون آن مى گذاردند، به گونه اى که بدن پیدا نبود.[۴۷]
هنگامى که فاطمه بانوى بزرگ اسلام (علیها السلام) آن را مشاهده کرد فرمود: بسیار خوب و عالى است (و هنگامى که من از دنیا رفتم مرا با آن بردارید) …[۴۸]
و در ذیل همین حدیث آمده است: هنگامى که فاطمه (علیها السلام) چشمش به آن افتاد تبسم فرمود، و این تنها تبسم او بعد از وفات پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) بود!.[۴۹]
سخن آخر
متأسفانه اختلاط زن و مرد در دانشگاهها، مجالس و… مسالهای در جامعه اسلامیشده که همه را رنج میدهد. با این تفاسیر و در پاسخ به این پرسش عجیب که چرا برای حجاب، آزادی نمیدهید باید گفت؛ همانگونه که ما برای انجام گناهانی مانند شراب خواری، ربا خواری، سرقت، رشوه خواری و… آزادی نمیدهیم، چگونه میشود در گناهی چون بیحجابی که منشا دهها گناه کبیره است، آزادی قائل شویم.[۵۰]
از سوی دیگر برای ریشه کن ساختن مفاسد اجتماعی مانند اعمال منافى عفت، تنها توسل به اجراى حدود و تازیانه زدن منحرفان کافى نیست، در هیچ یک از مسائل اجتماعى چنین برخوردى نتیجه مطلوب را نخواهد داد، بلکه باید مجموعه اى ترتیب داد از آموزش فکرى و فرهنگى آمیخته با آداب اخلاقى و عاطفى، و آموزشهاى صحیح اسلامى هم چون فراهم آوردن وسائل ازدواج سالم، رعایت حجاب اسلامى، نهى از چشم چرانى، تحریم متهم ساختن افراد به آلودگى ناموسى، و بالآخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه پدران و مادران و در یک کلام ایجاد یک محیط اجتماعى سالم، سپس مجازات را به عنوان یک عامل در کنار این عوامل در نظر گرفت… .[۵۱]
لذا برخی افراد خیال نکنند که اگر به ناموس مردم نگاه داشته باشند و… میتوانند محب حضرت زهرا(سلام الله علیها) قلمداد شوند، امید است همگان با اجتناب از هنجارهای اجتماعی و فرهنگی و با تأمل روز افزون در معنا و مفهوم محب اهل بیت(علیهم السلام) به رشد و کمال واقعی دست یابند.[۵۲]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی
————————————————————————
[۱] بیانات آیتالله مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۱۳۹۰/۰۳/۰۴٫
[۲] متن پیام آیتالله مکارم شیرازی به جشنواره ام الهناء؛۱۳۹۴/۰۱/۲۴٫
[۳] بیانات آیتالله مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۱۳۹۰/۰۳/۰۴٫
[۴] همان.
[۵] همان.
[۶] برگزیده تفسیر نمونه؛ ج۳؛ ص۳۱۳٫
[۷] سورۀ احزاب، آیۀ۵۴٫
[۸] همان.
[۹] متن پیام آیتالله مکارم شیرازی به جشنواره ام الهناء؛۱۳۹۴/۰۱/۲۴٫
[۱۰] همان.
[۱۱] مسئله انتظار؛ ص۱۶٫
[۱۲] بیانات آیتالله مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛۱۳۸۹/۰۲/۲۹٫
[۱۳] «لسان العرب»؛ ماده«حجب».
[۱۴] تفسیر نمونه؛ ج۱۷؛ ص۴۰۱٫
[۱۵] پیام قرآن؛ ج۴؛ ص۲۷۷٫
[۱۶] اخلاق در قرآن؛ ج۲؛ ص۳۰۷٫
[۱۷] همان.
[۱۸] ابوالحسن احمد بن فارس بن زکریا.
[۱۹] اخلاق در قرآن؛ ج۲؛ ص۳۰۷٫
[۲۰] علامه حسن مصطفوی.
[۲۱] اخلاق در قرآن؛ ج۲؛ ص۳۰۷٫
[۲۲] همان؛ ص۳۰۸٫
[۲۳] همان.
[۲۴] همان.
[۲۵] تفسیر نمونه؛ ج۱۴؛ ص۴۲۹٫
[۲۶] همان؛ ص ۴۳۰٫
[۲۷] همان.
[۲۸] همان.
[۲۹] اخلاق در قرآن؛ ج۲؛ ص۳۲۰٫
[۳۰] برگزیده تفسیر نمونه؛ ج۳؛ ص۲۸۷٫
[۳۱] احکام خانواده؛ ص۶۱٫
[۳۲] همان؛ ص۳۴٫
[۳۳] احکام خانواده، ص ۳۵٫
[۳۴] نور الثقلین؛ جلد ۳؛ ص ۵۸۷٫
[۳۵] تفسیر نمونه؛ ج۱۴؛ ص۴۳۱٫
[۳۶]وسائل الشیعه؛ ج ۱۴؛ ص۱۶۱؛ ابواب مقدمات النکاح؛ باب ۱۲۳٫
[۳۷] تفسیر نمونه، ج۱۴، ص: ۴۳۲٫
[۳۸] شیوه همسرى در خانواده؛ ص۴۱٫
[۳۹] همان.
[۴۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج۱۳؛ ص۷۰۰٫
[۴۱] همان؛ ص۷۰۳٫
[۴۲] همان؛ ص۷۰۱٫
[۴۳] «الجعفریات» کتابی است شامل روایاتی که ابوعلی محمد بن اشعث کوفی معروف به ابن اشعث، از موسی بن اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع) و او هم از اجدادش روایت میکند. نام گذاری آن به جعفریات، به دلیل استناد روایاتش به امام صادق(ع) است.
[۴۴] مستدرک الوسائل؛ ج ۱۴؛ ح ۱؛ باب ۱۰۰ از ابواب مقدمات نکاح.
[۴۵] کتاب النکاح؛ ج۱؛ ص۴۰٫
[۴۶] زهرا (ع) برترین بانوى جهان؛ ص۸۵٫
[۴۷] همان؛ ص۸۶٫
[۴۸] همان.
[۴۹] ذخائر العقبى، صفحه ۵۴٫
[۵۰] بیانات حضرت آیتالله مکارم شیرازی؛ مدرسۀ امیرالمومنین(ع)؛۱۳۸۹/۰۲/۲۷٫
[۵۱] تفسیر نمونه؛ ج۱۴؛ ص۵۴۴٫
[۵۲] همان.