اختصاصی شبکه اجتهاد: سلوک و رفتار فقها، برای ما تراز زندگی مومنانه است. ما که دستی به دامن معصومان نداریم. تاریخ ما را با قرنها فاصله میبیند اما این دوری، نمیتواند دوری معنوی را هم به دنبال داشته باشد چه خود حضرات ائمه معصومین(ع)، با برگماری فقها به ادامه راه و اشارتهای روشن به آنها و این تکلیف که «وللعوام ان یقلدوا» راه را نشان داده اند. در ماجرای اربعین و نهضت پیاده روی اربعین، هم سنت امامان هست و هم روایت اما سلوک فقها و کلام معیار شان نیز هست که گویی شرح مجسم روایات است. توضیح المسائلی است برای مسئله مهم اربعین. تک مسئلهای که همه مسائل را سامان میدهد در رابطه انسان با مولا حسین(ع). سخن فراوان است و فقهای عظام نیز از قدیم تا جدید، از گذشته تا کنون، کلام راهگشا زیاد دارند که باید خواند و باید به هر خوانش، به دریافت تازه رسید. با این دریافتهاست که میشود مناسک را به خدمت معارف درآورد. میشود معارف را نیز در ساحت فقاهت، ارتقا داد. در این نوشتار به اربعین خوانی میپردازیم در کلام تراز فقها در گذر ایام…
علمای سلف و اربعینی که ادامه عاشوراست!
* علامه مجلسی(ره): بین اصحاب چنین شهرت یافته که دلیل استحباب زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) در روز اربعین حسینی این است که در چنین روزی اهل بیت امام (ع)، هنگامی که از شام باز میگشته اند، به کربلا آمده و امام سجاد(علیه السلام) رأس مقدس شهیدان را به بدنهای مطهرشان ملحق ساخته است.
* قرطبی دانشور و سیّاح مسلمان: امامیه عقیده دارند که سر مقدس امام حسین(علیه السلام) بعد از چهل روز به کربلا بازگردانده شده و به بدن ایشان ملحق گردیده است و این روز نزد شیعیان معروف است و از آن به زیارت یاد میکنند و مقصودشان زیارت اربعین است.
* شیخ مفید(ره): بیستم صفر روز مراجعت اهل بیت آقا و مولایمان حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) از شام به جانب مدینه الرسول بوده است.
* علامه سید عبد الحسین شرف الدین(ره): زمانی که خاندان حسینی از شام برمی گشتند و به سرزمین عراق رسیدند، به راهنمای خود گفتند: ما را از طریق کربلا ببر! در آنجا جابر بن عبدالله انصاری و جماعتی از بنیهاشم و دیگر مردانی از آل رسول را دیدند و بعد از این دیدار، گریه، اندوه و بر سر و سینه زدن آغاز گردید و عزایی برپا کردند که دلها را کباب میکرد، به گونه ای که زنان عشایر اطراف کربلا به آنان پیوستند.
* سید محسن امین: یزید چاره را در آن دید که هرچه زودتر پیام آوران عاشورا را از مرکز فرمانروایی خود دور کند؛ چراکه در دمشق ارتباط با نمایندگان سفیران سرزمینهای دیگر، بازرگانان داخلی و خارجی و مردمی که از سایر نواحی میآمدند، امکان بیشتری داشت و این روند به سود تشکیلات اموی نبود، لذا فرمان داد این چهره های رنج دیده و مقاوم را با احترام و عزّت به مدینه بازگردانند. نعمان بن بشیر انصاری، همراه چند نفر دیگر این کاروان را هدایت میکردند. برخی نوشته اند: کاروانیان از نعمان خواستند که اجازه دهد آنان در راه بازگشت از کنار مزار شهیدان کربلا بگذرند تا با این عزیزان تجدید پیمان نمایند.
*هاشم معروف حسنی، محقق برجسته لبنانی: امام سجاد(علیه السلام) از سوی امویان مخیّر گردید که در شام بماند و یا به مدینه بازگردد و امام چهارم مدینه النبی را برگزید. کسی برای مدیریت کاروان همراه اهل بیت گردید. آنان در طول مسیر از راهنمای قافله خواستند زمینه ای فراهم آورد تا از کربلا بگذرند و او نیز پذیرفت. یک روز قبل از رسیدن اسیران، جابر و گروهی از بنیهاشم بار سفر به این دیار بسته بودند و در حالی که جابر و همراهان در میان قبور شهدا در رفت و آمد بودند، کاروان حسینی بر ایشان هویدا گردید.
* حاج میرزا محمد ارباب قمی (اشراقی): بر حسب عادت، بعید مینماید که آن قافله دل شکسته که با اکراه و اضطرار از کربلا (به حالت اسارت) کوچ کردند و از هرگونه گریه و سوگواری منع گردیدند و اجساد شریفه شهدای خود را مقابل آفتاب دیدند، بدون آگاهی بر حال مقابر مقدسه و اطلاع بر حال آنان به مدینه رجوع کنند و به زیارت آن تربت مقدّسه فائز نشده، برگردند.
* الحاق رأس الحسین(ع) به پیکر در اربعین اول
فاصلهها به صفر میرسد. سر خورشید به پیکر آفتاب نشان حضرت ثارالله میپیوندد و اربعین از این زاویه هم جایگاهی در خور مییابد. این یکی از اقوالی است که اربعین را متمایز و ممتاز میکند حتی اگر نظر برخی از محققان باشد چه یکی از اقوال مربوط به «رأس الحسین(علیه السلام)» این است که به بدن مطهر آن حضرت ملحق گردید؛ برخی مورّخان و محدثان شیعه بر این عقیده اند که از علل مهم آمدن اهل بیت به کربلا این بوده است که امام زین العابدین (علیه السلام) سر مطهر را به کربلا ببرد و به بدن پاک پدرش ملحق نماید. علامه مجلسی(ره) ضمن اشاره به این موضوع، اضافه میکند: زیارت اربعین در سالگرد این روز استحباب دارد.
گواهان الحاق:
* ابوریحان بیرونی: در روز اوّل صفر، سر امام حسین(علیه السلام) را به شام وارد کردند… و در بیستم این ماه آن سر را به بدنش مُلحق نمودند و در همان جا دفن کردند و زیارت اربعین راجع به این روز است.
* زکریای قزوینی: در اول صفر که سر مبارک امام حسین(علیه السلام)به شهر دمشق رسید، بنی امیّه این روز را عید اعلام کردند و در بیستم صفر سر مبارک را به بدن مبارکش برگردانیدند.
* شیخ صدوق(ره): امام علی بن الحسین(علیهما السلام) همراه بانوان از سرزمین شام بیرون آمد و رأس امام حسین(علیه السلام) را به کربلا بازگرداند.
* عبدالرئوف مناوی (متوفای ۱۰۳۱ ق) از معاصرین علامه مجلسی(ره) که اقوال متعددی را دربارۀ محل دفن رأس مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)مورد بررسی قرار داده است، به این نتیجه رسیده که شیعیان اثنی عشری میگویند: چهل روز بعد از شهادت حسین بن علی(علیهما السلام) سر مقدس او به بدنش بازگشت داده شد و در کربلا، مجاور پیکرش دفن گردید.
* شبلنجی: دیدگاه شیعیان این است که رأس امام حسین(علیه السلام) به بدنش بازگردانیده شده و در اربعین شهادت آن حضرت در کربلای معلی، به خاک سپرده شده است.
* ابن اعثم کوفی (مورخ، محدث و ادیب شیعی، متوفای ۳۱۴ ق): آنگاه [یزید] اسباب سفر علی بن حسین(علیهما السلام) و سایر اهل بیت را تدارک دیده، سرهای شهدا را به ایشان سپرد و نعمان را با سی سوار به همراهی آن طایفه واجب التعظیم مأمور گردانید. امام با خواهران و سایر اقربا متوجه مدینه طیبه گردیده و در بیستم صفر سر مبارک امیرالمؤمنین حسین(علیه السلام) و سایر شهدا را به ابدان ایشان ملحق ساخته، از آنجا به سر تربت مقدّس جدّ بزرگوار خویش شتافته، رحل اقامت انداخته است.
* شهید محراب، آیتالله سید محمد علی قاضی طباطبایی(ره) که درباره اربعین حسینی، پژوهشهای پرمایه و گسترده ای انجام داده است، نتیجه تحقیقات خود را در این باره چنین بیان کرده است: از شواهد آمدن اُسرای خاندان نبوّت در بیستم صفر سال ۶۱ ق به کربلا، عبارت است از ملحق ساختن سر مبارک سیدالشهدا(علیه السلام) به جسد اطیب و انورش در کربلا و این موضوع، مشهور میان علمای امامیه است؛ اما سایر اقوال راجع به مدفن رأس مطهر، اعتماد را نشاید.
* علامه سید عبد الرزاق مقرّم(ره): هنگامی که امام سجاد(علیه السلام) مشاهده کرد، یزید ملعون اندکی روی موافق نشان میدهد، پیشنهاد کرد سرهای شهدا را در اختیار آن بزرگوار قرار دهند تا در محل مناسبی دفن کند. یزید پذیرفت و امام(علیه السلام) آن سرهای مطهر را تحویل گرفت و به بدنهای پاکشان ملحق کرد. … ابن حجر عسقلانی در شرح «همزه بوصیری» گفته است: سر امام را بعد از چهل روز به بدن رسانده و آنجا دفن کردند. ابن جوزی نیز همین نظر را دارد. … بنابراین، گفته های دیگر در این باره موردی ندارد و تنها در یک جا رسیده که سر مبارک در کنار قبر امیرمؤمنان(علیه السلام)در نجف اشرف دفن شده است. اعلام و رجال حدیث و تاریخ که به آنان اشاره شد، چنین روایتی را دیده اند؛ ولی به دلیل عدم اعتماد به رجال این حدیث از آن اعراض کرده اند.
* شیخ فضل علی قزوینی (متوفای ۱۳۶۷ ق) که درباره تاریخ قیام کربلا و حماسه نینوا پژوهشهای با ارزشی به عمل آورده است، دیدگاههای مرتبط را به چهار دسته تقسیم میکند:
۱) آنچه مختصّ علمای شیعه است؛
۲) عقاید مشاهیر اهل سنّت؛
۳) دیدگاه های مشترک بین امامیه و عامه؛
۴) نظرات مشترک بین طرفداران فرقۀ اسماعیلیّه و عامه.
وی ذیل دیدگاههایی که مورد تأیید علمای شیعه و اهل سنّت است، خاطرنشان مینماید: رأس مبارک امام حسین (علیه السلام) از شام به کربلا برگردانده شده و همراه جسد مطهر دفن گردیده است و این نظر بین شیعیان شهرت دارد و آنان در قرون متمادی بر آن عمل کرده اند و حتی در عصر ما بر این موضوع اجماع و اتفاق وجود دارد.
برخی منابع نیز نوشته اند: سر مقدس در نجف اشرف و جنب مرقد حضرت علی(علیه السلام) مدفون گردیده است. این ادعا، ضمن اینکه با قول مشهور تطبیق نمیکند، این اشکال را به وجود میآورد که در آن ایام هنوز مرقد مولای متقیان مشخص نگردیده بود تا چنین اقدامی در جوارش صورت گیرد.
*پردهای دیگر و تحلیلی دیگر؛ اهل بیت به کربلا نیامدند
با وجود این همه مدارک معتبر و اقوال قابل اعتنا درباره اینکه اهل بیت امام حسین(علیه السلام) در بیستم صفر سال ۶۱ ق به سرزمین کربلا قدم نهاده اند و امام سجاد(علیه السلام)، رأس شهدا را به ابدان مطهرشان ملحق ساخته، عده ای این رویداد را بعید و حتی محال تلقی کرده اند و با استنباطی که از بیان شیخ طوسی(ره) داشته اند و نیز تکیه بر برخی قرائن تاریخی، ماجرای مورد اشاره را امری غیر ممکن تصوّر کرده اند، در حالی که شیخ طوسی(ره) در این خصوص تصریحی ندارد و از نوشته وی در «مصباح المتهجد» چنین چیزی برنمی آید.
سید بن طاووس(ره) در این باره دلایلی ارائه میدهد، از جمله آن که: حاکم کوفه (ابن زیاد)، در مکتوبی خطاب به یزید، وقایع کربلا را گزارش داد و درباره اسیران کسب تکلیف کرد و این نامه نگاری ها به زمانی، حتی بیش از بیست روز نیاز دارد. همچنین در منابعی آمده است که اهل بیت را در شام به مدت یک ماه در جایی نگهداری کردند که ایشان را از گزند سرما و گرما مصون نمیساخت و اگر بعد از این مدت به سوی مدینه یا عراق حرکت کرده اند، در بیستم صفر سال ۶۱ ق به کربلا نرسیده اند. به علاوه، جابر بن عبدالله انصاری نیز نمیتواند در اولین اربعین خود را به نینوا برساند؛ چراکه انتشار وقایع سوزناک عاشورا در حجاز و با خبر شدن جابر از این وقایع و حرکتش به جانب کربلا، به زمانی بیش از چهل روز نیاز دارد و با این وصف، در غیر اولین اربعین اهل بیت با جابر ملاقات کرده اند.
در پاسخ به این قول، مطالب زیر قابل توجه است:
* کارگزاران حکومتی بعد از فجایع نینوا، توسط پیکهایی، این رخداد را در سرزمین تحت امر امویان از جمله مدینه منتشر کردند و جابر به محض دریافت این خبر، در اواخر محرم الحرام عازم عراق گردیده و در بیستم صفر سال ۶۱ ق به کربلا رسیده است.
* امام سجاد(علیه السلام) و سایر اهل بیت برای رفتن بر سر مزار شهیدان خود لحظه شماری میکرده، مشتاق بوده اند هرچه سریع تر این مهم عملی گردد، پس به تعویق انداختن این زیارت تا صفر سال ۶۲ ق دور از واقعیت است.
* بنا بر برخی نقلها حضرت زینب کبری(علیها السلام) در محرم و بنا بر اقوال دیگر در ۱۴ یا ۱۵ رجب سال بعد از واقعه کربلا رحلت نموده است، پس اگر قول اول را بپذیریم و درگذشت این بانو را در محرم بدانیم، در این صورت حضورشان در اربعین منتفی میگردد، در حالی که طبق دیدگاه تمامی مورخان و محدثان، آن علیا مخدّره به کربلا آمده و در این باره تردیدی وجود ندارد و اگر ارتحال این بانو را در رجب به حساب آوریم، نمیتواند حضور ایشان را در اربعین سال ۶۲ ق به اثبات برساند؛ زیرا آن بانوی قهرمان در واپسین ماههای زندگی در مدینه اقامت نداشت که از آنجا عازم کربلا شوند.
* یزید و کارگزارانش به دلیل فشارهای تبلیغاتی شدید و شرایطی که فجایع کربلا را فاش ساخته بود، قادر نبودند اسرا را در شام نگه دارند و نه تنها موافقت کرد که آنان هرچه سریع تر قلمرو مراکز حکومتی را ترک کنند؛ بلکه امکانات لازم را برای عزیمت آنان به سوی هر مکانی که مورد نظرشان بود، فراهم ساخت.
در کتاب «روضه الواعظین» میخوانیم: یزید «نعمان بن بشیر» را فراخواند و گفت: آماده شو تا همراه اسیران به جانب مقصدی که در نظر دارند، بروی! نعمان پذیرفت و متعهد گردید درباره این کاروان رفتار مناسبی اتخاذ کند و از هرگونه اعمال خشونت و سختگیری در این باره اجتناب کند و لحظهای در خصوص این قافله غفلت نورزد تا هرچه سریع تر به مکان مطلوب خویش برسند.
* علامه مجلسی(ره) مینویسد: روز بیستم صفر مشهور به اربعین حسینی است؛ یعنی چهلمین روز شهادت امام حسین(علیه السلام). این محدث و فقیه برجسته جهان تشیع در ادامه، برخی زیارات را برای اربعین ذکر مینماید و اضافه میکند: سبب تأکید بر زیارت آن حضرت در این زمان (اربعین) آن است که امام زین العابدین(علیه السلام) همراه اسیران اهل بیت در چنین روزی بعد از مراجعت از شام به کربلای معلی وارد شده اند و سرهای مقدس را به ابدان مطهر ضمیمه کرده اند.
آن عالم ربانی در خاتمه مسئله استبعاد این موضوع را مطرح میکند؛ ولی قصد ندارد وقوع این حادثه را در اولین اربعین نفی کند و نمیخواهد بر قول مشهور در این باره خط بطلان بکشد.
از آنجا که سید بن طاووس در کتاب لهوف، آمدن اهل بیت به کربلا را در نخستین اربعین گزارش نموده؛ ولی در کتاب «اقبال الاعمال» این موضوع را بعید دانسته است. برخی که آمدن اهل بیت به کربلا را در چهلمین روز واقعه عاشورا قبول ندارند، به کتاب لهوف اشکال وارد کرده اند و گفته اند: چون سید این اثر را در سنین جوانی نوشته، بنابراین مطالبش از اتقان لازم برخوردار نمیباشد!
اولاً: اگر مضامین لهوف مورد اشکال بود، مؤلفش در ادوار بعدی حیات فکری و علمی خود به اصلاح آن اقدام میکرد.
ثانیاً: از عبارات سید در دیباچه کتاب برنمی آید که او این کتاب را در اوایل زندگی به رشته نگارش درآورده باشد؛ بلکه آن بزرگوار در ایام سال خوردگی کتاب «کشف المحجه» را نوشت و در این اثر بر اتقان و نفاست کتاب لهوف خود اشاره کرده و توفیق تألیف آن را به برکت فضل الهی دانسته است.
وی در اجازه ای که در اجازات «بحار الانوار» درج گردیده است، تصریح مینماید که در تألیف اثری چون «لهوف» کسی بر وی سبقت نگرفته و میافزاید: اهل خبره میدانند که استواری مطالب این کتاب از فضل الهی است.
ثالثاً: این منطقی نیست که کتاب تألیف شده در اوایل عمر، مطالبی ضعیف دارد؛ بلکه برعکس، آثار مربوط به اواخر عمر میتواند خلل پذیر باشد.
اربعین در نگاه علمای خلف
فقهای عظام امروز نیز اربعین را آینه عاشورا میدانند و نگاه در این آینه خدا نشان را “بایسته دریافت معرفت” برای امروز و فرداهایی میدانند که بعد از این خواهد آمد و باید که جهان را به قرار حسین(ع) آورد. این روزها که میلیونها نفر با پای پیاده به کربلا رسیده اند، خوانش کلام فقیهان میتواند ما را نیز در حال و هوای کربلا بنشاند و به نام حسین و در هندسه نگاه ثارالله، فرمان ایستادن و حرکت دهد؛
*آیتالله خامنهای: پدیده بینظیر و حرکت عظیم و پر معنای راهپیمایی اربعین حسینی علیهالسلام را حسنهای ماندگار خواندند و گفتند: ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگیهای منحصر بهفرد مکتب اهلبیت علیهمالسلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه مردم از کشورهای مختلف جهان در این پدیده بیسابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.
آیتالله خامنهای با اشاره به بزرگواری و محبت مردم عراق در پذیرایی از زائران اربعین، به کسانی که توفیق حضور در این حرکت پر معنا و پر مغز را پیدا کردهاند توصیه کردند این فرصت را مغتنم بشمارند و افزودند: ما نیز از دور به حال زائران اربعین غبطه میخوریم و آرزو میکنیمای کاش همراه شما بودیم.
رهبر انقلاب، فرصت ارتباط معنوی و عاشقانه با خاندان پیامبر اکرم(ص) و زیارت این عناصر ممتاز، برجسته، نورانی و ملکوتی را از امتیازات تفکر شیعی در میان فرق اسلامی دانستند و گفتند: حرکت عظیم مردم از ایران و سایر کشورهای جهان برای حضور در راهپیمایی اربعین، جلوهای از ویژگیهای برجسته مکتب اهلبیت علیهمالسلام است که در آن، هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج میزند هم «عشق و محبت».
آیتالله وحید خراسانی: خدمت به زائران سیدالشهداء برکات و ثواب غیر قابل وصفی دارد
*آیتالله وحید خراسانی، طی سخنانی با بیان اینکه خداوند را بایستی شاکر باشیم که فرصت زیارت مرقد سیدالشهداء را نصیب مردم کرده است اظهار داشتند: قضیه قیام و شهادت امام حسین (ع) فوق تصور و فهم است.
ایشان با اشاره به احادیث صحیح السند از امام معصوم افزوند: هیچ ملک مقرب و پیامبر مرسلی نیست مگر اینکه آرزو دارند خداوند زیارت حضرت اباعبدالله را نصیبشان کند.
این مرجع تقلید زیارت امام حسین (ع) را دارای ثواب بسیار زیاد دانستد و تصریح کرند: خدمت به زائران سیدالشهداء برکات و ثواب غیر قابل وصفی دارد.
ایشان با اشاره به روایتی از امام معصوم افزوند: هر قدمی که برای زیارت امام حسین (ع) برداشته شود ثواب حج را دارد.
*آیتالله صافی گلپایگانی: خدمت به زائران امام حسین(ع) توفیقی ارزشمند و افتخاری والا است، که امیدواریم که بتوانیم به وظیفه خود در برابر زائران عمل کنیم.
ایشان با بیان اینکه قیام و شهادت امام حسین(ع) دارای آثار و برکات بی شماری است، بیان کرند: عشق به اهل بیت(ع) افتخار ما شیعیان است و این سیل عاشقان روز به روز افزایش میباید.
این مرجع تقلید با بیان اینکه راهپیمایی اربعین در دنیا نظیر ندارد، گفتند: شکوه راهپیمایی اربعین در همه جا انعکاس مییابد و دنیا با مشاهده آن بیش از گذشته به عظمت اسلام پی میبرند و برنامهای الهی و خالصانه است که موجب میشود حقیقت قیام سیدالشهدا بیش از پیش روشن شود.
*آیتالله جوادی آملی: باید از هر فرصتی برای دستیابی به معرفت بیشتر نسبت به معارف بلند اهل بیت علیه السلام بهترین بهره را ببریم زیرا زیارت اربعین با بهای سنگینی به دست آمده است. انجام کارفرهنگی برای زائران اربعین حسینی بسیار مهم است تا آنها به صورت انسانهای وارسته تر از این مراسم بازگردند.
*آیتالله نوری همدانی: جریان عاشورا و کربلا یک تاریخ مقطعی نیست بلکه مانور و مکتب و مدرسهای است که تا قیامت به همین ترتیب باقی و برقرار است.
ایشان با بیان اینکه شعار«هیهات منالذله» یک مانور و نمایش بزرگی است، ادامه داند: به اندازهای این دانشگاه ظرفیت دارد که میتواند ۲۰ میلیون انسان را در یک نقطه جمع کند در حالیکه هیچ قدرتی در دنیا این قدرت را ندارد.
ایشان تصریح کرند: متوکل ۱۷ بار قبر امام حسین(ع) را خراب کرد و آنجا را به آب بست. لذا ببینید این چه موضوع مهمی است که راز و رمز و روح قضیه، بزرگ و تاثیرگذار و نقش آفرین است و از طرفی حکومتهای ظالم چقدر حساسیت دارند که میخواهند چراغ آن را خاموش کنند لذا این مراسم اربعین سال به سال باید رونق یابد.
*آیتالله علوی گرگانی: مراسم اربعین، این حرکت حرکت سازندهای است و هر چه این حرکت را در سطح مردمی نگه داریم جنبه تبلیغی آن خیلی زیاد است و بگذارید به همین حالت سادگی بماند البته مقررات هم باید رعایت شود.
*آیتالله شبیری زنجانی: پیاده روی اربعین، تجلی عظمت شیعه است و من آرزو داشتم توان جسمی ام به قدری بود که میتوانستم در پیاده روی شرکت کنم.