زئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: اگر ما رای ندیهم دیگران به جای ما و برای ما رای خواهند داد و انتخاب خواهند کرد. انسان زنده هرگز حاضر نیست اختیار و سرنوشت خودش را به دست دیگری بسپارد و رها کند تا دیگری برای او سرنوشت رقم بزند. به این جهت انتخابات علاوه بر اینکه تکلیف است علاوه بر اینکه نوعی اجرای حکم وضعی است، ایفا و استیفای حق هم هست. ما با حضور در انتخابات حق خودمان را استیفا میکنیم پس باید علمای بزرگوار، مدرسین محترم و فضلای حوزه این مسائل را برای مردم توضیح بدهند!
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد علی اکبر رشاد، در جلسه درس خارج فقه حوزه علمیه امام رضا (ع) در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی با دعوت از علما و اساتید حوزه های علمیه به عنوان رکن اصلی انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد اگر رای ندهیم دیگران به جا و برای ما انتخاب خواهند کرد! متن سخنان مؤسس و رئیس حوزهٔ علمیهٔ امام رضا در ادامه میخوانید؛
انتخاب، هم حکم است و هم حق! هم حکم تکلیفی است و هم حکم وضعی! شرکت در انتخابات از سویی حکم تکلیفی است؛ به هر حال صیانت از نظام، حمایت از استقلال کشور و تقویت روند امور در کشور و مقابله با توطئههایی که با انتخابات خنثی میشود. وقتی دشمنان و شیاطین میبینند که مردم پای صندوقهای رای هجوم آوردند و با این شور و شوق و شعور رای میدهند و حامی نظام هستند آنها حتما مأیوس خواهند شد و کمتر توطئه میکنند، این بسیار موثر است چرا که دنیا محاسبه میکند؛ مثلاً ۲۲ بهمن در راهپیمایی عظیم مردم وقتی برگزار میشود و به دنیا مخابره میشود گفته شده که از طریق ماهواره روسای جمهور آمریکا مراسم را دنبال میکنند که چقدر جمعیت آمده یا نیامده است.
این واقعا موثر است! مقوله انتخابات فقط بحث انتخاب یک نماینده برای رفتن به مجلس نیست. نفس حضور اثر وضعی و سیاسی فوق العادهای که دارد مساله است. ما وظیفه داریم که مشارکت را تقویت کنیم. اینکه ما حضور پیدا کنیم افراد سالم را انتخاب کنیم. حالا همه اینا که کاندیدا میشوند معصوم که نیستند! بعضی ممکن است حتی عادل هم نباشند و مومن به معنای واقعی کلمه هم نبوده باشند. نامزد میشوند خوب از بین اینا قطعا افرادی اصلح هستند، افرادی هستند صالحترند، اگه همه صلاحیت اجمالیِ سیاسی را داشته باشند و شورای نگهبان احراز کرده باشد، از بین اینهایی که احراز شدند تعدادی اصلح و بهتر از بقیه هستند. خوب اگر شرکت کنیم و دیگران را ترغیب به شرکت کرده باشیم افراد اصلح رای میآورند و بهتر از این است که غیر اصلح رای بیاورد. اینکه مجلسی باشد و قانون گذاری کند، در مسائل تصمیم گیری کند بهتر از آن است که مجلس نداشته باشیم. اینکه ارتجاع و بازگشت به قرون وسطی است که مجلس نداشته باشیم و یک سلطان تصمیم بگیرد و هر قانونی که دلش خواست وضع کند. خوب الان مجلس داریم پارلمان هست و مجلس ایران ولو اینکه نقاط ضعفی هم داشته باشه که قهراً دارد اما در قیاس با مجالس کشورهای دیگر یک مجلس بسیار خوبی است. در هر صورت تعداد کثیری یا اکثر نمایندگان افراد متدینی هستند. احتیاطاً عرض میکنم اکثر چراکه نمیتوانم بگویم اقل آنها متدین نیستند. اکثر اینا متدین و متشرع هستند و بسیاری از ایشان را میشناسیم افراد انقلابی، ولایی و واقعا متشرعند.
معصوم باید از همین مردم جامعه مسئول را انتخاب کند
فی الجمله افراد صالح در مجلس حضور پیدا میکنند؛ البته در خلال اینها افرادی ممکن است باشند که ضعیف باشند یا اغراض دیگهای داشته باشند یا نقاط ضعفی به لحاظ اخلاقی یا سیاسی احیانا داشته باشند و این دیگر طبیعت یک جامعه عادی است. شرایطِ متعارفِ زیستی است. در هر حکومتی هم حتی در حکومتی که معصوم در راس آن هست؛ ولی امری که در راس هست معصوم است بقیه که معصوم نیستند و باید توقع داشت حدالامکان بقیه عادل باشند. ولی ما در حکومت معصوم هم افرادی را میبینیم که تخلف میکنند معصوم باید از همین مردم جامعه مسئول را انتخاب کند از موجودین و خیرالموجودین انتخاب کند. خوب خیرالموجودین هم گاهی اشتباه میکنند گاهی تخلف میکنند. معصوم که نیستند حتی فرد عادل هم گاهی ممکن است تخلف کند. یا در یک مرحله اشتباه کند یا حتی خلاف مرتک بشود. این زندگی عادی بشری است عالم نشئه مادیست، لهذا اصل مسئله حضور را باید جدی گرفت و تقویت کرد! حوزههای علمیه، علما، اساتید و طلاب وظایف سنگینتری دارند. علاوه بر اینکه باید گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند باید نگذارند مانع از غرق شدن مردم نیز بشوند و لذا تکلیف علما خیلی سنگینتر است.
با حضور در انتخابات حق خودمان را استیفا میکنیم
در هر حال انتخاب حکم وضعی هم هست برای اینکه نفس انتخاب کردن به معنای جعل وکیل است. جعل وکیل از حکم وضعی است. در عین حال حق هم هست ما زندهایم در این جامعه زندگی میکنیم باید در تعیین سرنوشت خود شرکت کنیم سرنوشت خویش را رقم بزنیم چرا که اگر ما رای ندیهم دیگران به جای ما و برای ما رای خواهند داد و انتخاب خواهند کرد. انسان زنده هرگز حاضر نیست اختیار و سرنوشت خودش را به دست دیگری بسپارد و رها کند تا دیگری برای او سرنوشت رقم بزند. به این جهت انتخابات علاوه بر اینکه تکلیف است علاوه بر اینکه نوعی اجرای حکم وضعی است، ایفا و استیفای حق هم هست. ما با حضور در انتخابات حق خودمان را استیفا میکنیم پس باید علمای بزرگوار، مدرسین محترم و فضلای حوزه این مسائل را برای مردم توضیح بدهند!
طلاب جوان که مخصوصاً جوان و پر انرژی هستند باید در میدان حاضر باشند فعالیتهایی در مرئا و منظر برای توجیه مردم برای تحریص و ترغیب مردم باید انجام بدهند. حوزههای علمیه، مدارس علمیه موظفند در این زمینهها ورود کنند و سعی کنند افراد اصلح را به دیگران معرفی کنند سعی کنند معیار دست مردم بدهند و بگویند فرد مورد نظر برای مجلس خبرگان و برای وکالت مجلس باید این شرایط دارا باشد! این شرایط را برای مردم توضیح بدهند تبیین کنند مردم را آگاه کنند که مردم درست رای بدهند؛ در عین حال حوزههای علمیه نباید در مسائل جناحی ورود کنند. نباید آشکارا در یکی از جناحها قرار بگیرند. حوزه علمیه انقلابی باید انقلابی بماند. به تعبیر حضرتآقا فرمودند من دیپلمات نیستم انقلابی هستم. حوزه علمیه و علمای ما هم شان راهبریِ اجتماعی و سیاسی دارند در نتیجه باید مثل رهبری عمل کنند یعنی باید انقلابی باشند جناحی عمل نکنند و معیارها و اصول را برای مردم بگونید و به حرکت مردم جهت بدهند و قله را به مردم نشان بدهند و اگر مسائل جناحی وارد حوزههای علمیه بشود خسارتش بیشتر از نفع موقت آن است. احیاناً ممکن است موقتاً در یک مقطعی حوزههای علمیه ورود کنند از یک جناح خاص ولو جناح مقبول علناً دفاع کنند اما شانشان را پایین میآورند در ردیف دیگر جناحها قرار میگیرند و نسبت مسائل اساسی، نسبت مسائل کلان نظام، نسبت به مسائل اساسی انقلاب نفوذ خود را در میان مردم از دست میدهند؛ وانگهی وقتی ما اصول انقلاب و معیارها را خوب تبیین کنیم خود به خود مردم تشخیص خواهند داد که کدام جناح و کدام افراد اصلح است یا حتی کدام جناح حق و کدام جناح باطل است و اگر ما درست و دقیق به مردم معیار بدهیم و مبانی را تبیین کنیم خود به خود ضمیر مرجع خودش را پیدا میکند. لازم نیست ما به عنوان حوزه وارد نزاعهای جناحی بشویم.
حوزههای علمیه نباید در مسائل جناحی ورود کنند
لهذا باید به شدت حوزهها از ورود در نزاعهای جناحی پرهیز کنند. کما اینکه واجب است در مسائل اساسی انقلاب و نظام جانانه ورود کنند. کما اینکه همه عالم معترف هستند، همه جناحها، اصناف و اقشار جامعه اعتراف دارد که به هر حال حوزه علمیه عنصر رکنی این انقلاب است. در علت موجده این انقلاب حوزه علمیه و علما نقش اول را داشته اند و این نقش را در بقای انقلاب همچنان باید ایفا کنند.
چنانچه اگر علت موجده از بین برود مساوی با این است که علت مبقیه از بین رفته باشد. لهذا باید فضلا و مخصوصا طلاب جوان باید پای کار بیایند و این توصیه را عرض میکنم که انشالله این چند روز باقی مانده تا انتخابات همه علمای بزرگوار، اساتید و فضلا و طلاب عزیز فعال باشند تا بتوانیم تکلیف و وظیفه خود را به نحو احسن انجام بدهیم.