شبکه اجتهاد: نیم قرن از درگذشت حاج شیخ مرتضی انصاری قمی گذشت. این یادداشت برای پاسداشت این شخصیت تقدیم میشود.
شیخ المحدثین، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی انصاری قمی، یکی از مبلغین نستوه دین به شمار میرفت. مرحوم آیتالله بروجردی درباره ایشان میفرمود: زبان انصاری و قلم سیدشرف الدین، هر دو خدمتگزار واقعی اسلاماند. ولادت ایشان، در سال ۱۳۲۱ با ۱۳۲۳ ق در قم، در خانوادهای پرفضیلت که نسب شان به شیخ الطایفه جناب سعدبن عبدالله بن ابی خلف اشعری قمی، صحابی جلیل القدر حضرت امام حسن عسکری(ع) میرسد، زاده شد. پدرش «العبدالصالح العابد المتهجد» مرحوم آقا شیخ محمدحسین زاهد، یکی از عباد و زهاد پایین شهر قم و از معتمدین و ثقات حضرات آیات: آقاشیخ ابوالقاسم قمی و آقا شیخ مهدی حکمی قمی بوده است.
وی و برادرش مرحوم حاج شیخ علی زاهد مشهور به عابدی (که از شدًت عبادت به این نام شهرت یافت)، در تابستانهای سخت و گرم ماه رجب و شعبان را روزه گرفته و به ماه رمضان متصل میکردند و در دوره عمرشان کمتر اتفاق افتاد که نماز شبشان ترک شده باشد. آنان در امر به معروف و نهی از منکر بسیار کوشابودند و مرتکبین امور خلاف شرع را شخصا توبه میدادند. مرحوم انصاری در اوان تاسیس حوزه علمیه قم در سال ۱۳۴۰ ق ۱۳۰۰ش – به تحصیل علوم دینی روی آورد و مقدمات و ادبیات رانزد مرحوم علامه ادیب تهرانی و سطوح را نزد حضرات آیات: میرزامحمد همدانی و آخوند ملاعلی همدانی و حاج شیخ محمدعلی حائری قمی و آیتالله حاج سید محمدتقی خوانساری فرا گرفت و پس از آن در سال ۱۳۴۷ ق، به درس خارج فقه و اصول آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد و به زودی در زمره یکی ازشاگردان برجسته وی در آمد. او در همان زمان، سخت مورد توجه استادش قرار گرفته بود، داستان زیر گواهی بر این مدعا است: پیش از آنکه معمم شود، روزی در تیمچه بزرگ بازار، بر فرازمنبر بود که مرحوم آیتالله حائری وارد مجلس شد و زمانی که منبر شیرین وی را مشاهده کرد، او را به نزد خود طلبیدند وفرمود: نام شما چیست و چرا تاکنون معمم نشده ای؟ مرحوم انصاری گفت: آقا! نام من شیخ مرتضی است و تاکنون درخودم اهلیت و صلاحیت معمم شدن را ندیده ام! آیتالله حائری فرمود: إنشاء الله که شیخ مرتضی انصاری بوده باشی (و از همان زمان نام خانوادگی اش در میان علما و مردم به «انصاری» معروف شد)، تو بهترین کسی هستی که شایستگی عمامه نهادن را دارد. فردا من به حجره ات – در مدرسه فیضیه – میآیم و عمامه بر سرت میگذارم.
روز بعد که مردم و بازاریان و طلاب باخبر شده بودند که آقای حاج شیخ به مدرسه فیضیه برای عمامه گذاری بر سر شیخ مرتضی میرود همه به مدرسه فیضیه رفته بودند.
وی از بنیان گذاران هجرت برای تبلیغ در ماه مبارک رمضان و ماه محرم به همراه دوستانش مرحوم آیتالله سید محمدمحقق داماد و آیتالله شیخ محمدرضا طبسی بود. آیتالله طبسی در مصاحبهاش با مجله «حوزه» شماره ۳۴ میگوید: دهه آخر صفر، من به ساوه رفتم و دوستان هم نقاط دیگر را برای امر تبلیغ انتخاب کردند؛ مثلا مرحوم آقای سید محمد داماد، آشتیان را انتخاب کردند و مرحوم آقای انصاری، یزد را انتخاب کردند.
مرحوم آقای انصاری، حسب الامر آیتالله حائری، چندین سال برای اقامه جماعت و ترویج دین به قصبه گَرَکان -دو فرسخی آشتیان- رفت و مردم آن سامان را با مواعظ و خطابههای خود ارشاد کرد. درحقیقت دین مردم گَرَکان و آشتیان، مرهون اقامت چندین ساله وی و زحمات بی دریغ و شبانه روزی اش بوده است. استاد علامه مرحوم حجتالاسلام سید عبدالعزیز طباطبایی میفرمودند: «آقای انصاری در این مدت نهایت بهره و استفاده را از اوقات خویش برد.
هم نسلی متدین تربیت کرد و هم با مطالعه دقیق بحارالانوار، آن را از حفظ کرد و بر آن مسلط شد، او به اندازهای در حدیث شناسی متبحر و چیره دست بود که هر حدیثی را ازاو میپرسیدند با ذکر دقیق منبع آن – که در چه جلد و چه بابی است- پاسخ میداد». او پس از حدود ۱۰ سال توقف در آن منطقه، به زادگاهش بازگشت وبه فعالیتهای دینی پرداخت.
خود چنین اظهار میداشت که توقف من در گَرَکان و استفاده از وقت وزمان و جوانی موجب آن گردید که تمام روایات بحار را حفظ کرده و چنان گردیدم که همچون اینکه روایات و أحادیث بحار را در حال نیاز، از برابر دیدگانم عبور مینمایند! خود میفرمود که تمام روایات بحار را در ذهن دارم!
او خطیبی رشید و سخنوری فصیح و بلیغ و واعظی دلسوز برای جامعه بود. محبت و اخلاص وی به ائمه اطهار(علیهم السلام)- به حد کمال و راوی روایات و احادیث آنان بود. او مردی روان شناس بود واغلب مطالب روز را با احادیث و روایات تطبیق و تلفیق میکرد وبا شیرینی و ملاحتی که داشت آنها را به جامعه تفهیم میکرد. تخصص وی بیشتر در نشر احادیث و اخبار بود، مطلبی را که باآیهای از قرآن عنوان میکرد در باره آن تا آخر منبر، دهها حدیث و روایت میآورد و آن را با اشعار و امثال و حکایتهای دلنشین میآمیخت…». او حافظ بیش از سی هزار حدیث بود و از این گنجینه گرانبها، در منبرهایش به خوبی استفاده کرد.