اختصاصی شبکه اجتهاد: کتاب «صافی در شرح کافی» (ملا خلیل قزوینی) از جهات مختلف بسیار حائز اهمیت است. این کتاب، تنها کتاب فارسی است که به صورت کامل، الکافی را شرح کرده است. ما فقط دو شرح داریم که به صورت کامل الکافی را توضیح داده باشد؛ یعنی هر سه قسمت اصول، فروع و روضه را شرح زده باشد. یکی مرآه العقول مرحوم مجلسی دوم است و دوم همین کتاب صافی در شرح کافی. این دو کتاب از این جهت نمونه و سرآمد سائر شروح هستند. باقی شروح و حواشی که تالیف شده، بخشی از کافی و بعضا بخشی از اصول یا فروع یا فقط روضه را شامل میشود؛ به خلاف این دو کتاب.
اقبال مردم به این کتاب
نکتهی جالب توجه این است که نسخ خطی که از کتاب صافی در شرح کافی وجود دارد، بیش از نسخی است که از مرآه العقول وجود دارد؛ یعنی اقبال نُسّاخ و کاتبان به این کتاب خیلی بیشتر از کتاب مرحوم مجلسی بوده است. شاید دلیل آن، فارسی بودن این کتاب باشد که در برههای از تاریخ صفویه، خیلی مورد مراجعه مردم بوده. مباحث شاهانه نیز شاید دخیل باشد که بیان خواهد شد.
چاپ کتاب
باعث تاسف است که تنها بخش کمی از این کتاب چاپ شده است. انتشارات دارالحدیث در سال ۱۳۷۸ شمسی، بخشی از این کتاب را در قالب دو جلد به چاپ رساند و تحقیق و تصحیح هم توسط آقایان محمدحسین درایتی و حمید احمدی جلفایی صورت گرفت و این کتاب تا پایان کتاب التوحید به چاپ رسید. در همان جا وعده دادند که به تدریج قصد چاپ کتاب را دارند و به بازار عرضه خواهد شد؛ اما از آن تاریخ تا کنون یعنی سیزده سال، هیچ کاری بر روی این کتاب انجام نشده. علل احتمالی این توقف چاپ را بیان خواهیم کرد.
انگیزه تالیف کتاب
مرحوم ملا خلیل بن غازی قزوینی (۱۰۰۱-۱۰۸۹)، از بزرگان اخباری قزوین بوده است. او دانشمندی بسیار محقق، صاحب تالیفات فراوان و یکی از بزرگان علماء در عصرصفوی بوده است. البته به دلائلی، در دورههای بعد مورد عدم اقبال جامعهی علمی قرار گرفت.
ایشان از علماء ساکن قزوین بود. شاه عباس دوم، در برههای از زمان ساکن قزوین میشود. وقتی شاه عباس وارد قزوین میشود در حقیقت وارد مرکز مدارس فلسفی میشود. رویکرد برخی شاهان صفوی به فلسفه، رویکرد زیاد خوبی نبوده؛ گرچه نزدیکان آنها، مانند نزدیکان شاه عباس اول، دو عالم فلسفی یعنی مرحوم شیخ بهایی و مرحوم میرداماد هستند؛ اما به طور کلی مشهود است که رضایت زیادی از فلسفه نداشتند. مثلا شاه عباس دوم وقتی وارد قزوین شد، بساط فلسفه را از آنجا جمع کرد.
شاه، پیشنهادی به ملا خلیل قزوینی داد که: شما شرحی فارسی بر کتاب الکافی بنویس. مرحوم ملا خلیل قزوینی این پیشنهاد را قبول کرد که بیست سال تالیف این کتاب در ۳۴ جلد طول کشید! مانند مدت زمان تالیف الکافی توسط کلینی. در سال ۱۰۶۶ مجلد اول آن، و باقی کتاب در سال ۱۰۸۴ به پایان رسید.
نکتهی جالب این است که مرحوم ملا خلیل پیرامون دلیل فارسینوشتن این کتاب، اشاره به پیشنهاد شاه عباس دوم میکند و میگوید درخواست شاه بر فارسینوشتن بود. او درخواست کرد کتاب به فارسیِ «آیان» نوشته شود که همان آینده، روان و آشکار باشد تا تمام مردم فارسی زبان ایران زمین بتوانند این کتاب را بخوانند. رویکرد سلسلهی صفوی بر عمومی کردن تشیع بود و علماء بخصوص محدّثان، از این رویکرد خیلی خوشحال بودند.
شیوهنامهی کتاب
ایشان ابتداء حدیث را بیان میکنند و بعد شرح حدیث را میآورند؛ به این صورت که با واژه «اصل» متن حدیث را میآوردند و با واژه «شرح»، توضیح حدیث را میآوردند.
البته در برخی موارد بعد از این دو واژه، عنوان «معنی» را هم میآورند؛ به این که صورت که در اصل، اصل عربی و در شرح، مفردات حدیث را نقل میکنند (که بیشتر بر «غریب الحدیث» متن تکیه میکنند و واژگانی که کم استعمال است و برای فارسی زبانان غریب است را معنا میکنند) و بعد ذیل عنوان «معنی»، حدیث را ترجمه میکنند.
محیطشناسیِ علمیِ کتاب و مولّف
دورهی حکومت صفویان، دورهی روی کار آمدن محدثان بود. همین ملا خلیل قزوینی، یکی از محدثان و اخباریان است.
باید دانست که اگر برای نمونه مرحوم شیخ حر عاملی، ملا خلیل قزوینی و مرحوم مجلسی دوم جزء محدثین باشند که هستند، وقتی با هم مقایسه میشوند، خیلی تفاوتها دارند.
به عنوان نمونه در مورد شرب توتون و استعمال دخانیات، مرحوم شیخ حر عاملی این مساله را تحریم نکرده؛ اما خود ایشان فرموده بنده این کار را انجام نمیدهم. این که برخی میگویند تمام اخباریان در شبهه حکمیه تحریمیه قائل به احتیاط هستند، در برخی از اخباریان میبینیم این مساله به این صورت نیست و اشخاصی مانند مرحوم شیخ حر در گفتگویش با شاه سلیمان، قائل به احتیاط نشدند.
از طرفی همین ملا خلیل قزوینی رسالهای در تحریم تنباکو و استعمال دخانیات دارند.
از طرف دیگر طبق گزارش روضات الجنات که از مرحوم شفتی نقل میکند، مرحوم مجلسی دوم به شدت اهل تدخین بوده است و حتی روی منبر قلیان میکشیده. لذا نه تنها قائل به احتیاط در شبهات حکمیه تحریمیه نیست بلکه خود ایشان هم استفاده میکرده است.
در این جا سه عالم به نام اخباری وجود دارند که سه رویکرد مختلف در مقام نظر و عمل داشتند؛ لذا یک تعریف یکپارچه و واحد از اخباری و محدث وجود ندارند؛ بلکه طیف هستند و در مبانی خود، شدت و ضعف و اختلاف دارند.
نمونهای دیگر، بحث تحریف قرآن است. مرحوم شیخ حر کتابی در تواتر قرآن دارند. پس این طور نیست که همهی اخباریان قائل به تحریف قرآن باشند.
این نکته از این جهت بیان شد که کمی با فضای واقعیِ آن عصر آشنا شویم.
شخصیت مرحوم ملا خلیل قزوینی
مرحوم ملا خلیل از اخباریان متصلب بوده و تند بودن زبان ایشان، نسبت به اصولیان مشهود و در آثار ایشان مانند حاشیه بر العده مرحوم شیخ طوسی دیده میشود.
شاید یکی از نکاتی که انتشارات وزین دارالحدیث از ادامهی تحقیق و تصحیح و چاپ سایر مجلدات این کتاب منصرف شد (در کنار کمبود بودجه)، همین زبان تند ایشان علیه اصولیان باشد. گرچه که در مقدمهی کتاب بیان شده که ما متوجه رویکرد تند مرحوم ملاخلیل هستیم اما این نکته باعث نمی شود آثار ایشان را چاپ نکنیم و تمام مواضع ایشان را تایید نمیکنیم. این نگاه منصفانهی دارالحدیث بسیار نگاه خوبی است و امیدواریم تداوم یابد (البته گاهی، لعنهای ملاخلیل را حذف کردهاند).
این کتاب تنها شرح فارسی کامل بر کافی است و از جهت ساختار نیز تقریبا شبیه درسنامه است. یکی از مزیتهایی که مرحوم ملا خلیل داشته، این است که مهارت بالایی در نوشتن، شکل دادن به متن و چینش متن داشته.
اکنون که به این کتاب نگاه میکنیم، این طور به نظر میرسد که با روشی مدرن نوشته شده است. لذا حیف است این کتاب چاپ نشود. بله، طبیعی است که هر عالمی ممکن است نظراتی ناصواب داشته باشد؛ اما ما هستیم و گزینش که میتوانیم از نکات خوب آن استفاده کنیم و نکات اشتباه آن را کنار بگذاریم.
باز از مقدمهی کتاب
ملا خلیل قزوینی در مقدمهی کتاب، نکاتی جالب و تاریخی بیان کرده است؛ مثلا وقتی به پیشنهاد شاه عباس دوم اشاره میکند (مبنی بر نوشتن شرحی بر کتاب الکافی)، از شاه تعریف میکند و اشاره میکند شاه عباس دوم چه خدماتی به دین کرده و او را مدح و ستایش میکند. شگفت اینکه یکی از احادیث نبوی را بر شاه عباس دوم تطبیق میدهد! در حدیث نبوی آمده شخصی خواهد آمد چنین و چنان و خدماتی به دین میکند. ایشان با بیان شواهد و قرائنی، میگوید به احتمال قوی این شخص همان شاه عباس دوم باشد.
این نکته خیلی مهم است که علماء، چگونه نگاهی به شاهان صفوی داشتهاند. همین طور مرحوم مجلسی اول، ستایشهای زیادی از صفویه دارد. نیز مرحوم مجلسی دوم که هم در آثار خود ستایش میکند و هم در عمل، مقام شیخ الاسلام بودن را پذیرفتند. چیزی شبیه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ بلکه بالاتر.
مرتبهی علمی ملا خلیل
ایشان شاگرد مرحوم شیخ بهایی و مرحوم میرداماد بوده و اهل مطالعه و درس گرفتن فلسفه و منطق بوده و علوم مختلفی را مطالعه کرده و تک بعدی نبوده است. باقی محدثان نیز همین طور بودند و علوم مختلفی را مطالعه کرده بودند مثلا مرحوم شیخ حر کتابی در نجوم و هندسه دارند. همچنین ایشان شاعر توانمندی بودند. نیز مرحوم مجلسی میفرماید من تمام علوم رائج را خواندم و بعد به حدیث پرداختم و متوجه شدم اصل این جاست.
علماء آن دوره دارای وجوه و ابعاد مختلفی بودند. گرچه ما فقط آنها را به عنوان اخباری میشناسیم و این اخباریگری را به تمام شخصیت او توسعه میدهیم؛ اما واقعا به این شکل نبوده است.
به هر صورت آنچه شخصیت مرحوم ملا خلیل را از باقی عالمان عصر خود متمایز میکند، همین دارای وجوه مختلف بودن است.
انصاف و آزاداندیشی مرحوم ملا خلیل
نقل است که ایشان به نظری قائل بودند و نامهای برای ملا محسن فیض نوشتند که جوابهایی را دریافت کردند و از نظریهی خود برگشتند. در سیرهی ایشان است که بسیار انصاف را رعایت میکرده و در صورتی که به اشتباهش پی میبرده، از آن روی بر میگردانده. در همین بحث با ملا محسن کاشانی، ابتداء متوجه اشتباهش نمیشود؛ اما وقتی متوجه اشتباه خود میشود، پیاده از قزوین به کاشان میرود و در نزدیک خانه ملا محسن ندا میدهد: «یا محسن قد اتاک المسیء» و بعد مرحوم ملا محسن میآید و یکدیگر را در آغوش میگیرند.
ملا خلیل بر قلمِ مفاخر
از دیگر نکاتی که در شخصیتشناسی مولف صافی در شرح کافی باید توجه شود، تعاریف و ستایشهایی است که برخی از عالمان و نویسندگان از مرحوم ملا خلیل داشتند. مرحوم شیخ حر عاملی، در کتاب امل الآمل و نیز در تذکره المتبحّرین این گونه تعریف میکند: «فاضل عالم حکیم متکلم محقق مدقق فقیه محدث ثقه ثقه جامع للفضائل ماهر معاصر/ الکبیر الجلیل مولانا خلیل بن قاضی القزوینی فاضل عالم متکلم اصولی جامع دقیق النظر قوی الفکر من اجله مشاهیر علماء عصرنا و اکمل اکابر فضلاء دهرنا». گرچه که در برخی از این عناوین ان قلت وجود دارد؛ مثلا «اصولی» که در مورد ایشان بیان شده. برخی نوشتهاند که ایشان در اخباریگری شاخص هستند. البته ممکن است به این دلیل باشد که ایشان اصول نیز خوانده و میدانسته، اما در فقاهت خود استفاده نمیکرده است.
صراحت لهجه
از نکات دیگر در مورد مرحوم ملا خلیل و منهج علمی و حریت وی، این است که ایشان در عین موقعیتهای سیاسی و مناصب حکومتی که برایش فراهم بوده و طعم آن را در برههای چشیده، اما به جهت حریتی که داشته است، حرف خود را میزده و بعدا مورد بیمهری برخی سیاستمداران صفوی قرار گرفته. او بر خلاف مرحوم مجلسی، آن همه به دربار نزدیک نبوده. این خود مسالهی پژوهشی خوبی است که نگاه عالمان حول حضور در دربار در زمان صفویه چگونه بوده؟ مرحوم مجلسی خیلی نزدیک هستند؛ شیخ حر عاملی ارادت دارد، اما اصلا به عرصه سیاست ورود نمیکند؛ ملا خلیل قزوینی مقداری درون حکومت بوده است و بعد به علت حریتی که داشته و صراحت لهجه، از برخی مناصب کنار گذاشته میشود؛ گرچه در عصر شاه عباس صفوی، نزدیک به شاه است. پدر شیخ بهایی که در ابتداء وارد سیاست و حکومت میشود و بعد مدتی پشیمان میشود و با اجازهی حکومت به بحرین میرود و از سیاست دور میشود؛ مرحوم شیخ بهایی نیز به حاکمان نزدیک است.
موقعیت سیاسی و حکومتی مرحوم ملا خلیل
مرحوم ملا خلیل در ابتداء تولیت آستان عبد العظیم حسنی را بر عهده داشته و آنجا کرسی درس نیز داشته است؛ اما بعدا کنار گذاشته میشود. احتمال قوی به علت قول به تحریم نماز جمعه در عصر غیبت بوده. با این که ایشان اخباری تندی بوده است و در آن دوره اخباریها، اکثرا نماز جمعه را تجویز میکردند (به واسطهی این که حکومت شیعی سر کار آمده بود) اما ایشان مخالفت میکند و رسالهای در تحریم نماز جمعه نوشت که مورد رد و نقد همان معاصرین بوده است. بر اساس برخی شواهد، بعدها از این قول برگشت و ترک نماز جمعه را بهتر دانست.
روحیهی ظلم ستیزی و جوان مردی مرحوم ملا خلیل
ایشان روحیهی ظلمستیزی و جوانمردی هم داشته؛ به طوری که در گزارشات وارد شده، از مروت ایشان، گذشتن از مال خودش در راستای کمک به محرومین و کمک به ستمدیدگان میتوان نام برد. به عنوان مثال به کتاب روضات الجنات جلد ۳ صفحه ۲۷۱ میتوان مراجعه کرد که داستانهایی از سیره ایشان در فتوّت آمده است.
نویسندهای توانمند
میرزا عبدالله افندی در کتاب خودش، ریاض العلماء پیرامون ملا خلیل بن غازی القزوینی میگوید: «و کان له قدس سره قوه فکر و تسلط علی تحریر العبارات فی العلوم و تقریرها». یا مثلا مرحوم میرزا محمد اردبیلی در جامع الرواه، از ملا خلیل ستایش میکند: «الملقب ببرهان العلماء جلیل القدر عظیم الشان رفیع المنزله من وجوه هذا الطائفه و ثقاتها و اثباتها و اعیانها، امره فی الجلاله و عظم الشان و سمو الرتبه و الثقه و العداله و الامانه اشهر من ان یذکر و فوق ما یقوم حوله العباره، کان اخباریا عالما بالعلوم العقلیه و النقلیه اخذ العلوم و الاحوال من شیخ الاسلام و المسلمین بهاء المله و الحق و الدین محمد العاملی له کتب منها حاشیه علی عده الاصول لشیخ الطائفه ابی جعفر الطوسی و منها الشرح الصافی الفارسی علی الکافی من البدایه الی النهایه و منها شرح الشافی العربی علیه من البدایه الی کتاب الحیض».
شرح عربی مرحوم ملا خلیل بر کتاب کافی
ایشان شرح عربی بر اصول و بخشی از فروع کافی دارد که ناتمام ماند. مرحوم میرزا محمد اردبیلی نیز اشارهای به این کتاب و سائر تالیفات ایشان دارند.
سخن پایانی
بسیار حیف است که اینگونه آثار ملی_مذهبی، خاک بخورند و گوشهای از بایگانیِ کتابخانهها بمانند و چاپ نشوند. هر طور به این قضایا نگاه شود، این کتابها میراث فرهنگی هستند و باید احیاء شوند.
این کتب میراث فرهنگ صفوی هستند؛ فرهنگی که بخش مهمی از هویت ایرانی_شیعی ما ریشه در آن دارد. قبل و بعد از صفویه اوضاع فرهنگی به چه شکلی بوده؟ این اصفهانِ نصف جهان، قبل از صفویه به این شکل نبوده و چنین آثار و بناهای و زیبایی نداشته است که الان زبان زد خاص و عام در تمام دنیا است.
همچنین بحث ادبیات فارسی است که در آن دوره آثار ادبی خیلی خوبی نوشته شده است. همین اثر صافی در شرح کافی یک کتاب ادبی قوی است و برخی از لغات قدیمی فارسی را دارد که میتوانند به دایره واژگانی ما بازگردند. اینها میراث فرهنگی و تمدنی ماست.
امیدواریم به تراث مکتوب ایرانی_اسلامی بیشتر اهمیت داده شود و عزمی جدی بر احیاء تراث شیعه پدید آید. این مطالبهای است که تمام دلسوزان حدیثی دارند.