رئیس شورای حوزههای علمیه تهران گفت: آفات و آسیبهای وارده بر دانش اصول نیاز به بررسی دارد، ما اکنون با پارهای از آفات جدید هم مواجهیم که مسبب آنها هستیم، ضعفهایی در تاریخ علم اصول بوده است از جمله اختلاط مبادی و مسائل. علم اصولی کنونی مشکل ساختاری دارد، علم اصول باید بر اساس یک مبنا صورتبندی شود.
شبکه اجتهاد: مولفههای تحول و تطور در فقه و اصول بسیار عمیقی است و نمیتوان در قالب یک همایش به این موضوع پرداخت، لازم نیست تاکید شود که علم اصول چه قدر اهمیت دارد چراکه در مجموعه علوم یک علم داریم که شیعه زاد و اسلام زاد، است و نظیرش در دیگر اقالیم، مذاهب و ادیان نیست؛ علم اصول است که دانش تولیدی و بومی ماست و از عهد حضرات معصومین(ع) این دانش آغاز شده است و اینکه فکر کنیم که امثال شافعی بنیان گذار این علم هستند من صریحا میگویم که اشتباه است. علم اصول، دانش شیعهزاد است.
نسبت و رابطه فقه و اصول روشن است، علم اصول، زاده فقه است و در متن فقه متولد شده و پدر شده و فقه تولید میکند و اصلی ترین دانش مولد فقه است، بدون اصول امکان تولید فقه نیست، در مساله تولید تطور و تحول فقه و هر علمی به اشکال مختلف میتوان سخن گفت، گاهی تطور کیفی است، گاهی تطور تاریخی است، تعبیر دیگری هم هست که در قالب دو اصطلاح در مورد فقه و اصول مطرح میشود، یکی تحت عنوان مدارس اصولی و فقهی مطرح میشد و دیگری تحت عنوان ادوار اصولی و ادوار فقهی؛ وقتی میگوییم مدارس فقهی و اصولی در واقع میخواهیم تحولات معرفتی و کیفی را اشاره کنیم، اما وقتی میگوییم ادوار در واقع نگاهمان تاریخی است و ممکن است در این نگرش احیانا مدرسه جدیدی ظهور کرده باشد و آن تحول به حد مدرسه ظهور نکرده باشد و فقه دچار وقفه شده، باشد اما در تطور معرفتی باید جز این باشد.
آفات امروز، لاغر شدن علم اصول!
تطور را میتوان در چند محور بررسی کرد، یکبار میگوییم در مولفههای رکنی یک علم تطور ایجاد شده است، از جمله مولفه مبانی، مولفه پیش انگاشته و…، اما مساله آن است که وحدت درونی علم و تمایز برونی آن با دیگر علوم قائم به غایت نیست چنانکه برخی بزرگان میگویند، این مولفه به مسائل نیست یا حیثی نیست، بلکه به تناسب و سازگار شدن و متناسب شدن این چند مولفه با یکدیگر است و انباشتی از قضایا با هم نسبت مناسبی پیدا میکنند، این تحول و تطور اساسی و مستوای مولفههای حکمی است، از سوی دیگر علوم با یکدیگر ممیزاتی دارند، مثلا علوم عقلی حقیقی هستند، گاهی در این مستوی است که تطور ایجاد میشود، از آفات امروز این است که علم اصول دارد لاغر میشود و برخی فصول را حذف میکنند و درس را خودخوان درخواست میکنند که اصلا برای علم اصول معنی نمیدهد.
این صدسال بازتاسیس حوزه علمیه درست است که بعد از مشروطه بود اما فقهای ما در آن جریان جلودار بودند، غالبا در تاریخ جهان سران ادیان جلودار هستند و همین هم شد که مارکسیستها گفتند که دین افیون توده هاست، اما در شیعه در نجف نشستند و برای ایران انقلاب مشروطه خواستند و این صد سال را باید امتداد این واقعه تاریخی دانست اما انقلاب اسلامی را باید تاریخ ساز و تاثیرگذارتر دانست و چنین هم بود.
مشکل ساختاری علم اصولی کنونی
آفات و آسیبهای وارده بر دانش اصول نیاز به بررسی دارد، ما اکنون با پارهای از آفات جدید هم مواجهیم که مسبب آنها هستیم، ضعفهایی در تاریخ علم اصول بوده است از جمله اختلاط مبادی و مسائل. علم اصولی کنونی مشکل ساختاری دارد، علم اصول باید بر اساس یک مبنا صورتبندی شود. مساله دیگر اینکه علم اصول میخواهد مساله شناختی کند در حالی که کاش میشد علم اصول کشف واقع کند.
(ارائه شده در همایش «تطور پژوهش و دانش فلسفه اصول در سده اخیر حوزه» همزمان با یکصدمین سالگشت بازتاسیس حوزه علمیه قم و به بهانه نکوداشت آیتاللهِ موسس، شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره)؛ ۲۱ آبان در مجتمع حوزوی امام رضا(ع) تهران)