علی پایا، استاد دانشگاه وستمینستر انگلیس معتقد است اسلامیسازی علوم هدردادن سرمایههای کشور است، اما حجتالاسلام احمدحسین شریفی، استاد حوزه و دانشگاه بر این باور است که هزینه برای علوم انسانی غربی خسارت جبرانناپذیر داشته و دارد و منتقدان به جای تمسخر علوم انسانی اسلامی به روش علمی آن را ابطال کنند.
به گزارش شبکه اجتهاد، علی پایا، استاد دانشگاه وستمینستر اگلیس شامگاه ۲۷ آبان در نشست مناظره «علوم انسانی اسلامی؛ محالاندیشی یا واقعبینی»، با بیان اینکه یکی از بهترین نمونههای تکنولوژی اسلامی، فقه است که کاملا برآمده از فرهنگ اسلامی است، گفت: مدعای بنده این است که علوم انسانی اسلامی ممکن نیست لذا هر نوع سرمایهگذاری در این مسیر به هدر دادن منابع است آن هم در شرایطی که کشور نیاز به سرمایهگذاریهای حساب شده دارد.
وی افزود: واقعگرایان معتقدند که واقعیت، محصول ذهن و زبان ما نیست ولی اینکه بتوانیم به فهم بخشی از واقعیت برسیم قابل تحصیل است، هرچند ما به خاطر محدودیت دستگاه ادارکی بخشی از واقعیت را درک نمیکنیم.
پایا با بیان اینکه عقلگرایان نقاد تعریف را برای رشد معرفت چندان مفید نمیدانند، اظهار کرد: آنها باور دارند تعاریف فقط زمینه را برای عرضه گمانهها فراهم میکنند؛ از دید آنها تعاریف کاملا دلخواهی هستند و به حقیقت کاری ندارند. علم و تکنولوژی هم برساخته انسان هستند گرچه با هم تفاوت دارند، وظیفه علم، نمودن واقعیت است آنچنان که هست ولی تکنولوژی به نیازهای غیرمعرفتی ما پاسخ میدهد و تکاپوهای معرفتی ما در مقام ابزار را تسهیل میکند.
پایا بیان کرد: علوم انسانی از یکسو علم و از سوی دیگر تکنولوژی است و علم بما هو علم یک شان بیشتر ندارد و آن، نمودن شان واقع است آنطور که هست و علم، فقط توصیف میکند و توصیه ندارد. از وجه علمی، علوم انسانی بررسی پدیدارهای روابط انسان را بر عهده دارد ولی از وجه تکنولوژیک،(انسانی اجتماعی) کارکرد کنترل و تغییر را دارد.
استاد دانشگاه وستمینستر انگلیس تصریح کرد: اینکه گفته شود علوم انسانی اجتماعی دو وجهی هستند تعبیر درستی نیست. در بین علوم اجتماعی انسانی، علم مرتبه دومی داریم که عبارت از معرفتشناسی و انواع فلسفههایی است که موضوع آن علم است مانند فلسفه اقتصاد، فلسفه ریاضی و … و معرفتشناسی است ولی تکنولوژیها در ظرف و زمینه خاص خود قابل استفاده و همگی از سنخ تجویزی است مانند اینکه پشت چراغ راهنما بایست.
وی اضافه کرد: در علوم مرتبه اول، معرفتشناسی وجه تجویزی ایجابی ندارد ولی میتوان از یک منظر به آن نظر کرد و وجه تجویزی سلبی استنتاج کرد. علوم مرتبه اول به نحو پیشینی مرزهایی که عبور از آن ممکن نیست را برای ما مشخص میکنند.
تجویز سادهانگارانه اشکال علوم انسانی اسلامی
پایا بیان کرد: اشکال همه پروژههای علوم انسانی اسلامی در سه مقوله قابل بیان است، اول؛ کاستی خلط علم و تکنولوژی و خلط شان علم و عالم و نهاد علم و عالم، دوم؛ کاستیهای شدید در تحلیل نظامهای فکری و شرایط سیاسی و اجتماعی و سوم؛ تجویزهای خاماندیشانه و سادهانگارانه است.
وی افزود: تفکیک بین محتوای معرفت و نظام ارزشی عالم و تفکیک بین محتوای معرفت و علل بروز آن معرفت، فوقالعاده مهم است به همین دلیل بسیاری از نوشتههای علوم انسانی به ورطه مغالطه افتادهاند.
پایا اظهار کرد: اگر علوم انسانی اسلامی امکانپذیر نیست معنای آن نیست که علوم انسانی و اجتماعی ممکن نیست زیرا برساخته ما هستند و تصحیح آن از طریق مواجهه با واقعیت و نقادی درونی محقق میشود؛ ضمن اینکه به علم هر صفتی اضافه کنید او را از علم بودن میاندازید و هر شانی غیر از واقعیت به آن افزوده شود از اعتبار میافتد لذا شان علم، نمایاندن و معرفت خدا برای انسان نیست، تصمیم را نباید با علم خلط کرد.
وی در ادامه گفت: سوگمندانه ما چون موجوداتی با ظرفیت ادراکی محدود و غیرمعصوم و تاریخمند و زمانمند هستیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم تاثیرات فرهنگ، سنت و زمانه و ارزشهای رایج در آن در ظرف ذهن و اندیشه ما وارد میشود و آن ارزشها به نحو ناخودآگاه وارد نظام اندیشهای ما میشود، ضمن اینکه نقاط کور معرفتی هم وجود دارد که به هیچ وجه امکان کشف آن را نداریم.
وی افزود: گفتوگوی نقادانه است که سبب میشود تا خطاهای ما که ناخودآگاه و غیرعامدانه و برخی مواقع عامدانه است پالایش شوند و جنبه واقعنمودن برجسته شود و در علوم اجتماعی و انسانی واردات ارزشی و ایدئولوژیک به مراتب بیشتر است به همین دلیل در علوم اجتماعی انسانی وظیفه نقادی بسیار بیشتر میشود.
وی با بیان اینکه همه علوم یک طیف واحد را تشکیل میدهند و تفاوت آنها در میزان پیچیدگی است و در هر علمی، ظرفیتهایی بروز میکند که در علوم دیگر نیست، اضافه کرد: در دهه ۶۰ یک زبانشناس آمریکایی، زبان یک قبیله سرخپوستی را بررسی کرد، او مدعی شد که این قوم ساختهای زبانی خاصی دارد که قابل ترجمه به زبانهای دیگر نیست و زمان و مکان را طوری مقولهبندی میکنند که با مقولهبندی ما فرق دارد.
وی گفت: مارکس وبر معتقد بود در اخلاق پروتستانی کار یک امر دینی است لذا کاتولیکها پیشرفتهتر هستند ولی بعدا مشخص شد که این تز درست نیست و جنبههای مدنظر او غیر دقیق بوده است و فلاسفه خود ما هم در فهم عالم دچار خطا شدهاند و به خصوص در فلسفه اسلامی سه خطا وجود دارد اول؛ باور به یقین به عنوان معرفت در صورتی که یقین، معرفتی نیست، دوم باور به اینکه علم حضوری، علم است در صورتی که تجربه زیسته است و سوم به استقراء مطلق معتقدند که آن هم ممکن نیست.
سرمایهگذاری برای علوم انسانی غربی خسارتبار است
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در نقد سخنان پایا گفت: بنده دقیقا مقابل اندیشه ایشان هستم و معتقدم هر نوع بی توجهی به اندیشه اسلامیسازی علوم انسانی باعث بیراهه رفتن فضای علمی و هدر رفتن سرمایههای علمی ما خواهد شد.
وی افزود: معتقدم سرمایهگذاری بسیار هنگفتی که تاکنون برای علوم انسانی غربی شده است و در برابر آن یک دهم این سرمایهگذاری برای علوم انسانی اسلامی نمیشود هدر دادن سرمایهها است؛ هرگونه سرمایهگذاری برای علوم انسانی غربی کاملا خاسرانه است و بر اثر آن تقرب به حقیقت حاصل نخواهد شد و نیروهای انسانی خود را هم از دست میدهیم.
شریفی بیان کرد: علوم انسانی برخلاف نظر آقای پایا، هفت کارکرد چون؛ تعریف، توصیف، تبیین، پیشبینی ارزیابی و کنترل و …دارد؛ آقای پایا گفته است که نهاد علم غیر از علم است و اسلامی و غیراسلامی دارد و این از نقاط اشتراکی ماست لذا وزارت علوم باید در این عرصه سرمایهگذاری کند، تعریف ایشان هم از نهاد علم شامل؛ رسانههای تخصصی، همه مراکز علمی، کنفرانسها و گارگاه، گروههای داوری رساله و مقاله، رعایت حقوق مؤلفان و … است و ایشان معتقد است که اسلامی و غیراسلامی هم دارد بنابراین باید مؤسساتی برای اسلامی کردن اینها صورت بگیرد و این نقطه اشتراک هم قابل تحسین است.
استاد مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان اینکه آقای پایا گفته است که دانشگاه میتواند اسلامی باشد یعنی ارزشهای اسلامی در آن پیاده شده و ارتقاء یابد ولی نهاد علم را نباید با علم خلط کرد، تصریح کرد: ایشان دلایل مختلفی برای مخالفت با علوم انسانی اسلامی بیان کرد که از اثبات مدعا ناتوان است، وی انگیزه خود از طرح مسئله را بحران هویت در جوامع اسلامی و پیشرفتهای غرب میداند و اسلامیسازی را هوس میداند، این در حالی است که ایشان بهتر از بنده میدانند چنین تحلیلهایی حتی اگر درست باشد که به عقیده من نیست، (زیرا اسلامیسازی از دوره سیدجمال شروع شده و با این انگیزه نبوده است) عاملی برای محال بودن ایده علوم انسانی اسلامی نیست.
اسلامیسازی نشانه حقارت نیست
وی تاکید کرد: فرض کنیم احساس حقارت مسلمین و توهم ایجاد یک تمدن مستقل، انگیزه مسلمین برای اسلامیسازی است ولی آیا این موضوع دلیلی بر محال بودن میشود؟ بنابراین شما تناقض درونی در سخنانتان دارید.
شریفی بیان کرد: شما گفتهاید اغلب مدافعان علم دینی دنبال شبه مسائل و نه مسائل حقیقی هستند، همچنین گفتهاید مدافعان علم اسلامی درصدد بودند مثلا از انرژی اجنه برای رفع مشکلات جوامع اسلامی بهره ببرند، زیرا جن از آتش است و تلاش دارید ایده علم دینی را همسنخ با این سخنان بدانید؛ عرض من این است که چنین نقدی را افراد دیگری در پاکستان مطرح کردهاند و شما آن را تکرار کردهاید و با کمال عذرخواهی نقد منصفانه نیست و مغالطه پهلون پنبه و برای جوک و خنده خوب است.
برداشت اشتباه از اسلامیسازی
وی تاکید کرد: طبق مبنای شما علم از حدسیات و فرضیات شروع میشود، بنابراین شما باید این ایده(تولید انرژی از اجنه) را به صورت علمی نقد کنید نه اینکه تمسخر کنید همچنین آیا منصفانه است که با استناد به سخن یک نفر در پاکستان این ایده را به همه باورمندان به علوم انسانی اسلامی نسبت دهید؟ آیا کسی مانند دکتر گلشنی که از علم دینی دفاع میکند دنبال تولید انرژی از جن است و دنبال این است که ثابت کند فیزیک قصد دارد سرعت حرکت در بهشت را اندازهگیری کند؟
شریفی تصریح کرد: در جایی تاکید کردهاید مدافعان علم دینی اهل تعامل معرفتی نیستند، ولی حرف بنده این است که مسئله برعکس است و بدون تردید اغلب مخالفان علوم انسانی اسلامی به خصوص وطنی، اهل تعامل نیستند و با بدترین الفاظ و کلمات و با رنگ و لعاب علمی به تمسخر میپردازند و آن را حاکمیتی و درباری و سیاسی میدانند که این رفتار در شان علم نیست. ما هرگز خود را از علوم انسانی موجود بینیاز نمیدانیم و میخوانیم و نقد میکنیم، چرا اهل تعامل نباشیم؟
این پژوهشگر علوم دینی اظهار کرد: شما علم دینی را ایدئولوژیک میدانید و سد راه معرفت؛ در صورتی که اولا ایده علوم انسانی اسلامی، قرائتهای متنوعی دارد و این طور کلی حرف زدن عالمانه نیست؛ همچنین آیا این قرائت از علوم انسانی اسلامی که بنده میگویم که همه هم و غم خود را کشف واقع و استفاده از همه ابزارهای ممکن از جمله شهود تاکید دارد ایدئولوژیک است؟
علوم انسانی اسلامی به حقیقت نزدیکتر است
شریفی تاکید کرد: ما معتقدیم علوم انسانی اسلامی ما را به واقعیت به صورت دقیقتر و واقعیتر میرساند؛ علوم انسانی اسلامی ابزار بیشتری برای فهم حقیقت به ما میدهد؛ از مبانی مستحکم و متقنتر برخوردار است، حال چطور آن را ناقصتر و سد راه معرفت میدانید؟
وی اضافه کرد: شما همه آموزههای اسلامی را در ایدئولوژی منحصر میکنید در صورتی که اغلب آموزههای قرآن و روایات توصیفی و نه ایدئولوژیک هستند، همچنین همان آموزههای ایدئولوژیک هم تجویزی نیستند و ریشه در توصیف دارند. همچنین منظور شما از ایدئولوژی چیست؟ اگر سخنان باطلنما، قراردادی و سلیقهای، تعصبی و بیمنطق است، اسلام آن را نمیپذیرد.
اسلامیسازی باعث تضعیف دین نیست
شریفی گفت: نقد دیگر شما این است که علم دینی به تضعیف دین میانجامد و به کلیسای کاتولیک اشاره کردهاید ولی معتقدم انگیزه مقدس شما نتیجه ناصوابی دارد. در ایده علوم انسانی اسلامی مثلا در حوزه اقتصاد، اگر ایده شهید صدر باطل شد آیا دین از بین خواهد رفت یا اینکه برداشت و حدس و نظریه او ابطال شده است؟
وی افزود: به نظر بنده اختلاف موجود در فتاوا و تفسیر قرآن هیچ چیزی از ارزش متون نمیکاهد و مهم روشمند و مستند بودن برداشتها است؛ مثلا اگر کسی گفت که نماز جمعه در عصر غیبت باطل و دیگری گفت واجب است دین ضعیف میشود؟ آیا حدسیات ساخته و پرداخته افراد و اندیشمندان هم عرض حدسیات و فرضیات متون دینی است؟
شریفی در پایان بیان کرد: شما استفاده از جوش شیرین و برخی موارد دیگر را در درمان کرونا به تمسخر میگیرید در حالی که خود شما میگویید منشا حدس در تولید علم، اگر افسانه یا توهم و یا قرآن باشد فرقی ندارد، پس به جای تمسخر اثبات کنید؛ شما علم دینی را متافیزیک حقیر و پوچ میدانید ولی مبنای شما این است که منشا علم حدسیات و فرضیات بر هر مبنایی که میخواهد باشد.
منبع: ایکنا