اخبار موافقت با قرآن دارای دو بخش است: یکی اخذ آنچه موافق قرآن است و دیگری رد آنچه مخالف آن است. در طول تاریخ، تمرکز بیشتر بر بخش مخالفت بوده و بخش موافقت مهجور مانده است. سایر نظریات از جمله نظریه «موافقت روح محتوا» مرحوم شهید صدر و آیتالله سیستانی نیز که بر موافقت روایت با روح کلی اسلام تأکید دارد، قابل قبول نیست؛ چرا که «روح اسلام» چیستی مبهمی است و خارج از قرآن و روایات قطعیالصدور، امری مستقل و قابل اتکا نیست؛ علاوه بر اینکه اخبار موافقت به صراحت از «موافقت با کتاب» سخن میگویند.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، حوزه مطالعات حدیثی در دوران معاصر با چالشهای عدیدهای مواجه شده است که ضرورت بازنگری در روشهای سنتی اعتبارسنجی را دوچندان میسازد. حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در سومین مدرسه تابستانه ادبیات و زبانشناسی دارالعلم با موضوع «نقش معناشناسی در اعتبارسنجی احادیث»، ایده خود را پیرامون «موافقت معنایی» تبیین کرد و ابعاد گوناگون آن را در حل معضلات جاری در فهم و اعتبار روایات واکاوی نمود.
بنبست در حوزه روایات و ضرورت رهیافتهای نوین
استاد قائمینیا، به پیشینه شکلگیری ایده موافقت معنایی اشاره کرد و ورود خود به مباحث معناشناسی و زبانشناسی را از اوایل دهه هشتاد برشمرد. وی دلیل این رویکرد را ناکارآمدی اتکای صرف به نقد جریانهای فکری معاصر مانند روشنفکری دینی، معرفتشناسی، هرمنوتیک و قبض و بسط دانست و لزوم استفاده از مباحث نوین را مورد تأکید قرار داد.
او پس از سالها کار بر روی نشانهشناسی و معناشناسی شناختی قرآن کریم و تألیف آثاری همچون «بیولوژی نص»، به دنبال کاربرد این مباحث در حوزه روایات بود. به بیان او، حوزه روایات در عصر جدید با نوعی انسداد و عدم امکان بهرهبرداری مطلوب مواجه است و دلایل این انسداد را در چند محور برشمرد:
محور اول محدودیتهای علم رجال است. اگرچه این دانش در فقه کارآمد و ضروری است، اما در روایات اعتقادی یا بسیاری از روایات مرسل و مجهولالحال، کارایی لازم را ندارد و استفاده از حجم عظیمی از احادیث را محدود میکند. علمای متقدم شیعه با ذوق روایی خاص خود، از این روایات بهره میبردند که امروزه فقدان آن احساس میشود.
محور دوم این محدودیتها تشکیک در حجیت روایات است. برخی جریانهای فکری، اعم از حوزوی و دانشگاهی، با طرح شبهاتی نظیر «نقل به معنا بودن روایات»، تلاش در کنار گذاشتن بخش عظیمی از تراث روایی شیعه دارند؛ تراثی که اساس تشیع بر آن بنا شده و نادیدهگرفتن آن آسیبزاست.
وی متننبودن روایات سومین محور این انسداد دانست و معتقد است برخلاف آیات قرآن که یک متن واحد و منسجم را تشکیل میدهند، روایات گفتارهایی هستند که در شرایط مختلف از ائمه اطهار (علیهمالسلام) صادر شدهاند. اگرچه اصل در سنت روایی شیعه بر «نقل به الفاظ» بوده، اما عدم برخورداری روایات از ساختار یک متن واحد، تعامل با آنها را دشوار میسازد.
او با بیان این مشکلات، بهرهبرداری از مباحث معناشناسی در روایات را فتح بابی در این حوزه دانست.
تبیین ایده «موافقت معنایی»
جرقه اصلی این ایده، در هنگام تدریس بحث تعادل و تراجیح در علم اصول و مواجهه با «اخبار موافقت» (نظیر «خذ ما وافق القرآن و رد ما خالفه») در ذهن دکتر قائمینیا شکل گرفته است. وی با ضمیمه کردن مباحث معناشناسی به این اخبار، به این نتیجه میرسد که میتوان یک گشایش معناشناختی نسبت به روایات پدید آورد.
او در ادامه توضیح این ایده بیان داشت که اخبار موافقت دارای دو بخش هستند: یکی اخذ آنچه موافق قرآن است و دیگری رد آنچه مخالف آن است. در طول تاریخ، تمرکز بیشتر بر بخش مخالفت بوده و بخش موافقت مهجور مانده است. دیدگاه مرحوم شیخ انصاری که موافقت را به عدم مخالفت بازمیگرداند، و همچنین نظریه «موافقت روحی» مرحوم شهید صدر و آیتالله سیستانی که بر موافقت روایت با روح کلی اسلام تأکید دارد، از دیدگاه دکتر قائمینیا قابل قبول نبود. دلیل این امر آن است که «روح اسلام» چیستی مبهمی است و خارج از قرآن و روایات قطعیالصدور، امری مستقل و قابل اتکا نیست؛ علاوه بر اینکه اخبار موافقت به صراحت از «موافقت با کتاب» سخن میگویند.
قائمینیا در مواجهه با این کاستیها، ایده «موافقت معنایی» را راهگشا دانست و در تبیین روایات موافقت با کتاب افزود: منظور از موافقت در اخبار، «موافقت معنایی» است؛ بدین معنا که معنای روایت به نحوی با معنای آیه تناسب و توافق داشته باشد و جریانهای مختلف معناشناسی معاصر میتوانند در کشف صورتهای گوناگون موافقت معنایی یاریرسان باشند.
وی اولین گام در معناشناسی روایات را عرضه روایت بر آیه و نشان دادن موافقت آن با استفاده از ضوابط معناشناختی دانست و معتقد است با تلفیق مباحث سنتی علم اصول و رویکردهای نوین معناشناسی، میتوان یک «دستگاه ارجاعی» طراحی کرد که روایات را به آیات برگرداند.
در ادامه او تأکید کرد: اگرچه ممکن است همواره نتوان موافقت یک روایت را با این دستگاه کشف کرد، اما این بدان معنا نیست که روایت مردود است؛ بلکه بدین معناست که از این سیستم قابل حل نیست. این دستگاه ارجاعی، به دنبال کشف «اعتبار معرفتی» روایات است و نه لزوماً حجیت اصولی آنها لذا روایتی که موافق قرآن است، حجیت معرفتی پیدا میکند و پس از آن، اصولیان باید در مورد دلالت و حکم شرعی آن بحث کنند.
اقسام موافقت معنایی
قائمینیا حاصل سالها مطالعه و تطبیق قواعد معناشناختی بر متون روایی -از جمله تفسیر البرهان و منابع روایی متعدد- را کشف دستههای کلی از موافقت معنایی دانست که انواع متعددی از موافقت جزئی را در برمیگیرد و در ادامه به ذکر برخی از این اقسام پرداخت:
۱. موافقتهای گشتاری: این دسته از موافقتها ناظر به تغییرات صورت لفظی (روساخت) یک واژه یا عبارت بین آیه و روایت است، در حالی که ژرفساخت و معنای باطنی آنها یکسان باقی میماند. به عنوان مثال، تبدیل فعل به صیغه فاعلی یا مفعولی در عین حفظ معنا. مثال: «فیه شفاء لما فی الصدور» (آیه ۱۰۸ سوره یونس) و روایت «یَشفی من القرآن» از پیامبر (ص) که از «شفا» به «یشفی» تغییر یافته است.
۲. موافقتهای فرانقشی: این قسم به کارکردهای معناشناختی جملات در آیه و روایت توجه دارد. اگرچه صورت ظاهری جملات متفاوت است، اما کارکرد معناشناختی آنها یکسان است.
۳. موافقتهای تعبیری یا شناختی: این دسته به نحوه پردازش اطلاعات در آیه و روایت مربوط میشود. معناشناسی شناختی به تحلیل چگونگی برجستهسازی فاعل، فعل یا دیگر عناصر در یک جمله میپردازد. او تأکید داشت که در قرآن کریم باید به «اصالت تعابیر قرآنی» پایبند بود و هیچ عبارتی را به عبارت دیگر برنگرداند. به عنوان مثال واژه مهجورا در آیه «وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» (آیه ۳۰ سوره فرقان) قید قرآن است لذا به معنای «گرفتن قرآنی است که مهجور است» و نه آن که قید اتخاذ باشد تا معنای «مهجور گرفتن و ترک عمل به قرآن» بدهد. ایشان در ادامه به روایات ذیل این آیه اشاره کرد که مهجور بودن قرآن را به «ترک امیرالمؤمنین (ع)» تحلیل میکنند و این با مفهومسازی آیه همخوان است و نشان میدهد «قرآن مهجور» در برابر «قرآن غیرمهجور» است؛ به بیان دیگر: ترک امیر المؤمنین معنای قرآن مهجور است و همراهی با ایشان قرآن غیر مهجور است.
نمونههای دیگری از موافقتهای تعبیری یا شناختی مانند روایاتی در اصول کافی است که ذیل آیه شریفه «الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ» (آیه ۵ سوره طه) با تعابیری همچون «استولی علی کل شیء»، «استولی من کل شیء» و «استولی فی کل شیء» وارد شدهاند. او برخلاف نظر شارحان سنتی که این روایات را از باب تصحیف میدانند، به کمک معناشناسی شناختی هر سه روایت را درست دانست و اینها را مفهومسازیهای مختلف از معنای کامل آیه برشمرد که هر یک از وجهی از واقعیت سخن میگوید و به «نمابرداری» از معنای کامل آیه کمک میکنند.
۴. موافقت در پیشفرضهای معنایی: برخی روایات به تحلیل پیشفرضهای معنایی واژگان قرآنی میپردازند. به عنوان مثال، وقتی گفته میشود «فلان دانشجو این مسئله ریاضی را حل نکرد»، پیشفرض آن است که دانشجو دارای اطلاعات ریاضی بوده است. بسیاری از روایات، پیشفرضهای معناشناختی واژگان قرآن را تحلیل میکنند.
۵. موافقت در پیامدها و لوازم: واژگان و جملات قرآنی دارای پیامدها و لوازمی هستند که برخی روایات به توضیح آنها میپردازند. این نوع موافقت، از نوع موافقت مطابقتی نیست، بلکه از نوع موافقت التزامی و در حوزه لوازم معنایی است.
نقش روایات در فهم معناشناختی قرآن و رابطه تفسیری قرآن و حدیث
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه، با طرح مثالی از تفسیر آیه «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا» (آیه ۱۸ سوره جن) در ذیل بحث حد سارق در روایتی از امام جواد (ع) که علامه طباطبایی نیز در المیزان به آن اشاره کرده، سؤال اصلی را مطرح ساخت: «اگر این روایات نبودند، آیا ما میتوانستیم از این آیه این معنا را (اشاره به دستها به عنوان اعضای سجده) استفاده کنیم؟» او با تکیه بر مبانی معناشناسی شناختی، که توسعه معنا را ابتدا در روابط بدنی و سپس مکانی و زمانی دنبال میکند، اذعان داشت که کارکرد اولیه معنای «مساجد» را باید در حوزه اعضای بدنی که با آن سجده انجام میشود، پی گرفت. اما دستیابی به این لایه معنایی بدون تبیین معصوم (ع) از طریق روایت، دشوار یا غیرممکن است. این نشان میدهد که روایات نه صرفاً مصادیق و جری و تطبیق آیات را بیان میکنند، بلکه گاه به معانی بسیار عمیق و دور از ذهن آیات اشاره دارند که از طرق دیگر قابل دستیابی نیستند.
وی در پاسخ به تأویلی بودن چنین روایاتی در تبیین مفهوم «تأویل» مورد پذیرش خود، آن را به فرضیههای معنایی اطلاق کرد که درون متن قرآن شکل میگیرند. این فرضیهها با سنجش آیات مختلف با یکدیگر، یا ضمیمه کردن یک فرضیه معنایی برگرفته از آیات به آیهای دیگر، معنای جدیدی را از آن آیه به دست میدهند. به عنوان مثال، گزاره «امامت وجهی از توحید است» که از روایات برداشت میشود، یک فرضیه معنایی است که در تطبیق با آیاتی نظیر «لَا تَتَّخِذُوا إِلَٰهَیْنِ اثْنَیْنِ» (آیه ۵۱ سوره نحل) میتواند به این معنا منجر شود که در یک زمان بیش از یک امام نمیتواند وجود داشته باشد. این نوع تأویل، دارای تداوم معناشناختی است و مرز سیالی با تفسیر دارد.
قائمینیا در نهایت بر همبستگی بنیادین معناشناختی میان آیات و روایات تأکید کرد. به باور او، این یک «دور باطل» نیست، بلکه یک «دور هرمنوتیکی» است که در لایههای مختلف عمل میکند. در یک سطح، قرآن به فهم روایات کمک میکند و در سطح دیگر، روایات به فهم آیات یاری میرسانند. برای رسیدن به فهم درست از اسلام، باید این دور هرمنوتیکی را پیوسته تکرار کرد: از آیات به روایات و از روایات به آیات، تا فهمی جامع و دقیق حاصل شود.
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان خاطرنشان ساخت که این پروژه «بینارشتهای» میان علم اصول، مباحث معناشناسی و مطالعات حدیثی، نیازمند اهتمامی جدی در حوزههای علمیه است، به نحوی که در کنار علوم سنتی، دورههای تخصصی معناشناسی نیز جدی گرفته شود.
جهت دریافت صوت این نشست میتوانید به این لینک مراجعه کنید.