شبکه اجتهاد: فطریه نوعی زکات است که به میزان حدود سه کیلو -مواد غذایی متعارف- در سال پرداخت میشود و بمصرف فقرا میرسد. ولی با توجه به گستردگی فقر و فراوانی نیازمندان، این بودجه چه تاثیر قابل توجهی در رفع نیازهای آنان دارد؟ و آیا میتوان آن را روشی کافی و کارآمد برای فقرزدایی دانست؟
روشن است که پاسخ این سوال منفی است. البته در گذشته، چنین بودجه ای تاثیر بیشتری در بهبود وضع آنان داشته است ولی امروز بالنسبه این تاثیر کاهش یافته است زیرا در آن اعصار عمدهُ هزینه خانوار هزینه خوراک بوده و در خوراک هم هزینه اصلی همان نان بوده و لذا با تامین نان، مهمترین نیاز خانوار برآورده میشد در حالیکه امروزه نان در سبد هزینه خانوار، کمترین رقم را بخود اختصاص میدهد.
دیروز سه کیلو گندم یا جو چندان مهم بود که عقیل خدمت حضرت علی (ع) بیاید و درخواست یک صاع طعام کند و با برخورد شدید حضرت مواجه شود: «استماحنی من برّکم صاعا»(نهج البلاغه، کلام ۲۱۵)
بنظر میرسد ریشه مشکل آن است که ما درک درستی از جایگاه این حکم نداریم و نمیدانیم که فطریه چرا و چگونه واجب شده است. فطریه وقتی واجب گردید که مسلمانان در سختترین شرایط مالی بوده و از مال و ثروت برای کمک به محرومان و درماندگان بیبهره بودند(سال دوم هجرت). در آن شرایط، فطریه برای عموم مردم “حداکثر” توانشان بود، نه حداقل آن.
این روایت را همه مشایخ حدیثی (کلینی، صدوق، طوسی) با سندهای کاملا معتبر نقل کردهاند که هشام بن حکم از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمود: «نزلت الزکاه و لیس للناس اموال و انما کانت الفطره»
علامه محمدتقی مجلسی در ترجمه آن مینویسد: به ده سند صحیح منقول است … هشام گفت که حضرت فرمود: آیه زکات نازل شد و مردمان چیزی نداشتند که زکات بر ایشان لازم شود و همین زکات فطر، اول واجب شد(لوامع )
پس در آن شرایط فقر عمومی، فطریه “حداکثر انفاق” بود و بعدا با گشایش در معیشت مسلمانان، آنان وظایف بیشتری برای انفاق پیدا کردند و فطریه به “حداقل” تبدیل گردید. متاسفانه هنوز بسیاری از ما، فطریه را حداکثر وظیفهمان دانسته و گمان میبریم که با پرداخت آن تکلیف زکات را انجام داده و وظیفه دیگری در قبال فاجعه فقر نداریم!