یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، اظهار کرد: جا افتادن مقوله ولایت فقیه در عصر حاضر و متناسب با اقتضائات دنیای مدرنیته نیازمند بازخوانی علمی و بحث جدی فقهی است و طبیعی است که فقه شیعه به عنوان هسته مرکزی اداره جامعه باید بتواند خودش را به گونهای بازتولید و بازخوانی کند که توانایی اداره روزآمد جامعه را داشته باشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، در راستای برگزاری همایش ملی «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و توسعه علوم انسانی»، مجموعه نشستهای کارگروه سیاست، با حضور سیدسجاد ایزدهی و دیگر اعضای هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. حجتالاسلام ایزدهی، گفت: فقه سیاسی مقولهای متناسب با زمان حاضر بازسازی شده، اما مختص زمان حاضر نیست؛ البته برای بازتولید نظام سیاسی متناسب با عصر خود ما هیچگاه رشته و گرایش دانشی در این عرصه نداشتهایم و طبیعتا حاکمان جائر هیچ نگرانی از رویکردهای غیرحاکمیتی از فقه نداشتند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، افزود: بحث ولایت فقیه در جمیع ابواب فقه از سالیان دور وجود داشته است و صاحب جواهر گفته است که اگر کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، بویی از فقه نبرده و در روایات اهل بیت تأمل نکرده است؛ یا مرحوم نراقی و به تبع شیخ انصاری بقیه فقها آن را مطرح کردند، ولی این مقوله تحقق عینی به خود نگرفت و حتی امام هم در ادامه تراث فقهی فقهای گذشته به این بحث پرداختند.
ایزدهی تصریح کرد: بعد از انقلاب طبیعتا مرحوم امام، بحث حکومت را براساس بستر و محتوای ولایت فقیه قرار داد و آن را نهادینه کرد تا بتوانیم در عصر حاضر شاهد غلبه مردمسالاری و ولایت فقیه به عنوان نماد و محور جمهوری اسلامی باشیم و در عین حال با مقولات جدید مانند رای اکثریت، ریاست جمهوری و پارلمان در تنافی نباشد.
نهادینه شدن ولایت فقیه
ایزدهی اضافه کرد: جا افتادن مقوله ولایت فقیه در عصر حاضر و متناسب با اقتضائات دنیای مدرنیته نیازمند بازخوانی علمی و بحث جدی فقهی است و طبیعی است که فقه شیعه به عنوان هسته مرکزی اداره جامعه باید بتواند خودش را به گونهای بازتولید و بازخوانی کند که توانایی اداره روزآمد جامعه را داشته باشد.
این پژوهشگر اندیشه سیاسی اسلامی اظهار کرد: بعد از انقلاب تلاشهای زیادی در بحث فقه سیاسی شروع و کتب متعددی نوشته شد؛ در بحث ولایت فقیه بعد از انقلاب در حدود ۴ تا ۵ جلد مطلب نوشته و رابطه آن با قالب نظمهای موجود مانند احزاب و رای مردم و … به بحث گذاشته شده و ادبیات غنی در این عرصه داریم.
وی افزود: کارهایی که در حوزه فقه سیاسی بعد از انقلاب شده صرفاً به ولایت فقیه محدود نیست و آزادی، امنیت، تحزب و تفکیک قوا و … مورد تدقیق و بحث فقها قرار گرفته و فقها در مواجهه با مسائل مستحدثه از فرایند چند مرحلهای بهره بردهاند؛ یعنی به باخوانی تراث موجود پرداختند و مطالب متناسب با شرایط روز ارائه دادند.
ایزدهی گفت: در گام دوم انقلاب، امروزه دیگر نمیتوانیم به وضع موجود اکتفا کنیم؛ امروز فقه سیاسی رویکرد فقه نظام و حکومتی و در آینده رویکرد تمدنی خواهد یافت؛ یعنی باید فقه سیاسی را تدوین کنیم که نه صرفاً در تراز انقلاب، بلکه تمدن مبتنی بر فقه را ایجاد کند.
ایزدهی گفت: اگر غرب هژمونی خود را با استفاده از دانش بر دنیا مسلط کرد، فقه سیاسی هم طبیعتاً باید بتواند مدلها و ساختارهای نو را با پشتوانه عقلی جایگزین کند. باید بتوانیم نظامسازی مبتنی بر فقه سیاسی داشته باشیم و مدل تمدنسازی را هم براساس فقه سیاسی تبیین کنیم تا با اقبال عمومی روبرو شود.
گام دوم انقلاب و ضرورت گسترش اخلاق سیاسی
همچنین، حجتالاسلام سیدکاظم سیدباقری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: انقلاب در عرصههای مختلف توانست حضور فعال و متفاوتی در حوزه اخلاق سیاسی به نمایش بگذارد.
وی با بیان اینکه اخلاق سیاسی دو ساحت گرایشی و دانشی و رفتاری و عملی دارد، افزود: اینکه چقدر توانستهایم در عرصه عملیاتی موفق باشیم نیاز به مطالعه کمّی میدانی دارد، هر چند تا رسیدن به عملیاتی شدن اخلاق سیاسی اسلامی فاصله طولانی و زیادی داریم و شهروندان و کارگزاران از این نقطه دور هستند.
سیدباقری تصریح کرد: این عرصه در اندیشه سیاسی بعد از انقلاب آنطور که شایسته و بایسته است، رشد چندانی نکرده و مورد توجه هم نبوده است؛ یعنی به وجوه دانشی آن کمتر توجه شده است. غالب مطالب نوشته شده در قالب توصیه و اندرزنامه است و به صورت سازمانمند به آن پرداخته نشده است.
وی افزود: یکی از رویکردهایی که میتواند ما را به هدف مطلوب برساند، رویکرد خط مشیگذاری است؛ این رویکرد کمک میکند تا آگاهانه و همهجانبه خود را سنجش کنیم و فرایند رسیدن به سطح مطلوب را برای ما تبیین کند؛ در این راستا میتوانیم به بررسی گذشته اخلاق سیاسی که بسترساز رسیدن به ۀینده مطلوب است بپردازیم.
سیدباقری اضافه کرد: اینکه چرا در برهههایی به اخلاق سیاسی کم توجهی شده، زیرا احساس ضرورت نشده بود همچنین گرفتار روزمرگی بودیم و پژوهشگران ما هم به این سمت نرفتند و پندارهای غلطی هم داشته و تصور میکردیم همه مشکلات با قانون حل خواهد شد.
این پژوهشگر بیان کرد: در چشمانداز این دانش در سطح روش که میتواند از اجتهاد و تفقه در دین کمک بگیرد و هم در عرصه بینش که نیازمند نظریهپردازی و گفتمانسازی است و هم در عرصه کارآمدی و کارکردی، آینده روشنتری پیش رو خواهیم داشت.
وی اضافه کرد: البته واقعیت این است که ارزشهای عملیاتی و کارکردی را در دنیای امروز فراموش کردهایم؛ مثلا رنه گنون بحث کرده که بشر از ارزشهای متعالی خود دور و گرفتار وجوه کمیتگرایانه شده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: ما در گام دوم انقلاب اسلامی میتوانیم در جهت گسترش و توسعه اخلاق سیاسی در روند مطالعه شده و دقیق حرکت کنیم و اخلاق سیاسی را از این مظلومیت بیرون بیاوریم.
وی با بیان اینکه اگر فرهنگ سیاسی تصویر مردم از اعمال و روابط قدرت در جامعه است، اخلاق سیاسی نقش مؤثری در ساخت این فرهنگ دارد، تأکید کرد: به نظر بنده رابطه تعاملی و رفت و برگشتی میان این دو وجود دارد، گرچه تاکنون این نقش کم بوده است.
منبع: ایکنا