اختصاصی اجتهاد: شعائر وبزرگداشتها با رسالتها وحقیقتها نسبت معنا داری دارند. آنها در راستای تحقق غایتهای بیانی و تبلیغی، تکریم نمادها و نمونه ها و الگوها، ایجاد حماسه و هیجان مثبت و پیشران، تمرین نمادین برخی از سیرها و سلوکها وامثال آنها تعریف شدهاند.
در نتیجه در اهمیت آنها تردیدی نیست. شعائر حج، شعائر حسینی و آیینهای شبیه آنها در تعمیق و تحکیم ایمان و هدایت کنشهای مؤمنانه اثر شگرفی دارند.
اما این شعائر به دلایلی چند با ریشههای درونی و بیرونی، اختیاری و غیراختیاری، خیرخواهانه و دشمنانه، آگاهانه و غیرآگاهانه در معرض تحریف و تشویه قرار دارند. ابعاد قداستی این آیینها باعث میشود که حساب و کتاب فربهتر کردن آنها از کف اختیار برود و آرام آرام با گذشت هر قرنی، با انگیزههای بسیار متنوع، چند برابر، حجیمتر و متنوعتر شود (بویژه در آیینها وشعائر غیر منصوص مانند بخش مهمی از بزرگداشتهای بزرگان دین). این قداست آیینی وشعائری نیز باعث می گردد هرگونه نقد آن با مقاومت مردمی و نخبگانی مواجه گردد و گاه هزینههای سنگین مانند تکفیر و تضلیل در پی داشته باشد.
گرچه این یادداشت را به مناسبت تلفات جانکاه مرگ عزاداران حسینی در کربلا بر اثر شدت ازدحام مینویسم اما واقعیت این است که فقه شعائر در شرایط نامطلوبی است. در واقع نقش فقه بیش از آنکه تامین کننده امنیت انسان و جامعه باشد بیشتر، در پی حمایت از احکام دین و تحکیم ایدیولوژی و آیینهاست. حال آنکه فقه اسلامی بایستی مراقب هر دو سر باشد. هم بیان احکام دین است بدون دخالت استحسان و ذوق و خوش آمدنهای بدون مبرر شرعی و کاملا در چارچوب شریعت و هم بیان احکامی است که مانع قربانی شدن و اتلاف جان و مال اهل ایمان میشود. رسالت فقه صرفا حفظ شریعت نیست بلکه حفظ انواع امنیتهای انسان و داراییهای انفسی و آفاقی او هم از رسالتهای فقه است زیرا شریعت اسلامی در ذات خود بلکه در کانون خود حفظ انسان است نه حفظ دین. بزرگترین رسالت و غایت دین، حفظ انسان است و عکس آن، دقیق نیست.
ازدحام در شعائر حج در سالهای گذشته دهها هزار نفر را به کام مرگ برده است. اگر حفظ و حمایت و تحصینِ حیات و کرامت انسان در این دنیا از رسالتهای دینی باشد که یقینا هست، آنگاه، این حجم تلفات سنگین اقتضا میکند فقه و فقیه برای پیشگیری از آن چهره احکام نجات بخش اسلامی را بازنمایی کنند.
هجوم آوردنهای استخوانشکن و نفسگیر که بدون شک در مناسبتهای دینی و مزارات بزرگ به فرهنگ تبدیل شده، اگر جان و حرمت زایران را هتک و تهدید میکند نباید جایز باشد. تسامح در آنها ریشه در امر شرعی ندارد.
افتخار کردن به تراکم عجیب و بههم فشردگیهای بیسابقه در این شعائر چه توجیه عقلی و شرعی دارد؟
مگر جمعیتهای چند ملیونی را در مساحتهای بسیار کم آوردن ارزش است؟ مردم از سر و کول هم بالا بروند و انواع منکرات رخ بدهد که چه؟
چند روز قبل فرد با تجربهای میگفت در پیادهروی اربعین در کربلا ورود بانوان به خیابانهای شهر مساوی است با درهم فشرده شدن آنها در بین هزاران مرد. باورش سخت بود برای من. گفتم شما با خانواده بودید؟ گفت ایشان در هتل ماند و من تنها رفتم!
عقل کمیتاندیش، کاری به آمار جمعیت دارد و لاغیر. و حال آنکه فقه اسلامی باید حافظ منافع آبرو، جان، حرمت و مال جامعه ایمانی باشد. بیان حلال وحرام را برای تحولات زمان وزمانهها به فقیه سپردهاند واگر نه حلال و حرامهای ثابت که فقه و فقیه لازم ندارد، روشن است. فقهای بزرگوار با بیان فقه واحکام میتوانند نظم انسانی و امنیت آفرین به این مناسبتها بدهند.
میان زیرساختها وسازههای سخت شهری با تراکم جمعیت باید نسبت معقولی برقرار شود. با توجه به هتک حرمتها و تهدیدهای جانی در تدافعات و ازدحامهای آیینی و رخداد برخی دیگر از منکرات لازم است مدیریت فقهی و تکلیفی آنها مورد بازنگری قرار گیرد.
برخی از این ازدحامها گاهی ناشی از تصورات عامیانه و عوامانه درباره این مناسبتها و تاریخ و جغرافیاست. رقابت کردنهای شدید و از سر و کول مردم بالارفتن برای تحصیل یک برکت و ثواب مبتنی بر چیست؟
حادثه شهادت دهها نفر بر اثر ازدحام جمعیت در کربلا بسیار جانکاه و دردناک بود. خدا همه آنان را مشمول رحمت واسعه خود گرداند و ما را از عوامل حفظ حریمها، حرمتها، جانها و اموال مومنان و عشاق اهل البیت علیهمالسلام قرار دهد.
محمد علی میرزایی
روز عاشورا ۱۳۹۸