پرسش اصلی این است اگر یک استنباط فقهی یا یک رای فقهی خرق جامعه کند و به «اللّهُمَّ شَتِّتْ شَمْلَهُمْ و فَرِّقْ جَمْعَهُمْ» در میان متدینان و مؤمنان بینجامد که تبدیل به ضد خود شده است میتوان از آن دفاع کرد؟ آیا اگر این رأی فقهی نظامات اجتماعی را به هم بریزد میتوان از استناد آن به شارع و حجت بودن آن سخن گفت؟
شبکه اجتهاد: «ماه نو» به طور معمول در هر گردش هلالی رخ میدهد و زمانی است که ماه در مسیر خود از مقارنه با خورشید(محاق) گذر کرده و پس از اولین یا دومین شب، غروب هنگام به شکل هلال نورانی و باریکی خود را نمایش میدهد.
این نمایش طنازانه از یک سو و نقش آن در حیات مسلمانان و پیامدهای دینی آن برای ایشان از سوی دیگر دیدن «ماه نو» را تبدیل به یک دغدغه جدّی و در برخی سالها تبدیل به یک تراژدی کرده است.
هلال ماه حضوری گسترده در قلمرو فقه و دایره تکالیف مکلفان دارد؛ چرا که تنها به وجوب روزه و حرمت آن در فرض رؤیت هلال شوّال محدود نمیشود.
گره خوردن هلال ماه به حیات اجتماعی مردم علاوه بر اعمال عبادی توجه به آن را دوچندان کرده است. این تلاقی و ارتباط چند سویه هلال با زندگی دینی را بهانه قرار داده تا چند نکته را به اجمال مرور کنم:
نکته اول: هلال ماه و سرفصلهای قابل پیگیری
یکی از نکات مهم که همیشه و در «ماه نو» رمضان و شوال مورد توجه قرار میگیرد نقاط یا موضوعات چالش برانگیز مرتبط با آن است.
موضوعات و محورهایی هم چون: کفایت یا عدم کفایت راههای سنّتی ارائه شده برای رویت «ماه نو» در فقه، ملاکها و معیارهای رؤیت «ماه نو»، اعتبار یا عدم اعتبار قول هیوی در روایت هلال، تعارض بین رأی منجمان و گواهی شهود به رؤیت هلال، بازتابهای اجتماعی و سیاسی مؤثر در رؤیت هلال؛ رای حاکم در رویت ماه نو … از این مباحثاند که در هر رمضانی و شوالی تبدیل به بحث روز میشوند.
البته طرح این بحثها هر از چندی چندان هم بی ثمر نیست ولی وقتی نهادینه نمیشوند و در زندگی عمومی مردم حضورشان ملموس و محسوس نیست ماهیت این سنخ از مباحث را با علامت سؤال مواجه میکند.
نکته دوم: هلال ماه و ترابط فقه و دیگر دانشها
از میان تمام موضوعات مهم قابل پیگیری در پروژه «ماه نو» رابطه فقه و دیگر دانشها نکته قابل تأملی است. در این که فقه دانشی مصرف کننده است و با بسیاری از دانشهای دیگر در ارتباط است و از آنها تغذیه میکند نمیتوان تردید کرد اما این ترابط فقه با دیگر دانش همیشه بر یک میزان نیست.
به گمان نگارنده در بحث رؤیت هلال این ترابط مقداری عمیق تر از برخی موارد مشابه است.
این که فقیهی از معاصران ما فتوا میدهد اگر علمای فلک و رصدشناسان اخبارشان بر حسابات ریاضی دقیق استوار باشد، در رؤیت هلال حجّت است و میتوان بر آن اعتماد کرد؛ علاوه بر آن که از لزوم تنقیح و تکمیل دانشهای مرتبط و مؤثر بر فقه پرده بر میدارد و لذا میتوان ادعا کرد هر چه در آن دانشها به کمال برسیم خروجی فقه، صائب تر و مطمئن تر خواهد بود، حکایت از رابطه ویژه حکم رؤیت هلال و دانش نجوم ریاضیات دارد که اگر به درستی مدیریت شود میتواند از آنچه به تراژدی تعبیر شد، جلوگیری کند.
نکته سوم: ماه نو و حکم حاکم
در این نکته فراتر از حکومت دینی و غیر دینی و یا حاکم دینی و غیر دینی سخن از برجستهتر شدن نقش دستگاه حکومت در زندگی مردم و این گونه مسائل مورد توجه است.
فقه گاه فردی دیده میشود گاه به عنوان یک نظام نامهای که میخواهد جامعهای را به هم گره بزند و دغدغهها و چالشهای فرد و اجتماع را مُنظَم به هم تدبیر کند دیده میشود. نگارنده الآن در مقام بیان ادله فقهی حجیت حکم حاکم نیست بلکه تدبیر روابط اجتماعی از یک سو و تأثیر و کارکرد احکام و فتاوای ناظر به عرصه اجتماعی از دیگر سو را مدنظر قرار داده است و سخن میگوید.
پرسش اصلی این است اگر یک استنباط فقهی یا یک رای فقهی خرق جامعه کند و به «اللّهُمَّ شَتِّتْ شَمْلَهُمْ و فَرِّقْ جَمْعَهُمْ» در میان متدینان و مؤمنان بینجامد که تبدیل به ضد خود شده است میتوان از آن دفاع کرد؟ آیا اگر این رأی فقهی نظامات اجتماعی را به هم بریزد میتوان از استناد آن به شارع و حجت بودن آن سخن گفت؟
در نگاه فردی یا فردگرایانه که محصول جامعه ساده و روابط بسیط بود فقه خود را متکفل چاره اندیشی دغدغه افراد میدانست و نه بیش از آن اما وقتی فقه میخواهد در نظامات اجتماعی و سیاسی و… ورود پیدا کند آیا با آراء جزیرهای و جزئی نگر که گاه میتواند هر رای فقهی در آن هزینههای کلان اجتماعی و گاه مادی بر جامعه دینی تحمیل کند میتواند به سامان یافتن این نظامات کمک کند.
آیا نمیتوان حتی بر فرض نبود ادله به جهت اهمیت یافتن جامعه در جهان جدید و گره خوردن سرنوشت همه ما با سرنوشت هم از یک سو و هزینهی فراوان داشتن هر گونه اختلاف فقهی در این گونه امور از سوی دیگر سخن از واگذاری این گونه مباحث به حاکمان عادل و نه لزوماً مسلمان و مؤمن سخن گفت؟
حجتالاسلام والمسلمین علی شفیعی مدیر و عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق اسلامی مرکز پژوهشهای علوم اسلامی و انسانی