عضو پیوسته فرهنگستان علوم با تأکید بر اینکه دین متکفل سلامت جسمی نیست، گفت: روایتی نداریم که ائمه(ع) خودشان به درمان خود میپرداختهاند و اگر مطلب پزشکی هم از ائمه(ع) نقل شده، جنبه رسالت و امامت ندارد.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی جستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی ـ اصولی با محوریت موضوع «راهکارهای اصولی در برداشت، تبیین و تحلیل روایات طبی» با حضور و سخنرانی آیتالله سیدمصطفی محقق داماد، رئیس گروه علم و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران، حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست، رئیس اندیشکده فقه و حقوق اسلامی مرکز الگوی اسلامی پیشرفت؛ حجتالاسلام والمسلیمن دکتر حسینعلی سعدی، رئیس دانشگاه امام صادق(ع) و محمدرضا داود آبادی فراهانی، معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت عصر ۲۴ دیماه در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. آنچه میخوانید گزارشی از این نشست برگرفته از ایکنا همراه با تلخیص و ویرایش است. کلیک کنید:نشست علمی جُستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی-اصولی در قاب تصویر
امروز از عدم اجتهاد در روایات تاریخی، تفسیری و کلامی آسیب میبینیم
محقق داماد: نهاد مقدس اجتهاد پس از قرنها مجاهدت علما به دست ما سپرده شده است. اجتهاد در شیعه توسعه پیدا کرده و از این نعمت بزرگ قدردانی شده است.
متأسفم از اینکه اجتهاد فقط در حوزه شریعت صورت گرفته است، علما با مطالعههای گسترده و کوششهای زیاد در خصوص احادیث به اجتهاد رسیده و مطالبی را مطرح میکردند، اما گویی این تلاشها فقط به حوزه شریعت اختصاص پیدا کرده و در این حوزه فقط احادیث غیرموثق شناسایی و کنار گذاشته شده است.
چرا این کوششها و تحقیقها در سایر مسائل غیرشریعت انجام نشده است؟ ما امروز در آفات همین مسئله گرفتار شدهایم و از روایات تاریخی، تفسیری، کلامی و … آسیب میبینیم. ریزهکاریهایی که در فقاهت انجام شده، در کلام انجام نشده است. ببینید در ذیل آیات، چه روایتهای مجعولی وجود دارند! البته برخی از این روایتهای مربوط به تفسیر، توسط علما کنار گذاشته شدهاند، اما این اجتهادها در مباحث تفسیری و تاریخی صورت نگرفته است.
در دنیای امروز علاوه بر معیار عادل و فاسق بودن برای خبررسان، تضاد منافع خبررسان با خبری که آورده است نیز به عنوان یکی از معیارهای مهم تشخیص صحت خبر مطرح است و اگر کسی خبری آورد که با منافع او در تضاد یا همراستا بود، باید احتمال دهیم که آن خبر مشکل دارد.
در مسئله اخبار طبی یک مسئله مهم مطرح است؛ اول باید تکلیف خودمان را روشن کنیم که حکمت و فلسفه بعثت انبیاء برای چه بوده است؟ آیا هدف رسالت انبیاء سلامت بدن ما بوده است یا مسئله دیگری؟ برخی از حکما در این زمینه گفتهاند که هدف رسالت انبیاء ایجاد نظم اجتماعی بوده است، اما دریچهای که انبیاء به روی عالم غیب برای ما باز کردهاند، به غیر از آنها کس دیگری نمیتوانست چنین کند. بشر با عقل خود محال بود به معنویت آسمانی برسد.
آیا ما باید چنین حکمت والایی را به حدی پایین بیاوریم که بگوییم چه چیزی برای معده خوب است؟! پیامبر(ص) هم که مریض شدند، طبیی بر بالین ایشان آوردند. ائمه(ع) هم هرگز نگفتهاند که «طبیب نیاورید، چون خودم میدانم باید خودم را چگونه درمان کنم». روایتی هم نداریم که مطرح شده باشد ائمه(ع) خودشان خودشان را درمان کردهاند. پس در اخبار مربوط به احادیث پزشکی، اجتهاد لازم است.
تعجب میکنم چرا حوزه علمیه تاکنون در این خصوص سهل گرفته و تازه اکنون در حال برخورد با آن است، بیشتر احادیث طبی را عطارها روایت کردهاند و اگر مسئله تضاد منافع را در نظر بگیریم، هیچ کدام سندیت ندارد.
پیشرفتهای پزشکی و جایگاه علمی بالای پزشکان ایرانی در جهان ارزشمند است، وضعیت پزشکی ما جای غرور دارد و فضلا باید پزشکان را تأیید و به آنها افتخار کنند. طبیبها را با حرفهای منتسب به دین نباید تضعیف کرد.
سؤال: آیا با وجود اثبات روایتهای طبی، میتوان یک مکتب طبی استخراج کرد؟
پاسخ: این روایتها اول باید اجتهاد و بعد استنباط شود. در ادامه در صورتی که تأیید شدند، باید بررسی شود که ارزش دینی دارد یا خیر. در صورتی هم که تأیید شوند، این روایتها نه از جایگاه رسالت و امامت، بلکه به عنوان تجارب شخصی و اطلاعات یک امام باید مطرح شود. این روایتها از جنبه رسالت، نبوت و امامت نیست و به این معنی نیست که خداوند آنها را مطرح کرده است.
سوال: اگر کسی با این روشها (روشهای منتسب به طب اسلامی) کسی را درمان کند، آیا ضمان حقوقی دارد؟
پاسخ: اگر طبیبی حاذق نباشد، ضمان دارد. هر طبیبی باید به علم روز طبابت آگاه و مسلط باشد.
سوال: آیا دین متکفل سعادت دنیوی بشر است؟
پاسخ: بله. سعادت از طریق شریعت، معنویت و عبادت، نه متکفل سلامت جسم. البته دین میگوید که مراقب سلامت خود باشد و خود را به هلاکت نینداز، اما اینکه متکفل باشد تمام بیماریهای جسمی ما را درمان کند، این مسئله داخل در سعادت نیست.
روششناسی استنباط گزارههای طبی از نصوص دینی
علیدوست: موضوع مورد بررسی در این سخنرانی، روششناسی استنباط گزارههای طبی از نصوص دینی است، نخست باید استنباط از نصوص دینی را توضیح داد که به معنی عملیات اکتشاف توسط مجتهد است و مشتمل بر دو نوع استنباط در معنی خاص و استنباط در معنی عام است.
استنباط خاص را فقیه انجام داده و استنباط عام کاری به فقیه ندارد و بیشتر ممکن است یک گزاره خبری یا هستیشناسانه را مورد بررسی قرار دهد و اینگونه نیست که تنها فقیهان را به آن محدود کند. هر کس بخواهد در معارف دین قدم بردارد نیاز به استنباط دارد. هنگامی که میخواهیم در رابطه با گزارههای طبی بحث کنیم، منظور استنباط عام است. منظور از گزارههای طبی نیز گزارههایی هستند که به موضوع هستها میپردازد. منظور حکم و شریعت نیست. گاهی میگوییم گزارههای طبی گزارههای هنجارشناسانه هستند، به این معنی که یک هنجار خاصی را توصیه یا توضیح میدهد. منظور از نصوص دینی قرآن، روایات و سنت رفتاری معصوم است.
در اینجا پیرامون روششناسی گزارههای طبی، به هفت هنجار میپردازیم. نخست در استنباط گزارهها طبی باید دقت کنیم که دلالتی وجود داشته باشد که در خور شأن مسئلهای باشد که قرار است توضیح داده شود. لذا اگر گزارهای فقهی بوده، ممکن است بگویم خبر ثقه کافی است، اما اگر گزاره غیرفقهی باشد، اطمینان به علم عرفی و قطعی خبر واحد در اخبار غیر احکام همانند یک گزاره فقهی ممکن نیست و معمولاً سختگیری بیشتری میشود و حتی اگر مسئله مهم باشد، اطمینان هم کافی نیست، زیرا مسئله مهم را با یک روایت بیان نمیکنند و نمیشود آن را با یک روایت تمام کرد و باید توجه به شأن آن مسئله داشته باشیم.
اگر سند مشکل داشته باشد یا دلالت کافی نباشد، استنباط ما استنباط نبوده و به نوعی مهمل است. ابواب روایات و دلالت در آیات و روایات یک نوع نیست. در باب روایات طبی، روایات ضعیف بسیاری وجود دارد. بیش از ۸۵ نفر از کسانی که در جریان روایات طبی حضور دارند، غالی هستند که از این افراد میتوان ابوالخطاب را نام برد که ادعای پیامبری کرد و مورد لعن امام صادق(ع) قرار گرفت.
بعضی بر این اعتقادند که نصوص دینی فرازمان، فرامکان، جاودانه و جهانی هستند، برخی از آیات و روایات ممکن است جامع باشند، اما جهانی نباشند. این موضوع دو نگاه افراطی و تفریطی را به وجود میآورد. نخست اینکه تمام نصوص دینی را مقید به زمان و مکان میکنند و مورد دیگر اینکه بعضیها نیز هر آنچه به دست ما رسیده است را جامع و جهانی میدانند که این نگاه دچار آسیب است. در این رابطه، مجتهد باید وارد شود و درستی موضوع را بسنجد.
گاهی ممکن است فردی آیات و روایات را گسست داده و براساس احوالات شخصی خود آن را جهانی یا جامع بداند. در مواردی که یک روایت از روایت دیگر کاملتر است، اصل عدم زیاده بر اصل عدم نقیصه حکمفرما شده و روایت کامل را باید در نظر بگیریم.
یکی دیگر از هنجارهای استنباط روایات، مطالعه نصوص در سطوح حلقوی و هرمی است، گاهی به یک مطلبی در قرآن و روایات مواجه میشویم و باید دید قرآن و روایات آن را در چه شأنی عنوان کردهاند. وقتی نصوص دینی را بررسی میکنیم، باید دید که آیا از ۱۲ شأن صدور روایات برخوردار است یا خیر و اینکه در چه شأنی صادر شده است.
یک هنجار دیگر در روششناسی استنباط گزارهای طبی، مدیریت رابطه بین بایدها و هستها است که چه وقت میتوانیم از باید حکمها و از هستها برنامه استخراج کنیم؟ یک اندیشه میگوید اصلاً نباید این دو را با هم تلفیق کرد، در حالی که بعضی دیگر میگویند اتفاقا باید بتوان این رابطه را مدیریت کرد، چرا که اصولاً این دو با هم در ارتباط هستند.
مطالعه نصوص دینی فارغ از عقل و علم کافی نیست، بلکه استنباط گزارههای طبی باید هم مبتنی بر علم و هم مبتنی بر فقه باشد.
نگاهی به ملاحظات اصولی مقبول در بررسی روایات طبی
سعدی: اتفاقی که ممکن است بیفتد این است که به بهانه اینکه حوزه دین از دانشهای تجربی جدا است نقش فقه را در نظام سازی جدا کنند در حالی که معرفت دینی ما ظرفیت نظام سازی را دارد. در حالی که در رنسانس مسیحیت این ظرفیت وجود نداشت.
ظرفیت فقه ما در نظام سازی از جمله نظام سازی در حوزه سلامت با چالشهایی مواجه است و از بهترین دانشهایی که میتوانیم در این زمینه استفاده کنیم استفاده از اصول فقه برای شفاف سازی معارف موجود در راستای نظام سازی حوزه سلامت است.
در گام اول باید جایگاه اصول فقه در منظومه معرفت دینی مورد توجه قرار گیرد وقتی سراغ نظام سازی میرویم دین یکی از مباحث مبانی ما است که باید مشخص شود.
گام دوم را طبقه بندی و تفکیک مباحث اصول فقه دانست و گفت: برخی نسبت به اصول فقه نگاهی کلی و برخی نیز نگاه محدود دارند ولی به نظر میرسد میتوان بین مباحث اصول فقهی طبقه بندی انجام داد.
فضای حاکم بر صدور روایات در حوزه سلامت فضای غلبه طب یونانی بوده است، با این شرایط چطور میتوان فضای صدور روایات را از آن جدا کرد و بدون صدمه زدن به مباحث به فهم متن رسید. از سوی دیگر بخشی از حوزه سلامت ناظر بر مباحث تکوینی خارجی است.
گام سوم، معیارها و سنجهها در روایات و مباحث فقهی را چطور میتوان تحلیل کرد در روایات مباحث کلامی و تحلیلی صادر شده چطور میتوان نتیجهای از این روایات داشت.
یکی دیگر از چالشهای ما در حوزه روایات این است که برخی از روایات از جایگاه حاکمیتی پیامبر صادر شده است، نوع صدور روایات در طراحیها و نظام سازیها بسیار مهم است.
آیا میتوان شان سومی برای صدور احادیث مطرح کرد؟ پیامبر(ص) یک شان عرفی داشته است و در این شان است که روایات نیز از جمله روایات باربری نخل را مطرح کرده است امروز فضای چالشی در جامعه ما مطرح است و عنوان میشود که اگر من در فضایی که وحی نمیشود این مباحث را تحلیل کنم چگونه میتوان از آنها نتیجه گرفت.
آنچه ظرفیت برجسته ما است استفاده از ظرفیت دین در نظام سازی از جمله در حوزه سلامت است. برخورد سطحی غیر روشمند با طب اسلامی به این طب صدمه خواهد زد.
دکان دو نبش مدعیان طب اسلامی رنسانسی برای تقابل علم و دین است
داود آبادی فراهانی: از ۵۰ سال قبل که رهبر معظم انقلاب در مشهد به امر آموزش قرآن کریم میپرداخت تا به امروز موضوع فرهنگ قرآنی از جمله اولویتهای اصلی محافل مختلف است، یکی از دلایلی که وزارت بهداشت به امر توسعه فرهنگ قرآنی ورود کرده یکی این موضوع بوده و دومی تکلیفی است که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به ویژه کمیسیون توسعه فرهنگ قرآنی به آن داده شده است.
از سال ۱۳۸۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی منشوری را برای فعالیتهای قرآنی ذیل کمیسیون توسعه فرهنگ قرآنی تدوین کرد که براساس آن موضوع آموزش و پژوهش قرآن در نظام سلامت بر عهده وزارت بهداشت گذاشته شد. در این راستا کمیسیونی با عنوان کمیسیون توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآن در نظام سلامت در وزارت بهداشت تشکیل و هدف آن به وجود آوردن نظامی برای فعالیتهای میان رشتهای قرآن و سلامت بوده تا محفلی باشد که بتواند افراد علاقمند را در این حوزه جذب کند.
اوایل حضورم در سمت معاونت فرهنگی وزارت بهداشت در سال ۹۳، در آن زمان پژوهشهای زیادی آمده و عنوان شده بود که این آنها میان رشتهای قرآن و سلامت است. این پژوهشها از عمق زیادی برخوردار نبوده و بیشتر سطحی بودند. همچنین برای ما مبادی و مبانی ورود به موضوعات مطالعات میان رشتهای قرآن و سلامت مشخص نبود. از سوی دیگر وزارت بهداشت نیز طی سالهای گذشته چنانچه که باید به موضوع فعالیتهای قرآنی توجه نداشت، همچنین از سوی دیگر طی ۴ سال گذشته افراد مختلفی با ادعای طب اسلامی ورود کرده و نوعی اخبارگری را ترویج میکردند این موضوع یک نوع تهدید به شمار میرفت.
مدعیان طب اسلامی نیازی به طب مدرن ندیده و دکان دو نبشی را برای خود باز کردهاند.قرار شده تجربه رنسانس تکرار و ضمن گشایش دکان دین ستیزی راه را برای اسلام لندنی باز و موجب تقابل علم و دین شوند.
در موضوع اسلام و سلامت یک نگاه افراطی و تفریطی وجود دارد، در نگاه افراطی بسیاری میگویند که اسلام حرفی برای سلامت ندارد از سوی دیگر برخی نیز میگویند دین برای همه چیز نسخه داشته و میتوان هر چیزی را در دین یافت بر همین اساس ما وارد شدهایم تا بتوانیم ضمن حذف این نگاههای افراطی و تفریطی بتوانیم از مباحث اسلامی در حوزه سلامت را با آزمون پذیریهای علمی مورد استفاده قرار بدهیم.
ما با تمام اعتدال خود ایستادهایم تا با همکاری حوزه علمیه و دیگر اساتید متخصص در هر دو حوزه دین و سلامت به دانشی برسیم که حوزه سلامت ما را کمک کند.