شبکه اجتهاد: جریانهای مختلفی خود را مدعی پرچمداری اقتصاد اسلامی میدانند و گاهی یکدیگر را هم به ضدیت با اقتصاد اسلامی متهم میکنند. این جریانهای فکری را میتوان در دستههای زیر جای داد:
۱- نئولیبرالهای مسلمان: برخی بهواقع توهم اقتصاد اسلامی دارند و اندیشه اقتصاد سرمایهداری را با افزودن چند آیه و روایت، بهعنوان اسلام ناب به خورد جامعه میدهند. من با برخی از این جماعت متوهم برخورد داشتم که فکر میکنند با خواندن ترجمه کتاب مکاسب اسلامشناس شدهاند. این نئولیبرالهای مسلمان بسیار خطرناکاند، مبانی نظریهپرداز آنها اعتقاد به خدا و پیغمبر است، ولی مبانی نظریه آنها مبانی الحادی نئولیبرال است. آنها حتی ممکن است ریش داشته باشند و شبها نماز شب هم بخوانند، ولی روزها در اقتصاد به امثال فریدمن و هایک اقتدا میکنند و نسخه تجویزی شأن اجماع واشنگتنی است.
۲- مهندسان اقتصادخوانده: برخی از همین گروه تفکری مهندسی دارند و فکر میکنند با ایجاد سامانههای مختلف همه مشکلات اقتصادی کشور را حل میکنند. این مهندسان بهظاهر حزباللهی مفاهیمی چون عدالت و مبارزه با رانت را هم چاشنی طراحی مهندسی خود میکنند و بدین وسیله خود را به کمپ اقتصاد اسلامی ملحق میکنند.
۳- فقه ضوابطیها: برخی از آنها نیز اسیر فقه ضوابطی شدهاند و راهی به فقه مقاصدی پیدا نکردند، آنها شدهاند لشکری برای توجیه ساختارهای معیوب اقتصاد سرمایهداری از بانک گرفته تا بورس و تنها در همین ساختار ابزارسازی میکنند. آنها اقتصاد اسلامی را وارد مرحله اوراقسازی کردهاند.
۴- انحصارگرایان سطحی: در مقابل، برخی نیز گفتمان اقتصاد اسلامی را به نفع خود مصادره میکنند و جایی برای تکثر در اندیشه نمیگذارند. این گروه نیز خطرناکاند. در برخی موارد آنها مبانی مستحکمی ندارند و ادعاهایشان سر از قیاس و استحسان درمیآورد. گاهی خیلی قشری رویکردی اخباری میگیرند و آنچه در دوره صدر اسلام بوده را بهزور به دوران کنونی میخورانند.
۵- کلیشه گرایان: گروهی نیز دچار برخی کلیشهها شدهاند و تفکری سطحی دارند و مباحثشان عمق ندارد. آنها برخی کلیدواژههای رایج را صبح و ظهر و شب تکرار میکنند و عملاً نسخه عملیاتی هم برای آن ندارند. این افراد گاهی اطلاعات اقتصادی کمی دارند و فهم عمیقی از آن ندارند.
۶- کاسبکاران: گروهی از منسوبین به اقتصاد اسلامی هم نان به نرخ روز میخورند بهخصوص وقتی به منصبی میرسند. آنها هیچ خط قرمزی ندارند؛ با همه فالوده میخورند، آنها اقتصاد اسلامی را ابزار ترقی خود میکنند و تنها بهظاهر از آن دم میزنند.
۷- نا اقتصاددانان: گروهی هم که اقتصاد نمیدانند و یا اندک میدانند، خود را نظریهپرداز اقتصاد اسلامی معرفی میکنند. این افرادی هم که اندکی اقتصاد میدانند در خطر گرفتار شدن به التقاط و قشریگری میباشند. این افراد در بسیاری از موارد درگیر کلیشه گرایی میشوند و به گروه پنجم ملحق میشوند.
تفکر اصیل اقتصاد اسلامی را میتوان در متفکرانی همچون شهید صدر یافت که هم پایههای فلسفی قوی دارند و هم به فقه و اصول مسلطاند و بهواقع اسلام شناساند.
نویسنده: دکتر محمدجواد توکلی، استادیار گروه اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)