مرحوم شهید صدر، خوشبیان بودهاند ولی مطالبش هم در عرصه فقه و هم در عرصه اصول بسیار سنگین بود؛ یعنی شیوه بحث ایشان بسیار آکادمیک ولی مباحث سنگین است. خود درک این مباحث یک استعداد فوق العاده میطلبد. مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی توانست مبانی شهید صدر را خوب دریافت و تبیین کند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: به مناسبت رحلت آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی، با یکی از نزدیکترین یاران و شاگردان او گفتگو کردیم. حجتالاسلاموالمسلمین خالد غفوری حسنی، سالیان زیادی در دروس فقه و اصول آیتالله شرکت کرده است و از ملازمان علمی وی به شمار میآید. سردبیر قدیمی مجله فقه اهلبیت عربی، در این گفتگو، نکات کمتر گفته شدهای را در مورد آیتالله فقید مطرح کرد. مشروح این گفتگو بهقرار زیر است:
اجتهاد: جایگاه علمی و فقهی آیتالله شاهرودی را در حوزههای علمیه خصوصاً در گفتمان فقه نظام را چگونه ارزیابی میکنید؟
غفوری: بعدازاینکه ایشان کار دائرهالمعارف فقه اسلامی را آغاز کردند، بنده نیز به این مجموعه پیوستم و فعالیتهای تحقیقاتی و پژوهشی مربوط به تدوین دائرهالمعارف فقه اهلالبیت را بر عهده گرفتم. در این مدت از نزدیک قدرت علمی ایشان و دقت ایشان در تحلیل مسائل فقهی و اصولی را دیدم. البته شهادت ما، در مقابل شهادت استادش شهید سید محمدباقر صدر، خیلی مهم نیست؛ چون مرحوم شهید صدر از علمیت و جایگاه علمی مرحوم شاهرودی، بسیار تعریف میکرد.
شهید محمدصادق صدر که از شاگردان شهید محمدباقر صدر بود، شهادت داد که استادشان، شهید صدر اول، تصریح کرد که بهترین و بااستعدادترین شاگرد من آقای شاهرودی است. ما هم از آیتالله محمد یعقوبی، شاگرد شهید محمدصادق صدر این عبارت را شنیدیم و ازاینجهت شهادت مرحوم شهید محمدباقر صدر در تبیین جایگاه علمی و مقام بالای ایشان کفایت میکند. درواقع این شهادت در زمان حیاتش انجامگرفته و لذا جایی برای تعارف و مبالغه نیست.
ما در این مدت طولانی که در خدمت ایشان بودیم، هم در تهیه مقالات نشریه مجله فقه اهلالبیت و هم در مقام آماده کردن مقالات دائرهالمعارف فقه اهلالبیت از نزدیک مقام علمی ایشان را شاهد بودیم. ما با ایشان جلسات علمی زیادی داشتیم و گاهی این جلسات تا نیمهشب بدون هیچ خستگی، به طول میانجامید و با این زحمات، دائرهالمعارف فقه اهلالبیت، به جامعه علمی تحویل داده شد.
ایشان به کلیات اکتفا نمیکرد. معمولاً مقالات را بهدقت مطالعه میکرد. مخصوصاً بخشی از جلد اول و دوم دائرهالمعارف با قلم ایشان نوشتهشده و بخشی نیز با قلم اینجانب بود. ایشان بر مقالات هم ازنظر محتوا و هم ازنظر شکلی و ساختاری و هم از جهت انتخاب مداخل و عناوین مقالات، ورود مستقیم پیدا میکرد.
وقتی در محتوای مقالات، مطالب، خیلی سخت میشد، نقش ایشان برجسته میشد. مثلاً در بحث اباحه که یکی از مباحث بسیار گنگ و پیچیده ولو بهظاهر آسان است، ایشان ورود کردند. چون در هیچ جایی در فقه نداریم که فقها از اباحه بحث کرده باشند. ایشان بحث اباحه را بسیار زیبا مطرح کرد و انواع آن را به بهترین شکل، تقسیم کرد و مرز میان مباحث اباحه در اصول و مباحث اباحه در فقه را مشخص کرد. معمولاً در موسوعههای دیگر خلطی صورت گرفته که در باب اباحه، نویسندگان فقط یک نوع اباحه را مطرح میکنند و مطالبشان هم نوعاً دقیق نیست و خلط کردهاند. بنده از نزدیک این مشکلات را دیدهام. ایشان این مشکلات را حل کرد و مطلب اباحه که در دائرهالمعارف ایشان هست با بحث اباحه که در سایر موسوعات مطرحشده اصلاً قابل قیاس نیست. ایشان اباحه را بر چند قسم کرد و هر یک را مفصلاً توضیح داد. ایشان اصل اباحه، اباحه مالکیه و اباحه شرعیه را مطرح کردند.
خلاصه ایشان عناوین انتزاعی که در فقه، باب خاصی ندارد را بهصورت گسترده وارد میشدند. همین مسئله اباحه از آن مسائلی است که باید از جاهای مختلف کتب فقهی پیدا بشود و ایشان این کار را انجام دادند. علاوه بر این، ایشان مرز بین اباحه در عرصه فقه با مباحث اباحه در عرصه اصول را کاملاً تفکیک کرد.
اجتهاد: تفکرات شهید صدر در کتاب بحوث ایشان بالعیان پیداست؛ اما آیا در باقی آثار ایشان نیز آثار تفکر شهید صدر متبلور است؟
غفوری: مرحوم شهید صدر، خوشبیان بودهاند، ولی مطالبش هم در عرصه فقه و هم در عرصه اصول بسیار سنگین بوده است؛ یعنی شیوه بحث ایشان بسیار آکادمیک است ولی مباحث سنگین است. خود درک این مباحث یک استعداد فوق العاده میطلبد. ایشان توانست مبانی شهید صدر را خوب دریافت و تبیین کند. این یک خدمت از خدمات ایشان بود که اگر این کتاب بحوث نبود، هیچوقت مبانی شهید صدر به این گستردگی شناخته نمیشد. مخصوصاً در حوزه قم و در جمهوری اسلامی ایران، شهید صدر ناشناخته بود.
ایشان توانست طرز تفکر نوین شهید صدر را در اوساط علمی، در جمهوری اسلامی ایران و سایر حوزههای علمیه در جهان، مطرح کند و لذا این خدمت ایشان را نباید فراموش کرد. اولین اقدام ایشان نشر مبانی شهید صدر مخصوصاً مبانی اصولی بود. البته ایشان فقط به دریافت و ارائه مطالب شهید صدر اکتفا نکرد، بلکه به راه شهید صدر و طرز تفکر شهید، ادامه داد. مخصوصاً در بعضی زمینهها مثل فقه نظام ساز و فقه نظامات اسلام، درواقع طراح این عرصه از مباحث فقهی، خودِ شهید صدر بود. این شیوه و این روش، در طرز تفکر مرحوم شاهرودی منعکس شد.
ایشان مانند استادش دنبال کشف این نظامات با این نظریههای کلی بود. ایشان وقتی در جلسات این مطالب را مطرح میکرد، طرز تفکرش مانند استادش شهید صدر بود و همین طرز فکر در هنگام ریاست قوه قضائیه منعکس شد و ایشان بر اساس همین نگاه سعی کرده که مجازات حبس و زندان تا حد امکان؛ محدود بشود. این یک امر اتفاقی نبود؛ بلکه منشأ آن همان نگاه کلی و کلان به فقه است نه نگاه خرد و مسئلهای.
این نگاه کلان باعث شد که مجازات زندان و حبس محدود شود. ایشان سعی میکرد برای حبس، یک جایگزین ارائه بدهد و به مجلس آن زمان هم ارائه داد. همچنین ایشان برای حل مشکلات و منازعات، قبل از کشیده شدن دعوا به دادگاه و تشکیل پرونده و تراکم پروندهها پیشنهاد تشکیل شورای حل اختلاف را ارائه داد که یک طرح نوین و خودجوش بود و مردمسالاری در این طرح در یک قالب قانونی و ساختار مشخص متجلی شد؛ به این نحو که خود مردم از قاضی تحکیم استفاده کنند و مشکلات خود را حل کنند.
منشأ همه این تفکران همان نگاه کلان به احکام شرعی است. نه نگاه جزئی و محدود. ایشان در جایجای مباحث فقهی، به دنبال این مسائل بود.
اجتهاد: ایشان جزء فقهای نواندیش بودند ولی وقتی در آثار ایشان نگاه میکنیم، میبینیم بحثهای فقهی که مطرح میکردند همان کتاب الاجاره و … بوده و مباحث نوظهور فقه را بهصورت آکادمیک مطرح نکردند. علت این مسئله چیست؟
غفوری: ایشان در تدریس، فضای حاکم بر حوزه را مراعات میکرد. از جهت حفظ قالب رایج در حوزه، همان کتب معروفه را تدریس میکرد ولی اگر کتاب الاجاره ایشان با کتاب الاجاره دیگران مقایسه شود، تفاوت بسیار زیاد است؛ یعنی در درون این مباحث، مطالب و نگاه نوین و حقوقی را مطرح میکردند. حتی در تعریف خود اجاره، نحوه طرح این مباحث توسط ایشان بسیار نو و جدید است. همچنین در کتاب مضاربه، نحوه تحلیل مضاربه، اولین شخصی که تحلیل مطرح میکند، خود ایشان است؛ یعنی معمولاً نگاه رایج به مضاربه و مزارعه و مساقات، این است که این عقود، یک سری عقود توقیفی از جانب شارع هستند، ولی ایشان تحلیلی در مورد حقیقت این عقود ارائه میدهد که با تحلیل دیگران کاملاً متفاوت است.
ایشان بهظاهر بر اساس عروه درس خارج میگفت؛ اما درواقع محتوایی که ارائه میداد، یک محتوای بسیار متفاوت است. بههرحال بحث بر اساس عروه یک سنت رایج در حوزه است که ایشان این سنت را رعایت میکرد ولی در میان این مباحث، نوآوریهای فراوان داشتند.
در باب حقوق، مطالعات بسیار داشتند و خود بنده، سیوپنج سال پیش، در اوایل درس خارج ایشان که شرکت میکردم، ایشان مطالب حقوقی را تدریس میکرد که با نظریات حقوقدانان، متفاوت بود. مثلاً ایشان نظریات حقوقی دکتر مصطفی زرقاء و صنهوری که از حقوقدانان مهم عرب هستند را مطرح و بحث میکرد؛ اما در اواخر، سنت رایج در حوزه را مراعات میکرد ولی درعینحال مسائل و مبانی جدید را مطرح میکرد و نگاه جدیدی به مسائل فقهی داشت.
اجتهاد: علما از اینکه در عرصه سیاست وارد شوند، پرهیز دارند. آیا ایشان قبل از ورود به سیاست و بعدازآن تغییر رویهای دادند یا خیر؟
غفوری: اصل عدم ورود علما به سیاست و پذیرش سمتهای مدیریتی، قابلتأمل است. بههرحال، فلسفه وجودی فقیه، اجرای احکام است نه دادن فتوا. بله فتوا دادن مسیری برای اجرای احکام است. بعضی میگویند فقها نباید به سمت مسائل اجرایی بروند، این خلاف هدف اصلی فقه و شریعت است. اگر فقها، اجرا نکنند، پس چه کسی اجرا کند؟ متولی فقه، غیر از فقیه و مجتهد کیست؟ مگر میشود اجرای احکام در سطح کلان را به اشخاص غیرمتخصص واگذار کنیم. این یک حرف غیرمنطقی و غیر عقلائی و بلکه غیرشرعی است. بعضیها خیال میکنند فقط قضاوت به فقیه واگذارشده است و حالآنکه اینطور نیست؛ مخصوصاً در سطوح کلان که نیاز به یک فوق تخصص داریم و این از وظایف و تکالیف فقها و مجتهدین است؛ مخصوصاً مجتهدین عالیمقام که جایگاه برجستهای در عرصه فقاهت دارند؛ اما شاید بعضیها تجربه ناموفقی دارند. وقتی در مسائل اجرایی افتادند، از مباحث فقهی دور شدند، ولی این موارد نباید بهانهای باشد برای اینکه فقها در مسائل اجرایی دخالت نکنند. علما نباید از مدیریت جامعه جدا شوند.
در این مدتی که بنده با ایشان بودم که مدت طولانی نیز بود، در موقع ریاست قوه قضائیه یا عضویت شورای نگهبان یا خبرگان، میدیدم که نظریات بسیار جدیدی ارائه میدادند. مثلاً ایشان در مسئله آیین دادرسی خیلی فکر کردند و نظریات جدیدی ارائه دادند و این به خاطر مسئولیتهای مدیریتی بود که بر عهده ایشان بود. لذا کارهای مدیریتی و مسئولیتهایی که بر عهده ایشان بود، باعث رشد ایشان بود. مسائل مستحدثه که محل ابتلا نظام بود و ما در نشریه فقه اهلبیت خیلی از این مباحث را منتشر کردیم، با مسائل قوه قضائیه مرتبط است. ایشان مباحث جدیدی را در این رابطه ارائه میدادند.
اولین کسی که این مباحث را بهصورت فنی و دقیق و بر اساس فقه جواهری مطرح کرد، ایشان بود و من شخص دیگری مثل ایشان را نمیشناسم که اینگونه در این مسائل ورود پیداکرده باشد. لذا تصدی مناصب و مسئولیتهای کلان، باعث رشد ایشان شد. مثلاً مسئله بیهوشی کسی که میخواهند حد بر او جاری کنند، آیا مشروع است یا خیر؟ این از مباحثی بود که ایشان مطرح کردند. ایشان این مسائل را مطرح میکرد و ما را هم برای حل این مسائل دعوت میکرد. چون حل این مسائل نیاز به عقل جمعی دارد و همه باید به نظام اسلامی و اجرای احکام اسلامی کمک کنند.
اجتهاد: اگر نکتهای در پایان هست استفاده میکنیم.
غفوری: مطلبی مناسب است مطرح شود این است که به تبیین ویژگیهای ایشان اکتفا نشود و باید به سراغ روش ایشان در فقه و اصول رفت و این جنبه را نیز معرفی کنیم و صرف اشاره به ویژگیهای شخصیتی ایشان مکفی نیست. باید نگاههای کلان ایشان در عرصه اقتصاد و فقه و سیاست را باید کشف کرد و این نیاز به بررسی دارد. بههرحال ایشان شاگرد شهید صدر بوده و منعکسکننده طرز تفکر استاد خود بوده و ما باید همین روش را ادامه بدهیم و به حوزههای علمیه خدمت کنیم.