شبکه اجتهاد: شهید مرتضی مطهری را به حق میتوان کسی دانست که دغدغه عصری کردن دین از یک سو و تحفّظ بر اصالت دین از سوی دیگر دانست. این دوگانه عصری کردن دین و صیانت از اصالت دین رویکرد یا روشی بس سخت و پرهزینه است.
اسلام هم قرائتهای مختلف داشته است (اسلام فلسفی، اسلام عرفانی، اسلام فقهی و …) و هم پارادایمهای متفاوت داشته است. (مانند اسلام اعتزالی، اسلام اشعری و …) اما یک نکته را نباید مورد غفلت قرار داد که آن هم عبارت است از ضرورت توجه به نسبت اسلام و ضرورتهای زندگی عصری برای مانایی و جاودانگی دین و آموزههای دینی است.
روشن است مراد از این سخن تنها توجه دادن به نقش زمان و مکان در حیطه دین و شریعت نیست که مورد تأیید برخی از بزرگان نیز بوده است بلکه فراتر از آن توجه به عنصر معاصرت در تبیین و تطبیق دین و معارف دینی است.
اینکه مرحوم مطهری آن گاه که به فقه میپردازد از ضرورت اشراب قاعده عدالت در فهم، تبیین و تطبیق شریعت میگوید و بر پیشینیان خرده میگیرد که چرا به این مهم نپرداختهاند و یا کم توجه بودهاند امری فراتر از عنصر زمان و مکان است.
جهان پیرامونی در عین اینکه در رسیدن به جهان مطلوب دست و پا میزند و دچار فراز و فرودهای بسیاری است اما در اینکه بر عدالت به عنوان یک عنصر مشترک انسانی و یک ضرورت زندگی این جهانی تأکید کرده و میکند جهانی ستودنی و امیدبخش است. این محوریت یافتن عنصر عدالت را به خوبی مطهری درک میکند و بر پارهای از ره آوردهای فقیهان و پیشینیان اشکال میگیرد که چرا فاقد این عنصر بوده اند.
مطهری بسیار تلاش کرد تا ضمن حذف اصالت دین و شریعت در حوزه دین به عناصر عصری توجه کند و از این راه مورد خشم و توهین برخی هم کیشان خویش قرار گیرد که بازتاب کتاب حجاب ایشان نمونه بارز و روشن این برخوردهاست. اما راهی که وی انتخاب کرده بود چنان جذاب و دل انگیز بود که این گونه هزینه دادنها را بر وی آسان میکرد.
یکی دیگر از سرفصلها و مقولات مهم که در اندیشه مطهری برای رویکرد عصری به دین و شریعت از برجستگی لازم برخوردار است مقوله مهم آزادی است. این که مطهری بر آزادی تمرکز میکند و تأکید میکند؛ یکی دیگر از نشانههای بازتاب ره آوردهای عصری در فهم وی از متون دینی است. وی دین را مدافع و تأمین کننده آزادی میدانست و لذا با برخی از هم عصران خویش که روی خوشی با آزادی نداشتند همراه نبود.
گرچه بنده بر خلاف بسیاری از صاحب نظران معتقدم نه تنها این گزاره «مطهری در حوزهها نداریم یا کم داریم» غلط است بلکه گمانم بر این است که در حوزهها و البته دانشگاهها فراواناند مطهریها اما شاید ما ظرفیت اجازه حضور آنان را در سطح مطهری نمیدهیم، بلکه باید در تراز این به گمان بنده ما مطهری دهه ۹۰ میخواهیم که همان توجه به عنصر عصریت در دین و تحفظ بر اصالت دین را داشته باشد.
شاید بتوان راز ماندگاری بیش از چهار دهه از آراء و آثار مطهری و جذابیت و نو بودن برخی از آن آراء و آثار را در همین قرائت عصری با تحفظ بر اصالت این دانست؛ گوهر ارزشمندی که هر اندیشه دینی را میتواند برای سالها بر صدر بنشاند تا سخنی نوتر و تازه تر به میدان بیاید.