شبکه اجتهاد: ولی فقیه در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی دوازده روزه ضمن تکریم و تسلیت به خانواده شهداء راز معمای چرایی خصومت چهل و اندی ساله دشمنان ملت و ایران اسلامی بیان فرمودند. به عقیده ایشان «این حوادث برای جمهوری اسلامی بیسابقه نبود؛ از اوّل انقلاب بارها از این حوادث برای کشور رخ داده؛ علاوهی بر جنگ تحمیلیِ هشتساله، فتنهانگیزیها، کشاندن افراد سستعنصر در مقابل ملّت، فتنههای گوناگونِ نظامی، سیاسی، امنیتی و غیره، کودتا و امثال اینها رخ داده.»
اگر متغیر رفتار خصمانه دنیای مدرن با جمهوری اسلامی را کنار بگذاریم متوجه خواهیم شد که ایران اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز تقریبا با هیچیک از این حوادث مواجه نمیشد. ملت نه با جنگهای تحمیلی و تحریمهای فلج کننده به گفته دشمن روبرو میشد و نه برای دفع این حوادث مجبور به تقدیم هزاران شهید و جانباز میشد. هر فتنه و توطئهای که علیه ایران آزاد و مستقل شکل گرفته و میگیرد از خصومت غرب مدرن و استکبار جهانی است. معمای کار در همین جاست. دلیل این همه خصومت دنیای مدرن با ایران اسلامی و جمهوری اسلامی چیست؟
ولی فقیه به این نکته اشاره دارد که حل این معمای مهم را نباید در آنچه که سیاسیون و قدرتهای غربی میگویند جستجو کرد. دلیل تراشیهای آنها دستاویزی برای پنهان کردن اساس خصومت دنیای مدرن با جمهوری اسلامی است. حقوقداهایشان خصوصاً خوب میدانند که این بهانهها مجوز محکمه پسند برای آتش افروز و تحمیل جنگ نمیشود: «آنچه به عنوان [قضیّهی] هستهای و غنیسازی و حقوق بشر و امثال این چیزها میگویند بهانه است؛ اصل قضیّه آن است». ( بیانات ولی فقیه: ۷/ ۵/ ۱۴۰۴)
قضیه اصلی ایده اسلام سیاسی است که هیچ سنخیتی با مبانی مدرنیته ندارد بلکه رقیب جدی آن است. ایده در هم تنیدگی دین و دانش زیر چتر حکومت دینی در تقابل جدی با اندیشه سکولار است. چند قرن است که در ذهنیتها امتناع همبستگی دین و دانش در زیر چتر حاکمیت دینی تبلیغ شده است اما به یکباره الگوی عملی جمهوری اسلامی خط بطلان بر این گفتهی پوچ و بی معنا کشید. بطوری که جهان در جنگ تحمیلی دوازده روزه از نزدیک شاهد این واقعیت شد. عالم سکولار تاب چنین قضیهای را ندارد:
«آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، آمریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شما است؛ با دین شما مخالفند، با این ایمان گستردهی مردم مخالفند، با این اتّحادِ در زیر سایهی اسلام و قرآن مخالفند؛ و با دانش شما مخالفند.»
تکلیف حوزه و دانشگاه: اگر چه ولی فقیه در باب حفظ اتحاد دین و دانش خطاب به یکایک مردم چنین توصیه کردهاند: «و ملّت ایران به توفیق الهی دین خود را و دانش خود را رها نخواهد کرد. ما در راه تقویت ایمان دینیمان و در راه گسترش و عمق دانشهای متنوّع و گوناگون خودمان، قدمهای بلندی برخواهیم داشت» (۷ /۵/ ۱۴۰۴) لکن توصیهی ایشان در خطاب به متولیان دو عرصه دین و دانش به مثابهی تکلیف است.
دانشگاه متولی حفظ و ارتقای دانشورزی ملت است و حوزه متولی حفظ و رشد دین و دینداری مردم است. اکنون این دو نهاد علمی و معنوی و تمدن ساز بیش از گذشته موظف به رشد و تقویت دینداری و دانشورزی ایران اسلامی هستند و باید دوش به دوش هم در این راه مقدس گامهای محکم و استواری بردارند. انتظار آن است که اولیای حوزه و دانشگاه مقدم بر دیگران به این بیانات و رهنمودهای ولی فقیه لبیک گفته دستور کار مشترکی را ترسیم کنند.