اختصاصی شبکه اجتهاد: حجتالاسلام ابوالحسن حسنی از پژوهشگران حوزه علمیه قم یادداشتی را با عنوان «نگاه انتقادی بر نگرش سیستمی به دین» در شبکه اجتهاد منتشر کرده است (بخوانید)، لذا ملاحظاتی در اینباره تقدیم حضور میشود.
آوردهاند: «نظامهای انسانی حد و مرز مشخصی نداشته و محدودهی آنها معین نیست. این ویژگی نه تنها در کل این نظامها، بلکه در اجزاء آنها نیز وجود دارد. بسیاری از اوقات مرز نظامهای انسانی با محیط نیز ابهام جدی دارد. این ابهامها، نه فقط ابهام معرفتشناسانه، بلکه گاهی ابهام هستی شناسانهاند؛ یعنی وجود یک نظام گاهی با تعین و تمیز آن تساوق ندارد. برای نمونه، مرز یک جامعه از جامعههای دیگر، ابهام جدی دارد. حتی در جامعه و نهادهای مختلف آن، مانند اقتصاد، سیاست و امنیت، مرز داخل و خارج این نهادها بسیار پیچیده است؛ مثلاً نمیتوان یک پدیدهی اقتصادی را از پدیدههای سیاسی، فرهنگی یا امنیتی تفکیک کامل کرد؛ یعنی نمیتوان مرز روشنی تعریف کرد که هر چه داخل آن ماند، اجتماعی، سیاسی، امنیتی یا اقتصادی به شمار آید و هر چه بیرون ماند، چنین نباشد. علاوه بر اینها، مفاهیم سیاستگذاری و تصمیمگیری کلان و خرد نیز مفاهیم روشن با مرز دقیق نیستند.»
و نیز؛ ورودی و خروجی نظامهای انسانی بسیار مبهم است و تا حد زیادی غیرقابل شناسایی. مهارناپذیری در ورودی و خروجیهای آنها نیز از شاخصههای روشن این نظامها است».
ملاحظات: سؤال این است که تعیین مرزهای سیستم امکان وقوعی ندارد، یا برای شما قابل تصور نیست؟ اینکه از منظر حضرت عالی، تعیین مرزهای یک سیستم، قابل تصور نیست، دلیل بر این نمیباشد که تعیین و تحدید مرزهای یک سیستم ممکن نباشد.
این چیزی که شما بیان میفرمایید یک استبعاد است که تنها پیچیدگی نظریه سیستمها را از منظر حضرت عالی ثابت میکند؛ اما آیا نظریه نگرش سیستمی واقعاً دارای پیچیدگی و صعوبت است؟ عملکرد انجام شده در این زمینه، خلاف این را ثابت میکند. اساساً نظریه نگرش سیستمی، آمده است تا سختی و صعوبت تحلیل پدیدههای پیچیده را آسان و سهل کند.
البته این استبعاد که در چشم شما جلوه کرده است، یک چیز را ثابت میکند و آن اینکه هنوز نگرش سیستمی بهدرستی در حوزه علمیه جای خود را باز نکرده است.
ادعای مهارناپذیری متغیرهای ورودی و خروجیهای یک سیستم نیز صرف یک استبعاد است که بالفعل امکان عملیاتی نمودن چنین ادعایی وجود ندارد، اما در سایه توجه به رویکرد سیستمی در تحقیقات علمی، چنین امکان و قابلیتی به وجود خواهد آمد. البته اگر منتقدان در مقیاس کلان بیاندیشند و دید تمدنی داشته باشند.
بیان داشتند «در مطالعهی نظامهای انسانی، شناساگر نظام از تماشاگری صرف خارج شده و به عامل ـ تماشاگر بدل میگردد. این ویژگی در نظامهای انسانی اهمیت بسیار زیاد دارد. فقیهی که نظام جامعهی خود را مطالعه میکند، خودش در درون نظام است و صرفاً تماشاگر نیست؛ بلکه عامل ـ تماشاگر است. همچنین، فقیهی که نظام شریعت را مطالعه میکند، از آنجا که مفسر شریعت است، عامل ـ تماشاگر است.»
ملاحظاتی در رابطه با این اشکال بهصورت نقضی و حلی بیان میشود:
پاسخ نقضی: علیالظاهر آنچه در این قسمت از متن پیشفرض گرفته شده، این است که چون شناساگر، شناساگر محض نیست و ممکن است دچار سوگیری در مطالعه سیستمها بشود، پس نگرش سیستمی به دین غلط است.
اگر عامل تماشاگر بودن دلیل بر غلط بودن، نگرش سیستمی باشد، عامل تماشاگر بودن فقیه در کشف نظر شارع نیز دلیل بر غلط بودن اجتهاد خواهد بود.
(چرا که یک فقیه عامل تماشاگر است و ممکن است به دلیل تأثیر محیط، اخلاقیات، اقتضائات زمانی و مکانی دچار سوگیری در کشف نظر شارع بشود و طبق ادعای شما، عامل تماشاگر دلیل بر غیرمعتبر بودن کشفیات و استنتاجات است، پس عامل تماشاگر بودن فقیه در کشف نظر شارع دلیل بر غلط بودن اجتهاد خواهد بود)
در صورتی که کسی به دلیل امکان اثرگذاری اقتضائات زمانی و مکانی نتائج تحقیقات فقها را غیرمعتبر ندانسته، بنابراین عامل تماشاگر بودن، دلیل بر غلط بودن نگرش سیستمی نیست.
(یک قیاس استثنائی که از رفع تالی رفع مقدم نتیجه گرفته شده و یک قیاس اقترانی شکل اول)
پاسخ حلی: اولاً در نگرش سیستمی ادعا بر این نیست که شناساگر، بهصورت محض از سیستم بیرون میرود، بلکه ادعا بر این است که شناساگر علی قدر الطاقه البشریه از بیرون به سیستم مینگرد.
ثانیاً عامل تماشاگر بودن خللی به نتائج تحقیقات سیستمی وارد نمیکند؛ بله ممکن است شناساگر دچار سوگیری بشود و اقتضائات زمانی و مکانی در نتائج مطالعات وی اثر بگذارد، اما این اثرگذاری نسبی است و با دقت و خودآگاه کردن روشهای پژوهشی قابل کاهش است. بهگونهای که میتوان به نتائج قابل اعتمادی دست یافت.
همانگونه که در فرآیند اجتهاد با خودآگاه کردن بیشتر آن، میتوان اثرگذاری اقتضائات زمانی و مکانی را بهصورت چشمگیری کاهش داد و به نتائج عالی و مطمئنی در تحقیقات فقهی دست پیدا کرد؛ لذا خودآگاهی در کاهش اثرگذاری اقتضائات زمانی و مکانی نقشی اساسی ایفا میکند.
نگرش سیستمی به این دلیل که امکان خودآگاهی را تا حد بالایی افزایش میدهد، موجب ارتقا ٕ فرآیند اجتهاد خواهد شد.
جناب حسنی میگوید: «یکی از اشکالات بزرگ این رویکرد عدم توجه به مبانی فلسفی است. یکی از آموزههای زیرساختی نظریهی سیستمها، یکسان بودن قوانین حاکم بر نظامهای طبیعی، ماشینی و انسانی است. جدا از درست و نادرست بودن این آموزه، هواداران نگرش سیستمی به فقه، چه موضعی در برابر این آموزه دارند؟ بهویژه که با نگرش دینی، نظریهی سیستمها را به فضای ماوراءالطبیعه نیز تعمیم دادهاند».
ملاحظات: مبانی فلسفی نظریه سیستمها در غرب ممکن است اشکالاتی داشته باشد، اما مبانی فلسفی نگرش سیستمی به دین، با لحاظ اشکالات موجود در مبانی پارادایمیک پوزیتیویستی، انتقادگرایانه، تفسیر گرایانه تولید شده و از مبانی پارادایمیک شبکهای برخوردار است.
بهصورت اجمالی یکی از مبانی هستی شناسانه اسلامی، مقومات سته حرکت است که یکی از پشتوانهها و مبانی نظریه سیستمها میباشد.
اگر منتقد محترم با فضای بحثهای سیستمی آشنا باشد، میدانند که مقومات سته حرکت (نقطه شروع، نقطه پایان، برنامه حرکت، نقاط بحران، مرکز ثقل و هدف) از ارکان تحقیقات سیستمی است که بدون آن تحقیق سیستمی شکل نخواهد گرفت.
مقومات سته حرکت بحثی نیست که کسی از آن غافل باشد و سابقهای طولانی در فلسفه اسلامی دارد.
در ادامه میآورد: «یکی دیگر از آموزههای نظریهی سیستمها، شبکهی ارتباطی میان اجزای نظام است. مبانی فلسفی ما، اعم از مشایی، اشراقی و متعالیه از تبیین نظام شبکهای ناتوانند. در این مکاتب، تنها ارتباط حقیقی میان اشیاء ارتباط علی معلولی است که یک ارتباط طولی است. نظریهی سیستمها بهدرستی به شبکهی ارتباطی میان اشیاء توجه دارد. اندیشمندان غربی امروزه در باب مابعدالطبیعه چندان تفکر نمیکنند؛ اما از اندیشمندان اسلامی انتظار میرود به نحوی به این مشکل توجه کنند؛ هر چند نتوانند آن را به این زودی حل کنند».
ملاحظات: اولاً در فلسفه اسلامی ثابت شده که سرچشمه هر فعل و انفعالی در عوالم مادون عوالم فوقانی میباشد. هیچ حرکتی در عالم ماده اتفاق نمیافتاد مگر آنکه قبل (رتبی یا زمانی) آن ارادهای در عوالم فوقانی (عالم مثال و عقول و …) اتفاق افتاده باشد، لذا ارتباطی غیر علی و معلولی وجود ندارد تا غیرفلسفه بخواهد آن را توجیه کند و فلسفه نتواند آن را توجیه نماید.
ثانیاً: اینکه اندیشمندان غربی به مابعدالطبیعه توجه نکردند و در صدد تبیین نظامات ماورائی نیستند را باید خطاب به آنها بیان کنید نه به قائلین به نظریه نگرش سیستمی که درصدد تبیین سیستمی فعل و انفعالات این عالم با تکیه بر دین هستند.
انشاءالله ملاحظات فوق بتواند باب گفتگو را باز نماید و نتائج مثبتی در پی داشته باشد که حضرت فرمودند: «اِضرِبُوا بعضَ الرأیِ ببعضٍ یَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ» وسلام
سلام علیکم و رحمه
خیلی ممنون بابت اینکه به این موضوع پرداختید و زمینه بحث و گفتگو را فراهم آوردید
بنده نیز این پاسخ را به نیت ایجاد فضای بحث و گفتگو نوشته ام و از نقطه نظرات حضرت عالی در رابطه با این متن خوشحال میشوم و استفاده خواهم کرد
ان شا ٕ الله که جز حق نخواهیم، جز حق نگوییم و جز حق نشنویم که ضاع من کان به مقصد غیر الله
با تشکر از ناقد محترم، که با قلمی محترمانه، اما با روشنی و قاطعیت، به نقد یادداشت این حقیر اقدام کردهاند. إن شاء الله بعد از تأمل در پاسخهای حضرتعالی به مباحثه، با نیت تضارب علمی و گسترش مرزهای دانش و کشف حقیقت، ادامه میدهیم.