قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / نگاه انتقادی بر نگرش سیستمی به دین/ ابوالحسن حسنی
پویایی الگوهای مفهومی فقه سیاسی/ ابوالحسن حسنی

دیدگاه و نظر؛

نگاه انتقادی بر نگرش سیستمی به دین/ ابوالحسن حسنی

اختصاصی شبکه اجتهاد: در این اواخر برخی از پژوهش‌های فقهی به مفهوم سیستم نزدیک شده‌اند. مفهوم سیستم مفهومی جدید از دنیای مدرن است. به‌صورت اجمال، می‌توان گفت که نظام، در این معنا، یک کل واحد از روابط فیمابین تعدادی از اشیاء یا اشخاص است که عناصر آن نظام به شمار می‌آیند. نظریه‌ی سیستم‌ها تمام پدیده‌های عالم، اعم از پدیده‌های ماشینی، طبیعی اعم از فیزیکی و زیستی، انسانی اعم از روانی و اجتماعی را می‌خواهد در قالب یک نظریه درآورد و به نظر می‌رسد یک صورت‌بندی قوی از ماشین‌انگاری جهان و انسان است. برخی از جامعه‌شناسان، نظریه‌پردازان این نظریه را متهم می‌کنند که شواهد علمی مخالف نظریه‌ی خود را نادیده می‌گیرند و بیش از آنکه یک رهیافت علمی باشد، یک رهیافت ایدئولوژیک است (جورج ریترز، نظریهٔ جامعه‌شناسی در دوران معاصر: ص۵۴۲). از جهت تاریخی، این رهیافت گرچه در مواردی مانند مدیریت سازمان‌ها جدی گرفته شد، اما در علومی مانند جامعه‌شناسی خیلی زود به حاشیه رفت و در علوم سیاسی یا روانشناسی اصلاً ورود جدی نداشت. با این حال، امروزه برخی این رهیافت را به‌صورت گسترده در پژوهش‌های فقهی به کار گرفته‌اند.

اما آیا این رهیافت برای نظام‌های انسانی قابل استفاده است؟ به نظر نمی‌آید چنین باشد. برای پاسخ تحلیلی، به سه ویژگی سیستم‌ها اشاره می‌شود: در نظریه‌ی سیستم‌ها، سیستم ورودی و خروجی مشخص دارد، دارای مرز معین با نظام‌های دیگر است. عامل شناساگر بیرون از سیستم نشسته و آن را مطالعه می‌کند.

۱) نظام‌های انسانی حد و مرز مشخصی نداشته و محدوده‌ی آن‌ها معین نیست. این ویژگی نه تنها در کل این نظام‌ها، بلکه در اجزاء آن‌ها نیز وجود دارد. بسیاری از اوقات مرز نظام‌های انسانی با محیط نیز ابهام جدی دارد. این ابهام‌ها، نه فقط ابهام معرفت‌شناسانه، بلکه گاهی ابهام هستی شناسانه‌اند؛ یعنی وجود یک نظام گاهی با تعین و تمیز آن تساوق ندارد. برای نمونه، مرز یک جامعه از جامعه‌های دیگر، ابهام جدی دارد. حتی در جامعه و نهادهای مختلف آن، مانند اقتصاد، سیاست و امنیت، مرز داخل و خارج این نهادها بسیار پیچیده است؛ مثلاً نمی‌توان یک پدیده‌ی اقتصادی را از پدیده‌های سیاسی، فرهنگی یا امنیتی تفکیک کامل کرد؛ یعنی نمی‌توان مرز روشنی تعریف کرد که هر چه داخل آن ماند، اجتماعی، سیاسی، امنیتی یا اقتصادی به شمار آید و هر چه بیرون ماند، چنین نباشد. علاوه بر این‌ها، مفاهیم سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری کلان و خرد نیز مفاهیم روشن با مرز دقیق نیستند.

۲) ورودی و خروجی نظام‌های انسانی بسیار مبهم است و تا حد زیادی غیرقابل شناسایی. مهارناپذیری در ورودی و خروجی‌های آن‌ها نیز از شاخصه‌های روشن این نظام‌ها است.

۳) در مطالعه‌ی نظام‌های انسانی، شناساگر نظام از تماشاگری صرف خارج شده و به عامل ـ تماشاگر بدل می‌گردد. این ویژگی در نظام‌های انسانی اهمیت بسیار زیاد دارد. فقیهی که نظام جامعه‌ی خود را مطالعه می‌کند، خودش در درون نظام است و صرفاً تماشاگر نیست؛ بلکه عامل ـ تماشاگر است. هم‌چنین، فقیهی که نظام شریعت را مطالعه می‌کند، از آنجا که مفسر شریعت است، عامل ـ تماشاگر است.

۴) یکی از اشکالات بزرگ این رویکرد عدم توجه به مبانی فلسفی است. یکی از آموزه‌های زیرساختی نظریه‌ی سیستم‌ها، یکسان بودن قوانین حاکم بر نظام‌های طبیعی، ماشینی و انسانی است. جدا از درست و نادرست بودن این آموزه، هواداران نگرش سیستمی به فقه، چه موضعی در برابر این آموزه دارند؟ به‌ویژه که با نگرش دینی، نظریه‌ی سیستم‌ها را به فضای ماوراءالطبیعه نیز تعمیم داده‌اند.

۵) یکی دیگر از آموزه‌های نظریه‌ی سیستم‌ها، شبکه‌ی ارتباطی میان اجزای نظام است. مبانی فلسفی ما، اعم از مشایی، اشراقی و متعالیه از تبیین نظام شبکه‌ای ناتوانند. در این مکاتب، تنها ارتباط حقیقی میان اشیاء ارتباط علی معلولی است که یک ارتباط طولی است. نظریه‌ی سیستم‌ها به‌درستی به شبکه‌ی ارتباطی میان اشیاء توجه دارد. اندیشمندان غربی امروزه در باب مابعدالطبیعه چندان تفکر نمی‌کنند؛ اما از اندیشمندان اسلامی انتظار می‌رود به نحوی به این مشکل توجه کنند؛ هر چند نتوانند آن را به این زودی حل کنند.

یک دیدگاه

  1. بسیار عالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics