حجتالاسلام رهدار معتقد است بهتناسب «تغییر تبویب فقهی»، مناسبات فقه و سیاست در مکتب جبل عامل تغییر کرد و نیز رویکرد فقه مقارن در مکتب حله گسترده شد و در مکتب جبل عامل به یک رویه معمولی تبدیل گشت.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، بههمت گروه فقه سیاسی مرکز پژوهشی فقه و اجتهاد فاضل، نشست علمی «مناسبات فقه و سیاست در مکتب فقهی جبل عامل»، با ارائه حجتالاسلام والمسلمین احمد رهدار، رئیس گروه فقه مضاف دانشگاه باقرالعلوم (ع) و نقادی حجاسلام محمد متقیان تبریزی و محمدجواد یاوری در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) قم برگزار شد.
حجتالاسلام احمد رهدار در توضیح مطالب خود، بیان داشت: مکتب جبل عامل، یکی از مکاتب فقهی مهم تشیع میباشد که در فاصله سدههای هشتم تا دهم هجری کانون و نقطه ثقل اندیشه دینی تشیع بوده است. در مکتب مذکور، فقه شیعه برای نخستینبار از سیطره تبویب و ساختار فقهی اهلسنت رها شد و به همین سبب، همپای با فقیهی که پیش از این و از ابتدا نیز سیاسی بوده، خیز سیاسیشدن برداشته است.
این استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: آمادگی سیاسی فقه شیعه در این دوره باعث شد تا دولت ممالیک و حاکمان متعصب سنّی آن، نسبت به آن حساسیت مضاعفی پیدا کنند. این امر، باعث شد محمد بن مکی، بنیانگذار مکتب جبل عامل را- که رویکردی مقارنهای و حتی تقیّهای داشت- در ابتدا به حبس خانگی بیاندازند و درنهایت، شهیدش کنند.
رئیس موسسه فتوح اندیشه افزود: وضعیت خاص منطقه جبل عامل که باعث شده بود در میانه قلمرو حکومت ممالیک قرار گیرد، مقتضی استفاده نوعی خاص از إعمال ولایت فقه؛ یعنی روش بهرهگیری از وکیل فقهی بود. این روش، مستقیماً از سیره امامان هفتم تا یازدهم اتخاذ شده و امروزه یکی از مستندات نظریه وکالت فقیه میباشد. فقیهانِ مکتب جبل عامل؛ هرچند نتوانستند آرمانهای سیاسی خود را در آن دوره و در جبل عامل اجرا کنند، اما با مهاجرت به ایران در عهد صفوی، بسیاری از آن دغدغهها را در ایران عملی کردند.
مکتبسازیهای بلادی در عالم فقه و اصول، روشی نادرست و غلط است!
در این نشست، نقدهای متعددی وارد شد که جامع همه آن این بود؛ ایده ارائهدهنده با واقعیت متون فقهی فقها سازگاری ندارد. در این میان حجتالاسلام متقیان تبریزی به دو نکته مهم اشاره داشت: اول اینکه به دوجهت، مکتبسازیهای بلادی در عالم فقه و اصول، روشی نادرست و غلط میباشد؛ جهت اول، معرفتشناسی فقهی و اصولی، مجبور و تابع فرهنگ جغرافیایی خودشان نیست و آنچه که فقها را به پیش میبرد، تعبد به مقتضیات ادله و ادراکی که از مصالح و اضطرارها و ضرورتها دارند، نه تبعیت از وضعیت جغرافیایی و فرهنگی. بله، میتوان گفت؛ ایشان، متأثر از جغرافیا و فرهنگ خود میباشند، اما تابع نیستند، فلذا نمیتوان فقها را در مکاتب بلادی؛ بغداد، حله، جبل عامل، نجف، قم طبقهبندی کرده و آن را اصل قرار داد؛ بهگونهای که مانند ارائه کننده نتیجه بگیرد که، در مکتب جبل عامل، مناسبات فقه و سیاست تغییر یافت.
این محقق حوزوی در توضیح جهت دوم، خاطرنشان کرد: غالب مدعیات، برخلاف واقعیت متون فقهی است. یعنی، اگر قرار است بگوییم، مناسبات فقه و سیاست در مکتب جبل عامل- خصوصاً شهید اول و شهید ثانی- تغییر یافت و مختصات ویژهای پیدا کرد، نیاز به شواهد و قرائنی است که بتواند بار این ادعا را بردارد و صرفاً با مکتبسازی نمیتوان چنین ایدهای را پشتیبانی نمود.
مدیر کارگروه فقه تقنین مرکز پژوهشی فقه و اجتهاد فاضل در تبیین نکته دوم، اظهار داشت: ایدههایی که ناظر بر تطور و تحول گفتمانی فقه هستند، مانند همین موضوع «مناسبات فقه و سیاست» نمیتوانند در مطالعات و تحقیقات خود، به کتب تاریخنگاری فقهی بسنده کنند، بلکه باید برای انجام چنین تحقیقاتی، تمام متون فقهی برجسته را از ابتدا تا انتهای آن را مطالعه نمایند. که اگر چنین نشود، ایدهها ناپخته و خام بوده و مخالفت محققین عرصه فقه را برخواهد انگیخت و در نهایت نوشتههایی غیرعمیق و غیردقیق نتیجه خواهد داد.
کلیک کنید: علاقهمندان برای مشاهده اصل مقاله و ایده حجتالاسلام رهدار و تفصیل نقدها میتوانند به صوت جلسه مراجعه نمایند.