قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / مهم‌ترین ظرفیت فقه «مبارزه با استکبار»، قواعد فقهی است/ مبارزه با استکبار مشروط به مسلمان بودنِ مستضعفین نیست
مهم‌ترین ظرفیت فقه «مبارزه با استکبار»، قواعد فقهی است/ مبارزه با استکبار مشروط به مسلمان بودنِ مستضعفین نیست

عضو هیئت‌علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد:

مهم‌ترین ظرفیت فقه «مبارزه با استکبار»، قواعد فقهی است/ مبارزه با استکبار مشروط به مسلمان بودنِ مستضعفین نیست

آیات و روایاتی که دفاع از مستضعفین را بر عهده ما می‌گذارد، مقید به مسلمین نشده و ما در هرکجای دنیا که ببینیم یک سیاست استکباری از سوی کشوری در پیش‌گرفته شده است درصورتی‌که قدرت آن را داشته باشیم و مصلحت در آن باشد و شرایط نیز برای ما فراهم باشد باید ورود پیداکرده و از آن‌هایی که تحت ظلم قرار داده شده‌اند دفاع نماییم.

اختصاصی شبکه اجتهاد: در رابطه با مبارزه با استکبار اگرچه به لحاظ تبلیغاتی و سیاسی، در سالهای اخیر سخنان فراوانی گفته شده است، اما کمتر به زوایای فقهی و حقوقی این کلیدواژه مهم انقلاب اسلامی پرداخته شده است. حجت‌الاسلام‌ قاسم شبان‌نیا، عضو هیئت‌علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) معتقد است مهم ترین ظرفیت فقه برای تئوریزه کردن مبارزه با استکبار، در ناحیه قواعد فقهی است. او همچنین معتقد است لزوم مبارزه با استکبار اگرچه قیودی دارد، اما مسلمان بودنِ مستضعفین، جزو این قیود نیست. مشروح گفتگوی اختصاصی شبکه اجتهاد با این استاد علوم سیاسی حوزه علمیه قم از نگاه شما می‌گذرد.

اجتهاد: مراد از استکبار چیست؟

شبان‌نیا: استکبار از ماده کبر و باب استفعال است؛ یعنی اگر کسانی درصدد این باشند که بر برخی از انسان‌ها فخر بفروشند به سبب سلطه‌ای که بر آن‌ها پیدا می‌کنند و خود را برتر از آن‌ها بدانند، استکبار تلقی می‌شوند. در استکبار یک نوع مفهوم قدرت‌طلبی، انحصارطلبی و سلطه‌طلبی نهفته است. کسانی که سیاست‌های استکباری را دنبال می‌کنند درواقع در درجه اول به دنبال این هستند که کشورهای دیگر را تحت سلطه خود بکشانند و در بازه این سلطه به منافع خودشان دست پیدا کنند.

اجتهاد: فقه مبارزه با استکبار دارای چه ابوابی است و در چه ابوابی از فقه می‌توان آن را جستجو کرد؟

شبان‌نیا: ما در فقه سنتی بابی تحت عنوان مبارزه با استکبار نداریم، بلکه فقه مواجهه با استکبار را داریم. اصل استکبار ازنظر اسلام مطرود است؛ چه این استکبار چه از ناحیه مسلمانان و چه از ناحیه مشرکان و کفار باشد. استکبار با این معنای اصطلاحی که در ادبیات سیاسی وجود دارد به‌هیچ‌وجه مورد قبول اسلام نیست. دررابطه با استکبار چه در روابط خانوادگی و چه در روابط اجتماعی و چه در روابط بین‌الملل باید گفت هیچ مسلمانی نمی‌تواند چنین سیاستی را در پیش بگیرد؛ اما آن چیزی که اکنون مورد بحث است این است که ما در مواجهه با استکبار از چه ظرفیت‌هایی می‌توانیم استفاده کنیم و در چه ابواب فقهی می‌توانیم منشأ حکم مواجهه با استکبار را پیدا کنیم. برای این مسئله ما می‌توانیم در فقه خود یک سری قواعد را در مواجهه با استکبار استفاده کنیم. مثلاً یکی از قواعدی که فقها به آن اشاره فرموده‌اند قاعده نفی سلطه است. خداوند در آیه قران کریم می‌فرماید: «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» و در فرمایشی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» یعنی این‌که کسی نمی‌تواند بر مسلمین سلطه داشته باشد. سلطه یکی از لوازم استکبار است.

مستکبر درصدد است ابتدا به خاطر روحیه قدرت‌طلبی که دارد بر دیگران سلطه پیدا کند. در اسلام از چنین سلطه‌طلبی نهی شده است؛ بنابراین یکی از قواعدی که در فقه فقهای ما راجع به آن بحث کرده‌اند حکم مواجهه با مستکبرین است. در مواجهه با مستکبرین قاعده نفی سبیل به ما می‌گوید که شما نباید اجازه دهید دیگران بر شما سلطه پیدا کنند. این یعنی نفی استکبار.

یکی دیگر از قواعدی که در فقه ما به‌ویژه فقهای متأخر بر آن تأکید کرده‌اند قاعده عزت و علو مسلمین است. طبق روایت «الاسلام یعلو ولا یعلی علیه»، «لا یعلی علیه» ناظر به قاعده نفی سبیل است، اما در ابتدای آن آمده که اسلام باید علو داشته باشد، یعنی مسلمین همواره باید در عزت و سربلندی زندگی کنند. یکی از قواعدی که به ما کمک می‌کند در مواجهه با استکبار حکم آن را استخراج کنیم، قاعده عزت و علو مسلمین است. این قاعده از آیه شریفه «انّ عزه لله و لرسوله و للمومنین» برداشت می‌شود. لازمه معنایی این عزت، مبارزه با استکبار است؛ یعنی شما به دیگران نباید اجازه دهید عزت مسلمین را لکه‌دار کنند. در مورد عزت روایات مختلفی از اهل‌بیت داریم. به‌علاوه یکی از قواعدی که به ما کمک می‌کند که در مقابل مستکبرین چگونه باید برخورد کنیم، نفی رابطه ولایی بین مؤمنین و مستکبرین است. اساساً در قرآن کریم رابطه ولایی و رابطه‌ای که بر اساس مودت و رحمت است فقط بین مؤمنین وجود دارد. اگر هم بین کفار وجود دارد آن‌ها خودشان اولیای خودشان هستند و مؤمنین نباید آن‌ها را ولی خود بگیرند.

 کفار و مشرکان درصدد این هستند که اعتماد مسلمین را به‌سوی خود جلب کنند و در سایه این اعتماد، به اسلام و جامعه اسلامی ضربه بزنند. استکبار همیشه درصدد ضربه زدن است. قاعده تولی و تبری یک قاعده فقهی کلیه است که در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل ما در قبال سیاست‌های استکباری مستکبرین فوق‌العاده کاربرد دارد. ما در مقابل کسانی که در جبهه ایمانی قرار دارند رابطه اسلامی داریم. البته با دیگر کشورها هم می‌توانیم رابطه داشته باشیم، اما این رابطه نباید بدین گونه باشد که آن‌ها از در استکبار با ما مواجه شوند. رابطه و مذاکره اشکال ندارد، اما اگر مذاکره و رابطه با سران کفر، زمینه‌سازی برای استکبار آن‌ها شود این مسئله در اسلام نهی شده است. لذا در روایات آمده که با دشمنان مذاکره کنید اما به آن‌ها اعتماد نکنید؛ چون ویژگی مستکبرین عالم این است که انحصارطلب هستند؛ یعنی اگر آن‌ها سراغ مذاکره می‌آیند، در حقیقت دنبال این هستند که از ما امتیاز بگیرند و هم‌چنین دنبال بهره‌گیری و منافع خودشان هستند. لذا ما در مواجهه با چنین کشورهایی، باید با ضوابط خودش مذاکره کنیم، نه این‌که آن‌ها احساس سلطه و قدرت نسبت به ما داشته باشند.

 از ابتدای پیروزی انقلاب، امریکا در یک موضع کشور مستکبر قرار داشته و ما اگر بخواهیم امروز از همان ادبیات و ضوابط فقهی خود استفاده کنیم، متوجه می‌شویم رابطه با کشور مستکبری چون امریکا نه‌ تنها هیچ منفعتی از مؤمنین را تأمین نمی‌کند بلکه کشور اسلامی را تحت سیطره آن قدرت قرار می‌دهد. بعضی از مزایای استکبارستیزی در قانون اساسی ما به‌ صورت شفاف آمده است، مثل نفی سلطه بیگانگان بر کشور و بعضی از اصولی که ناظر بر حمایت مستضعفین در سراسر دنیا است. مستضعفین کسانی هستند که تحت ظلم مستکبرین دنیا قرار گرفته‌اند؛ بنابراین هم در قانون اساسی و هم سیاست رهبران نظام جمهوری اسلامی بر نفی استکبار و مقابله با روحیه استکباری بوده است. علی‌رغم این‌که در بعضی از حوزه‌ها ممکن است مذاکره و رابطه با برخی از کشورها را بپذیریم، اما سیاست جمهوری اسلامی از ابتدا بر اساس مضامین قرآنی، سیاست نه شرقی نه غربی بود. این‌ها برگرفته از فقه و ظرفیت‌هایی است که فقه بر اساس قواعد فقهی در اختیار ما قرار داده است.

اجتهاد: آیا مبارزه با استکبار درصورتی‌که متضمن ضررهایی به کشور اسلامی مانند تحریم بشود نیز لازم و حتی جایز است؟

شبان‌نیا: یکی از بحث‌هایی که فقهای ما دارند این است که اگر گاهی این قواعد با هم تزاحم پیدا کنند، مثلاً قاعده نفی سبیل با قاعده عسر و حرج تزاحم کرد، چه باید کرد؟ در این‌گونه موارد کار فقیهانه و اجتهادی باید انجام شود. مثلاً باید ببینیم مقدار تأثیری که تحریم دارد چقدر است. از آن‌طرف واقعاً تحریم همواره این‌گونه است که ضرر متوجه کشور اسلامی می‌کند یا خیر؟ اگر دوراندیش باشیم ممکن است این سیاست‌ها ما را به خودکفایی نزدیک کند. ما نباید ظاهر بعضی از چیزهای دنیوی را به ‌صورت مقطعی و سطحی در نظر بگیریم. استقلالی که اکنون نظام جمهوری اسلامی پیدا کرده است به برکت مقاومتی است که در برهه‌های مختلف از خود نشان داده است. هرچند در مقاطعی ممکن است هزینه ایجاد کند اما باید ثمرات دراز مدت آن را مشاهده کرد. امام حسین(ع) می‌داند که نتیجه ظاهری و مقطعی قیام خود چیست، اما آثار و برکاتی این قیام به دنبال دارد که حضرت می‌بیند ارزش دارد این خون‌ها ریخته شود تا اثرات بزرگ این قیام باقی بماند.

ما در مبارزه با استکبار ممکن است هزینه‌های زیادی را متحمل شویم. باید کار مجتهدانه انجام شود. لازم است تمام جوانب آن را ببینیم و براین اساس نظر دهیم که در مقابل مستکبرین دنیا چه سیاستی را باید دنبال کنیم.

در مبارزه با استکبار، از چیزهایی که می‌توانیم از آن استفاده کنیم، قواعدی است که عرض شد. ما درضمن برخی از مباحث رگه‌هایی از این بحث‌ها را می‌توانیم ببینیم؛ اما ظرفیت جدی فقه در حوزه قواعد فقهی است و می‌توانیم از آن ظرفیت استفاده کنیم که امروزه در راستای مبارزه با استکبار باید چه رویکردی را اتخاذ نماییم.

اجتهاد: آیا مبارزه با استکبار، منحصر به دفاع از کشور خودمان در مقابل آن است یا شامل دفاع از کشورهای اسلامی در مقابل آن نیز می‌شود؟

شبان‌نیا: استکبار یک ویژگی‌ دارد که حد یقف ندارد و متوقف نمی‌شود. از مبانی دینی ما استفاده می‌شود که دفاع از محرومین و مستضعفین دنیا در هرکجا که باشند وظیفه ماست. البته این منوط به این است که شرایط برای ما فراهم باشد که بتوانیم به این مبانی ورود پیدا کنیم. البته اگر محظوراتی داشته باشیم مسئله دیگری است؛ اما اگر کشور اسلامی در اوج اقتدار باشد و کشور مستکبری در نقطه‌ای از دنیا نه‌فقط کشورهای دیگر بلکه مردم خودش را تحت استکبار قرار داده است، اینجا وظیفه‌مان است که ورود پیدا کنیم؛ حال چه مسلمان باشند و چه غیرمسلمان. البته به لحاظ رتبه‌بندی ممکن است مسلمان را بر غیرمسلمان ترجیح دهیم؛ اما آیات و روایاتی که دفاع از مستضعفین را بر عهده ما می‌گذارد، مقید به مسلمین نشده و ما در هرکجای دنیا که ببینیم یک سیاست استکباری از سوی کشوری در پیش‌گرفته شده است درصورتی‌که قدرت آن را داشته باشیم و مصلحت در آن باشد و شرایط نیز برای ما فراهم باشد باید ورود پیداکرده و از آن‌هایی که تحت ظلم قرار داده شده‌اند دفاع نماییم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics