قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / موسیقی آوازی برای ما کفایت می‌کند/ تأکید دین بر روی «صوت حُسن»
موسیقی آوازی برای ما کفایت می‌کند/ تأکید دین بر روی «صوت حُسن»

بررسی ریشه‌های فقهی غنا و لحن در گفت‌و‌گو با پژوهشگر عرصه موسیقی

موسیقی آوازی برای ما کفایت می‌کند/ تأکید دین بر روی «صوت حُسن»

حجت‌الاسلام سالک گفت: در دین ما بر روی «صوت حسن» تأکید شده است و در کتاب کافی که از معتبرترین منابع ما است یک باب در رابطه با «صوت حسن» وجود دارد.

شبکه اجتهاد: مسأله موسیقی بعد از انقلاب اسلامی ایران از بحث‌هایی است که مورد مناقشه قرار گرفته است و در عین حالی که بسیاری از مراجع ایراداتی را به سبک‌های رایج در جامعه دارند ولی با توجیهاتی این آهنگ‌ها رواج پیدا کرده است.

از آنجایی که جامعیت اسلام مقتضی این است که برای تمام شؤون جامعه برنامه داشته باشد در اسلام به هنر و موسیقی هم توجه شده است و روایات زیادی در رابطه با موسیقی و صوت حسن وجود دارد که با استناد به آن مراجع حکم انواع موسیقی را داده‌اند. رسا، در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام حسین سالک، کارشناس و پژوهشگر موسیقی به بررسی موسیقی و «صوت حسن» در اسلام پرداخته است.

برای شروع بحث بفرمایید که آیا در اسلام بحثی تحت عنوان موسیقی و صوت حسن وجود دارد و نظر شرع در این رابطه چیست؟

سالک: بسم الله الرحمن الرحیم؛ همان‌طور که در قبل از اسلام تشویق نسبت به صدای خوب در نظام عقلا جاری بوده است و در همه اقوام به این مطلب اهمیت می‌دادند و از صدای خوش و نوای خوش استفاده می‌کردند استفاده از صوت حسن و تشویق صدای خوب در اسلام هم وجود داشته است.

برخی از بزرگان در بحث معاملات ایده‌ای دارند که معاملات تأسیس شارع مقدس نیست بلکه انواع معاملات در نظام عقلایی جامعه برقرار بوده است و شارع مقدس بخشی را امضا و تأیید کرده است و بخشی را هم منع کرده است؛ مثلاً بیع که منافع عقلایی دارد را حلال کرده است و ربا که ضررهایی دارد را حرام کرده است.

«صوت حسن» و بحث غنا در فقه ما هم همین‌طور است و ما با تحقیقات زیادی که در رابطه با واژه غنا کرده‌ایم به این نتیجه رسیده‌ایم که در اسلام حرمت روی خود واژه غنا نرفته است زیرا غنا به معنی پر کردن حنجره از صوت است و همین که صدایی را تولید می‌کنیم به آن غنا می‌گویند.

از نظر روایات چه نوع غنایی حرام است؟

سالک: غنا از گذشته سبک‌های مختلفی را از جمله نصب، سناد و هزج داشته است و در دوره خلفای عباسی در اثر ارتباط با ایران و روم همین سبک‌ها توسعه پیدا کرده و آهنگ‌ها اضافه شده است؛ ولی ماهیت آن عوض نشده است و شارع مقدس هم بخشی از آن را تأیید کرده است و در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که «إقرئوا القرآن بأصوات العرب و الحانها».

لحن چیزی شبیه به این است که می‌گویند فلانی در دستگاه شور، یا در دستگاه ماهور می‌خواند و این الحان در محافلی که اغراض جدی در آن بوده است و می‌خواستند مرثیه بخوانند و برای بت‌ها قربانی کنند از الحان نصب استفاده می‌کردند که به آن غنای نصب می‌گفتند.

این که پیامبر اعظم(ص) می‌فرمایند وقتی قرآن می‌خوانید با همان الحان و اصواتی که عرب در مراسم جدی خود از آن استفاده می‌کردند بخوانید این هم ‌تراز و هم‌وزن همان احل الله البیع است به این صورت که غنا مانند اصل معامله است که شارع مقدس می‌گوید من بخشی از آن را که منافع عقلایی دارد و طبع سالم انسان و ذوق سلیم انسان می‌پسندند را با الحانی که منشأ عقلایی داشته است امضاء می‌کنم.

عرب سبک موسیقی خاصی داشته است که نوعی با تکنیک هنری بوده و به آن غنای «سناد» می گفته و همچنین نوع دیگری که مخصوص لهو مجالس رقص و عیش و نوش بوده است که به آن غنای «هزج» می‌گفتند؛ در نتیجه نوع آهنگی که اجرا می‌شود سنخیت با مجالس مختلف دارد و روایاتی که دسترسی داریم که بابی در کتاب کافی تحت عنوان «صوت حسن» در خصوص آواز وارد شده است و نغمه و صوت حسن را از نعمت‌های خدا دانسته‌اند.

دیدگاه شرع مقدس در رابطه با آلات موسیقی چیست؟

سالک: در مورد ساز و نوازندگی در تعابیر روایات ما هیچ امضاء و تأییدی نداریم و در این مورد هر چه هست نهی شدید شده است و برخی روایات هم در منابع اهل سنت در مورد دف است که از نظر سندی معتبر نیستند و در منابع خود اهل سنت هم آمده است که خداوند استفاده از ساز را نهی کرده است.

نتیجه این است که شارع اجرای صوت خوب در بخش حنجره که منافع عقلایی دارد را تأیید کرده است و بخشی از صوت که جنبه لغو دارد را تأیید نکرده است و تعبیری که از آیت‌الله جوادی هم یادم هست این است که «موسیقی آوازی برای ما کفایت می‌کند و نیازی به این نیست که از سازهای موسیقی استفاده کنیم». زیرا برخلاف آن نهی هم وارد شده است و اگر بگوییم برخی انواع موسیقی سنتی حرام نیست لاأقل مورد تشویق اسلام هم نیست.

در اسلام صوت نیکو صدای خوش و الحان را در برمی‌گیرد و این که پیامبر(ص) فرمودند که: «قومی می‌آیند که قرآن را به حالت غنا می‌خوانند» ظاهرا مراد این است که با لحن سناد و یا هزج که مناسب مجالس لهو است می‌خوانند و همان‌طور که در مجالس لهو چهچهه می‌زنند همان را در قرآن کریم هم استفاده می‌کنند که حضرت می‌فرمایند: این افراد قلب‌هایشان واژگون است (قلوبهم مقلوبه)و کسانی که از این سبک خوششان می‌آید هم قلب‌هایشان واژگون است و مشکل روحی و روانی دارند.

در نتیجه مطلق غنا در اسلام حرام نیست و به همین خاطر هم نهی روی غناء نرفته است بلکه روی سبک‌های خاصی از غنا رفته است که مناسب محافل و مجالس لهو باشد.

این که می‌گویند اگر موسیقی طرب‌انگیز باشد حرام است و اگر حالت طرب ایجاد نکند حلال است از نظر فقهی چه مبنایی دارد؟

سالک: برخی واژه‌ها در فقه با آن چیزی که در عرف آن زمان استعمال داشته است گاهی متفاوت است برای مثال وقتی می‌گویند موسیقی طرب‌انگیز است جنبه لهو را هم در نظر دارند و در استعمال آن زمان طرب به معنی به وجد آمدن است و انسان وقتی یک شعر خوب را هم که می‌شنود حالت طرب ایجاد می‌شود؛ طرب هم مراتبی دارد و مراتبی از طرب مورد نهی است و حتی در منابع اهل سنت آمده است که فردی شعری را خواند و «طرب النبی» یعنی پیامبر(ص) به وجد آمد و پسندید و اگر به این معنا باشد مطلق طرب هم حرام نمی‌شود.

درباره آلات موسیقی که مخصوص مجالس لهو و لعب نیست چه نظری دارید؟

سالک: فتوا را باید از مراجع تقلید گرفت ولی ما با تحقیقاتی که در کتب تاریخی و روایی داشته‌ایم در هر جا که به آلات موسیقی رسیدیم نهی وارد شده است و این که بگویند نوع استفاده عوض شده است و فایده عقلایی پیدا کرده است در نهایت این است که حتی اگر از ماهیت لهو هم خارج شود و سبک جدی مانند سرودهای انقلاب اجرا شود باز هم حداقل این است که مورد توصیه اسلام نیست ولی صدای خوش مورد تأکید و توصیه روایات است و ذوق انسان و طبع سلیم صدای خوش و لحن حسن را می‌پسندند.

در دین ما بر روی «صوت حسن» تأکید شده است و در کتاب کافی که از معتبرترین منابع ما است یک باب در رابطه با «صوت حسن» وجود دارد و نهی هم روی لحن و سبک خواندن رفته است.

اگر در طول زمان سبک‌ها تغییر کند و سبکی که در گذشته برای مراسم لهو استفاده می‌شده است امروز برای مجالس با اغراض جدی استفاده شود آیا باز هم حرمت خواهد داشت؟

سالک: معیار عرف عقلا هستند که لحن را تشخیص دهند که مخصوص مجالس لهو است یا خیر و این که مراجع تقلید می‌فرمایند که اطراب شأنی است به این معنی است که شأن این آهنگ مورد پسند مجالس لهو است و حتی ممکن است در هر عرفی و در هر جامعه‌ای تفاوت‌هایی هم ایجاد شود.

برای مثال اگر در مجلسی که بزرگان و علما نشسته‌اند آهنگی پخش شود که سبب وهن آن بزرگان باشد این آهنگ حرام است و از طرف دیگر می‌بینیم که برخی با صدای خوب و لحن جدی اشعاری را در مقابل مراجع می‌خوانند و آن‌ها هم او را تشویق می‌کنند و این نشان می‌دهد که این لحن در شأن مجالس لهو نیست بلکه در شأن مجالس جدی است.

خودِ آهنگ شأن دارد و نوع مجالس طرب یک نوع از موسیقی را می‌پسندند و نوع مجالس جدی نوع دیگری از لحن و سبک‌های موسیقی را می‌پسندند و این یک معیار کلی است که تشخیص دهنده آن عرف عقلا در هر زمانی است و خود مکلف باید ببیند که این آهنگ را چه طیفی از جامعه می‌پسندند و مناسب کدام دسته از مجالس است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky