قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / میدان هزار ساله‌ و شیطان «لغو» و «جهل»
میدان هزار ساله‌ و شیطان «لغو» و «جهل»

یادداشت روز؛

میدان هزار ساله‌ و شیطان «لغو» و «جهل»

شبکه اجتهاد: سه سال قبل از آنکه حکم قتل سلمان رشدی از سوی امام خمینی صادر شود، رمان دیگری از او با نام «بچه‌های نیمه‌شب» برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به عنوان بهترین رمان خارجی شده بود. هم «بچه‌های نیمه‌شب» و هم «آیات شیطانی» به زادگاه احمد سلمان رشدی یعنی هند مربوط بودند.

حالا در بیست و نهمین سالروز صدور حکم قتل رشدی، وی در ۷۱ سالگی همچنان بیم‌ناک از اجرای این حکم تاریخی است. او در این سه دهه به نماد اسلام‌ستیزی و اسلام‌هراسی غرب بدل شد و هر کس که آموزه‌های دین اسلام را به سخره می‌گرفت با او برابر نهاده می‌شد. اما ماجرای اسلام‌ستیزی را نه رشدی شروع کرده بود و نه پایانی بر آن تلقی می‌شود. اروپا بیش از هزار سال با اسلام و پیامبر آن سر ناسازگاری و ستیز داشته و نویسندگان متعدد اروپایی کوشیده بودند که چهره منفی، غیراخلاقی و شیطانی از اسلام و پیام‌آور آن ارائه دهند. غربی‌ها چه در «کمدی الهی» و چه در سخنان اصلاح‌گرایانه مارتین لوتر از هرگونه توهین و تخریب پیامبر اسلام دریغ نکرده بودند.

پس از شکست مسیحیان از مسلمانان در جنگ‌های صلیبی، این تبلیغات منفی و مخرب افزون‌تر شد و رشدی در چنین فضایی به خلق آیات شیطانی پرداخت و با همین زمینه طولانی تاریخی بود که توانست از حمایت غربی‌ها بهره‌مند باشد و بارها از خطر جدی ترور و مرگ جان به در ببرد.

پس از «آیات شیطانی» نیز بارها و بارها نویسندگان و کاریکاتوریست‌های غربی به حمله علیه پیامبر اسلام ادامه داده‌اند، کشیشی مسیحی در یکی از کلیساهای کوچک فلوریدا اقدام به آتش زدن قرآن کرده و حاصل این هجمه‌ها افزایش خشونت‌های دینی در جهان و کشته و زخمی شدن صدها نفر و تکثیر بی‌اعتمادی و عداوت میان میلیاردها انسان بوده است.

نتیجه طبیعی این دشمنی هزار ساله با پیامبر اسلام، افزایش فاصله فرهنگی و رواج بی‌اعتمادی میان جهان اسلام و عرب و در نتیجه، افزایش خشونت‌های متقابل در قالب ترورها و جنگ‌های متعدد بوده و گویی این‌گونه مواجهه‌های نابخردانه اتمامی ندارد. تنش‌ها در این سه دهه آنقدر بیشتر شده که ماجرای توهین سلمان رشدی در میان آنها چندان به چشم نمی‌‌آید.

هنوز پس از قرن‌ها گویی برای بخش مهمی از جریان غالب در غرب قابل تصور نیست که هیچ‌گونه برخورد توهین‌آمیز و تحقیرکننده‌ای علیه اسلام و مسلمانان نباید داشت. اگرچه گروه‌هایی در جهان اسلام کوشیده‌اند با مقابله به مثل و رفتارهای حذفی به مصاف هجمه هزار ساله غرب بروند و گاه موفق هم بوده‌اند، اما بخش بزرگی از جهان اسلام کوشیده که در مقابل این «لغو» و «جهل» بزرگ تاریخی غربی‌ها به مصداق «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» و «و اذا مَرُّوا باللَّغو مَرّوا کراما» بزرگوارانه به اثبات خصال انسانی پیامبرشان و دین‌شان بپردازند.

رشدی چند سال پیش در مقاله‌ای که با عنوان «مسلمانان! متحد شوید! اصلاحات جدید، دین شما را به عصر جدید خواهد آورد» برای روزنامه تایمز لندن نوشته بود، با اشاره به افزایش خشونت میان اسلام و غرب پیشنهاد داده بود که مسلمانان، قرآن را متنی تاریخی و دارای نقص احتمالی بدانند و با توجه به ضروریات قرن بیستم به نقد آن بنشینند. اما وی هیچ‌گاه نگفته که برای جبران سهمی که در افزایش بی‌اعتمادی میان مسلمانان و جهان غرب و منزوی کردن بیشتر آنها داشته، نیاز به چه اصلاحاتی در خود و دیگر مخالفان اسلام می‌بیند. او در رمان «بچه‌های نیمه‌شب» گفته بود که در هر جنگی، میدان نبرد بیش از طرفین دعوا آسیب می‌بیند. و این رشدی است که میدان تضارب میان اسلام و غرب را زخمی‌تر از هر زمان دیگری کرده است. رشدی با توانی که داشت، می‌توانست نقش مصلحانه در این میدان ایفا کند. اما او از درک این جدال تاریخی عاجز بود. اگرچه در «بچه‌های نیمه‌شب» معتقد بود که برای درک زندگی فقط یک نفر هم باید دنیایی را بلعید، اما او دردهای تاریخی را جهان اسلام را نه تنها درک نکرد، بلکه برای بلعیدن بیشتر این اقلیت، به کمک جنگ‌سالاران غرب و شکست‌خوردگان جنگ‌های صلیبی رفت.

راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics