آیتالله سبحانی گفت: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در آخر سوره آل عمران به صورت مفصل درباره حکومت اسلامی بحث کردهاند. چنین شخصی چطور میتواند مخالف امام باشد؟ اما اینکه انتظار داشته باشیم که همه افراد با امام یکسان باشند انتظار نابجایی است. سلیقه امام در مَسند ایجاد حکومت بود و همه فشارش را بر همان هدف وارد میآورد، ولی مسند علامه، مسند علمی بود.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، آیتالله جعفر سبحانی در پاسخ به این سؤال که «برخی میکوشند تا علامه طباطبایی (ره) را در زمره مخالفان ولایت فقیه و حرکت امام خمینی (ره) معرفی نمایند. حضرتعالی که از نزدیک با امام و علامه آشنا هستید این شبهات را چگونه تحلیل میکنید؟» پاسخ داد: چنین نگاهی به علامه ناشی از کم اطلاعی است. بنده چنین چیزی را از ایشان حس نکردم. آقای طباطبایی در تفسیر المیزان در آخر سوره آل عمران به صورت مفصل درباره حکومت اسلامی بحث کردهاند. چنین شخصی چطور میتواند مخالف امام باشد؟
معظمله ادامه داد: اتفاقاً وقتی مقاله فارسی مرحوم طباطبایی درباره حکومت اسلامی در کتاب مرجعیت و روحانیت منتشر شد، ساواک آمد منزل ایشان و توضیحاتی خواست، ساواک از آن مقاله ناراحت شده بود. اما اینکه انتظار داشته باشیم که همه افراد با امام یکسان باشند انتظار نابجایی است. با توجه به شرایط و تفاوت سلیقههای علمی و عملی، در آن شرایط اگر عالمی نود درصد با امام همراه باشد، کافی است. اختلاف اندیشهها طبیعی است.
شاگرد مطرح امام خمینی (ره) سپس بیان کرد: آقای قدوسی (داماد علامه) دادستان کل بود. وقتی ایشان شهید شد، جریان را به آقای طباطبایی اطلاع ندادند، اما روش علامه روش علمی بود. هر کسی یک سلیقه و یک نوع فکری دارد. اینکه بیاید مثل حضرت امام ریسک کند را نباید انتظار داشته باشیم. اما روی هم رفته مخالف امام نبود.
آیتالله سبحانی در پاسخ به پرسشی دیگر که «برخی از شبهات بر محور ارتباط علامه و دکتر نصر شکل گرفته است. نصر در خاطراتش علامه را مُرَدَّد یا مخالف حرکت امام دانسته است»؛ شما در حوزه آن روز حضور پویایی داشتهاید، با توجه به اشراف تاریخی و علمی شما، ارتباط نصر و علامه را چگونه تحلیل میکنید؟» گفت: آنچه آقای نصر به علامه طباطبایی نسبت داده، من اطلاعی ندارم. اما مرحوم علامه طباطبایی روشی علمی داشت و میخواست بداند که در خارج از فضای ایران نسبت به الهیات و مسائل ماورای حس چه میگذرد. برای علامه طباطبایی، نصر و کربن طریقی بودند برای کشف واقع، علامه میخواست وقتی چیزی مینویسد درست بنویسد، اینها ابزار بودند نه هدف، چون در آن روزگار ایشان راهی غیر از اینها نداشت. علامه توانست از کربن یک انسان منصفی را درست کند، نوشتههای کربن صد درصد شیعی نیست، اما او یک آدم منصف است.
معظمله افزود: در واقع یک نوع سلیقه، سلیقه امام است که در مَسند ایجاد حکومت بود و همه فشارش را بر همان هدف وارد میآورد، ولی ایشان در آن مَسند نبود، مسند علامه مسند علمی بود، میخواست از واقعیت مسیحیت، یهودیت و آنچه در اروپا و آمریکا میگذرد اطلاعاتی به دست آورد تا بتواند روی آنها کار علمی کند.
آیتالله سبحانی با بیان اینکه علامه گاهی از پرفسور کربن مطالبی را برای ما نقل میکردند، اظهار کرد: علامه میفرمود پروفسور کربن به من گفت که یهودیان معتقد بودند که ارتباط بشر با عالم وحی به وسیله موسی بود و این رابطه قطع شد، مسیحیت معتقد به این ارتباط بود و با رفتن حضرت مسیح این ارتباط از میان رفت. در اسلام، سنیها معتقدند که این رابطه به وسیله پیغمبر اکرم (ص) با عالم بالا برقرار بود و وقتی که رفت رابطه تمام شد. تنها جمعیتی که معتقد به وجود رابطه هستند شیعه است، که هنوز ارتباط جامعه انسانی به وسیله حضرت ولی عصر (ع) با عالم بالا باقی است.