شبکه اجتهاد: بارها شنیدهایم که ترویج غدیر منافاتی با وحدت اسلامی ندارد و حتی در راستای وحدت اسلامی است. اما چگونه واقعهای که اختلاف در فهم آن، منجر به شکلگیری دو قطبِ مذهبی شیعه و سنی در دنیای اسلام شده، منافاتی با وحدت اسلامی ندارد؟!
برای پاسخ به این سؤال باید بدانیم که معتقدان به عدم تنافی غدیر و وحدت اسلامی چه فهمی از این دو دارند. بنده این افراد را به سه دسته تقسیم میکنم:
۱. کسانی که وحدت اسلامی را وحدت مذهبی میپندارند، به این معنا که تشیع بر جهان اسلام غالب شود و به اصطلاح همهی مسلمانان اهل ولایت شوند. در این نگاه، چون اختلاف مسلمانان ناشی از عدم پذیرش ولایت امام علی(ع) است، با پذیرش ولایت، وحدت در دنیای اسلام حاصل میشود. این افراد برای تبیین این موضوع معمولا تعبیر “ولایت محور وحدت” را به کار میبرند که به معنای اثبات ولایت برای اهلسنت و شیعه کردن آنها است. امری که اگرچه با عنوان طرفداری از وحدتاسلامی توجیه میشود ولی نتیجهی عملیاش دعوا و منازعهی مذهبی است.
در زمان کنونی بعضی از طرفداران انقلاب اسلامی چنین نگاهی در رابطه با وحدت اسلامی و غدیر دارند، در حالی که این نگاه تفاوت چندانی با اندیشهی گروههای مذهبی تندروی مخالف نظام ندارد.
۲. گروه دوم دراینجا تفکری عکس گروه اول دارد. این عده نیز نقطه آغاز اختلاف را غدیر میداند ولی علت اختلاف را ناشی از برداشت ولایت سیاسی از آن میداند. این عده که اعتقادی به امامت ندارند، راهکار وحدت را دست کشیدن شیعه از تفسیر غدیر به امامت میدانند که به زعم آنها یک اعتقاد نادرست و انحرافی است. با این نگاه، بعضی برای انکار دلایل امامت، کتاب نوشتهاند و اسمش را “شاهراه اتحاد” گذاشتهاند. نگاه این عده به وحدت اسلامی نیز وحدت مذهبی است البته با رویکرد غلبهی اهلسنت بر تشیع.
راهکار ایجاد وحدت اسلامی نزد دو گروهی که وصف آنها گذشت، حذف کلی اختلاف است. برای همین این عده به جای گفتگو درباره اشتراکات، از اختلافاتی سخن میگویند که خط قرمز مذاهب بوده و گفتگوهای مذهبی را به بنبست میکشاند.
۳. اما در نگاه گروه سوم وحدت اسلامی به معنای وحدت مذهبی نیست. وحدت اسلامی در نگاه این افراد به معنای به رسمیت شناختن اختلاف و تلاش برای تقویت اشتراکات است. محور گفتگوی این گروه ذیل حدیث غدیر نیز گفتگویی است که بتواند با وجود اختلاف در معنای حدیث غدیر، توافقی را پیرامون آن یا درباره آن حاصل کند.
اما تأکید بر حدیث غدیر و ترویج آن، در اینجا چه تفاوتی با صورتهای قبل دارد؟
رویکرد تبلیغی درباره حدیث غدیر در اینجا چند بُعد دارد:
الف) با اثبات منطقی و علمی ادلهی امامت ذیل حدیث غدیر با عوامل تکفیر شیعه مقابله میشود و گامی در جهت به رسمیت شناختن اختلاف مذهبی در دنیای اسلام برداشته میشود. استاد شهید مطهری در اینباره مینویسد:
«نقش مثبت الغدیر در وحدت اسلامی از این نظر است که اولاً منطق مستدل شیعه را روشن میکند، و ثابت می کند که گرایش در حدود صد میلیون مسلمان به تشیع- برخلاف تبلیغات زهرآگین عده ای- مولود جریانهای سیاسی یا نژادی و غیره نبوده است، بلکه یک منطق قوی متکی به قرآن و سنت موجب این گرایش شده است. ثانیاً ثابت میکند که پاره ای اتهامات به شیعه- که سبب فاصله گرفتن مسلمانان دیگر از شیعه شده است- …به کلی بیاساس و دروغ است.»(مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۴، ص۳۲)
البته بدیهی است که کار علمی در دسترس اهلسنت با کار ترویجی و تبلیغی درباره غدیر میان آنها تفاوت دارد. چنانچه بسیاری از افراد گروه اول، کارهای تبلیغی و مجادلات رسانهای خود را کار علمی و تبیین معارف شیعی معرفی میکنند. کسانی که نظر شیعه درباره غدیر را با نصب تابلو و بنر و پارچهنوشته و … در شهرهای سنینشین تبلیغ میکنند نهتنها گامی در راستای وحدت اسلامی برنمیدارند بلکه تبلیغ غدیر با این صورت، موجب تفرقه بیشتر است.
ب) اهلسنت از غدیر معنای امامت سیاسی را برداشت نمیکنند ولی اکثر آنها صدور این حدیث را قبول دارند و حتی بنابر تفسیر متفاوت آنها از این حدیث، جایگاه ویژهای برای امام علی(ع) اثبات میشود. پس میتوان به جای منازعه بر سر موضوع جانشینی امام علی(ع) پس از پیامبر(ع)، بر سر این موضوع تفاهم داشت. این معنای حداقلی از حدیث غدیر است و در کنار آن، شیعیان میتوانند در میان خودشان بر معنای حداکثری از غدیر تأکید کنند. مقام معظم رهبری دراینباره میگوید: «مسئلهی غدیر برای ما شیعیان پایهی عقیدهی شیعی است. ما معتقدیم که بعد از وجود مقدس نبی مکرم اسلام (ص) امام بهحق برای امت اسلامی، امیرالمؤمنین بود؛ این، پایه و مایهی اصلی عقیدهی شیعه است. معلوم است که برادران اهل سنت ما، این عقیده را قبول ندارند؛ جور دیگری نظر میدهند، جور دیگری فکر میکنند؛ این شاخص وجود دارد. لکن همین قضیهی غدیر در یک نقطه وسیله و مایهی اجتماع امت اسلامی است و او شخصیت امیرالمؤمنین است. دربارهی شخصیت و عظمت این انسان بزرگ و والا بینِ مسلمین اختلافی نیست. امیرالمؤمنین را همه در همان نقطهی عالی و سامی که باید به او در آن نقطه نگریست – از لحاظ علم، از لحاظ تقوا، از لحاظ شجاعت – مینگرند و میبینند؛ یعنی ملتقای عقیدهی همهی آحاد امت اسلامی امیرالمؤمنین است.» (بیانات: ۱۳۸۷/۰۹/۲۷)
ج) آیتالله خامنهای معتقد است در قضیه غدیر، افزون بر نصب شخص امیرالمؤمنین علی(ع) به امامت و ولایت، مسئلهی اسلام سیاسی و تأکید بر استمرار نقش اسلام در سیاست و اجتماع نیز وجود دارد. این موضوع ورای اختلافی که شیعه و سنی در مورد انتصاب امام علی(ع) دارند، میتواند مورد توافق آنها قرار گیرد. ایشان دراینباره میگوید: «خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است – یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصلاهوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است – اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنی ندارد…در این جملهای که پیامبر بیان کردهاند، معنای ولایت چیست؟ بهطور خلاصه معنایش این است که اسلام در نماز و روزه و زکات و اعمال فردی و عبادات خلاصه نمیشود. اسلام دارای نظام سیاسی است و در آن حکومتی بر مبانی مقررات اسلامی پیشبینی شده است.» (بیانات: ۱۳۷۹/۰۱/۰۶)
با توجه به موارد بالا، باید تأکید کنیم که تبیین علمی دربارهی اندیشهی تشیع ذیل غدیر، با مجادله و مناظره با اهلسنت بر سر این موضوع تفاوت دارد. کسانی که با رویکرد تهاجمی حدیث غدیر را به اهلسنت عرضه میکنند، ظرفیت توجه به ابعاد دیگر غدیر را نیز از آنها میگیرند و در چنین شرایطی، اهلسنت به موارد قابل توافق بالا نیز توجهی نخواهند داشت و حدیث غدیر مایهی وحدت نخواهد بود.