در میان کتب معرفیشده در برنامه تحولی حوزه، کتاب شریف «دروسٌ فی علم الاصول» تألیف شهید بزرگوار حضرت آیتالله سید محمدباقر صدر وجود دارد. برخی از عزیزان حتی با اینکه این کتاب به عنوان عدل تخییری کتاب گرانسنگ کفایه الاصول قرار بگیرد نیز مخالفاند!! به نظر میرسد این مخالفت وجه روشنی ندارد. یا اینکه گفته شود فهم کلمات علمای بعد از محقق خراسانی متوقف بر خواندن رسائل و کفایه است نیز قابل خدشه است. مگر در این سالهای متمادی که رسائل و کفایه خوانده شد و فهمیده شد، متن الفصول الغرویه و هدایه المسترشدین و کتبی مانند آنها متن درسی بود؟
به گزارش خبرنگار اجتهاد، ۵۴ نفر از اساتید سطوح عالی در خصوص پیشنهادات اصلاحی نظام آموزشی حوزههای علمیه بیانیهای صادر کردند که متن کامل آن به همراه اسامی امضاء کنندگان به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین
حوزههای علمیه از آغاز تا کنون مهد تربیت دینی و آموزش معارف دین بودهاند و به همین جهت دو عنصر معنویت و علم به عنوان دو رکن اساسی حوزههای علمیه مورد توجه بزرگان حوزه بوده است.
علما و فقهای بزرگ اسلام در طول این قرون متمادی سعی نمودهاند تا با حساسیت و دقت، حوزههای علمیه را از ضعفها و انحرافها پیراسته نگه دارند و مراقبت کنند تا این دو رکن خصوصاً جهات علمی در حوزهها کم رنگ نشوند.
این تلاش مقدس همواره با کوشش در جهت نوآوریهای علمی و بیان نظریات بدیع و به صحنه آوردن قالبهای نوین در کیفیت ارائهی مطالب همراه بوده است.
این خط مبارک در حوزههای علمیه توانسته است بیش از هزار سال اصول اساسی حوزه را حفظ کند و در عین حال تحولات بزرگ علمی را رقم بزند. در واقع جمع بین «حفظ سنتهای حسنه حوزه» و «تحولآفرینی و نوآوری» میراث بسیار ارزشمند حوزه است که باید بماند و حفظ شود و لازم است که برای ارتقاء آن تلاش نمود.
اخیراً و در پی ارائهی برنامهی جدید آموزشی و تحول در برخی متون درسی از سوی مدیریت محترم حوزههای علمیه، برخی از اساتید معظم و افاضل محترم حوزه با دغدغه بسیار ارزشمند حفظ سطح علمی حوزه و مراقبت از عمق دانش حوزوی در نسلهای آینده، انتقاداتی را بیان فرمودهاند که مورد توجه مجامع حوزوی قرار گرفته است.
از آنجا که امضا کنندگان متن حاضر توفیق خدمتگذاری در عرصه تدریس در حوزه علمیه را دارند و به همین جهت محل رجوع و پرسش برخی از طلاب و فضلای حوزه هستند، پس از گفتگو با برخی از اساتید معظمِ منتقد طرح و نیز برخی از موافقین و تأمل در اطراف قضیه و مرور تجارب و مشاهدات عینی در طول سالهای تحصیل و تدریس، جمعبندی دیدگاه خود را در ادامه به اختصار بیان میکنند.
تأکید میکنیم که جمع حاضر در صدد تأیید جزئیات طرح ارائه شده نیستند و بلکه نسبت به برخی موارد انتقادهایی دارند ولکن از آنجا که مطالب مطرح شده در رد این طرح متضمن مباحث کلی و کبروی بوده است، برآن شدیم دیدگاه خود در خصوص مباحث کلی و کبروی و یا برخی متون خاصی که به عنوان برنامه تخییری در طرح تحول ارائه شده است را بیان کنیم.
۱. مطلوبیت تحول صحیح در متون درسی حوزه، امری است که به نظر میرسد بر اهل علم پوشیده نیست و نیازمند استدلال نمیباشد. ایستایی و جمود بر متون گذشته نه تنها به تعمیق مباحث علمی کمک نمیکند بلکه از ارتقاء سطح علمی طلاب میکاهد و به مرور به نشاط علمی حوزههای علمیه ضربه میزند؛ پس اصل تحول امری شایسته و بایسته است. اما باید توجه داشت که تحول نیازمند مدیریت، نظارت و کمکرسانی است.
جلوگیری از هر حرکت اصلاحی، مانع از تحقق تحول صحیح است و از سوی دیگر نیز نمیتوان هر تغییری را تحول صحیح نامید و نسبت به تحولخواهیهای ناشی از عدم اطلاع نسبت به سطح علمی کتب علمای سابق که بعضاً با عدم رعایت شأن علما در نقد، بیان میشود (چنانکه در بعضی موارد، پیش از این اتفاق افتاد) باید حساس بود و از این روشها جلوگیری کرد.
به نظر میرسد باید به جمعی از اساتید مجرب و شناختهشده اعتماد کرد و از برنامههای ارائهشده بازخورد گرفت و کاستیها را تکمیل کرد تا در یک فرآیند به تحول مطلوب دست پیدا کنیم.
۲. همانگونه که عظمت بزرگانی مانند شیخ اعظم انصاری و محقق خراسانی «قدسسرهما» سبب نشده است که نظریات علمی ایشان – که حاصل سالها تدقیق و تفکر بوده است- مورد نقد و بررسی توسط علمای بعد از ایشان قرار نگیرد، نمیتوان انتظار داشت که نحوه نگارش و کیفیت بیان مطالب این بزرگان- که یقیناً نسبت به محتوای مطالب برای ایشان امری فرعی بوده است و در نتیجه غایت تلاش و دقت خود را در این جهت مصروف نکردهاند- مورد نقد قرار نگیرد و اجازه ندهیم که علمای بعد از ایشان برای طلاب سطح، کتابی تدوین کنند و آن را پیشنهاد دهند و اگر عدهای از اساتید حوزه این پیشنهاد را مثبت تلقی کردند حق پیگیری آن را نداشته باشند.
۳. تحول در متن آموزشی و ارائه پیشنهاد جدید در این زمینه، درسی است که بزرگانی همچون محقق خراسانی با نوشتن کتاب گرانسنگ کفایه الاصول به حوزههای بعد از خود دادهاند.
آیا میتوان گفت که این تغییر، غلط بوده است و ما باید به جای رسائل، کفایه و مکاسب همچنان به تدریس و تدرس کتبی همچون معالم و قوانین و ریاض و … اشتغال داشته باشیم؟
۴. فراگیری روش اجتهاد و ملکهشدن آن امری است تشکیکی که در طول سالهای متمادی و در پی تلاش مستمر به دست میآید. نمیتوان انتظار داشت که طلاب عزیز ما همه مراتب این ملکه شریفه را صرفاً با خواندن سه کتاب، آن هم در دوره سطح به دست آورند. از سوی دیگر نیز نمیتوان ادعا کرد که فقط با خواندن کل این سه کتاب آن سطحِ متوقع از روش اجتهاد برای طلاب قبل از درس خارج، حاصل میشود و اگر مثلاً بخشهای قابل توجهی از آنها خوانده شود و بخشهایی هم با کتب دیگر جبران گردد روش اجتهاد به دست نمیآید.
۵. در میان کتب معرفیشده در برنامه تحولی حوزه، کتاب شریف «دروسٌ فی علم الاصول» تألیف شهید بزرگوار حضرت آیتالله سید محمدباقر صدر وجود دارد. برخی از عزیزان حتی با اینکه این کتاب به عنوان عدل تخییری کتاب گرانسنگ کفایه الاصول قرار بگیرد نیز مخالفاند!! به نظر میرسد این مخالفت وجه روشنی ندارد.
شهید صدر از علمای تراز اولی است که به اذعان بزرگان حوزه اولاً تسلط و تضلع بسیار بالایی بر مباحث علم اصول دارد و ثانیاً بر همان مبنای صحیح علمی قدم برداشته است و دچار اعوجاج در فکر و روش نیست.
اینکه گفته شود طلاب با خواندن کتاب حلقات فقط با دیدگاه خاصی در علم اصول آشنا شده و لذا در دروس خارج دچار مشکل میشوند سخن درستی نیست. زیرا این اشکال بیشتر بر کفایه وارد است و اتفاقاً طلاب با خواندن کتاب کفایه عمدتاً با نظرات محقق خراسانی آشنا میشوند و حال آنکه به جهت نقل نظریات زنده از بزرگان علم اصول در کتاب حلقات، طلاب با دیدگاههای بیشتری از اعاظم آشنا میشوند و فاصله دوره سطح و دوره خارج نزدیکتر میشود و به مراتب آمادگی بسیار بهتری برای حضور در دروس خارج پیدا میکنند. تجربه، بهترین مؤید این مطلب است که طلابی که حلقات خواندهاند از طلابی که فقط کفایه خواندهاند آمادگی بیشتری در دروس خارج دارند.
۶. محدود شدن امتحانات حوزوی به بخشهایی از کتابهای سهگانه لزوماً به معنای از هم پاشیدن نظام بحثیِ این کتب و یا حذف آن بخشها از ساحت علم نیست. آیا فقط رسائل و کفایه مطالب دقیقه دارند؟ اجود التقریرات و نهایه الافکار و مانند آنها مشتمل بر مطالب دقیقه نیستند؟ مگر قرار است هر متنی که مشتمل بر مطالب دقیقی است در دوره سطح برای طلاب موشکافی شود و آن متن به عنوان متن درسی قرار داده شود؟ طلاب راهی طولانی در پیش دارند و به هیچ وجه مستغنی از رسائل و کفایه و کتب بعد از آنها نیستند و لکن نمیشود همه این بار علمی را بر عهدهی دورهی سطح گذاشت.
۷. اینکه گفته شود فهم کلمات علمای بعد از محقق خراسانی متوقف بر خواندن رسائل و کفایه است نیز قابل خدشه است. مگر در این سالهای متمادی که رسائل و کفایه خوانده شد و فهمیده شد، متن الفصول الغرویه و هدایه المسترشدین و کتبی مانند آنها متن درسی بود؟ همانگونه که رسائل و کفایه به نقل و یا نقد کلمات گذشتگان خود پرداختند و حوزههای علمیه از این خرمن توشه گرفتند امروز نیز چنین خواهد بود.
۸. اینکه گفته میشود کرّ و فرّهای رسائل و کفایه ملاپرور است و ذهن طلبه را باز میکند فی الجمله مطلب صحیحی است ولی باید توجه داشت که کتبی مانند حلقات نیز به درستی و به اندازهی لازم در دورهی سطح به همین رفت و برگشتها و تذکر نسبت به استنتاج از مبانی و دقت در اخذ به لوازم اقوال و مانند آن متعرض شدهاند و تربیت ذهنی منظم و دقیقی را برای طلبه به دنبال دارند. باید توجه داشت که ایجاد قوت ذهنی برای طلبه لزوماً از طریق متون مغلق حاصل نمی شود.
۹. مهارتافزایی طلاب عزیز در عرصه فهم متون گذشتگان، هدف مهم و صحیحی است؛ لکن به نظر میرسد برای این هدف، اینکه از سویی فقط مکاسب، رسائل و کفایه متن درسی باشد و از سوی دیگر الزام به خواندن همه حجم این کتب شود چندان منطقی نیست. این هدفِ مهم برنامهی خودش را میطلبد که در جای خود پیشنهادمان را در این جهت مدون و بلکه به صورت نمونه اجرا کردهایم.
۱۰. اگرچه کتب درسی فعلی امتحان خود را پس دادهاند و نقاط ضعف و قوتشان مشخص شده است ولی این نباید مانع جایگزینی کتابهای دارای نصاب علمی لازم گردد. کتابی مانند حلقات به شهادت بزرگانی از اساتید خارج حوزه علمیه و وجدان فضلایی که با آن مأنوس بودهاند و آن را تدریس کردهاند، هم از نصاب علمی لازم برخوردار است (اگر نگوییم از کتب فعلی قویتر است) و هم دارای شاخصههای لازم یک کتاب آموزشی است. به نظر باید اجازه داد تا این کتب جدید که از شاخصهای علمی خوبی برخوردارند نیز میدان پیدا کنند تا به صورت طبیعی در جایگاه خود قرار گیرند.
جالب است که تثبیت و فراگیر شدن خود کتاب کفایه به جهت اینکه محقق خراسانی تطویلاتی که در کتبی همچون فصول و هدایه المسترشدین و رسائل بود را حذف فرموده بودند کفایه را متهم میکردند که موجب ضعف و بیسوادی طلاب میشود، ولی کفایه آمد و به مرور خودش را ثابت کرد.
۱۱. وارد کردن متونی که به مباحثی میپردازد که به نوعی موجب جبران کمبودهای کتب گذشته میشود و یا طلاب را با مباحث فقهی جدید و کیفیت استنباط در مسائل نوپیدا آشنا میسازد اتفاق مبارکی است که هم نشاط علمی را زیاد میکند و هم افقهای تازه را در برابر دانشپژوه حوزوی قرار میدهد.
به همین جهت باید از آموزشی شدن متونی مانند «الفائق» و «الشخص الإعتباری» استقبال کرد و باید اساتید معظم در ضمن تدریس این متون خلاءها و نقاط ضعف را گوشزد کنند تا این متون هرچه غنیتر و قویتر شود.
۱۲. نباید تصور شود که ارائه پیشنهادات اصلاحی و تکمیلی در متون آموزشی حوزه فکر عده معدودی در حوزه است و مثلاً پیشنهاد الزامی نبودن بخشهایی از رسائل یا مکاسب و یا درسیشدن متن حلقات به صورت تخییری حامی حوزوی محکمی ندارد.
به نظر میرسد بیاعتنایی به نظرات اصلاحی بزرگانی همچون مرحوم آیتالله بهجت، مرحوم آیتالله میرزا کاظم تبریزی، مرحوم آیتالله سید سعید حکیم، مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقر صدر و اعاظم از شاگردان ایشان مانند مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی و حضرت آیتالله سید کاظم حائری و اساتید بزرگواری همچون آیتالله شبزندهدار، آیتالله شهیدیپور و … و همچنین پرهیزدادن نسل جوان حوزه از این دیدگاهها، در نهایت به نفع حوزههای علمیه نیست.
۱۳. در پایان از همه اساتید معظم و فضلاء محترمی که برنامه تحولی حوزه را نقد فرمودند تشکر میکنیم و استدعا داریم همانگونه که تا کنون بوده است مشفقانه و خیرخواهانه به کمک طرح تحول بیایند و ارشادات خود را جهت تکمیل و برطرف شدن ضعفها به متولیان امر گوشزد بفرمایند و در نظر شریف داشته باشند که افاضات دغدغهمندانه ایشان مانع از اصل تحول مطلوب و حرکت صحیح حوزه نشود.
۱۴. آحاد حوزویان، خصوصاً طلاب عزیزِ موافق یا مخالف طرح تحول را دعوت میکنیم که در ابراز مطالب بگونهای عمل کنند که خدای ناکرده عدهای بیاطلاع از مناسبات حوزه تصور نکنند که در حوزههای علمیه شقاق و دودستگی وجود دارد. نقد محترمانه و شکیبایی در شنیدن سخنان مخالف به شرط آنکه حدود، رعایت گردد میراث هزار ساله حوزههای علمیه و برگرفته از تعالیم دینی ماست.
به امید آنکه حوزههای علمیه بتوانند تحت عنایات خاصهی حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف به وظائف سنگین خود در این روزگار عمل کنند. از خداوند متعال عاجزانه تعجیل در ظهور حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه را طلب میکنیم و از او میخواهیم که طلاب، فضلا، اساتید معظم حوزههای علمیه و خاصهً مراجع معظم تقلید خصوصاً رهبر معظم انقلاب را تحت ظل عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیش از پیش تأیید و تسدید بفرماید.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه
۱۰ صفر الخیر ۱۴۴۴ مطابق با ۱۶ شهریور ۱۴۰۱
اسامی امضاکنندگان
- مهدی معتمدی
- علیرضا محمدی
- احمد رضا امینی
- حسین بهادر
- محمد حسین رضازاده
- محمد مهدی عظیما
- علیرضا زندی
- مهدی لولاکی
- سید علیرضا نقیب پور
- جلالالدین احمدی
- داود شمس
- محمد صادق احمدی
- مهدی قنبریان
- امین ابوالحسنی
- ابراهیم توکلی مقدم
- محمد مشکفروش
- حامد دارابی نیا
- مجید دانش فر
- سید محمد علی حسینی
- محمد متقیان تبریزی
- سید حسن روح بخش
- سید محمد روح بخش
- ابراهیم لطیفی
- منصور شریفی
- سید محمود فریمانه
- حمزهعلی شیخ تبار
- محمد عندلیب
- روح الله شیرمهد
- حمید رضا وکیلی
- محمد جواد فیضی
- محمد باقر خدادادی
- مهدی اسلامیان
- محمد طائبی
- مجتبی خرقانی
- سید هادی میراحمدی
- حنیف نصر اللهی
- جواد رجبی
- احمد فرهودی
- سید سجاد موسوی
- حامد وحیدی
- حمید رضا وحیدی
- سید محمد مهدی حسینی
- یاسر امینیان
- محمد استوار میمندی
- محمد طاهرزاده
- حسن مرادی
- علی اصغر حبیبیان
- سید اکبر برزگری
- سعید صلح میرزایی
- علی اصغر نجابت
- سید محسن حائری
- رسول فدایی
- سید علی امام
- حمید خواجهارزانی
- محمد صالح حائری
- مصطفی غیبی
- مهدی احمدی
- محمد الهی خراسانی
- یاسر شهامت دهسرخی
- مهدی گرامیپور
- اصغر مددی
- محمد ابراهیمی
- محمد جعفری
- سید حمید رفیعی طباطبائی
- علی اصغر همتیان
- مهدی همتی سرنقی
- علی اکبر پاشائی
- مهدی منصوری
- محمود محققیان
- محسن پوراکبری
- یاسر نادرعلی
- مهدی عزیزی
- .مجتبی ربانیپور
- مصطفی حاجیولیئی
- ابوالفضل ابراهیمی
- محسن کاظمی راشنانی
- سید سعید حسنی حلم
خصوصیت کتاب قیّم « الروضه البهیّه » این است که پل إرتباط با تراث فقه شیعه است . طلبه ای که بر این کتاب تسلط پیدا کرده ، به راحتی می تواند با کتب دیگری مثل ریاض المسائل ، مسالک الافهام ، کشف اللثام و امثال این کتب ، ارتباط برقرار کرده و این متون را متوجه شود ولی کتاب منهاج الصالحین یا امثال این کتاب ، فاقد این خصوصیت و ویژگی هستند . این نکته ای است که – ظاهرا – اساتید محترم کمتر به آن ، توجه دارند . ۲- گفته شده است که همان طور که قوانین الاصول از برنامه درسی حوزه حذف شده است و أصول الفقه مظفر جایگزین شده است ، فرائد الصول و کفایه نیز باید حذف شود و کتاب هائی که حاوی نظریات جدید علم اصول باشد ، جایگزین شود . این سخن در مورد کتب دیگری مثل مکاسب نیز گفته شده است . در جواب این سخن می گوئیم : قیاس کتاب فرائد الصول و کفایه با کتاب قوانین الاصول ، قیاس مع الفارق است زیرا نظریات اصولی میرزای قمی ، دیگر نسخ شده است و از دَوْر افتاده است لکن هنوز نظریات شیخ أنصاری و علامه آخوند خراسانی از سیادت و آقائی نیفتاده است . با وجود گذشت ۱۶۳ سال از وفات شیخ ، هنوز نظریات ایشان چه در اصول و چه در مکاسب ، از سیادت و آقائی بر خوردار است و هیچ فقیه محققی ، نمی تواند خود را مستغنی از فهم عمیق این کتب ، بداند و فهم عمیق این کتب ، با خواندن کتبی مثل حلقه ثالثه به دست نمی آید بلکه فقط با مراجعه مستقیم به این کتب و خواندن خط به خط این کتب و رجوع به حواشی قیمی مثل بحر الفوائد – و امثال این کتاب – به دست می آید . أصول جدیدی که خیلی از آقایان از آن صحبت می کنند چیزی غیر از کلمات محقق إصفهانی و محقق نائینی و محقق عراقی نیست . نهایه الدرایه محقق إصفهانی ، حاشیه ای بر کفایه است و فهم آن ، متوقف بر فهم عمیق کتاب کفایه است . محقق نائینی نیز در غالب نظریاتش گرایش به مبانی شیخ انصاری دارد به گونه این که ایشان را شارح مکتب شیخ می دانند . ۳- البته ما این کبرای کلی یعنی ( جایگزینی کتاب برتر ) را قبول داریم لکن به نظر می آید که حلقه ثالثه نمی تواند مصداق و صغرای این کبرا باشد و به نظر می رسد که ضعف های حلقه ثالثه بیشتر از کفایه است که به صورت خلاصه ، به این جهات إشاره می کنیم . جهت أوّل : خلط مبانی در حلقه سوم فراوان دیده می شود . کلمات محقق نائینی و إصفهانی در این کتاب به صورت صحیحی بیان نشده است . مطالب این دو محقق جوری در این کتاب تحریر شده که وقتی به مصادر اصلی رجوع می شود ، فهمیده می شود که مقصود این دو محقق ، معنای دیگری است . در این جا ، مجال برای تفصیل این مطلب وجود ندارد لکن محققینی که با حلقه ثالثه و بحوث ( تقریرات ایشان) مأنوس هستند ، به این نکته واقف هستند و به نظر نگارنده ، بزرگترین نقص کتاب ، همین جهت می باشد زیرا غرض از تألیف این کتاب ، طرح نظریات محققین ثلاث است که این غرض به صورت صحیح ، به انجام نرسیده است . جهت دوّم : مباحث حقیقت شرعیه ، صحیح و أعمّ ، مشتق در کتاب حلقه ثالثه اصلا مطرح نشده است حتّی در حدّ دو خطّ . این مباحث حتّی در حلقه اولی و حلقه ثانیه نیز مطرح نشده است . جهت سوّم : طرح برخی از نظریات اختصاصی مؤلف در کتاب به صورت مفصل و پی ریزی کتاب بر اساس آن . ۹۹/۰ اصولیین شیعه معتقد به برائت عقلی هستند و فقط قلیلی از علماء معاصر معتقد به مسلک حق الطاعه هستند . شهید صدر بر اساس مسلک خودش یعنی حق الطاعه ، نظریات و تحلیلات خاصی در باب حجیت قطع و فروع آن و در باب اصول عملیه دارد که این نظریات نوعا ، نقد و مورد اشکال واقع شده اند . مصنف در جای جای کتاب به بحث حق الطاعه و ثمرات و نتائج آن إشاره می کند در حالی که به نظریه رقیب که نظریه نود و نه درصد علماء شیعه است ، بهاء کمتری داده شده و حقّ این مطلب ، أداء نشده است . بدیهی است که کتاب آموزشی باید کاملا بر خلاف این رویّه باشد . ۴- نثر کتاب حلقه ثالثه ، نثر عربی معاصر است که مناسب غالب طلاب فارسی زبان نیست . این جهت البته به نظر ما چندان اهمیتی ندارد لکن روی سخن ما با کسانی است که عبارات شیخ در رسائل و مکاسب را مغلق می دانند و در عین حال ، سخن از جایگزین حلقه ثالثه می زنند ؟؟ ۵- شهید صدر ، حلقه سوم را به عنوان کتاب مستقل و جدای از دو حلقه اول و دوم – خصوصا حلقه دوم – ننوشته است بلکه این کتاب را برای طلبه ای که حلقه دوم را خوانده است نوشته است . از این روی ، این که حلقه ثالث کتاب درسی شود بدون این که در مرتبه سابق حلقه دوم خوانده شود ، چیزی غیر از مثله کردن کتاب نیست . چگونه می توان از طلبه ای که مقداری اصول فقه مظفر و مقداری رسائل خوانده ، إنتظار داشت که مطالب سنگین حلقه ثالث را متوجه شود ؟
کسانی که امضاکنندگان نامه را بشناسند از این نامه خنده شان میگیرد، چرا که میدانند که جز چند مدرس جوان و کم تجربه استاد مهمی در میان ایشان نیست. واقعا جای تاسف دارد…