مسائلی در مناسبات جامعه مذهبی ما اتفاق میافتد که سابقه نداشته است. هویتهای فردگرایانه در مذهب ضرب میشود. نوعی فردگرایی مذهبی. نمونه مثالهای آن را میتوان در شرکت خانمها در مناسک مذهبی بعضا مستحب به صورت فردی دید. استقلال که یک معنای لیبرال است با یک گزاره مذهبی کنار هم قرار گرفتهاند.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «جنسیت، خانواده؛ تحولات اجتماعی و چالشهای علمی- پژوهشی» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زیبایینژاد رییس مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم در سالن نشستهای علمی نمایشگاه کتاب مصلی برگزار شد.
زیبایینژاد، بزرگترین تحول قرن بیستم از نگاه ویل دورانت را تحول در مناسبات خانواده دانست و ابراز داشت: این تحولات هم از فضای تحولات اجتماعی متاثر و هم در آن تاثیرگذار است. تحول در مدلهای خانواده به صورت همزیستیهای خارج از چهارچوب شرع ما و تغییر در ساختار آن از جمله این تحولات است. در عصر حاضر جایگاه و نقش در خانواده دچار سیالیت شده است. حتی نقش مادری که واضحترین نقش در جوامع بشری است، در معرض چالش است. دوزِ احساسات، در خانواده به تدریج زیادتر شده و مدیریت خانواده به سمت زنانه شدن رفته است. رفتار مردان جامعه از یک رفتار سلب و مردانه به رفتارهای ظریف و زنانه نزدیک شده است.
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده ادامه داد: اخلاق و مناسبات جنسی نیز دچار تحول شده است. هنجارهای جنسی به سرعت در حال تغییر است. امروزه در جامعه ما برخی ارزشهای اخلاقی مثل غیرت، در حال شکسته شدن است. در بحث حیا و عفت نیز با فهم جدیدی مواجه هستیم. مفاهیمی مثل حق تسلط بر بدن که از ادبیات غرب آمده، در فرهنگ ما نیز جا خوش کرده است.
وی با اشاره به این نکته که یکی از مهمترین تحولات در بحث هویت جنسی روی داده است گفت: هویت به معنی خودپنداره است. هویت جنسی یعنی من چه فهم و انتظاری از خودم به عنوان مرد یا زن دارم. جامعه چه نگاه و انتظاری از زن و مرد دارد. در کشورهای اروپایی در دهه ۱۹۵۰ اگر میگفتند فردی تا ۳۰ سالگی نمیخواهد ازدواج کند و علاقمند است همسرش در مخارج خانه مشارکت کند، اروپاییها به او لقب نامرد میدادند، ولی ۱۵ سال بعد این مسئله، به یک مسئله درست و قابل قبول تبدیل شد. در جامعه ما هم این اتفاق رخ داده است.
رفتارهای فراغتی بیشترین صنعت را در دنیا به خود مشغول کرده است
زیبایینژاد با اشاره به منشاء این تحولات گفت: متاسفانه مصرفی شدن، اقتصادی فهم میشود، در حالی که در حوزه مطالعات فرهنگی، مصرفی شدن معنای دیگری دارد و با مفهوم فراغت چفت میشود. از ویژگیهای جامعه مدرن این است که درآمدزایی آسان شده و به کمک تکنولوژی ساعتهای زیادی برای فراغت ایجاد شده و این فراغت، مناسبات جدیدی را در زندگی انسان آورده است. در این فضا رفتارهای فراغتی افراد، معرف افراد میشود.
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده با بیان این نکته که رفتارهای فراغتی بیشترین صنعت را در دنیا به خود مشغول کرده است، ابراز داشت: این مصرفی شدن در مناسبات خانوادگی تاثیر میگذارد. مصرفگرایی جدید، به کل مناسبات انسانی هویت جدید میدهد. خانم اندی بلت در کتاب مطالعات فرهنگی خود میگوید رهبران ما کسانی نیستند که در مسندهای بالا نشستهاند، رهبران ما زنان پرسهزن در خیابانها هستند. اینها قواعد رفتاری جامعه را طراحی میکنند.
نوعی فردگرایی مذهبی در جامعه رواج پیدا کرده است
وی افزود: از هر جایی یک عنصری را میگیریم و به هم میچسبانیم و احساس تنافر هم نداریم و این مدل، هویتهای چهلتکه ایجاد کرده است. فرد هم مسجدش را میآید و هم پای ماهواره مینشیند. هم اعتکاف میآید و هم دوست دختر دارد! چیزهایی در مناسبات جامعه مذهبی ما اتفاق میافتد که سابقه نداشته است. هویتهای فردگرایانه در مذهب ضرب میشود. نوعی فردگرایی مذهبی. نمونه مثالهای آن را میتوان در شرکت خانمها در مناسک مذهبی بعضا مستحب به صورت فردی دید. استقلال که یک معنای لیبرال است با یک گزاره مذهبی کنار هم قرار گرفتهاند.
بازنماییهای رسانهای گاها از واقعیت دور است
وی افزود: رسانهای شدن یا بازنماییها در خلق واقعیتهای جدید مهم شده است؛ یعنی شیء آنگونه که در واقع هست با شیء آنگونه که آن را میفهمیم، ضرورتا یکی نیست. در برخی سریالها میبینیم همه مردها آدمهای لوده، بیخاصیت، کثیرالخطا و مزاحم هستند و تنها شخصیت منطقی و عاقل یک زن است. این نقدی است که به کارگردان برخی سریالها هم گفتهام. این تصویر از پدر اگر در ذهن دختر من بیاید، آیا بعدا من میتوانم به او برخی آموزهها را یاد بدهم و امر و نهیای داشته باشم؟
وی افزود: حتی وضعیت به حدی رسیده است که رسانههای سنتی در برابر رسانههای جدید قافیه را باختهاند. آن چه در افراد جامعه تاثیرگذار است، بازنمایی رسانههای سنتی در رسانههای جدیدی مثل شبکههای اجتماعی است.
اگر عینیت اجتماعی را فهم کنیم، خودش به ما میگوید چگونه با من رفتار کن
وی در نقدی به حوزه و دانشگاه تصریح کرد: سرعت تحولات اینقدر زیاد است که نخبگان از آن عقب ماندهاند. رئیس انجمن جامعهشناسی کشور میگوید ما جامعهشناسان از فهم تحولات اجتماعی در جامعه خودمان عقب افتادهایم. هم دانشگاه و هم حوزه علمیه از تحولات عقب مانده و نتوانستهاند خوب درک کنند چه اتفاقی افتاده است. کارهای فرهنگی ما، تاثیرگذاری قبل را در جامعه ندارد؛ زیرا ما جامعهمان را نمیفهمیم. یک نحوه عملزدگی در ما وجود دارد. همیشه میخواهیم همه چیز را درست کنیم، قبل از اینکه فهم صحیح کسب کرده باشیم. اگر عینیت اجتماعی را فهم کنیم، خودش به ما میگوید چگونه با من رفتار کن.
طلبههای ما اگر از کتابخانهشان بیرون بیایند و در جامعه بچرخند، احساس بطالت میکنند!
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به چالش مهمی در حوزه گفت: آیا وظیفه حوزه وظیفه اعلام موضع دین است یا حل معضل اجتماعی با کلیدواژه دین؟ اگر وظیفه ما حل مسائل اجتماعی از موضع دین باشد، یعنی باید در عرصههای مختلف مناسبات اجتماعی ورود کنیم و اشتباهات را دربیاوریم و در این صورت مجبوریم که فهمی از عینیت اجتماعیمان داشته باشیم. مجبوریم که مسئلهمند شویم. مشکل بزرگ حوزه و عرصه پژوهش ما این است که پژوهشگر حوزوی مسئلهمند نیست. دانشجو و استاد ما هم همینطور است. با قاطعیت عرض میکنم که ما در حوزه، جامعهشناسی نداریم که مسئلهاش عینیت اجتماعی باشد با اینکه دوستانی جامعهشناسی خواندهاند. طلبههای ما اگر از کتابخانهشان بیرون بیایند و در جامعه بچرخند احساس بطالت میکنند. طلبهای که بخواهد گوشه کتابخانه بنشیند هیچ وقت جامعهشناس نمیشود.
هر طلبه باید یک مسئله داشته باشد
وی تصریح کرد: طلبهها، دانشجویان دکتری و حتی اساتید راهنما و مشاوران هم مسئلهمند نیستند. اغلب پروژه ذهنی ندارند. مدیران ارشد و میانی ما در نهاد علم و حوزه علمیه نیز همینطور. گاهی وقتها شعارهایی میدهیم که اگر آدم نخبهای بیاید میفهمد این شعارها پشتصحنه ندارد. هر طلبه، یک پژوهشگر باشد یعنی چه؟ هر طلبه باید یک مسئله داشته باشد. کسی که مسئله ندارد بیاید پژوهشگر شود چه باری را برمیدارد؟!
آیا حوزه ما عرصه ارتباطات علمی است؟
زیبایینژاد با تأکید بر این مسئله که مدیران و فعالان عرصه راهبری باید ذهن طلبهها را دغدغهمند و پرسشگر کنند، تاکید کرد: اگر حوزه بخواهد به مسائل اجتماعی و مسائل ذهنی پاسخ دهد، باید ارتباطات علمی شکل بگیرد. آیا حوزه ما عرصه ارتباطات علمی است؟ دانشگاهیان بر این باورند که فهم حوزویان از علم غلط است و با الفبای علم آشنایی ندارند. آیا نباید در این عرصهها بین حوزه و دانشگاه دیالوگ شکل بگیرد؟
وی افزود: مسئله اینجاست که ما متدینان، حاشیه جریان علم جدید در علوم انسانی هستیم و اگر بخواهیم جریانساز باشیم، باید از حاشیه به متن تبدیل شویم و برای این اتفاق باید کرسیهای خود را از حوزه به سمت دانشگاه ببریم و استاد تربیت کنیم. در انجمنهای جامعهشناسی و روانشناسی ورود پیدا کنیم. بتوانیم به زبان بینالملل حرف بزنیم و مقالات ما رفرنس شوند. این ارتباط علمی برای ما اهمیت فوقالعادهای دارد.
نمیشود از ترس التقاطی شدن دور خود دیوار بکشیم
وی ضمن انذار از خطر ورود در ارتباطات علمی اظهار داشت: ممکن است برخی از ما در این ارتباطات علمی کم بیاوریم و التقاطی شویم که باید مراقب بود، اما نمیشود از ترس التقاطی شدن دور خود دیوار بکشیم.
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده رابطه بین عرضه و تقاضا در علوم حوزوی را مهم ارزیابی کرد و گفت: چقدر ما حوزویان به تقاضا و نیاز جامعه حساس هستیم؟ قبل از انقلاب، روحانیت از طریق ارتباط مردمی ارتزاق میکرد و نسبت به مردم حساسیت داشت و مورد مطالبه بود. ورود وجوهات از طرق دیگر باعث شده است مسئله میدانهای مردمی دیگر مسئله حوزویان نباشد و این سؤال باقی است که اگر مردم میخواستند هزینه بروکراتیک حوزه را بدهند، تحمل میکردند ما اینقدر طول و عرض برای حوزه درست کنیم؟
نهاد علم و پژوهش در حوزه، نسبت به ترمیم داخلی خود و فهم جریان علم حساس باشد
زیبایینژاد در پایان سخنان خود تاکید کرد: جریان دولتی فضایی ایجاد کرده است که فکر کردن در آن خریدار ندارد و همه دائم در حال اجرای بخشنامه هستند و این اشکال گریبان حوزه ما را هم گرفته است. حدی از اقتدار باید وجود داشته باشد، ولی حواسمان باشد بازار تقاضا از ناحیه ما باید به جواب برسد. گاهی متقاضی مصلحتش را فراموش میکند، جاهایی که احساس نیاز وجود ندارد، ولی نیاز واقعی همانجاست و وظیفه ماست که رصد کنیم و مسائل مغفولمانده را حل کنیم.
با سلام، سخنان حجت الاسلام زیبایی نژاد عالی بود و بسیار درست. امیدوارم در راستای فرمایشات ایشون اقدامت مفید و مثبتی شکل بگیره. و حوزه های علمیه ما متحول بشند