قالب وردپرس افزونه وردپرس
Home / آخرین اخبار / واکنش‌ها به نامه موسوی‌ خوئینی‌ها/ پرسش‌هایی که باید پاسخ بدهد
واکنش‌ها به نامه موسوی‌ خوئینی‌ها/ پرسش‌هایی که باید پاسخ بدهد

گزارش روز؛

واکنش‌ها به نامه موسوی‌ خوئینی‌ها/ پرسش‌هایی که باید پاسخ بدهد

سید محمد موسوی خوئینی‌ها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز اخیراٌ در نامه‌ای انتقادی و سرگشاده به رهبر معظم انقلاب، به جای نقد هم‌فکرانش در دولت‌های مختلف و طیف‌های وابسته، معظم‌له را مسئول تمامی مشکلات کشور خوانده و با دادن آدرس غلط و فرار رو به جلو، انگشت اتهام را به سوی ایشان نشانه رفته است؛ اما این فرافکنی‌ها با اعتراضات گسترده اساتید خارج فقه و اصول و اندیشوران حوزه و دانشگاه مواجه شده است.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، این نامه خاکستری که محتوای جدیدی ندارد، شامل چند نکته صریح یا ضمنی است: الف- اوضاع کشور به‌ویژه در حوزه اقتصادی بد است و زیبنده نیست این شیوه از حکمرانی به نام اسلام به دنیا معرفی شود. ب- اغلب مردم از اساس نسبت به مدیریت کلان کشور بی‌اعتماد و به پشتوانه‌های مشروعیت نظام بی‌اعتقادند. ج- اغلب مردم به انقلاب اسلامی و الزامات آن باور دارند و به کینه‌توزی آمریکا و رژیم صهیونیستی واقف‌اند، اما همین مردم، ریشه مشکلات امروز را مدیریت سطح اول کشور یعنی مقام معظم رهبری می‌دانند.

او مدعی است: مردم بر این باورند که مدیریت کشور، به‌ویژه عالی‌ترین سطح آن، باید با ملاحظهٔ همین مشکلات و چالش‌ها شیوه‌ای در مدیریت امور به کار می‌بست که امروز گرفتار این آشفتگی‌های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمی‌شدیم!

انتشار این نامه، شگفتی و تعجب بسیاری از علما و اساتید و اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و اعضای مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام را برانگیخت و با واکنش‌هایی روبرو شد که به اختصار گزارشی از آن تهیه شده است. واکنش آیات و حجج‌اسلام: عباس کعبی، هاشم هاشم‌زاده هریسی، سید احمد خاتمی، علی‌اکبر رشاد، عبدالحسین خسروپناه، رضا اسلامی، محسن مهاجرنیا، علی کشوری، حسن نظری شاهرودی، علی ذوعلم، غلامرضا مصباحی مقدم، ابراهیم کلانتری، عباس نصیری‌فرد، حسین بنیادی، سید حمید روحانی، عباس رفعتی نائینی و مجید انصاری؛ را می‌خوانیم.

این تذهبون؟

آیت‌الله عباس کعبی، استاد خارج فقه و اصول و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: بسم الله الرحمن الرحیم؛ قال الله تعالی فی محکم کتابه: وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ/ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِنْ لَا یَشْعُرُونَ (سوره بقره ایه ۱۱_ ۱۲)

پرسش‌‌‌های روشن از آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها درباره نامه ۷/ ۴/ ۱۳۹۹ ایشان خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی. بدون مقدمه و در محضر ملت بزرگ ایران آقای موسوی خوئینی‌ها به عنوان یکی از سران داعیه دار اصلاح طلبی به پرسش‌‌‌های زیر پاسخ دهد.

۱- نقش مدعیان اصلاحات در این ۴۱ سال مدیریت کشور چه بوده است؟

۲- فرایند رای مردم به چه میزان در پیشرفت یا پسرفت اوضاع کشور موثر بوده است؟

۳- عبور از خط امام توسط مدعیان خط امام و عقب نشینی از آرمان‌های امام را چگونه باید تحلیل کرد؟

۴- راه حل جریان مدعی اصلاح طلبی برای مشکلات مردم و اقتصاد چیست؟ تا کنون چه کرده اند؟

۵- چرا جریانی که باید پاسخگوی معضلات کشور باشد با فرار رو به جلو امروز پرسش‌گر شده است؟

۶- چرا در این نامه مشروعیت و مقبولیت نظام زیر سوال رفته است؟ چرا اقتدار، پیشرفت و رشد و تعالی نیروهای مومن و انقلابی و این نسل پویا و حرکت آفرین بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی و افق‌های تحولات بر پایه نقشه راه و سیاست‌های کلان راهبردی نظام نادیده گرفته شده است؟

حضور به‌هنگام روحانیت و ایفای نقش بایسته در مقابله با کرونا/ عباس کعبی

۷- آیا در این تحلیل نباید جنگ سختِ امنیتی، جنگ نرم، تروریست دولتی و اقتصادی، جنگ روانی و فرهنگی و‌‌‌هالیوودی و طراحی‌های اتاق‌های مکر و فریب دشمن به ویژه آمریکا ورژیم صهیونیستی را دید؟

۸- فتنه ۷۸ و ۸۸ و ۹۸ نشان می‌دهد هر ده سال فتنه‌ای توسط دشمنان شکل گرفته است. چرا در فتنه‌ها به جای رعایت امنیت و اقتدار و وحدت وانسجام ملی و موضع گیری بر علیه دشمنان، بدون مرزبندی روشن و در همسویی با آنان در جهت تزلزل مشروعیت و مقبولیت نظام موضع گرفته‌اید؟ آیا قصد شورش بر علیه ملت و کشور و جمهوری اسلامی با بهانه‌های واهی دارید؟

۹- آیا امام راحل گستاخی برعلیه نظام و تزریق یاس و ناامیدی به مردم مومن و انقلابی و صبور و مقاوم را تحمل می‌کرد؟

۱۰- چرا کارنامه درخشان ۴۱ سال اقتدار و عزت و پیشرفت و بزرگی و عظمت ملت ایران و حرکت رو به جلو و رشد فزاینده را نمی‌بینید؟

۱۱- آیا یادتان رفته امام راحل به مدعیان خردورزی در حکمرانی موسوم به عقلای قوم! چه نهیبی زدند؟ و چگونه آنان را بر حذر کرد تا به دامن آمریکا نیفتند؟

۱۲- آیا با پشتوانه‌های معرفتی التقاطی و تند و افراطی دهه شصت خود و دوستان فرسوده و پشیمان نسبت به گذشته می‌خواهید در باره ۴۱ سال انقلاب و آینده مسیر نورانی ملت و کشور و انقلاب قضاوت کنید؟ این تذهبون؟

از پاسخ منصفانه به این سوالات روشن می‌گردد چگونه ایشان و طیف فکری وابسته‌شان به کشور و ملت و انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران لطمات جبران ناپذیری زده‌اند و نیز روشن می‌گردد که در این ۴۱ سال هرجا که پیشرفت حاصل شده است در سایه مکتب انسان ساز اسلام و هدایت‌های ولی فقیه بوده است؛ و هر جا پس‌رفت و ارتجاع و مشکلات مزمن اقتصادی و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی دیده‌ایم حاصل بی‌تدبیری جریان مدعی اصلاحات و القای تردید و بی‌اعتمادی و نگاه لیبرالی آنان بوده است. مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین. والسلام علی من اتبع الهدی.

باید واقع‌گرا باشیم و جهت پنهان‌سازی واقعیات موجود در جامعه برنخیزیم

آیت‌الله ‌‌‌هاشم‌‌‌ هاشم‌زاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری: مساله نامه آقای موسوی ‌خوئینی‌ها به رهبری این روزها جنجال‌ساز شده است اما اینجا بنا ندارم له یا علیه آن موضعی اتخاذ نمایم؛ به این اعتبار، نه از آن طرفداری می‌کنم و نه آن را محکوم می‌نمایم اما به‌طور کلی درباره آنچه این روزها در نظام می‌گذرد، نکاتی را تبیین نمایم.

در مرحله نخست باید اعتراف کنیم که در جامعه مشکلات بسیار زیادی وجود دارد. مشکلاتی که با دعوا و بگومگوهای سیاسی و جناحی قابل‌حل نیست؛ بنابراین هیچ فرد و گروهی نمی‌تواند به انکار مشکلات موجود در جامعه بپردازد. این مشکلات و مصایب باید گفته شود و به اطلاع مردم و مسوولان عالیرتبه نظام برسد اما نباید تنها به همین اکتفا کرد، بلکه گوینده مشکلات باید راهکارهایی را نیز برای حل و فصل آنان اتخاذ کند.

این میان باید توجه داشته باشیم که شیوه ما در بیان مشکلات نباید به گونه‌ای باشد که خود به جمع مشکلات اضافه شود، همانطور که نباید بیان مشکلات و نقاط ضعف موجود را با حمله و هجمه پاسخ داد. باید واقع‌گرا باشیم و جهت پنهان‌سازی واقعیات موجود در جامعه برنخیزیم و بدانیم که این انقلاب و این نظام مفت و مجانی به دست ما نرسیده است. ده‌ها و صدها شهید برای آنکه این آب و خاک و این نظام و انقلاب باقی بماند؛ بنابراین ما موظفیم چنان رفتار کنیم که این نظام مثال گوهری در جهان بدرخشد.

این هدف و این درخشندگی دور از دسترس نیست، اگر ما به عنوان مسوولان نظام جمهوری اسلامی نهایت تلاش خود را به حل و فصل مشکلات مردم به‌جای پرداختن به نزاع‌های درون و برون جناحی معطوف کنیم و با رفتارها و اقداماتی صحیح و سنجیده با مشکلات و معضلات برخورد کنیم، می‌توانیم در جهان به عنوان الگوی حکمرانی خوب شناخته شویم ولی اگر چنین نکردیم، این انقلاب که به‌واسطه خون شهیدان سرپا مانده، به پدیده‌ای بر ضد خود تبدیل خواهد شد؛ چرا که مشکلات می‌تواند مردم را از پا درآورد.

واقعیت آن است که ما انقلاب کردیم تا مردم به‌راحتی و در عین آبرومندی زندگی کنند، نه اینکه زجر بکشند یا شب سر گرسنه بر بالین بگذارند و با درد زندگی کنند؛ بنابراین برای دستیابی به آن هدف و داشتن نظامی زیبا، لازم است اگر کلامی به زبان می‌آوریم، از سر دلسوزی با نیت اصلاح امور باشد و خودمان نیز در این مسیر مسوولان مربوطه را کمک کنیم تا انقلابی که جهان را دگرگون کرد؛ مقابل چشمان خودمان از بین نرود. ما باید رضایت خداوند از خود و اقدامات‌مان را نیز مدنظر داشته باشیم و بدانیم حضرت حق از فردی راضی می‌شود که کلامی جز حق به زبان نیاورد و برای حل مشکلات قیام کند.

هاشم هاشم‌زاده هریسی

«قیام علیه مشکلات» همان مساله‌ای است که ما امروز برای حفظ نظام به آن نیاز داریم.

حفظ نظام به آن نیست که کسی در آن باقی نماند، بلکه به حل مشکلات مردم و بازگشت آرامش و عزت به زندگی آنان است. اگر در جامعه ما فردی گرسنه باشد و با گرسنگی سر بر بالین بگذارد، خدا می‌داند که نه من و نه هیچ‌یک از مسوولان نظام نمی‌توانیم پاسخگو باشیم. ما همه در خوبی و بدی این نظام سهیم هستیم و از این‌رو از همه درخواست می‌کنم که بیاییم طرحی نو دراندازیم و باور کنیم با محکوم کردن چپ و راست راه به جایی نمی‌بریم.

وضعیت امروز جامعه عملا غیرقابل تحمل است و متاسفانه هرروز نیز بدتر می‌شود؛ بنابراین اینطور نیست که بگوییم صبر کنیم تا فردا یا پس فردا مشکلات حل شود. امروز شرایط بسیار حساس است و اگر به سمت‌وسوی اصلاح نرویم، با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد. نمی‌توانیم بنشینیم و شاهد جان دادن نظام و انقلاب باشیم. باید بپذیریم همه ما براساس مسوولیتی که داریم، کوتاهی‌ها و قصوراتی را مرتکب شده‌ایم که اگر چنین نبود، امروز با چنین مشکلاتی مواجه نبودیم. نمی‌توانیم تمام مشکلات را بر دوش دنیا بگذاریم و بگوییم باعث و بانی این اتفاقات، آنان هستند. اگر نمی‌گذارند کارمان پیش برود، کاری کنیم که بگذارند. باید راهی پیدا کنیم و روش‌های گذشته را که نتیجه نداده، کنار بگذاریم و این مملکت را نجات دهیم؛ چراکه تمام مشکلات امروز جامعه بخواهیم یا نخواهیم به نام ولایت و روحانیت و اسلام نوشته می‌شود.

بوی انتقام از رهبری به مشام می‌رسد

آیت‌الله سید احمد خاتمی استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری:  دفاع از ولایت را وظیفه حتمی خود می‎دانم و با توجه به نقش کلیدی ولایت و نقش راهبردهای ایشان در ساماندهی به کشتی انقلاب، بارها گفته‎ام که از عمر من بکاه و بر عمر او بیفزا. با توجه به نامه اخیر اهانت آمیز که تحقیقا نقد نبود، تخریب و بی انصافی محض بود؛ چند نکته را تقدیم می‎کنم:

به عنوان عضو هیأت رییسه خبرگان و عضو کمیسیون تحقیق خبرگان می‎گویم که انتخاب سال ۶۸ مجلس خبرگان، تنها انتخاب شایسته پس از امام راحل عظیم الشأن بوده است و در طول این سی و دو سال رهبری، تنها کسی که لباس رهبری امت بر قامت او زیبنده است، مقام معظم رهبری است.

امنیت و عظمت امروز کشور در برابر قدرت‎های استکباری مدیون رهبری‎های ولایت است، امروز هیچ قدرتی در جهان قدرت ندارد، حتی یک فشنگ به سوی مرزها و ملت ما شلیک کند؛ نه تنها به سوی ملت ما حتی حضور راهبردی ما در برخی کشورها را مورد هجمه قرار دهد.

موضع عزتمندانه که در شأن ملت ایران است، از سوی ایشان ابراز می‌شود، یکی بزنید ۱۰ تا می‎خورید، این موضع صددرصد عزتمندانه و این دستاورد بزرگی است، اگر مدیریت ولایت نبود، به صراحت می‎گویم: امروز باید با داعش در خیابان‎های کلان‎شهرهای خود می‎جنگیدیم و هیچ کسی حتی نویسنده این نامه جسارت آمیز نیز امنیت نداشت.

جدا جفا هم حدی دارد که برخی این حد را نمی‌‏شناسند، در مورد عرصه اقتصادی کشور همه می‎دانند که طبق قانون اساسی مقام معظم رهبری مسؤول نیست، مسؤول قوه مجریه است، چنان که در اصل ۱۱۳ قانون اساسی می‎گوید: پس از مقام رهبری، رییس جمهور عالی ترین مقام رسمی کشور است و مسؤولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می‎شود، برعهده دارد.

در نامه خود نوشته‎اید: تورم روز افزون همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نه تنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواری‌های طاقت فرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانواده‎ها را گسترش داده و آنها را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است.

این نامه خطاب به کیست؟ به بزرگی که در این عرصه هیچ مسؤولیتی قانونا ندارد، اما تمام توانش را به کار برده است؛ در برخی موارد نقش قوه مجریه را ایشان برعهده گرفته است، در حالی که وظیفه‎اش نبوده است، به همین دلیل با این هدایت‎ها و مدیریت ولایت در میان این مشکلات اقتصادی، کشور ما در مرتبه هفدهمین اقتصاد برتر جهان قرار گرفته است.

معصومان اجازه نقد می‌دادند، اما بدان معنا نیست که قابل نقد هستند

هدف از تحریم‎ها از پا درآوردن ایران اسلامی بود، ولی به فضل خدا تحریم‏ها بی‎اثر شد؛ تا جایی که برخی از خبرگزاری‎های خارجی می‎گویند: هیچ جای ایران به یک کشور تحریم شده نمی‎ماند که اینها نشاندهنده مدیریت ولایت است.

از برخی بیان‎ها و قلم‎ها به صراحت بوی انتقام از رهبری به مشام می‎رسد که چرا در برابر آمریکا ایستاده‎ای؟ چرا خط امام را که می‎گفت: آمریکا هیچ غلطی نمی‎‏تواند بکند، چرا این خط را دنبال کردی؟ چرا همچنان در این کشور شعار مرگ بر آمریکا را زنده نگه داشتی؟

مقام معظم رهبری قهرمانی است که هیمنه آمریکا را در دنیا شکسته است، آمریکا بی‎آبرو شده و بی‎آبروتر از این نیز خواهد شد؛ این همه آوازه‎ها از هدایت‎های رهبر معظم انقلاب است؛ اما سخن این است که برخی در حقیقت فرار به جلو دارند.

به نظر می‎رسد که جا دارد حتی جریان اصلاح طلب نیز به صراحت از این نامه اهانت آمیز و تخریبی به صراحت ابراز تبری کند، جریان اصلاح طلب نیز می‏دانند که تنها کسی که کشور را می‎تواند اداره کند و در این شرایط سخت به ساحل نجات برساند، مقام معظم رهبری است.

این نامه و امثال این نامه‎‏ها، آتش تهیه برای آشوب‎های بعدی است، این که مقام معظم رهبری نسبت به فتنه‎های آینده هشدار دادند، این یک مصداق است، اینها می‎خواهند با شکستن حریم ولایت، کشور را به آشوب بکشند و با شکستن حریم ولایت به اهداف ناکام خودشان در فتنه ۷۸ و فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ برسند.

مصداق شعر «یکی بر سر شاخه بن می‎برید» کسانی هستند که بر سر سفره نظام نشسته‏‎اند، مسؤولیت‎هایی را پذیرفته‎اند و بخشی از مشکلاتی که هست بدون تردید مدیون تدبیر و نقشه‎های آنها است؛ اما حالا فرار به جلو می‎کنند.

ترور شخصیت و تلاش برای تکمیل پروژه‌ای‌ ناتمام!

حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: بسم الله الرّحمن الرّحیم. الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ (آل‌عمران: ۱۷۳)

مقارن سی و نهمین سالگشت ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب اسلامی (حفظه الله) توسط گروهک فرقان، نامه‌ی سرگشاده‌ای از سوی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، خطاب به معظم له منتشر شد. انتشار این نامه در این مقطع، پرسش‌های گوناگونی را در اذهان برانگیحت، از جمله این که:

۱ـ آیا غرض از این اقدام، پس از گذشت چهل سال از «ترور شخص» و جسم زعیم حکیم امت به وسیله‌ی کسانی که جناب موسوی خوئینی‌ها پدر معنوی آنان خوانده می‌شود، به معنی تکمیل آن «پروژه ناتمام» اما این بار به صورت «ترور شخصیت» است؟

۲ـ حافظه‌ی تاریخی ملت گواهی می‌دهد که طی چهاردهه‌ی گذشته، هر بحران و آشوبی در کشور به وقوع پیوسته، نوعا پیش‌درآمد آن (از جمله) قدم و اقدامی بوده است که از سوی جناب موسوی خوئینی‌ها صورت بسته است! آیا این اقدام این بار نیز چنین دلالتی دارد؟

۳ـ آیا نگارش و انتشار این نامه، اقدامی فردی و با مسؤولیت فرد نگارنده بوده است؟ یا این اقدام یک تصمیم تشکیلاتی بوده و اعضای محترم مجمع روحانیون مبارز همگی با مضمون نامه‌ی دبیرکل موافقند؟ و اگر چنین نیست (که نمی تواند چنین باشد)، چرا آن برادرانی از مجمع که همچنان دل در گرو آرمانهای حضرت امام (رضوان الله و سلامه علیه) دارند، و بر مبانی انقلاب و نظام اسلامی که ولایت فقیه اصل و اساس آن است پای می‌فشرند و بر مصالح کشور پای بندند، از این اقدام برائت نمی‌جویند و با موضعگیری انقلابی دامن از اتهام همدلی و همگویی با نگارنده‌ی نامه‌ تنزیه نمی‌دارند؟

استقلال سیاسی حوزه‌ها درگرو استقلال مالی آنهاست/ بودجه حوزه‌های علمیه کشور به‌اندازه یک‌دوم بعضی از دانشگاه‌های کشور است

۴ـ آیا صدور چنین نامه ‌ای در شرایط کنونی کشور، (که حاصل سیاستهای جائرانه‌ی آمریکای غدار قداره کش علیه انقلاب و نظام و ملت ماست)، به معنی آن است که جناب موسوی خویینی‌ها یکباره از مواضع چپ رادیکال گذشته‌ی خود نادم شده و اعراض کرده است؟ به تعبیر دیگر: از دیوار سفارت بالارفتن جناب خویینی‌ها در آبان‌ماه ۵۸ چه بود و این همدلی و هم آوایی با آمریکا در تیرماه ۹۹ چیست؟ و آیا پس از این باید (به جای تفاسیر مارکسیستی قرآن) مترصد شنیدن تفاسیر لیبرالیستی ایشان از وحی نامه‌ی الاهی باشیم؟

۵ـ آیا بهتر نبود جناب موسوی خوئینی‌ها، به اقتضای مروت و صداقت: به جای قیافه‌ی حق به جانب گرفتن و فرافکنی و آدرس غلط به مردم دادن، عذر تقصیر به پیشگاه ملت می‌بردند؟ اگر ایشان از شم السیاسه بویی برده بودند درمی‌یافتند که مردم آدرس انبار سارق را بلدند، و این آدرس دانی را در حوادثی چون بدرقه‌ی سردار شهید سپهبد سلیمانی و انتخابات ۹۸ نشان دادند /.تا نشان سمّ اسبت گم کنند/ ترکمانا نعل را وارونه زن!

۶ـ جناب موسوی خوئینی‌ها از کدام فقر و فقرا سخن می‌گویند؟ درباره ی فقر و فقرایی سخن می‌پراکنند که اکنون او و برخی همالانش هیچ نسبتی با آن ندارند ؟ امروز دیگر بدنه‌ی هوشمند، آزموده و انقلابی جامعه شعار «وافَقرا» و «وا فُقرا» را از کسانی که خود در زندگی به رفاه تمام می‌گذرانند باور نمی‌کنند. مردم سخن حق را از حنجره‌ی حقدار می‌شنوند.

گفت و خوش گفت: «برو خرقه بسوزان حافظ»/ یا رب این «قلب شناسی» ز که آموخته بود؟

جناب خوئینی باید این نامه را پیش‌تر خطاب به ریاست جمهوری و هیات دولت می‌نوشت

حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، استاد خارج فقه، رئیس سابق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه و معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی: بسم الله الرحمن الرحیم. نامه‌ای جناب سید محمد موسوی خوئینی در روزهای اخیر خطاب به مقام معظم رهبری ناظر به آسیب مشروعیت و مقبولیت نظام نوشتند. بنده ناظر به این نگاشته چند نکته را عرض می‌کنم:

۱- نگارنده نامه ان‌شاءالله با قصد خیر و صلاح به نوشتن این نامه پرداختند.

۲- ای کاش نگارنده نامه به علل و عوامل این حوادث ناگوار می‌پرداخت و اینکه چرا کشور به لحاظ معیشتی به اینجا رسید و مردم را با مشکلات اقتصادی مواجه کرد آیا صرف بیان معلول بدون بررسی علت‌‌‌های اساسی دردی را دوا می‌کند؟

۳- جناب خوئینی باید این نامه را پیش‌تر خطاب به ریاست محترم جمهوری و هیات دولت می‌نوشت تا نه‌تنها تمام هم و غم خود را به سیاست خارجی و همه تلاش‌های سیاست خارجی را به برجام منحصر نسازند بلکه در کنار برجام با کشورهای دیگر غیر اروپایی و آمریکا ارتباط برقرار کنند و از همه مهم‌تر به نیروهای داخلی اعتماد نمایند و مردم‌سالاری اقتصادی و اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشند که مطابق نظر کارشناسان این وضعیت اسفبار اقتصادی حاصل نیاید.

لزوم نقد عالمانه نواخباری‌گری در حوزه علمیه/ عبدالحسین خسروپناه

۴- جناب خوئینی بیش از هر شخص دیگری می‌داند که انحصارگرایی اقتصادی و قدرت‌های مافیای وارداتچی‌‌‌ها بیشترین آسیب را به اقتصاد کشور زدند؛ حال خودشان بفرمایند که این قدرت‌های مافیای اقتصادی چه کسانی هستند و از چه احزابی هستند و رفقا و همراهان چه افرادی هستند؟‌ ای کاش جناب خوئینی در کنار این نامه به رهبری چند نامه به رفیقان و هم سیاسیون و هم رازان و همراهان خویش می‌نوشت و از آن‌ها می‌خواست مکیدن خون مردم بس است جنایت اقتصادی بس است تهاجم معیشتی بس است؛ سؤال این است ایشان با چه عقلانیت و شرعیتی رهبری را مخاطب نامه خود قرار می‌دهد تا با دلالت التزامی ذهنیت مردم را مخدوش سازد؛ در حالی که منشا مشکلات افراد معلوم الهویه هستند؟

۵- مشکل دیگر ساختارهای معیوب و فسادساز اقتصادی و معیشتی است که مرتبط با مجلس شورای اسلامی است؛ حال سؤال این است چرا تاکنون هیچ پرسش و درخواست و رهنمودی برای اصلاح ساختارهای اقتصادی و معیشتی و قوانین بانک و گمرک و واردات و صادرات و غیره به مجلس ندادند؟

امیدوارم جناب خوئینی که سال‌هاست قدرت اقتصادی کشور در اختیار احزاب خویش و دوستانش بوده به این پرسش‌‌‌ها پاسخ دهد. والسلام‌علیکم و رحمه الله و برکاته

پنج نکته در باب نامه اخیر جناب موسوی خوئینی‌ها

حجت‎الاسلام والمسلمین رضا اسلامی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: درباره نامه‎ای که یکی از شخصیت‎های سیاسی به رهبری نوشته‌اند، دو گونه می‌توان سخن گفت، یک‌بار به لحاظ موقعیت و سوابق نویسنده نامه که قرینه‌ای بر تحلیل و بررسی محتوای نامه است و بنده از این گونه تحلیل و بررسی خودداری می‌کنم؛ چون دیگران بدان پرداخته‌‌اند و به قدر کافی بازتاب داشته است و بار دیگر به لحاظ خود متن نامه با قطع نظر از نویسنده‌اش اصلاً فرض می‌کنم یک کارشناس و تحلیل‎گر سیاسی در یک رسانه خارجی چنین چیزی گفته باشد یا یک فرد دیگری در داخل کشور؛ یعنی به خود مطلب بپردازیم و ببینیم واقعاً می‌توان مشکلات کشور را متوجه یک فرد کرد که در رأس نظام است و بقیه را تبرئه ساخت.

نکته اول: در متن نامه این است که وضعیت کشور خوب نیست، بلکه نگران‌کننده است و تعابیر دیگری که نمی‌خواهم بگویم؛ این ارزیابی معلوم نیست با ملاحظه چه اموری است؟ چون خوب و بد اوضاع کشور، امری نسبی است، مثلاً نسبت به اوایل جنگ، الآن در موقعیت بسیار برتری هستیم، پس وضعیت دفاعی کشور خیلی خوب است، نسبت به مقابله با کرونا بسیار خوب عمل کردیم، وضعیت کشور نسبت به ۹ کشور در صدر جدول که کشورهای قوی و ثروتمند هستند؛ چون آمریکا و انگلیس در آن‌ها هستند، خیلی بهتر است.

به لحاظ مبارزه با مفاسد اقتصادی نسبت به سال‌های گذشته در موضع بهتری هستیم و اصلاً الآن این سؤال در ذهن مردم کشورهای دیگر دارد شکل می‌گیرد که در ایران چه خبر است؛ آیا واقعاً ما در کشورهای خودمان هیچ از این گونه امور نداریم، اگر اصلاً وجود ندارد که قابل باور نیست و اگر وجود دارد، پس چرا هیچ وقت کشف نمی‌شود و به لحاظ مبارزه با مواد مخدر که سازمان‌‌‌های بین‌المللی می‌گویند: ایران در ردیف اول است و به لحاظ فناوری رشد علمی که باز گویند از حد پیشرفت گذشته و به مرحله جهش وارد شده است.

از جنبه جمهوریت نظام و مردم‌سالاری و آزادی‎های سیاسی و فضای باز رقابت‎ها و انتخابات مکرر و آزاد و حضور مردم در صحنه که نمونه‌اش راهپیمایی‌‌‌ها و اوج آن تشییع سردار سرافراز قاسم سلیمانی بود، باز در صدر کشورهای دنیا، بلکه الگوی مردم آزادی‌خواه هستیم و به قول شاعر «و الفَضلُ ما شَهِدَت به الاعداءُ».

حالا آقایی که می‌گوید وضع خراب است، لابد نظرش به دلار بیست هزار تومانی و تورم ایجاد شده در سال‌های اخیر، کاهش قدرت خرید مردم، مشکل اجاره بها و خلاصه اموری است که نه به تحریم آمریکا، بلکه به سوء مدیریت باز می‎گردد و نه راهبردهای نظام و اسناد بالادستی و قوانین موجود؛ بلکه به فرار از قانون و خودسری برخی مسئولان و دولتمردان باز می‌گردد.

نکته دوم: کسی که کلی حرف می‌زند، اصلاً حرفش ارزش بررسی و پاسخ ندارد، بیش از چهل سال از عمر انقلاب گذشته و این همه مراکز علمی اعم از حوزه و دانشگاهی داریم و این همه استاد و کارشناس علوم سیاسی و نخبگان و رجال علمی داریم که ریزترین مسائل کشور را بررسی می‌کنند و الآن دانش انبوهی درباره مسائل و مشکلات حکومت اسلامی فراهم شده است.

یک‌باره نمی‌شود به قهقرا بازگردیم و با مدل توده‌ای‌های سال ۶۰ سخن بگوییم و خیال کنیم اگر فرمان را سمت مذاکره با آمریکا بچرخانیم، همه چیز درست می‌شود، البته آن زمان می‌گفتند به سمت بلوک شرق برویم و حالا می‌گویند به سمت بلوک غرب.

اگر کسی حرفی دارد باید مستند و علمی سخن بگوید، مناظره کند؛ الآن هم که مجال حرف با فناوری اطلاعات و ارتباطات بسیار گسترده است؛ پس اگر کسی استدلالی ندارد، لابد منطقی پشت حرفش نیست، حالا قصدش چیست؟ خودش می‎داند و ما بدان نمی‌پردازیم.

از «الگوی فقهی شادی جامعه» تا «مظاهر فردی شادی در اشخاص» رضا اسلامی

نکته سوم آن که در رأس نظام شخص نیست، بلکه شخصیت فقیه عادل است که به دو صفت فقاهت و عدالت شناخته می‌شود، لذا خودش تحت نظارت مجلس خبرگان است، پس عنصر ثابت در نظام اسلامی قانون است و عنصر متغیر رجال سیاسی و مسئولان و در این جهت رهبری با ریاست جمهوری فرقی ندارد و فرق آن‌ها در فرآیند رسیدن به‌جایگاه سیاسی و منصب اجرایی‌شان است.

در واقع کسی که حمله را متوجه بالاترین منصب در حکومت اسلامی یعنی فقیه عادل حاکم می‌کند، در واقع به نفس قانون‌گرایی و به نمایندگان مجلس خبرگان اشکال دارد، بلکه به توده‌‌‌های مردمی اشکال دارد که چرا پشت رهبری هستند، این آقا و امثال او باید بروند فکری به حال حاشیه‌نشینی خودشان بکنند.

نکته چهارم: حالا ما به‌جای ایشان بررسی می‌کنیم، ببینیم اشکال کجاست؛ چه باید انجام می‌شد که نشده است؟ مثلاً در ترسیم راهبردهای کلان کشور بوده یا در تأکید به قانون‌گرایی یا تأکید بر اقتصاد مقاومتی یا حمایت از نخبگان جوان و تأکید بر رشد علمی کشور یا در رساندن کشور به نقطه‌ای که قدرت منطقه‌ای بلکه جهانی هستیم و قدرت بازدارندگی داریم یا در تأکید بر مبارزه با قاچاق کالا و مبارزه با مفسدان یا در هدایت کشور به‌سوی تولید بلکه جهش تولید یا در معرفی خطرهای پیش رو و عدم امکان اعتماد به آمریکا و اروپایی‌‌‌ها یا در مبارزه با افراطی گرائی و تبیین و ترویج و تحکیم اسلام عدالت محور و منطقی و اسلام به دور از خشونت.

نکته پنجم این است که پس اشکال از کجاست؟ به نظرم باید گفت فشار دشمن سنگین است، چون خودش در حال فروپاشی است و در این شرائط کسی چگونه می‌شود که متوجه نشود موقعیت ما و موفقیت نسبی ما چیست؟

در روایت داریم عاقل کسی نیست که خیر را از شر بفهمد چون حیوانات نیز می‌فهمند، بلکه از دو خیر باید برتر آن‌ها و از دو شر باید برتر آن‌ها را بشناسد، خلاصه بیاییم انصاف دهیم که گناه خود را به گردن دیگران نیندازیم، بلکه از سهم خودمان در اصلاح و افساد امور غافل نشویم.

آقای خوئینی‌‌‌ها حتماً به این حقایق معترفند!

حجت‌الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و مسئول انجمن مطالعات سیاسی حوزه: نقد و نگارش نامه انتقادی به داعیه اصلاح و خیرخواهی خطاب به رهبر معظم انقلاب نه تنها مذموم نیست بلکه به کرات از ناحیه ‌‌‌‌ایشان، مورد استقبال قرار گرفته است. از این جهت احساس وظیفه جناب ‌‌‌آیت‌الله موسوی خوئینی‌‌‌ها در این شرایط حساس انقلاب اسلامی در نگارش نامه شخصی و نه حزبی، قابل تقدیر است.

دیرزمانی است که یاران و دلسوزان انقلاب چشم انتظار حضور فعال جنابشان در کمک به پیشبرد امور کشور هستند. همگان علاقه‌مند بودند که بعد از ارتحال امام راحل تجربه جنابشان در نایب اولی ریاست مجلس شورای اسلامی، امیرالحاجی و دادستانی کل کشور را در استمرار نظام اسلامی نظاره‌گر باشند. با همه حرف و حدیث‌‌‌ها درباره اشغال لانه جاسوسی شیطان بزرگ، نقش ‌‌‌‌ایشان در «انقلاب دوم» هنوز در خاطره‌‌‌هاست.

حتماً تصدیق می‌فرمایند که از ناحیه رهبری انقلاب کمتر کسی به‌اندازه ایشان مورد عنایت قرار گرفته‌اند. حکم انتصاب مشاورت سیاسی رهبر انقلاب که مهم‌ترین و نزدیک‌ترین جایگاه فعال در کنار سکان‌دار انقلاب اسلامی است، برای اولین بار به نام ‌‌‌‌ایشان رقم خورد. عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام همزمان با عضویت در مجلس خبرگان رهبری و مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص نظام، بخشی از مسئولیت‌های ایشان در این دوره بوده است.

اما از آن زمان تاکنون دوستداران انقلاب از جناب خوئینی‌‌‌ها چه دیده‌اند. کناره‌گیری و قهر با انقلاب، راه‌اندازی روزنامه سلام که نقش اپوزیسیون انقلاب را بازی کرد و عاقبت با آن همه تجربه قضایی به افشای اسناد و اطلاعات سرّی اقدام نمود و سبب توقیف و تعطیلی روزنامه و آشوب‌‌‌های کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ۱۳۷۸سال شد.

انتظار دوستان انقلاب اسلامی آن بود که جناب آیت‌الله خوئینی‌‌‌ها با آن سابقه مبارزاتی و انقلابی قبل و بعد از انقلاب، در واپسین‌‌‌‌ایام بعد از ارتحال امام راحل به دفاع از اندیشه‌های ایشان برخیزند و در مقابل اتهاماتی همانند گرایش‌‌‌های سوسیالیستی در برداشت از قرآن و پدرخواندگی گروه فرقان از خود رفع اتهام کند.

اما ناباورانه در سطح گسترده‌‌‌‌ای از‌‌‌‌ایشان نقل شد و هرگز هم انکار نشد که «من در زمان امام(ره) هم ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتم ولی از آنجائی که امام جاذبه فوق‌العاده‌ای داشت رویمان نمی‌شد که اظهار نظر کنیم» و بعد هم شایع شد که ایشان در حال نگارش کتابی به نام ولایت‌فقیه است که به‌مثابه مرامنامه اصلاحات تلقی شود.

در تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۱۳۷۶، جناب آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها در مسجد اعظم قم، به نفع آقای خاتمی سخنرانی داشت، بنده در آن جلسه حضور داشتم و نظر ایشان را در مورد «ولایت مطلقه» در آن جلسه شنیدم، تفسیرشان، این بود که اطلاق ولایت وصف کلیت دولت اسلامی است و نه ویژگی ولی‌فقیه، با تشبیهی که به همه دولت‌‌‌ها و مخصوصاً به رئیس‌جمهوری آمریکا داشتند، به این مضمون فرمودند: «در امریکا وقتی معضل و مشکلی که در قانون اساسی پیش بینی نشده، به وجود می‌آید، رئیس‌جمهور از طریق اختیارات خودش و از راه حق وتوی داخلی اعمال قدرت می‌کند، در کشور ما هم همین کار می‌شود اسمش را گذاشته‌‌‌‌ایم ولایت مطلقه و با این تفسیر قابل قبول است.»

اما ایشان نفرمود که احکام حکومتی‌‌‌‌ای از این دست را امام راحل رضوان‌الله تعالی علیه، شعبه‌‌‌‌ای از ولایت رسول‌الله و از احکام اولیه اسلام و نه احکام ثانویه ضروریه می‌دانست. آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها، فراموش کرده بود که ایشان و انقلابی‌‌‌های رادیکال همفکرش در بهمن‌ماه ۱۳۶۶ بر سر همین تفسیر چه هجمه‌‌‌‌ای علیه‌‌‌‌ آیت‌الله خامنه‌‌‌‌ای که آن روز در مقام خطیب جمعه تهران بود، داشتند. در طول دو دهه گذشته جناب موسوی خوئینی‌‌‌ها به‌عنوان مرد پشت صحنه اصلاحات معرفی شد و به‌رغم دیدگاه‌‌‌های شخصی ناسازگار با تحزب و فعالیت تشکیلاتی به اصرار هم‌قطاران مجمع روحانیون مبارز بعد از انشعاب در مجمع و کناره‌گیری آقای مهدی کروبی، به‌عنوان دبیرکل مجمع معرفی شد.

اما نامه اخیر ایشان که ناظر به نامه رؤسای کمیسیون‌‌‌های دوازده‌گانه مجلس به ریاست‌جمهوری بود و در هر دو نامه به‌صورت جناحی و تعصبی با نوعی فرار روبه‌جلو، مشکلات را متوجه یک بخش از نظام کرده‌اند، در یکی همه مشکلات را به گردن ریاست‌جمهوری و در دیگری همه آن‌ها را متوجه رهبری نظام کرده است. ضمن آنکه هر دو نگاه از منظر عقل، عدل و انصاف مخدوش است، در اینجا به محتوای نامه جناب خوئینی‌‌‌ها اشاره می‌کنم.

نامه ایشان پنج محور اساسی دارد که ماحصل همه آن‌ها ‌‌‌‌این است که «مقصر همه مشکلات کشور که سبب نارضایتی عمومی شده است، مستقیم یا غیر مستقیم متوجه مقام عالی رهبری است»

جهت استحضار ایشان عرض می‌کنم که در قانون اساسی، ساختار دولت جمهوری اسلامی، دارای هیئتی ترکیبی است که تحت زعامت ولایت امر تشکیل شده است. اجزای این ساختار و قوای مختلف دارای مسئولیت‌‌‌هایی هستند که حسب قانون همه پاسخگوی تخصصی حوزه وظایف خود می‌باشند. طبق اصل یکصدو دهم، رهبری انقلاب علاوه بر برخی عزل و نصب‌‌‌های مناصب اساسی، مسئولیت «سیاست‌های کلیِ نظام و نظارت بر اجرای آن را بر عهده دارد»‌‌‌‌این ساختار، ناشی از نظریه ولایت‌فقیه امام راحل عظیم‌الشأن است که بعد از حقوقی سازی و تبدیل به قانون اساسی به رأی عمومی گذاشته شده و بیش از ۹۸درصد مردم آن را پذیرفته‌اند. برگزاری حدود ۴۰ انتخابات برای گزینش مسئولان کشور نشان دهنده آن است که مردم پذیرفته‌اند که بخش‌‌‌های مختلف اجرایی، قضایی و تقنینی مسئولان خاص خود را دارند.

به همین دلیل است که مردم هرگز از قوه مجریه انتظار رسیدگی به پرونده‌‌‌های قضایی را ندارند، همان طوری که از دستگاه قضایی انتظار قانون‌گذاری در عرصه سیاست و اقتصاد را ندارند و از دخالت نمایندگان مجلس فراتر از عرصه قانون‌گذاری و نظارت، ناراحتند.

نگاه رهبر انقلاب نسبت به دولت مدرن/ دولت مدرن با وحی در تعارض اساسی است

با چنین منطق قانونی و ساختاری از مقام رهبری هم دخالت در وظایف مصرح هر کدام از قوای سه‌گانه خواسته نشده است، همان طوری که آیت‌الله خامنه‌‌‌‌ای در جمع مردم کرمانشاه در مهرماه ۱۳۹۰ فرمودند: «مسئولان قوه مجریه، نمایندگان مجلس، مسئولان قوه قضاییه، با اختیارات کامل و قانونی، وظایف خود را انجام می‌دهند و ممکن است تصمیماتی بگیرند که رهبری با آن مخالف باشد؛ اما رهبری نه حق دارد نه می‌تواند و نه قادر است که در این مسائل دخالت کند مگر در جایی که اتخاذ سیاستی، به کج شدن راه انقلاب منجر می‌شود که طبعاً در این هنگام به مسئولیت‌های خود عمل خواهد کرد» بنابراین پیش فرض جناب آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها که «ولایت مطلقه» را به معنای مطلق‌العنان تصور کرده‌اند که باید پاسخگوی همه مشکلات جزئی و کلی کشور باشد، مخدوش است؛ و پاسخ صریح مقام معظم رهبری گویای این تلقی ناصواب است. «بعضی‌ها خیال می‌کنند که این ولایت مطلقه فقیه که در قانون اساسی آمده، معنایش این است که رهبری مطلق‌العنان است و هر کار که دلش بخواهد، می‌تواند بکند. معنای ولایت مطلقه‌‌‌‌ این نیست. رهبری بایستی موبه‌مو قوانین را اجرا کند و به آن‌ها احترام بگذارد». (سخنرانی در جمع استادان و دانشجویان قزوین، ۲۶/۹/۱۳۸۲)

بنابراین جناب خوئینی‌‌‌ها که سال‌‌‌ها در همه دستگاه‌‌‌های نظام حضور داشته است و به شهادت مصاحبه خودشان می‌توان حتی بدون اجازه و اطلاع امام از دیوار سفارت کشوری بالا رفت و آن را اشغال کرد و بعداً رهبری مطلع شود، می‌توان در خبرگان رهبری بعد از ارتحال امام راحل به رهبری ‌‌‌‌آیت‌الله خامنه‌‌‌‌ای رأی نداد و می‌شود هشت سال دولت اصلاحات مورد نظر حضرتعالی مسئولیت کشور را بر عهده داشته باشد و سیاست‌‌‌های مورد نظرشان را اجراء کنند و نه تنها ولی‌فقیه مخالفت نکنند بلکه پشتیبان دولت برخاسته از رأی ملت باشند.

بنابراین با اطلاع از ساختار جمهوری اسلامی و با حضور مستقیم و غیر مستقیم در قدرت، انصاف اقتضای آن دارد که هر کس و هر بخش، مسئولیت و سهم خود را در قوت و ضعف نظام پذیرا شود و همه دلسوزان انقلاب اسلامی به‌جای مچ‌گیری و تعصبات کور جناحی و انتقام‌گیری‌های جاهلانه و نامه‌نگاری‌های سرگشاده، به فکر اتحاد و همدلی و هم‌افزایی برای عبور از پیچ تاریخی ورود به دهه پنجم انقلاب و رفع تنگناها و گرفتاری‌‌‌های مردم باشند.

بحمدالله با همه مشکلاتی که ناشی از عوامل متعدد داخلی و خارجی و به‌خصوص دشمنی شیطان بزرگ است و مردم ما در شرایط آزمون سخت دوره جنگ بدر هستند که قرآن با ذکر پنج مشکل ناامنی، گرسنگی، مشکلات اقتصادی، تلفات و خسارات انسانی و مشکلات کشاورزی و باغداری فرمود: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ(بقره۱۵۵) اما با دعوتی که برای تولید و افزایش قدرت و مقاومت کرد و روی دو عنصر اساسی شکیبایی(مقاومت) و معنویت تأکید فرمود: «یَا‌‌‌‌ایهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَهِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ، بقره۱۵۳» امروز به‌رغم وحشت بیش از دویست کشور از امریکا در تبعیت ازتحریم‌‌‌ها علیه ایران، «برند مقاومت» در مقابل استکبار به نام جمهوری اسلامی ثبت شده است.

 آقای خوئینی‌‌‌ها حتماً به این حقیقت معترفند که زمانی که پهباد گلوبال ‌‌‌هاوک آمریکا را ساقط کردیم،

هنگامی که غرش موشک‌‌‌های قائم و ذوالفقار پادگان عین الاسد را به لرزه درآورد،

هنگامی که سوریه و عراق را ازچنگال گرگان رهانیدیم،

 هنگامی که سردار سلیمانی پایان پدیده داعش را از تاریخ اعلام کرد،

هنگامی که افتخار غرورآمیز جمهوری اسلامی در توقیف کشتی‌‌‌های امریکا و انگلیس و حرکت هل من مبارز کشتی‌‌‌های تجاری و نفتی جمهوری اسلامی اقیانوس اطلس را درنوردید و در حیات خلوت امریکا در آمریکای لاتین حضور یافتند،

هنگامی که همه ابرقدرت‌‌‌ها جمع می‌شوند تا مانع قدرت بلامانع جمهوری اسلامی شوند.

هنگامی که برای اولین بار ریاست‌جمهور امریکا از تأثیر جمهوری اسلامی در تظاهرات و تجزیه طلبی مردم آمریکا و در انتخابات آن کشور، احساس نگرانی می‌کند،

هنگامی که تحلیل گران بین‌المللی، حضور میلیونی مردم ایران را در تشییع جنازه سردار مقاومت شگفت‌آور توصیف کردند،

همه این‌ها در زمانی اتفاق افتاده است که جمهوری اسلامی در تحت سخت‌ترین تحریم‌‌‌های تاریخ جهان قرار داشته است. پس بیائیم، با توکل به خدای بزرگ و با همدلی و هم افزائی و باور و امید به نصرت الهی به‌جای کینه‌ورزی و تعصبات جناحی و تخریب قدرت ولایی نظام اسلامی و تضعیف توان یکدیگر، دست به هم بدهیم و میراث گران‌قدر امام راحل را به حراج نگذاریم و با تقویت این نظام الهی، زمینه‌ساز ظهور منجی آل محمد(عج) باشیم.

ریشه مشکلات کشور به‌کارگیری کارشناسی توسعه غربی است

حجت‌الاسلام والمسلمین علی کشوری، دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. جناب حجت‌الاسلام آقای سید محمد موسوی خوئینی‌‌‌ها. سلام‌علیکم

نامه جنابعالی (مورخ ۷ تیر ۱۳۹۹) به آیت‌الله خامنه‌ای سلمه الله را مطالعه کردم؛ درباره آسیب‌شناسی شما از علت پیدایش مشکلات فعلی کشور و نگرانی‌‌‌های مردم جمهوری اسلامی ایران نکاتی را مطرح می‌کنم:

نکته اول اینکه: از ابتدای انقلاب با عظمت اسلامی تاکنون، کارشناسان این کشور دو دیدگاه کلی درباره اداره کشور داشته‌اند. دسته‌ای همواره بر استفاده حداکثری؛ بلکه تقلیدی از نظریات پوزیتویستی توسعه غربی تأکید داشته‌‌اند و برنامه آن‌ها برای اداره کشور؛ همان سندها و شاخصه‌‌‌های غربی مانند سند توسعه هزاره و سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ بوده است. این جریان با استفاده از ساختارهای حکومتی تصمیم‌ساز – مانند کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، سازمان برنامه و بودجه، مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام و مرکز پژوهش‌‌‌های مجلس- برنامه‌‌‌هائی مانند اجرای نظریه سیاست خارجی توسعه‌گرا (برجام)، اجرای کُدِکس آلیمنتاریوس (Codex Alimentarius) توسط سازمان غذا و دارو و ایجاد فاجعه تراریخته و گسترش غذای ناسالم در سفره مردم و اجرای سیاست‌‌‌های کنترل جمعیت از زمان تصویب برنامه دوم توسعه (۲۰ آذر ۱۳۷۳) را در این کشور اجرائی کرده‌اند. اما در مقابل دسته دوم کارشناسان کشور بر طراحی و اجرای الگوهای بومی، اسلامی تصریح کرده‌‌اند و با استفاده از اختیارات خود در نهادهای تصمیم‌ساز کشور، برنامه‌‌‌های موفقی مانند اداره مردمی جنگ و امنیت کشور بر اساس نظریه بسیج، ایجاد نهضت خدمت رسانی به مردم از جهاد سازندگی تا اردوهای جهادی و اجرای ایده مترقی امامِ روستا، طراحی و اجرای اولیه ایده تمدنی مدرسه‌‌‌های مسجد محور و راه‌اندازی اولیه نظام پیشگیری اسلام از بیماری را پیشنهاد و عملیاتی کرده‌اند.

نکته دوم آنکه: بسیاری از مشکلات فعلی کشور -اگر نگوئیم همه مشکلات- به اجرای همین برنامه‌‌‌های غربی بازگشت دارد. کارشناسی پوزیتویستی توسعه غربی به دلیل ضعف شناختی مفرط از نیازهای انسان و معادلات حرکت او در مرحله زندگی دنیوی و ابهام مطلق این کارشناسی از سیر تکامل در مراحل دیگر حیات -مانند عالم ذر، عالم برزخ و منازل متعددش- همواره برنامه‌‌‌های ناقصِ ناظر به یک بعد از فطرت ارائه می‌دهد و سایر ابعاد فطرت را در مقام برنامه‌ریزی فراموش می‌کند. البته تجربه اجرای سیاست‌‌‌های توسعه غربی در چله اول انقلاب؛ خصوصاً تجربه گرانسنگ اجرای حداکثری این نظریات در دولت توسعه‌گرای تدبیر و امید، بحث‌‌‌های نظری در نقد توسعه غربی را آبرومند نموده و همه امید مردم نسبت به کارآمدی این نوع از برنامه‌‌‌ها را به یاس بدل کرده است. همچنین همزمانی چالش‌‌‌های ناشی از توسعه در کشور ایران و چالش‌‌‌های کشورهای توسعه یافته آمریکائی و اروپائی؛ زبان مدافعان نظری توسعه غربی مانند محمود سریع القلم و صادق زیبا کلام را نیز الکن نموده است.

ضمانت اجرایی نقشه فقهی الگوی پیشرفت اسلامی

نکته سوم اینکه: نقش تسامح و بی‌دقتی جریان کارشناسی انقلاب اسلامی در همراهی و تایید برخی برنامه‌‌‌های ناکارآمد توسعه غربی و یا کلی گوئی و سخنرانی کردن محض به‌جای انتخاب رویکرد نمونه‌سازی بر اساس معارف اسلامی را در ایجاد نگرانی‌‌‌های معیشتی، فرهنگی مردم انکار نمی‌کنم. برخی در چهل سال اول انقلاب فقط گفتند: اسلام می‌تواند جامعه را اداره کند؛ ولی حتی تبویب رساله‌‌‌های خود ناظر به نیازهای زمانه را تغییر ندادند. این جریان در برخی موارد با امضائی پررنگ بر اجرای سیاست‌‌‌های توسعه غربی در این کشور صحه گذاشتند و تجربه‌‌‌هائی گرانسنگ و آزار دهنده مانند اعتماد حوزه‌‌‌های علمیه به مکاتب ناکارآمد توسعه غربی در قالب اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا (مصوب ۸ و ۱۰ شهریور ۱۳۶۲) را ایجاد نمودند. بانک مرکزی و بانک‌‌‌های تابعه -در سایه این امضای شورای نگهبان- با اجرای سیاست‌‌‌هائی مانند دستکاری در معادله نشر اسکناس، تغییر نرخ بهره بانکی، قیمت‌گذاری برای ارز واسط و خلق پول اعتباری زمینه گسترش استضعاف، فقر و فاصله طبقاتی و کاهش ارزش پول کشور را فراهم می‌آورند.

نکته چهارم آنکه: به‌عنوان یک کارشناس شهادت می‌دهم؛ که مدیریت عالی نظام در سال‌های گذشته بیشترین تدبیرهای اجرائی و عملیاتی را در راستای نجات دستگاه کارشناسی کشور از این معادلات معیوب پی گیری کرده است. در بخش بحث‌‌‌های نظری، برای تصحیح نوع حرکت در حوزه برنامه‌ریزی کشور، نظریه مهم مراحل پنج‌گانه انقلاب اسلامی – که شامل طرح ایده دولت اسلامی در برابر دولت مدرن است- توسط ایشان مطرح شده است. همچنین در لایه‌ای عمیق‌تر ضمن تأکید بر مسمومیت ذاتی و تقابل رشته‌‌‌های علوم انسانی با حرکت اسلامی، زمینه بحث‌‌‌های فقهی تحول یافته و تولید علوم انسانی مبتنی بر قرآن و روایات در حوزه‌‌‌های علمیه پایه‌گذاری شده است. در بخش نمونه‌سازی‌‌‌های تمدنی، تشکل‌‌‌های خودجوش مردمی را در مقابل دولت مدرن به وجود آوردند. رویکرد مقابله واقعی با فساد و اطراف مسئولین را عملیاتی کردند. با گسترش هژمونی و مدیریت آمریکا در منطقه -بر اساس قاعده فقهی نفی سبیل- مقابله کرده و آمریکا را در مرحله اخراج از منطقه قرار داده‌اند. با ایجاد پایگاه دائمی در دریای مدیترانه و اقیانوس هند و تعریف خطوط کشتی‌رانی جدید -بر اساس قاعده فقهی دفاع از مظلوم- زمینه تبادلات تجاری ایران با کشورهای مستضعف را فراهم آورده‌اند. با اصلاح پیشنهادهای سیاستی مجمع تشخیص مصلحت نظام بر اساس قاعده بیان مبتنی بر ظرفیت، زمینه‌ساز تحول نهایی در حوزه سیاست‌گذاری کشور شده‌‌اند و شاید در مهم‌ترین مصداق، حکومت و حکمت یک فقیه را در سه حوزه علم، حلم و ساده زیستی پیش روی جهانیان قرار داده‌اند.

نکته پنجم اینکه: در شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی و مدرسه هدایت رویکرد بدیع و کارآمد حکمرانی انقلاب اسلامی را تئوریزه نموده‌‌‌ایم و با تبیین و پردازش نهائی نظریاتی مانند ۱- “نظریه پیشگیری ساختاری از بیماری” به محوریت مفهوم اصطیادی “مزج اختیاری”، ۲- “نظریه الگوی ساخت” به محوریت مفهوم اصطیادی “نظم اختیاری”، ۳- “نظریه بازارهای موقت” به محوریت مفهوم اصطیادی “سود ارتباطی”، ۴- “نظریه مدیریت شهری محله محور” به محوریت مفهوم توقیفی همسایگی”، ۵- “نظریه آموزش و پرورش آینده” به محوریت مفهوم توقیفی “خانواده‌های متکفل آموزش و تربیت”، ۶- “نظریه تَعَرُّف” به محوریت مفهوم توقیفی رزق، ۷- “نظریه امنیتی سِلم؛ به محوریت مفهوم اصطیادی “اختلال در روابط انسانی”، ۸- “نظریه سلطان” به محوریت “طبقه‌بندی علم آینده بر اساس مفهوم تنظیم روابط انسانی”، ۹- “نظریه پیشگیری بنیادین اسلامی از جرم”؛ به محوریت مفهوم توقیفی عبرت، ۱۰- “نظریه هسته‌‌‌های توازن فرهنگی”؛ به محوریت “تعریف جدید از عدم توازن‌‌‌های اجتماعی”، ۱۱- “نظریه نگهبانی از نظام”؛ به محوریت مفهوم اصطیادی نظام مقایسه، ۱۲- “نظریه مدرسه هدایت”؛ به محوریت مفهوم توقیفی هدایت، ۱۳- “نظریه تنظیم و تحلیل خبر”؛ به محوریت مفهوم تفکر و مجموعه‌ای دیگر از نظریات فقهی، به‌وضوح مقایسه‌ای میان حکمرانی غربی و الگوی پیشرفت اسلامی افزوده خواهد شد.

دبیر کل مجمع روحانیون مبارز، اینک که محرومیت و ناکارآمدی ناشی از الگوی توسعه غربی را به مردم ایران چشانده‌اید و مردم کشورهای توسعه یافته هم به نظم غربی توسعه شدیداً اعتراض دارند؛ شما را به حوزه علمیه قم و بازدید از نمایشگاه تخصصی الگوی پیشرفت اسلامی دعوت می‌کنم. به دوستان خود توصیه کنید؛ که به‌جای تحصیل در دانشگاه‌‌‌هائی مانند استنفورد (Stanford University) ماساچوست (Massachusetts Institute of Technology)، کمبریج (University of Cambridge) و… – در دوره‌‌‌های نمایشگاه تخصصی الگوی پیشرفت اسلامی (تاریخ افتتاح: محرم‌الحرام ۱۴۴۱ هجری قمری) تحصیلات تکمیلی را آغاز نمایند.

نامه موسوی خوئینی‌ها عوام‌فریبی بود/ تشویش اذهان عمومی مستلزم پاسخگویی است

حجت‌الاسلام والمسلمین حسن نظری شاهرودی، رئیس مؤسسه دایره‌المعارف فقه و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: هر کسی که به دور از مشکلات اقتصادی بوده و در خانه نشسته است، می‌تواند حرف‌‌‌های بسیاری بگوید، نامه بنویسد و کتاب به رشته تحریر در آورد و آن‌ها را در فضای مجازی مطرح کند، اما نمی‌توان نظرات آن‌ها را کارشناسی شده دانست.

بنده در درجه نخست دلم می‌سوزد برای کسانی که سنی از آن‌ها گذشته است، زیرا این دنیا ابدی نیست و بالاخره همه ما باید روزی از آن برویم و در محضر خداوند پاسخگوی اعمال و رفتار خودمان باشیم؛ این نامه به جهت تشویش اذهان عمومی و آثاری که بر آن بار می‌شود مستلزم پاسخگویی است. از افرادی که همواره سعی می‌کنند به نحوی مشکلات را گوشزد کنند و این‌گونه جلوه دهند که مردم نسبت به‌نظام بی‌اعتماد شده‌‌اند درخواست می‌کنیم که به میدان آمده و راه‌حل‌هایی ارائه دهند که ما در طول انقلاب اسلامی باید چه کارهایی انجام می‌دادیم که این مشکلات به وجود نیاید.

ما در دوران امام خمینی(ره) نیز مشکلات بسیاری داشته‌ایم، از این رو اگر کسی بخواهد واقع‌گرایانه صحبت کند و انصاف را زیر پا نگذارد به میدان آمده و بگوید نسبت به مشکلات باید چگونه برخورد می‌کردیم تا امروز با این حجم از مشکلات مواجه نمی‌شدیم. به‌عنوان مثال در دوران امام خمینی(ره) و در زمانی که خرمشهر در اشغال صدام بود، آیا اگر ما راه مذاکره را در پیش می‌گرفتیم، اقداماتمان نتیجه بخش بود؟ این اقدام انجام نشدنی بود، اما قابلیت ادعا کردن داشت، همانطور که برخی از جریانات سیاسی آن زمان این ادعا را مطرح می‌کردند، اما شواهدی وجود نداشت که بدانیم این ادعا تأثیری به حال ملت و مملکت دارد یا خیر؟

طلبه باید مدرک اجتهاد را با تأیید مراجع دریافت کند نه با رساله/ سطح علمی حوزه علمیه پایین تر از سطح علمی دانشگاه است

کسانی که ادعا می‌کنند با الفبای سیاست آشنا هستند باید پاسخگوی چرایی به وجود آمدن مشکلات بوده و برای رفع آن‌ها راه حل ارائه دهند، این هنر نیست که مدام مشکلات را گوشزد کنیم، زیرا مردم کوچه و بازار نیز مشکلات را به خوبی می‌دانند و آن‌ها را مطرح می‌کنند. کسانی که با الفبای اقتصاد آشنا باشند می‌دانند که مشکلات امروز کشور ناشی از ضعف تدبیر مسئولان اجرایی و تحریم‌‌‌های جنایتکارانه آمریکا است، امروز ما در تحریم‌‌‌های شدید بانکی قرار داریم، از همین جهت قیمت ارز روز به روز بالاتر می‌رود و حتی نمی‌توانیم طلب‌‌‌های خود را از کشورهای دیگر وصول کنیم.

نامه موسوی خوئینی‌‌‌ها سبب خشنودی و شادمانی صهیونیست‌‌‌ها و دشمنان انقلاب اسلامی به‌ویژه ترامپ شد. این نامه چه تأثیری در منافع ملت دارد؟ غرض از این نامه در این شرایط چیست؟ اگر واقعاً خیرخواه هستید می‌توانستید وقت بگیرید و این مسائل را بدون این که کسی متوجه شود مطرح کنید و یا می‌توانستید این مسائل را با متخصصان و کارشناسان اقتصادی در میان بگذارید و به دنبال راه حل برای آن‌ها باشید.

نامه آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها بی انصافانه و عوام فریبانه است، نوشتن این نامه در شرایط کنونی کشور بی انصافانه و عوام فریبانه است؛ اگر کسی مقدار اندکی با کار کارشناسی و فنی آشنایی داشته باشد این مسائل را مطرح نمی‌کند. بر هر انسان دلسوزی واجب است به این نامه جواب منصفانه بدهد، زیرا این نامه به‌گونه‌ای نیست که صحبت‌‌‌های قابل توجیهی داشته باشد.

بیایید واقعیات موجود را بررسی کنیم/ شما را به مناظره دعوت می‌کنم

حجت‌الاسلام والمسلمین علی ذوعلم، استاد حوزه و دانشگاه و رئیس سابق سازمان پژوهش و برنامه آموزشی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای سید محمود موسوی خوئینی. باسلام و تحیت؛

نامه‌ی سرگشاده جناب‌عالی به محضر مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای دامت‌برکاته، حاوی نکات مهمی است که نیاز به موشکافی و تحلیل عمیق‌تری دارد. اینکه مطالبه‌ای از رهبر معظم انقلاب ـ به حق یا ناحق ـ صورت پذیرد، عجیب نیست، اما اینکه چهره‌ای مانند جناب‌عالی که سال‌ها عهده‌دار مسئولیت دادستانی کل کشور بوده‌اید و فرآیندهای قانونی نظام جمهوری اسلامی را از نزدیک می‌شناسید، بدون توجه به اقتضائات این فرآیندها، تلویحاً رهبری معظم انقلاب را تنها پاسخگوی گرفتاری‌های مردم تلقی کنید، موجب شگفتی است.

سخن از آشفتگی‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به میان آورده‌اید، بدون اینکه به ریشه‌ها و عوامل آن بپردازید. از کسانی که اصلاح امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالی‌ترین جایگاه مدیریت کشور انتظار می‌کشند، سخن گفته‌اید، بدون اینکه راهبردها و راهکارهای واقع‌بینانه و شخصی را مطرح سازید. از زبان مردمِ معتقد به انقلاب و راه شهیدان انتظاری را بیان نموده‌اید که از قضا، اعتراض و گلایه‌ی اصلی آنان عدم توجه کافی به رهنمودها و راهبردهای رهبر معظم انقلاب است.

اجمالاً یادآوری نمایم که شیوه‌ی مدیریت رهبر معظم انقلاب، تابع اصولی است برگرفته از ارزش‌ها و مبانی انقلاب و امام (ره)، که با رعایت پیچیدگی تحولات و شرایط جامعه ملی و جهانی دنبال شده است …

حمایت از کالای ایرانی با موعظه میسر نمی‌شود/ لزوم بازنگری در قوانین تولیدی کشور

چه خوب بود با تحلیل مشکلات، مخاطب خود را مسئولان عالی مربوطه قرار می‌دادید و مشفقانه و مسئولانه، راهکارهای اصلاح و بهبود وضع فعلی را ارائه می‌کردید. مواضع رهبر معظم انقلاب البته در بیانیه گام دوم به‌صراحت بیان شده و به اعتقاد بسیاری از نخبگان دلسوز، اگر نبود شیوه‌ی عقلانی و کارشناسیِ رهبری معظم‌له، قطعاً عزت و هویت ملّی و استقلال و مردم‌سالاری کشور ما امروز در مخاطره‌ی جدی قرار داشت.

آنچه بنده را به نگارش این نامه برانگیخت، کلام پایانی جناب‌عالی است که خواستار نقد و بررسی شیوه‌ای شده‌اید که در این چند دهه به کار رفته است، بنده به‌عنوان یک عضو کوچک ملت شریف ایران و پژوهشگر عرصه‌ی کارآمدی نظام ولایی آماده‌ام در نشستی پژوهشی و علمی و در یک فضای گفت‌وگوی منطقی با جناب‌عالی، نامه شما را به بحث و بررسی بگذاریم و اگر راه‌های اصلاحی هم به نظر رسید، آن را تقدیم محضر رهبر بزرگوار انقلاب و ملّت شریف ایران نمائیم.

امیدوارم این پیشنهاد را بپذیرید تا فراتر از تعریض‌ها، کلی‌گویی‌ها و فرافکنی‌ها، حقایق و واقعیات موجود مورد واکاوی قرار گیرد و در راستای پیشرفت و تعالی کنونی گامی برداشته شده باشد.

عاملان وضعیت موجود دست از طلبکاری بردارند/ خلط بین جایگاه رهبری و وظایف مسئولان اجرایی قابل اغماض نیست

حجت‌الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی، مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: اگر هر کس در داخل و خارج کشور نداند مقصر گرانی‌‌‌ها و مشکلات کشور چه کسانی هستند، سیاستمدارانی همچون آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها به خوبی می‌دانند مقصر گرانی‌‌‌ها و مشکلات کیست؟

افرادی همچون موسوی خوئینی‌‌‌ها و همراهان و هم‌فکرانشان حامیان اصلی جریان حاکم بر دولت تدبیر و امید هستند؛ این افراد به‌جای این که خودشان را در حمایت از روی کار آمدن دولتی که ناکارآمد است، ملامت کنند، سعی می‌کنند به دیگران آدرس غلط بدهند. مشکلات کنونی کشور ناشی از کم‌کاری و ضعف مدیریت دولت و دستگاه اجرایی است. همه مشکلات کشور ناشی از ضعف تدبیر دولتی دانسته می‌شود که منبعث از اراده افرادی همچون موسوی خوئینی‌‌‌ها بوده و همین افراد حامی و مبلغ آن بوده‌اند.

موسوی خوئینی‌‌‌ها و همراهان و همفکرانش در ایام انتخابات اظهار می‌کردند که اگر به کاندیدای دولت تدبیر و امید رأی ندهید و دیگری رئیس‌جمهور شود، دلار به ۵ هزار تومان خواهد رسید و جنگ برپا خواهد شد؛ این افراد مردم را تشویق می‌کردند تا به کاندیدای دولت تدبیر و امید رأی دهند تا اتفاقات نامبارک و نامیمون رخ ندهد، اما همه این اتفاقات رخ داد.

جایگاه رهبری سیاست‌گذاری است و مشاهده می‌کنیم که ایشان همواره سیاست‌‌‌هایی همچون اقتصاد مقاومتی، شفافیت، حمایت از اشتغال و سرمایه‌گذاری در کشور و رویکرد یأس و ناامیدی از غرب را به خوبی اعلام کرده‌اند.

نیازمند موضوع‌شناسی و احکام جدید در حوزه پولی هستیم

دولت باید از سیاست‌‌‌های رهبر معظم انقلاب در زمینه یأس و ناامیدی از غرب و تکیه بر توان داخلی تبعیت می‌کرد، دولت باید در چارچوب سیاست‌‌‌های رهبری همچون استفاده از نخبگان و تقویت ارتباط با کشورهای همسایه و منطقه حرکت می‌کرد تا تحریم‌‌‌ها بی‌اثر شود؛ اگر دولت به این سیاست‌‌‌ها توجه می‌کرد امروز دچار شوک ارزی و تورم ۴۰ درصدی نمی‌شدیم و نقدینگی ۶ برابر رشد نمی‌کرد.

خلط بین جایگاه و وظایف رهبری و جایگاه و وظایف مسئولان اجرایی از امثال موسوی خوئینی‌‌‌ها قابل اغماض نیست، هر کجا که کار در قلمرو هدایت مستقیم رهبری بوده، مانند نیروهای مسلح و مسأله امنیت و اقتدار ملی در جایگاه‌‌‌های رفیع قرار گرفته‌ایم، اما هر کجا در قلمرو هدایت‌‌‌های مستقیم رهبری نبوده شاهد ضعف‌‌‌ها و فسادها هستیم.

واقعاً جای تعجب و تأسف جدی است/ از محضر مردم عذرخواهی کنید

حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی: انتشار این نامه‌ حقیقتاً خیلی تعجب‌آور بود و از کسی مثل آقای موسوی خوئینی‌ها چنین اقدامی عجیب بود زیرا اولاً وی یکی از افراد تأثیرگذار در جریان اصلاحات است و نقش جریان اصلاحات در روی کار آمدن دولتی که دو دوره مسئولیت اجرایی کشور را برعهده دارد؛ کاملاً مشخص است.

جریان اصلاحات با تبلیغات گسترده و با حجم وسیعی از تلاش‌های گوناگون و حتی شایعات و دروغ تلاش کردند دولت فعلی را به قدرت برسانند، در چنین شرایطی مطرح کردن چنین مطالبی از سوی آقای خوئینی‌ها بسیار عجیب است زیرا امروز همین دولت جامعه را گرفتار تورم بی‌حساب و کتاب، لجام گسیختگی قیمت‌‌‌ها در حوزه مسکن، خودرو و نیازهای اساسی کشور و مردم کرده است.

امروز می‌بینیم عملکرد دولتی که با تلاش اصلاح‌طلبان روی کار آمد موجب نارضایتی مردم شده و حتی برخی معتقدند دولت جامعه و وظایف خود را به کلی رها کرده است، با این حال بنده تعجب می‌کنم که آن‌هایی که در ایجاد این دولت نقش اساسی داشتند در یک فرافکنی جدی مسائل را به رأس نظام اسلامی و مقام معظم رهبری نسبت می‌‌دهند و خودشان را به‌راحتی تبرئه می‌‌کنند!

هم در دولت اصلاحات که در گذشته به وجود آمد و هم در دولت تدبیر و امید آقای خوئینی‌ها و دوستانش نقش اساسی داشتند و واقعاً در همین دولت‌‌‌ها هم وضعیت زندگی مردم با مشکل روبرو شده، این‌ها هم در حوزه اقتصادی کشور را با مشکل مواجه کردند، هم در حوزه فرهنگی و سیاسی. این‌هایی که باید امروز پاسخگوی این وضعیت باشند در یک فرار روبه‌جلوی عجیب و غریب مسائل و مشکلات را به رأس نظام اسلامی نسبت می‌دهند! این واقعاً جای تعجب و تأسف جدی است.

این‌ها با صدای بلند اعلام می‌کردند که بگذارید با غربی‌ها و آمریکا وارد مذاکره شویم، همه این کارها را هم انجام دادند و کشور را با این وضعیت روبرو کردند الآن هم باید اعتراف کنند که در این مدت دچار یک خطای محاسباتی بزرگ شده‌اند و این خطای آن‌ها هم کشور را با مشکل مواجه کرده، هم زندگی مردم و حوزه فرهنگ اقتصاد و سیاست را.

خوب بود اصلاح‌طلبان و افرادی مانند آقای موسوی خوئینی‌ها که در مشکلات امروز کشور دخیل هستند به اشتباه خودشان اعتراف می‌کردند و از محضر مردم عذرخواهی می‌کردند نه اینکه بخواهند تمام مسائل را در به مقام معظم رهبری نسبت دهند.

مقام معظم رهبری دائماً هشدار و تذکر دادند و نکات حساس را گوشزد کردند ولی متأسفانه از طرف همین آقایان گوش شنوایی نبود و عدم توجه به این هشدارها موجب شد مشکلاتی به وجود آید که امروز می‌بینیم.

نامه آقای خوئینی‌ها مملو از فرافکنی و فرار روبه‌جلو است، نکته عجیب‌تر اینکه می‌بینیم دقیقاً همان کاری که دشمن یعنی آمریکا، اسرائیل و آل سعود انجام می‌دهند را برخی در داخل دنبال می‌کنند. دشمنان وقتی می‌بینند ارباب‌شان دچار مشکل شده و تیرهایشان به سنگ خورده و در مقابل ملت ایران به زانو درآمدند دست به یک سلسله حملات کور می‌زنند مثلاً تهدید می‌کنند، شایعه پراکنی می‌کنند و ستون‌های نظام را هدف قرار می‌دهند.

ابراهیم کلانتری

آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها با این نام دقیقاً در زمین دشمن بازی کرده یعنی همان کاری را کرده که دشمن دنبالش بوده است، وگرنه امروز که نگاه‌‌‌ها همه به سمت شیطان بزرگ است زمان چنین حرف‌هایی نیست و اینکه با این اقدامات دشمن را از زیر سنگینی نگاه‌‌‌ها بیرون بیاوریم و نگاه‌‌‌ها را به سمت درون کشور و به سمت جمهوری اسلامی ببریم.

باید افرادی مانند آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها و افراد تأثیرگذار در جریان اصلاحات الآن باید بیایند از مردم عذرخواهی کنند، مردم یادشان نرفته که این‌ها در جریان مناظرات و انتخابات چه وعده‌‌‌هایی دادند و کدام را عمل کردند.

با توجه به شناختی که از این جریان در ۴۰ سال گذشته دارم، این‌ها همواره عادت داشته‌اند که با همه ابزارها، جنگ تبلیغاتی و موج‌‌‌های روانی کاندیدای مورد نظر خودشان را بر جامعه تحمیل کنند بعد زمانی که مشکلی پیش بیاید و امکان ادامه ندارند تمام ناکامی‌ها و ناکارآمدی‌‌‌های خودشان را به گردن دیگران می‌اندازند، الآن هم چنین اتفاقی رخ داده است و این بسیار خطرناک است.

جریانی که دو دوره است دولتی را با وعده حل مشکلات روی کار آورده باید پاسخگوی اقدامتش باشد و باید بگوید دستاورد این دوره چه بوده است و در حوزه اقتصاد، مسکن، ازدواج، ارزاق عمومی، روابط بین‌الملل، اخلاق، فرهنگ و… چه کرده‌اند، الآن همه نیروهای دغدغه‌مند انقلاب اسلامی باید این‌ها را مطالبه کنند. باید جریانی که این دولت را روی کار آورده در پیشگاه ملت پاسخگو باشد و نیروهای ارزشی باید این مسئله را پیگیری کنند و این به یک مطالبه عمومی تبدیل شود.

نامه آقای خوئینی‌‌‌ها جفا در حق رهبری است/ نقش همفکران و هم‌مسلکان شما در این وضعیت چقدر است؟

حجت‌الاسلام والمسلمین عباس نصیری فرد، رئیس مجمع تبیین و ترویج تمدن نوین اسلامی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. آقای محمد موسوی خوئینی‌ها دبیر کل مجمع روحانیون مبارز تهران در نامه‌ای به مقام معظم رهبری ضمن برشمردن مشکلات اقتصادی و فرهنگی کشور وضعیت موجود را حاصل مدیریت رهبری دانسته‌اند. که در همین زمینه به چند نکته اشاره می‌کنم.

۱- این‌گونه نامه‌‌‌ها گرچه برای نظام هزینه ایجاد می‌کند، اما آن را باید به فال نیک گرفت. چرا که این حرکت‌‌‌ها و اقدامات، خط اصلی انقلاب را روشن‌تر و تقصیر‌‌‌ها و قصورها را شفاف‌تر می‌کند.

۲- آنچه آقای خوئینی‌‌‌ها از وضعیت موجود بیان کرده‌‌اند کاستی‌‌‌هایی است که خود رهبری بارها به آن هشدار داده‌اند، اما نکته ظریف در این مشکلات و کاستی این است که خود آقای خوئینی‌‌‌ها و همفکرانش در دولت‌‌‌های مختلف خصوصاً در دولت فعلی چقدر در ایجاد وضع موجود نقش داشته‌اند؟ با توجه به اینکه حداقل نصف عمر چهل ساله انقلاب در دست دولت‌‌‌های هم فکر و همسوی آقای خوئینی‌‌‌ها بوده است.

۳- وضعیت موجود کشور که ایشان به آن اشاره نموده‌اند، در بعد خارجی حاصل دشمنی‌‌‌ها و کارشکنی‌‌‌های آمریکا و اروپا و برخی کشورهای مرتجع عرب و در بعد داخلی ثمره نگاه مسئولینی است که با شعارهای غرب گرایانه و عملکرد لیبرال منشانه، جمهوری اسلامی از ریل اصلی یعنی تفکر انقلابی و عمل جهادی خارج نموده و غرب را سرزمین آمال و آرزوهای خود و ملت دانسته‌اند! حال سؤال ما این است نقش آقای خوئینی‌‌‌ها و همفکران و هم‌مسلکان او در این وضعیت چقدر می‌باشد؟

شاید آقای خوئینی‌‌‌ها بگویند دولت‌‌‌ها دستشان بسته بود و اختیاری نداشتند! اما آیا واقعاً شما حمایت‌‌‌های بی‌دریغ حضرت آقا از دولت آقای خاتمی را فراموش کرده‌اید؟ یا در دولت فعلی، رهبری در قضیه برجام مگر تا آخرین لحظات از رئیس‌جمهور و دولت و وزیر محترم خارجه پشتیبانی نکردند؟ بفرمایید در کدام دولت اصلاح طلب بود که می‌خواستند طرحی را برای پیشرفت و توسعه کشور انجام دهند و رهبری مانع شدند؟

۴- آقای خوئینی‌‌‌ها و اصلاح طلبان رادیکال اگر با مستمسک قرار دادن وضع موجود می‌خواهند تقصیر تمام کاستی را به گردن رهبری بیاندازند، باید بدانند که مردم، علیرغم انتقادی که به وضع موجود دارند، دفاع از اصل انقلاب و نظام را وظیفه خود می‌دانند و ولایت فقیه را جزء اصول انقلاب می‌دانند.

شهید محمدباقرصدر؛ پدرخوانده قانون اساسی جمهوری اسلامی

نامه آقای خوئینی‌‌‌ها جفا در حق رهبری است، چرا که ایشان خوب می‌دانند، اگر جایگاه ولایت فقیه را در ذهن مردم متزلزل شود و رهبری آسیب ببیند، کسانی بر این مملکت حاکم می‌شوند که به کوچک و بزرگ این مردم رحم نخواهند کرد و این جفای بزرگ به این ملت است.

همان‌گونه که مرحوم آیت‌الله طاهری امام جمعه سابق اصفهان در نامه خود همه امور کشور را سیاه و همه وعده‌های اول انقلاب را برباد رفته توصیف می‌کند و همه چیز را به گردن رهبری می‌اندازد، با این حال، حضرت آقا در نامه خود از توهین‌ها صرف‌نظر می‌کنند و می‌فرمایند: «اینجانب جفای به خودم را فراموش می‌کنم» گرچه تأکید دارند که از امام آموخته‌اند «جفای به ملت و تلاش برای سُست کردن بنیان نظام اسلامی قابل بخشش نیست» و در پایان اشاره دارند که: «اینجانب از کسی شِکوه نمی‌کنم و به مدد الهی اطمینان دارم…»

۵- در بحث اثر بخشی این حرکتِ آقای خوئینی‌‌‌ها باید گفت؛ این نامه صرفاً یک حرکت فرافکنانه و فرار به جلو است که برای فهم از اثر بخشی آن باید ببینیم آیا این نامه در شرایط فعلی کشور، مردم را خوشحال کرد یا ضد انقلاب و آمریکا و رژیم صهیونیستی را، اگر آن‌ها را خوشحال نموده باشد (که اتفاقاً همین‌گونه بوده است) یقیناً آن‌ها خیر و صلاح ملت ایران را نمی‌خواهند. بنابراین آقای خوئینی‌‌‌ها با این نامه مشکلی از مردم را حل نکرد بلکه دشمن مردم را خوشحال کرد.

۶- شاید یکی از اهداف آقای خوئینی‌‌‌ها و اصلاح طلبان موافق ایشان بعد از ۷ سال افتضاح مدیریتی و ایجاد بحران اقتصادی و فرهنگی حالا با فرافکنی به دنبال فریب ذهنی مردم باشند. اما توجه ایشان و همفکرانشان را به این فرمایش مقام معظم رهبری رهنمون می‌کنم:”کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آن‌ها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند و علیه کشور سخن بگویند بلکه باید پاسخگو باشند.”

۷- و آخر اینکه، ‏نامه آقای ‎موسوی خوئینی‌‌‌ها حرف تازه‌ای نبوده و نیست، بلکه برآمده از زیست سیاسی او یعنی فرار به جلویی است که از جریان رادیکالیزم اصلاحات خبر می‌دهد که البته بسیاری از اصلاح طلبان علاقه‌مند به انقلاب این رویه را قبول ندارند. اما این نامه اصلاح‌طلبانِ تند رو را از نظام جدا کرده به‌گونه‌ای که راه گشوده‌ای را هم راهنما نشد، تقدیرگرایی را برگزید و پایانِ اصلاح‌طلبیِ مرسوم را اعلام نمود.

نامه موسوی خوئینی‌ها؛ توطئه‌ای نخ‌نما

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین بنیادی، نایب رئیس مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: یک قاعده اساسی از ابتدای انقلاب ملاک شناخت افراد بوده است و آن این که اگر شخصی چه در درون و یا چه از بیرون انقلاب نسبت به اهداف و مسیر و آرمان‌‌‌های انقلاب، آب به آسیاب دشمن می‌ریخت از مسیر انقلاب خارج شده و از قطار انقلاب پیاده دانسته می‌شد.

هدف اساسی آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها از نوشتن نامه خطاب به رهبر انقلاب فرار روبه‌جلو برای انتخابات آینده ریاست جمهوری تلقی می‌شود. وقتی فضا برای برخی باز می‌شود به‌جای این که پاسخگو باشند نسبت به مسائل و مشکلات کشور ژست مطالبه گری پیدا می‌کنند.

افرادی همچون موسوی خوئینی‌‌‌ها برای رسیدن به اهداف خود اعمالی مرتکب می‌شوند که هم به انقلاب ضربه وارد کرده و هم خوراک برای رسانه‌‌‌های معاند تهیه می‌شود. این افراد گاهی به عواقب رفتار خود توجه ندارند که این موضوع بسیار بد است و گاهی هم به نتیجه عمل خود توجه دارند، اما باز هم کار خود را انجام می‌دهند که به‌نوعی خیانت به انقلاب محسوب می‌شود.

بحران ویروس کرونا و فرصت دستیابی به مدل جامع سبک زندگی/ حسین بنیادی

مخالفت در قالب عناد و دشمنی و خطاب قرار دادن شخص ولی فقیه با لحن معاندانه دشمنی با انقلاب محسوب می‌شود، نامه آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها می‌توانست در قالب نقد باشد و به‌صورت خصوصی به رهبر انقلاب ارسال شود، نه این که پیش از آن که به دست رهبری برسد به‌صورت سرگشاده به رسانه‌‌‌ها داده شود.

افرادی همچون موسوی خوئینی‌‌‌ها همواره تزلزل همراه کارشان بوده و همین تزلزل موجب سقوط‌شان می‌شود؛ این نامه نیز موجب سقوط جریان اصلاح طلبی و جریاناتی که به دنبال طرح برخی از مسائل برای دامن زدن به حواشی هستند، خواهد شد.

نامه موسوی خوئینی‌‌‌ها را توطئه‌ای نخ‌نما شده است. اهداف این نامه هم با هوشیاری مردم و دوستان انقلاب خنثی می‌شود؛ این نامه گویای دغدغه مردم نیست، زیرا دغدغه مردم این است که جریان فکری حاکم بر جامعه و مسئولان اجرایی به‌ظاهر پشت میز نشسته، پاسخگو باشند.

جرئت نمی‌کنند از مذاکره با ‌آمریکا سخن بگویند، در لفافه حرف می‌زنند

حجت‌الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی، عضو سابق مجمع روحانیون مبارز و مدیر بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی: برای من اولین سؤالی که مطرح می‌شود این است که آقای خوئینی‌ها قاعدتاً یک انسانی است که بینش سیاسی دارد و فهم و درک دارد که مقام رهبری یک مقام اجرایی نیست، پس چرا در نامه‌ای خطاب به رهبری، از مشکلات مردم که تورم روزافزون همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده است و زندگی مردم را با دشواری‌های طاقت‌فرسا روبه‌رو کرده شکایت می‌کند؟

اولین چیزی که به ذهنم خطور می‌کند این است که می‌خواهد با زبان بی‌زبانی به رهبری بگوید: چرا نمی‌گذارید با آمریکا کنار بیاییم و تا با ‌آمریکا کنار نیاییم مشکلات حل نمی‌شود. اکنون که این مشکلات به‌وجود آمده به‌خاطر این است که شما نمی‌گذارید ما در مقابل ‌آمریکا تسلیم شویم.

برجامِ اول به‌نفع آمریکا تمام شد و درصددند برجام ۲ و ۳ را هم به ثمر برسانند. بگذاریم آمریکا سیاست‌هایش را در ایران اجرایی کند و خلع سلاح شویم و در مقابل استکبار جهانی تسلیم باشیم! این نخستین حرف آقای خوئینی‌ها است، وگرنه وی می‌فهمد که جایگاه رهبری ربطی به مسائل اجرایی ندارد و تورم و مشکلات معیشتی به امور اجرایی مربوط است و در اختیار افرادی است که در رأس وزارتخانه‌ها و دولت هستند.

امثال آقای خوئینی‌ها چند سال قبل از به قدرت رسیدن دولتِ تسلیم‌طلب، رسماً این موضوع را تبلیغ می‌کردند که مشکلات مملکت بدون مذاکره با‌ آمریکا حل نمی‌شود و بیکاری و بی‌مسکنی و نداشتن امکانات مادی و فقر و بدبختی به این مربوط می‌شود که با‌ آمریکا رابطه نداریم.

مقام معظم رهبری آن زمان برای حل این موضوع اجازه دادند کسانی که فکر می‌کنند با مذاکره مشکلات حل می‌شود، مذاکره کنند.

در خاطرم هست همان زمان فرمودند: من با مذاکره مخالفت نمی‌کنم اما آن را بیهوده می‌دانم و آدم عاقل کار بیهوده نمی‌کند. در آن ایام، سازشکاران و تسلیم‌طلبان وارد صحنه شدند و تأسیسات هسته‌ای را پلمب کردند و نتیجه آن برجام بی‌‌فرجامی شد که جز بی‌آبرویی چیزی برایشان نداشت.

سید حمید روحانی

اکنون امثال خوئینی‌ها جرئت نمی‌کنند از مذاکره با ‌آمریکا سخن بگویند لذا در لفافه حرف می‌زنند. اولین حرف وی در این نامه این است که “با آمریکا مذاکره کنیم تا مشکل تورم و بیکاری حل شود.”، درحالی‌که انسان عاقل دوبار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود، و وابستگی به آمریکا با جانشان عجین شده است.

دومین مسئله که در این نامه مطرح می‌شود، دفاع از دولت شیخ حسن روحانی است. سیاست بی‌کفایتی و بی‌سیاستی و تخریب کشور و فلج شدن اقتصاد کشور در دولت متبوع موسوی خوئینی‌ها بود و حالا قصد دارند دولت را از مشکلات تبرئه کنند، این روشی است که این روزها اکثر دولتمردان در پیش گرفته‌اند.

رئیس‌جمهور در نطقی می‌گوید “ما از گرانی و تورم اعلام بیزاری می‌کنیم!”، این سبک و سیاقی است که در طول این سال‌ها داشته و تلاش می‌کرده خود را تبرئه کند، کما اینکه در ملاقات رهبری با مسئولان وقتی آقای روحانی نطق کرد و از “بایدها” سخن گفت، رهبر انقلاب فرمودند “مخاطب این بایدها خود رئیس‌جمهور است!”، این‌ها با همین شیوه تلاش دارند خود را از پاسخگویی تبرئه کنند.

سومین موضوعی که از این نامه به‌دست می‌آ‌‌ید، انتقام از رهبری است. در طول ۳۰ سال گذشته که آیت‌الله خامنه‌ای با درایت جهان تشیع را رهبری کردند، در مقابل توطئه‌ها و نقشه‌هایی که تسلیم‌طلبان برای درهم شکاندن خط امام(ره) انجام دادند، با هوشیاری و آگاهی و مقاومت این توطئه‌ها را در هم شکستند و به‌همین دلیل بخشی از جریان اصلاحات از ایشان کینه دارند.

فتنه ۸۸ از آن فتنه‌های بی‌نظیری بود که تمام استکبار جهانی پشت آن ایستاد و برخی سفارتخانه‌ها و دستگاه‌های جاسوسی کشورهای معارض در آن نقش داشتند. رهبری با درایت خویش توطئه‌ها را نقش بر آب کردند، لذا می‌خواهند به‌هرنحوی به رهبری ضربه بزنند و این هم نقشه‌ای است که در نامه خوئینی‌‌ها دیده می‌شود.

چهارم، زیر سؤال بردن اصل ولایت فقیه است! آقای خوئینی‌ها جایی گفته بودند که “از ابتدا ولایت فقیه را قبول نداشتم”، و می‌خواهند به‌نحوی به مردم بفهمانند که مسئله اساسی مملکت، مشکل ولایت فقیه است. البته باید توجه داشت جریان اصلاحات و شخص آقای خوئینی‌ها مدتی است مضمحل شدند و در جامعه و پیشگاه ملت ایران جایی ندارند ولی در تلاشند به‌نحوی سری در سرها داشته باشند.

این آقا هم برای اینکه نامش بر سر زبان‌ها بیفتد به رهبری جسارت می‌کند تا سر زبان‌ها بیفتد و باید این را بگویم که از این پس از این‌گونه نامه‌ها و سخنرانی‌ها بیشتر می‌شود چراکه اصلاح‌طلبان در حال اضمحلال هستند و به‌قول معروف “الغریق یتشبّث بکلّ حشیش” (انسان در حال غرق به هر خار و خاشاکی چنگ می‌زند). برای آنکه سر زبان‌ها باشند، بیشتر از این به مقام معظم رهبری توهین می‌کنند.

پنجمین نکته، چراغ سبز نشان دادن به جهان خواران و بیگانگان است که بگویند جریان غرب‌گرای داخل ایران، علی‌‌رغم همه شکست‌ها و ناکامی‌ها همچنان وجود دارد و زنده است و کار می‌کند.

نکته بعدی که باید از خوئینی‌ها پرسید این است که؛ در طول ۷ سال گذشته کجا بودند؟ ملت ایران در طول سال‌های سر کار بودن دولت روحانی، با فقر، بیکاری، سیل و زلزله دست و پنجه نرم می‌کرد و دولت کوچک‌ترین توجهی به مردم نکرد و جان مردم را به لب رساند اما وی یاد این گرانی و تورم و مشکلات نبود؛ حالا بعد ۷سال از خواب بیدار شده‌اند و اشک تمساح می‌ریزند.

این اصلاح‌طلبان که من آن‌ها را تسلیم‌طلب می‌دانم، دنبال این هستند که آمریکا را به این کشور برگردانند و فرش قرمز برایشان بیندازند و این دست و پا زدن‌ها برای حاکم کردن خط سازش است و علی‌رغم همه تو‌طئه‌های خط سازش در ۴۰ سال گذشته، امروز می‌بینیم خط سازش، رسوا و بی‌اعتبارتر از گذشته شده است.

نامه‌نگاری آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها یک نوع حرکت براندازانه است/ فرافکنی می‌کنند تا کسی از آن‌ها پاسخ نخواهد

حجت‌الاسلام والمسلمین عباس رفعتی نائینی، استاد درس خارج فقه رسانه حوزه علمیه: در چهل ساله بعد از انقلاب به جز هشت سال، حکومت و دولت و قوه اجرایی و بعضاً مجلس در اختیار هم پیمانان آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها بوده و اشکالات، کمبودها و مشکلات اقتصادی و فرهنگی مربوط به عملکرد فاسد و ضعیف آن‌ها بوده است.

امثال آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها مجبور هستند برای این که انتقادات به خودشان را کاهش داده و رویگردانی مردم نسبت به حزب و جناحشان را قدری التیام بخشند فرافکنی کرده و مشکلات را به‌سوی دیگری آدرس دهند. آدرس غلط دادن شیوه آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها در چهل سال گذشته بوده است، آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها اگر چیزی غیر از این در نامه خود می‌نوشتند ما تعجب می‌کردیم!

علت نامه‌نگاری آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها فرار روبه‌جلو برای سر باز زدن از پاسخگویی است، این افراد به خاطر ضعف در عملکرد و اشتباهاتشان و حتی فسادهایی که داشته‌‌اند پاسخی برای مردم ندارند، از این رو مجبور هستند فرافکنی کنند تا کسی از آن‌ها پاسخ نخواهد.

قوه قضاییه یک سال دیگر باید تمامی افرادی که به خاطر داشتن پست و مسؤولیت از مصونیت برخوردار هستند پای میز محاکمه بکشاند، نه فقط به خاطر فساد، بلکه به خاطر ضعف در عملکرد، زیرا کسی که در عملکرد و تدبیر دچار ضعف است، نباید قدرت را به دست بگیرد.

از سوژه تا قالب‌های دینی در سریال‌های امروزی

امثال آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها و همراهانش برای این که در قدرت باقی بمانند بار مسؤولیت و مشکلات را گردن نهادهای عالی نظام می‌اندازند تا مقصر را کس دیگری جلوه دهند. نامه‌نگاری آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها یک نوع حرکت براندازانه است؛ این مسأله آغاز فتنه‌ای همچون فتنه ۸۸ قلمداد می‌شود، با این تفاوت که رمز حرکت و فتنه ۸۸ کلید واژه «تقلب» بود و رمز فتنه جدید همین نامه‌نگاری آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها است.

اگر آقای موسوی خوئینی‌‌‌ها در نامه خود از رهبر معظم انقلاب تجلیل می‌کردند ما در عملکرد حضرت آقا شک می‌کردیم، این نامه نشان داد که عملکرد حضرت آقا در چهل ساله گذشته به‌گونه‌ای بوده است که منافقان داخلی و هم پیمانان منافقان خلق و استکبار جهانی چه مقدار از عملکرد ایشان عصبانی هستند.

نامه خوئینی‌ها هیچ ارتباطی به مجمع روحانیون مبارز ندارد

حجت‌الاسلام والمسلمین مجید انصاری، از اعضای مجمع روحانیون مبارز و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: نامه خوئینی‌ها، تصمیم و نظر شخصی او بوده و هیچ ارتباطی به مجمع روحانیون مبارز ندارد. بنده این نامه را در فضای مجازی خواندم و آنچه در این نامه نگاشته شده، نظر شخصی او بوده است.

Real Time Web Analytics