استاد درس خارج حوزه علمیه قم گفت: معتقدم فقیه باید به کشف نظام در فقه پرداخته و فرایند آن را هم باید توضیح دهد. همچنین معتقدم فقیه برای رسیدن به فرایند باید مقاصد را مد نظر قرار دهد.
به گزارش شبکه اجتهاد، هماره تاکید بر برگزاری کرسیهای نظریه پردازی در واقع شاهراهی است به سمت و سوی رسیدن به مرحله تعالی علم و کاملترین مرحله دانش پژوهی که همانا نوآوری علمی و خلاقیتهای فکری است. رهتوشهای که گاه دیگران سالها با آن قلههای علوم را فتح کرده و اینک بر ماست که در حوزههای علوم انسانی نیز این چنین باشیم.امری که در کشور ما مغفول نمانده و باعث شده تا کتب و آثار علمی فراوانی در علوم مختلف بر منصه ظهور بنشیند.
در نشستی که بر این اساس مورخ بیست و دوم آذرماه نود و هفت در مدرسه عالی خاتم الاوصیاء(عج) برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست به ارائه دیدگاههای خود در این زمینه پرداخت با این توضیح که آیا اصولا بر فقه و شریعت پدیدهای با عنوان کلی «نظام» حاکم است یا نه. امری که بسیاری را به عرصه منازعه و میدان کشاکش اثبات و نفی آن کشانده است.به گونهای که برخی با ادله خاص خود معتقدند تفکر و متد سلولی و جزیرهای بر کل مباحث شریعت و فقه حکومت میکند و نظامی خاص که از آن بتوان به روح کلی و شاکله جهت ده به اجزا نام برد، خبری نیست و بر این باورند که در سایه سار نظام نمیتوان به استدلال و استنباط صحیح رسید. نقطه مقابل کسانی اند که معتقدند فقیه چه در شریعت چه در فقه باید به نظام برسد.
در ابتدای این جلسه استاد علیدوست ضمن ایراد و انتقاد از برخی موارد مطرح شده در برخی حیطههای فقهی به بیان آسیبهایی پرداخت که هیمنه آنها هم اکنون بر فضاهای فکری و علمی سایه انداخته است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان آسیب اول به ورود ناویژه دانان به عرصههای علمی اشاره کرد و در ادامه به عنوان دیگر آسیبها، سیاسی انگاری مباحث علمی، گم شدن مطالب مفید در بین مطالب بیهوده، بد اخلاقیهای اجتماعی و مشخص نبودن محل نزاع را معرفی و مطرح کرد. در این خصوص افزود: آنچه اشکال اساسی در مطلع هر بحثی است عدم مفهوم شناسی و خلط مباحث و قرار دادن مطالب در شکم همدیگر است به گونهای که باعث میشود باحث به تسری بی جای نتایج از این به آن و از آن به این بپردازد امری که با روش و متد علمی در واکاوی و بررسی عالمانه ناسازگار است.
استاد علیدوست در ادامه به جداسازی دو مفهوم «فقه» از «شریعت» و وجوه تمایز و تفارق آنها پرداخت و در این باره اظهار داشت: شریعت را در صورتی که بالمعنی الاعم در نظر بگیریم در حقیقت کل دین را شامل میشود در حالی که شریعت بالمعنی الاخص شامل احکام تکلیفیه و وضعیه است. وی تصریح کرد: شریعت و احکام آن کاملا الهی و کامل است و مصون از خطاست و طبعا اختلافی هم در آن نیست؛ اما فقه فرآورده فکری بشری است که مصون از خطا نبوده و هماره رو به تکامل است و از جهتی فقه کاشف است و شریعت مکشوف آن کاشف.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه با تعریف علمی از واژه نظام، گفت: نظام یا همان system یعنی این که پدیدهای ورای اجزای محض است که در یک مجموعه میخواهد اجزا را به هم ربط دهد و در یک کلام آنچه پشت تمام گزارههاست.
وی در ادامه با اشاره به کلمات امثال نیچه و آناتول فرانس وجود و ضرورت نظام را در علوم مورد اختلاف دانست و این بحث را بحثی برخوردار از موافق و مخالف حتی در حوزههای غیر اسلامی قلمداد نمود.
علیدوست با تبیین اهمیت موضوع و تمرکز بر دایره و دامنه بحث، صحن و سرای وسیعی را در ایوان اندیشهها برای این موضوع قائل شد و تاکید کرد: اهمیت برخی مباحث محلی و منطقهای است در حالی که برخی مطالب جهانی است و اندیشههای اندیشمندان از سایر ملل و نحل را درگیر خود کرده است که این مبحث نیز از آن جمله است.
وی در ادامه به نظر اشاعره به عنوان جبهه فکری قوی در طول تاریخ اسلام اشاره کرد و گفت: اشاعره در این خصوص معتقدند که ما نظامی در شریعت نداریم و بر این اساس فعل خداوند هیچ ضابطه ندارد و اصولا هدف و حکمتی برای فعل خداوند وجود ندارد. وی در این جبهه از کسانی همچون فخر رازی، اسکندری و ابن حزم نام برد که هماره پرچمداران اندیشه اشعری بودند.وی در این گروه به دید و ایده طیف دیگر اشاره کرد که مدعی اند: خداوند میتواند در کارهایش هدف داشته باشد، اما ما الزامی نداریم که به آن قائل باشیم.و در نهایت گروه سومی هم که معتقدند شریعت هدف و نظام دارد.
علیدوست در ادامه بحث، با ورود به حیطه وجود نظام در فقه، باز به جناح اشاعره اشاره کرد و گفت: اصولا گروهی معتقدند فقیه در فقه دنبال نظام نیست وعقیده دارند که فقیه باید به صورت سلولی و اتمیک و به عبارتی جزیرهای بتواند مطالعه واستنباط کند؛ و دائم به این شکل دنبال استنباط و اسناد باشد.بر این اساس قیاس که به نوعی راهی است به خرده نظام باز از نظر اینان منفور و مطرود است.
وی به گروه دیگر اشاره کرد که نص بسند هستند و با نام بردن از شیخ انصاری در این رده، گفت: فضای حاکم بر مکاسب فضای نص بسندی است و با این که جزء اشاعره نیست، اما در استنباطات مدل نظام وار را ندارد و مقاصد محور نیست. وی ادامه داد: این گروه در تایید نظر خود معتقدند اصولا وجود نظام در استنباطات احکام قابل فهم نیست و مقاصد دخالتی در استنباط ندارد؛ زیرا این اشکال جانبی را دارد که چنانچه ده فقیه به ده نظام رسیدند دراین حالت چه باید کرد؟
استاد علیدوست به گروه سوم اشاره کرد که در آثار گوناگون خود معتقدند که فقیه در سیر مطالعاتی و تحقیقاتی و استنباطات خود در هر حال باید به نظام برسد.
وی در تبیین و تایید نظر و دیدگاه این گروه و بیان دیدگاه خود گفت: معتقدم فقیه باید به کشف نظام در فقه پرداخته و فرایند آن را هم باید توضیح دهد. وی افزود: همچنین معتقدم فقیه برای رسیدن به فرایند باید مقاصد را مد نظر قرار دهد. استاد علیدوست در مقام مثال به نظریات حوزه سوسیالیسم در عرصه اقتصادی پرداخت که چگونه توانست اردوگاهی را با این متد و شیوه در برابر کاپیتالیسم ایجاد کند یعنی تفکر و نگرش نظام وار و ارتباط دادن خرده گزارهها به هم که چگونه در طول تاریخ با این اسلوب توانستند اندیشههایی را خلق کنند.
استاد دروس خارج فقه و اصول به نقد نظر آیتالله صدر پرداخت و افزود امثال آیتالله صدر بر این اعتقادند که اولا فقیه باید به نظام برسد و فرایند آن هم باید به این گونه باشدکه اول استنباط اتمیک داشته باشد و بعد در فرایند دوم به استنباط نظام وار بپردازد. حتی اگر در این مرحله مجبور باشد از فتاوای دیگران بهره برد. وی این شیوه را مورد نقد قرارداد و اظهار داشت این شیوه به این پارادوکس ختم میشود که مثلا در موضوع احتکار با دید اتمیک به کراهت احتکار میرسد و با دید نظام وار در استنباطات به حرمت آن میرسد؛ که این امر قابل قبول نبوده و اگر خروجی استنباط در نظام مطابقت با خروج استنباط سلولی نداشت باید در استنباطات اتمیک تجدید نظر کرد.
وی در انتها به نگرش نظام وار اسلام در برخی مسائل اشاره کرد و گفت: اصولا در واکاوی نظرات و دیدگاههای اسلام در خصوص مبحث مهم نظام طبقاتی میتوان به این برداشت رسید که اسلام نه همچون نظام سوسیالیسم تک طبقاتی است و نه همچون کاپیتالیسم نظام طبقاتی با فاصله طبقاتی فاحش از یکدیگر است بلکه با قراردادن گزارههایی به نفی آن نظام پرداخته و عملا شاهدیم که با گزارههایی همچون زکات، خمس، مالیات و تاکید بر اخذ درآمد از راههای حلال و دور شدن از فضا ی ریسک عملا نظامی را ورای این گزارهها ترسیم میکند که مبین دیدگاه این دین الهی در خصوص این مبحث مهم اجتماعی واقتصادی است.
استاد علیدوست پایانی ترین نکته سخنرانی خود را حول محور ترسیم و تعیین گزارههای هر نظام اندیشهای چه فقهی و چه غیر فقهی قرارداد و ابراز داشت: به نظرم باید دو رساله نوشته شود. توضیح المسائلی ویژه مردم و توضیح المسائلی ویژه حاکمیت که باید در هر پارادایمی، خرده گزارههای آن را معلوم کرده تا ان شاءلله حرکت کج دار و مریض تصویب و اجرای قوانین که شرح حال روزگاری فعلی نحوه قانونگذاری درکشور ماست به حرکتی قوی و پویا و آگاهانه بر اساس نگرش نظام وار تبدیل شود.