زیارت و پیادهروی مراسم اربعین دیگر از جنبه استحباب همانند دیگر زیارات، خارج شده و به نماد اقتدار و عظمت اهلالبیت (علیهمالسلام) و تبلیغ ارزشها و فضایل و احیای امر خاندان عصمت و طهارت تبدیل شده است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین سید منیر خباز، استاد عرب زبان حوزه علمیه قم و شاگرد مطرح آیتالله سیستانی در نوشتاری به کسانی که با قلم و زبان در ماهیت و مراسم زیارت اربعین شک و شبهه ایجاد میکنند، پاسخ گفت.
بسمالله والصلاه والسلام على المصطفى وآله الطاهرین. بیشک زیارت اربعین به خودی خود و فینفسه دارای مزیت و فضیلت و دارای مرجوحیت است، چنانکه در اهمیت و ضرورت آن از نظر شرع، با ذکر نکاتی که در پیش میآید، جای هیچگونه شبههای باقی نمیماند.
نکته اول: زیارت اربعین از شهرت و مقام والا و بلندمرتبهای برخوردار شده است که آن را از دیگر زیارتهای مستحب؛ متمایز نموده است. این زیارت که در بردارندهی خیزش میلیونها مسلمان برای زیارت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) است، تبدیل به جلوهای از جلوههای عظمت امام حسین (علیهالسلام) شده و پیامی جهانی دربارهی دکترین و اهداف این نهضت مبارک است. بر این اساس، این زیارت – علاوه بر مزیت و فضیلت فینفسه آن – به نمادی از شاخصههای فضیلت و مزیت تبدیل گردیده و هیچگونه اختلاف نظری درباره آن وجود ندارد.
نکته دوم: این زیارت شریفه، نقطهی عطفی در مذهب تشیع و از شاخصهها و نمادهای اقتدار و سربلندی اهلبیت (علیهمالسلام) بهحساب میآید. حقیقت جویان و اندیشههای منصف و بیطرف، از هر سلک و مذهبی، وقتی میلیونها انسان را مینگرد که به شیوهای منظم همچون یک خانواده، از همّ و غم یکدیگر باخبرند و با تمام وجود از وقت و توان و مال برای یکدیگر دریغ ندارند و از فقرا دستگیری و به نیازمندان کمک و یتیمان را حامی و پشتیبانند؛ همهی اینها بهجز عشق و دوستی پیامبر اکرم و خاندان او (صلواتالله علیهم)؛ که قرآن کریم همهی مؤمنان را بر دوستی آن خاندان و خدمت به پیروان آنها فراخوانده است، چیز دیگری نیست، و تمامی این بذل و بخششها و خدمات، بیمنت و بدون هیچ چشم داشتی صورت میگیرد، این خود نشانگر شکوه، بزرگی و عظمت مذهب اهلبیت (علیهمالسلام) است.
بنابراین، تنها باور و مذهبی که با آموزههای خویش، توانایی پرورش پیروان خود با این چنین ارزشها و برتریها، و با سهولت و انسجام و نرمش و انعطاف، داشته است و میتواند آنها را در اندک زمان کوتاهی به جامعهای به هم پیوسته و همافزا تبدیل کند، این چنین اندیشهای، از منبع لایزال الهی، و گنجینهی فضیلت و شجرهی طیبهی محمد مصطفی (صلیالله علیهوآله) و امیرمؤمنان امام علی (علیهالسلام) و خاندان پاک و مطهر او سرچشمه میگیرد.
نکته سوم: زیارت بزرگ اربعین، فرصتی بس گرانبها برای خیل عظیم زائران دیگر کشورها برای دیدار با مراجع و علما در عراق است. راهنمایی و پاسخ به موضوعات دینی و شرعی، بهره جستن از چشمههای علم و دانش یعنی حوزهی علمیه، جذب و دعوت برادران اهل سنت و بسیاری از پیروان دیگر ادیان همچون مسیحی و مندائی و دیگران، همه از برکات اربعین و این مراسم عظیم و گرانبهاست.
نکته چهارم: بیشک پیادهروی اربعین، رویدادی اتفاقی و بدون برنامهریزی، نیست، بلکه بررسیهای تاریخی نشان میدهد، پیشینهی آن به دوران اهلبیت (علیهمالسلام) و با فاصلهی کوتاهی بعد از شهادت امام حسین (علیهالسلام) بر میگردد.
شکلگیری اولیه با افراد کمی، پیاده و با پایبرهنه بود، از کوفه و نواحی آن بهسوی حرم مطهر اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) حرکت میکردند و این حرکت با کمک و پشتیبانی فکری و معنوی ائمه (علیهمالسلام) توسعه و گسترش یافت.
با تأمل در روایات متواتر صادر شده از اهلبیت (علیهمالسلام)، بر تشویق و ترغیب به زیارت امام حسین (علیهالسلام) با تمرکز بر شیوه و شکل زیارت، به این نکته پی میبریم که آن روایات ناظر بر پیاده رفتن بهسوی قبر سیدالشهدا (علیهالسلام) معطوف بوده است و این چیزی است که در حدیث منقول از امام حسن عسکری (علیهالسلام) به آن اشاره شده است: «و زیاره الأربعین»، که همان روز معروف و مشهور از دیدگاه امامیه، از همان دوران است. قرطبی (متوفای ۶۷۱ هجری) و دیگر مورخین اهل سنت، نیز در کتاب «التذکره فی احوال الموتی والآخره» به آن اشاره دارد.
پس از دوران غیبت تا به امروز، سیره و روش علما و فقهای حوزه، بر پشتیبانی و کمک معنوی به این حرکت و ترغیب و تشویق به زیارت اربعین بوده است. از جمله آنها میتوان به مراجع عظام معاصر مانند آیات عظام سیستانی، حکیم، وحید خراسانی و فیاض، حفظهم الله اشاره کرد.
نکته پنجم: هرگونه تشکیک و تضعیف زیارت اربعین، با توجه به تبدیل آن به نماد و نشانهای متمایز از موجودیت و نهاد تشیع، شایسته نبوده و به دور از حقیقت است، چه اینکه، اینگونه اشکال تراشی، با توجه به مسلم و قطعی بودن محبوبیت فینفسه زیارت، با عناوین و ملاکهای مختلف و متفاوت، اهمیتی ندارد.
بهویژه آنکه این زیارت، دیگر از جنبه استحباب همانند دیگر زیارات، خارج شده و به نماد اقتدار و عظمت اهلالبیت (علیهمالسلام) و تبلیغ ارزشها و فضایل و احیای امر خاندان عصمت و طهارت تبدیل شده است.
بنابراین، فقیه متتبع و جامع، همانگونه که استاد بزرگوارم آیتالله سیستانی میفرماید، کسی است که در تمامی قضایا و پدیدههای گوناگون، ویژگیها و زوایای پنهان و آثار حال و آینده آنها را مد نظر داشته و همه جوانب آن را بررسی کرده باشد.
چه آنکه، منظور از تفقّهی که مد نظر قرآن است و به آن در آیه: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» اشاره دارد، و اهلبیت (علیهمالسلام) هم بر آن تأکید دارند، همانگونه که امام صادق (علیهالسلام) میفرماید «َوَدِدْتُ أَنَّ أَصْحَابِی ضُرِبَتْ رُءُوسُهُمْ بِالسِّیَاطِ حَتَّى یَتَفَقَّهُوا» فقط دانستن حلال و حرام نیست، بلکه منظور از تفقّه عبارت است از: «اشراف کامل بهتمامی جوانب فقه»، «کشف و بررسی تمامی زوایای پنهان در روایات اهلبیت (علیهمالسلام)»، «توانایی ارتباط و پیوند میان آموزههای دریافتی از سخنان ایشان با اهداف والای دین»، «راهبری و مسیرگزینی صحیح آموزهها در محدود مشخص و معین» و «ژرفاندیشی و بررسی هر رویدادی با الهام از متن آیات و اصول و مبانی و تمامی ابهامات مخفی و زوایای پنهان آن». وسلام علیکم و رحمه الله