قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / ۶ نهاد؛ واسطه رسیدن به تراث اسلامی
امروز «در خانه ماندن» تکلیف شرعی و ملی است/ معیار وجود و خوف ضرر است

ابوالقاسم علیدوست تبیین کرد:

۶ نهاد؛ واسطه رسیدن به تراث اسلامی

در تراث شیعه نهادهایی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها ظرفیت پیشرفت را بدست آورد، ظرفیت‌ها‌یی که می‌تواند در قالب ده‌ها گزاره نمود پیدا کند. کشف این ظرفیت‌ها باعث می‌شود تا عالمان ویژه این عرصه بدون این‌که دغدغه خروج از شریعت را داشته باشند، برای همه حوادث واقعه پاسخ مناسب و راهگشا داشته باشند.

به گزارش شبکه اجتهاد، حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و رئیس شورای عالی انجمن‌های علمی حوزه علمیه، در بیست ‌ودومین نشست اندیشه‌ورزی در مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با موضوع «نهاد شناسی ظرفیت‌های پیشرفت در تراث اسلامی» به سخنرانی پرداخت. مشروح این سخنان را در ادامه می‌خوانید.

در تراث اسلامی به ویژه تراث شیعه نهادهایی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها ظرفیت پیشرفت را بدست آورد، ظرفیت‌ها‌یی که می‌تواند در قالب ده‌ها گزاره نمود پیدا کند. کشف این ظرفیت‌ها باعث می‌شود تا عالمان ویژه این عرصه بدون این‌که دغدغه خروج از شریعت را داشته باشند، برای همه حوادث واقعه پاسخ مناسب و راهگشا داشته باشند و می‌توانند به تولید نظریه و ارائه سیستم‌های خرد و کلان بپردازند و در آن زمینه حضور فعال داشته باشند، چنا‌نچه برنامه ریزان گزاره‌های پیشرفت نیز با خاطری آسوده از نیالودن به خروج از طریق شریعت و معارف اصیل آن برنامه‌ریزی کنند و اجرا نمایند.

نهاد‌هایی وجود دارند که از طریق آن می‌توان به ظرفیت‌های تراث اسلامی دست یافت که این نهادها عبارتند از؛ «نصوص مبین شریعت خرد و کلان در قرآن و سنت»، «نصوص مبین مقاصد خداوند در مبحث فرستادن پیامبر و انزال کتب»، «وجود معارف فرا مذهبی متعلق به انسان فارغ از هر گونه اعتقاد در متون معتبر دینی از قبیل نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه»، «اصول فقه شیعه در دو بخش ارائه فقه کشف و فقه عذر با ارائه ساختاری جدید و توسعه گستره آن»، «حضور عقل، مصلحت، احکام حکومتی و تدبیری در سلسله نظام مشروعیت احکام» و «وجود زمینه برای سه استنباط در گزاره‌های شرعی یعنی استنباط احکام خرد، استنباط خرده نظام‌ها و استنباط کلان نظام‌ها» که در ادامه به این شش نهاد خواهیم پرداخت.

اصطلاح «تراث اسلامی»

قبل از توضیح این مسائل باید به توضیح چند اصطلاح بپردازیم، یکی از آن اصطلاحات «تراث اسلامی» است، به این معنا که نصوص دینی همانند قرآن و روایات و متونی که از گذشتگان به ما رسیده که آن را به منصه ظهور رسانده‌اند و اکنون در اختیار ما قرار دارد، اصطلاح دیگر در رابطه با پیشرفت است که با این مقوله در جامعه بسیار انس گرفته‌ایم و آن به این معنا است که جامعه‌ و جمعیتی داشته باشیم که دنیای آن دنیای صالحی باشد و در مسیر اهداف خداوند قدم بر می‌دارد و آن جامعه از هر عمل منفی به‌دور باشد این به معنای پیشرفت است و اگر از اعمال منفی به دور نباشد یعنی آن جامعه پیشرفتی ندارد.

اگر این سؤال را مطرح کنند که نهاد‌ها و عناوین ظرفیت‌های پیشرفت در تراث اسلامی را را مشخص کنیم، از نظر من به سه جواب خواهیم رسید، البته ممکن است برخی افراد این سوال را پاسخ ندهند ولی رفتار آن‌ها حکایت از اندیشه‌ای می‌کند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

برخی‌ها معتقدند که ما ظرفیت‌های پیشرفت در تراث اسلامی را خواهیم داشت بدون آن‌که نیاز باشد هیچ بازنگری و برنامه ریزی داشته باشیم. ظرفیت‌های پیشرفت در تراث اسلامی بیان شده و به راحتی قابل دسترسی است بدون این‌که هیچ تکمیل و بازنگری داشته باشیم و رساله‌‌های دوران مشروطیت نیز ازاین موضوع حکایت ‌می‌کند و آن‌ها معتقد بودند که ما نیازی به قانون اساسی نداریم و یک قانون به نام قرآن داریم. این اندیشه قبول دارد که در تراث اسلامی پیشرفت وجود دارد، اما معتقد است که با همین نگاه ساده‌ای که می‌توانیم بدون توسعه و تکمیل به دین داشته باشیم.

دومین پاسخی که به این سؤال می‌توانیم داشته باشیم این است که ما ظرفیت‌های پیشرفت را نباید فقط در تراث اسلامی بررسی کنیم، ما در تراث اسلامی یک اصول کلی، اخلاقی و فردی و اجتماعی داریم، اما بیش از این نباید در تراث اسلامی معطل باشیم چرا که در بازه‌ای از زمان بحث مدیریت علمی در برابر مدیریت فقهی مطرح می‌شود، بحث دیگر بحث گستره شریعت مطرح می‌شود و این‌که در دین دو گزاره داریم، اول این‌که خدایی هست و دوم قیامتی هست و موضوع اصلی دین همین دو اصل است و بقیه موارد قابل توجیه و تغییر است.

سومین پاسخی که در برابر به این سوال می‌توانیم داشته باشیم و این پاسخ در برابر پاسخ اول که می‌گوید ظرفیت‌های پیشرفت در همین تراث اسلامی وجود دارد بدون این‌که ما خود را به زحمت بیندازیم و در برابر پاسخ دوم که می‌گوید به دنبال ظرفیت‌های پیشرفت بودن در تراث اسلامی اشتباه است قرار دارد و آن جواب این است که یک طیفی وجود دارد و معتقدند ظرفیت پیشرفت در تراث اسلامی وجود دارد، اما باید کاری را انجام داد و این حرکت چگونه است و به چه شکلی باید انجام شود گاهی محل بحث‌ و گفت‌و گو است.

مبنا این تفکر این است که ما باید کاری را انجام دهیم، به‌عنوان مثال اگر می‌خواهیم در تراث اسلامی پاسخ مناسبی در رابطه با موسیقی داشته باشیم باید ‌تعدادی از آهنگ ساز‌ها را به شهر‌های مذهبی بفرستیم تا مجتهد شوند و فقه موسیقی را به‌دست آورند.

اولین‌نهاد؛ نصوص بیان کننده شریعت خرد و کلان

ما معتقد هستیم که شش نهاد را می‌توان منبع قرارداد به‌عنوان نهادهایی که ظرفیت پیشرفت را در خود دارند و این نهاد‌ها به تراث اسلامی مربوط هستند. نخستین نهاد «نصوص دینی بیان کننده شریعت خرد و کلان در سنت» است به این معنا که آیات قرآن و روایات و احادیث اهل بیت نبوت که وظایف همه را در مقوله پیشرفت به طور خرد و کلان بیان می‌کند.

دومین نهاد؛ نصوص بیان کننده مقاصد خداوند

دومین نهاد «نصوص بیان کننده مقاصد خداوند در بحث فرستادن پیامبران و انزال کتب» به این معناست که قرآن دارای بخش‌هایی است از جمله؛ تاریخ، اخلاق، شریعت و … اما بخش متنابهی وجود دارد که اهداف خداوند را در بحث فرستادن پیامبران و انزال کتب بیان ‌می‌کند و آیات متعددی برای کسانی که می‌خواهند ظرفیت پیشرفت را رصد کنند وجود دارد.

سومین نهاد؛ وجود معارف فرا‌مذهبی و دینی در متون معتبر دینی

سومین نهاد «وجود معارف فرامذهبی و دینی در متون معتبر دینی از جمله نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه» است. در رابطه با این موضوع باید گفت که نهج‌البلاغه یک تراث اسلامی است و هیچ کس نمی‌تواند این موضوع را انکار کند، اما باید به این موضوع توجه کرد که نهج‌البلاغه نه تنها برای مسلمانان نیست بلکه برای همه انسان‌هاست. و این موضوع درباره صحیفه سجادیه نیز صدق می‌کند.

چهارمین؛ نهاد اصول فقه شیعه

چهارمین نهاد اصول فقه شیعه است که در رابطه با این موضوع باید گفت که اصول فقه یک دانش بومی است و همانند منطق و فلسفه از بیرون نیامده است و باید به این موضوع توجه داشت که اگر به ظرفیت‌های اصول فقه توجه شود در می‌یابیم که اصول فقه ما اصول فقه نیست و بخش متنابهی از آن اصول فهم و اندیشدن و منطق درست فکر کردن است.

پنجمین نهاد؛ حضور عقل و مصلحت

پنجمین نهاد «حضورع قل، مصلحت، احکام حکومتی و تدبیری در سلسله نظام مشروعیت احکام» است که یکی از ضروری‌ترین نکاتی که در این موضوع باید گفت این است که عقل یکی از منابع چهارگانه ما است و به عقل در مدیریت اجتماعی نیازمند هستیم.

ششمین نهاد؛ اعتقاد به سه استنباط

آخرین نهاد اعتقاد به سه استنباط است که اولین استنباط این است که ما در رویارویی با برخی از مسائل مورد به مورد عمل می‌کنیم، مانند مسائل خانواده و لازم است که ما در این‌گونه موارد استنباط دومی هم داشته باشیم و آن به طور سیستمی و نظام‌وار است و آنچه که در مورد اول استنباط اول وجود داشت نیازمند آن است که بار دیگر استنباط کنیم که ممکن است تعدیل‌هایی صورت گیرد و در این‌جا ممکن است با چند خرده نظام برخورد داشته باشیم، و به این منظور باید استنباط سومی هم داشته باشیم و آن این است که این خرده نطام‌ها را کنار هم قرار دهیم و به یک نظام کلان برسیم و این فکری است که مطرح است و باید درباره آن بیشتر به صحبت بپردازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics