عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت پرداختن به فقه تمدنی و لزوم اطلاع از بایستگیها برای روش شناسی در فقه تمدنی، گفت: وقتی ما میگوییم تمدن یعنی تمدن اسلامی، یعنی کاری بشود که اهداف خداوند در بعث رسولان و در انزال کتب آسمانی و تشریع مقررات دینی، در تمام شؤون زندگی انسانها پیدا شود.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، در نشست علمی روش شناسی فقه تمدنی، در جمع طلاب حوزه علمیه اصفهان، با بیان این که روش شناسی فقه تمدنی موضوعی دست نخورده و بکر است، گفت: اولین بار است که این موضوع مطرح میشود و حتی در قم نیز تاکنون همایش یا سمینار و کتاب و مقالهای با این عنوان ندیدهام.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: مواد خام این موضوع در لابهلای ادبیات تولید شده بعد از انقلاب وجود دارد ولی با این ساختار و این نام برای اولین بار است که مطرح میشود، این موضوع در نقطه شروع قرار دارد ولی این ظرفیت و فرصت در اصفهان وجود دارد که مصادیق و موارد را به بحث و گفتوگو بگذارند تا بیشتر و دقیقتر و بهتر به این موضوع پرداخته شود.
روش شناسی فقه تمدنی یعنی روش شناسی اجتهاد در استنباط فقه تمدنی
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با اشاره به اهمیت پرداختن به واژه شناسی و مفهوم شناسی در فقه تمدنی، تصریح کرد: روش شناسی نهادی نیست که نیاز به توضیح خاصی داشته باشد، بحث روش شناسی فقه تمدنی در حقیقت مربوط به فقه حکومتی است و باید به خوبی بر آن اشراف داشته باشیم و بدانیم از چه راهی باید شروع کنیم و با چه فرآیندی ادامه دهیم و به دنبال چه فرجامی باشیم.
علیدوست فقه را دانش تعریف شدهای عنوان کرد که کاشف شریعت است و افزود: گاهی فقه به عنوان اجتهاد و استنباط احکام تعریف میشود و در بحث روش شناسی فقه تمدنی بیشتر با این معنا سر و کار داریم، روش شناسی فقه تمدنی یعنی روش شناسی اجتهاد در استنباط فقه تمدنی.
وی در ادامه اظهار کرد: از نظر لغوی پیرامون تمدن خیلی به جایی نخواهیم رسید، چرا که معنای دقیقی برای آن نمیتوان مطرح کرد، واژههایی مثل تمدن عمدتا مصداق شناسی مهمی دارند تا تعریف مهم، وقتی بحث تطبیق مطرح میشود و مصداق یابی میکنیم گاهی ۱۸۰ درجه تفاوت پیدا میشود، در برخی نظامهای فکری تمدن به معنای منضبط کردن مصرف، تولید و لذائذ مادی معنا میشود.
تمدن اسلامی یعنی عینیت یافتن اهداف خداوند، در زندگی مردم
استاد سطوح عالی حوزه علمیه با اشاره به تفاوت نگاه اسلام به تمدن با نگاه غرب، عنوان کرد: وقتی ما میگوییم تمدن یعنی تمدن اسلامی، یعنی کاری بشود که اهداف خداوند در بعث رسولان و در انزال کتب آسمانی و تشریع مقررات دینی، در تمام شؤون زندگی انسانها پیدا شود و عینیت پیدا کند، یعنی الگویی اسلامی تدوین شود که این الگو در زندگی عموم مردم بتواند عینیت پیدا کند، اگر به چنین جامعهای برسیم البته به تمدن اسلامی دست یافتیم.
رییس انجمن فقه و حقوق اسلامی حوزه علمیه قم با بیان اینکه تمدن ویژگیهای خودش را دارد، تصریح کرد: به یک شهر کوچک نمیتوان گفت تمدن، گاهی حداقل جایی که واژه تمدن کاربرد دارد یک کشور است، چنان که از نظر زمانی باید یک قراری داشته باشد، یکی دو دهه را نمیتوان تمدن دانست اما چند قرن اگر یک پدیده تمدنی خود را نشان داد میتوان آن را تمدن دانست.
وی در ادامه ابراز کرد: بحث ما بر این مطلب است که اگر متکفلان استنباط و مجتهدان بخواهند به استنباط تمدنی برسند، یعنی ما به استنباطی برسیم که برآیند آن یک تمدن باشد با ویژگیهایی که بیان شد باید مؤلفههایی را در نظر داشته باشیم.
فقه ما ظرفیت ایجاد یک تمدن را دارد
علیدوست ادامه داد: در فقه ما این ظرفیت و انرژی وجود دارد که ایجاد کننده یک تمدن باشد، به تعبیر حجت عصر(عج) همه حوادث واقعه را جواب بدهد و برای حوادث واقعه ارائه جواب مناسب داشته باشد، این میشود تمدن و ظرفیتی که در فقه ما وجود دارد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به مقاله خود پیرامون ظرفیت فقه در مواجهه با مسائل نو پیدا، عنوان کرد: چنین ظرفیتی در فقه وجود دارد که بتواند پاسخگو باشد، با این پیش فرض باید به روشهایی توجه داشته باشیم، اول اینکه ظرفیتهای اسناد اربعه یعنی قرآن، سنت، اجماع و عقل را کشف کنیم و بتوانیم از آنها به خوبی استفاده کنیم.
وی منابع چهارگانه را دارای ظرفیتهای بسیاری توصیف کرد و گفت: در فقه تمدنی مجال اینکه کسی اسناد چهارگانه را بخواهد پنچگانه بکند وجود ندارد، اصلا حصر در این چهار مورد عقلی است، اگرچه اسناد دیگری نظیر عرف و مصلحت و مقاصد شریعه میتواند گاهی کاربردهای عقلی داشته باشد ولی باید از همان ۴ مورد به استنباط بپردازیم.
از ظرفیتهای قرآن استفاده نکردهایم
رییس انجمن فقه و حقوق اسلامی مشکل اصلی در استنباط را عدم استفاده از ظرفیتهای چهار منبع مذکور دانست و خاطرنشان کرد: از قرآن بسیار بیشتر از آنچه استفاده شده است میتوان استفاده کرد، همینطور از عقل میتوان بسیار بیشتر استفاده کرد، اگر عقل از منابع است باید کاراییهای عقل را به خوبی مشخص کرد و بدانیم چطور از آن استفاده کنیم.
علیدوست در ادامه افزود: شاید برخی فکر کنند ما از سنت بیشتر از ظرفیت موجود استفاده کردیم ولی اینطور نیست، در یک نظام سیستمی اگر بخواهیم استنباط کنیم ظرفیت روایات بیشتر از آنچه هست میشود، اولین روش و اولین بایسته در فقه تمدنی این است که به ظرفیتهای اسناد چهارگانه به خوبی توجه کنیم.
وی دومین بایسته در روش شناسی فقه تمدنی را مقاصد دانست و تصریح کرد: بخشی از آیت قرآن کریم مربوط به تاریخ است، بخشی از آیات پیرامون معاد است، بخشی دیگر آیات الأحکام است که در تعداد آن اختلاف وجود دارد، اما بخش دیگری از آیات قرآن مربوط به تبیین مقاصد خداوند است، آیات انزال کتب و بعث رسولان و تشریح مقررات، سؤالی که هست این است که نقش آیات مبیِن مقاصد در اجتهاد چیست؟
باید دفتر دوم و سومی برای اصول بنویسیم
استاد سطوح عالی حوزه علمیه با بیان اینکه در فقه تمدنی بخواهیم یک تمدن با ویژگیهای آن را داشته باشیم، فقیه نمیتواند به آیات مبیِن مقاصد بی اعتنا باشد، توجه فقیه به آیات تبیین کننده مقاصد الهی بایسته دوم در روش شناسی فقه تمدنی است که باید مورد توجه مجتهد واقع شود.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت استنباط در فقه تمدنی، آخرین بایستگی روش شناسی فقه تمدنی را افزودن مسائل جدید به اصول فقه دانست و اظهار کرد: باید دفتر دوم و سومی برای اصول بنویسیم تا بتوانیم به فقه تمدنی برسیم.
وی ادامه داد: تمام این تلاشها باید با توجه به فقه جواهری صورت بگیرد، اگر فکر کنیم با عدم توجه به هنجارهای شناخته شده اجتهاد میتوانیم به فقه تمدنی برسیم دچار اشتباه شدهایم، هر مرحلهای از فقه بخواهد پیش برود باید با حفظ هنجارها پیش برود، خروج از هنجارهای فقه جواهری چیزی از فقه باقی نخواهد گذاشت، توهم فقه در خروج از فقه جواهری ایجاد خواهد شد نه فقه حقیقی.
به میراث گذشتگان چوب حراج نزنیم
علیدوست خاطرنشان کرد: فقه جواهری به قدری ظرفیت دارد که بتواند کاربرد داشته باشد البته به شرطی که چوب حراج به تراث گذشتگان نزنیم، بعضی وقتی میخواهند یک بله بگویند اول باید چند نه بگویند و این جای تعجب دارد، ما محتاج به درسها و کلاسهایی جدید هستیم اما حق نداریم به میراث گذشتگان چوب حراج بزنیم، این کار یا مریضی است یا جهالت است یا مأموریتی است خطرناک، مسألهای که امام خمینی هم سالها پیش به آن تصریح کردند.
رییس انجمن فقه و حقوق اسلامی در پایان با اشاره به بینش بالا و آینده نگری امام خمینی، تصریح کرد: امام خمینی(ره) فرمودهاند شاید پنجاه سال دیگر افرادی پیدا شوند که بگویند این فقه چیست، این کتابها به چه دردی میخورد؛ ما باید با حفظ احترام گذشتگان و با در نظر گرفتن این مسأله که حرف آخر را گذشتگان نزدهاند کارهای بسیاری را که بر زمین مانده است انجام دهیم، حفظ احترام هنجارها و روشها و اصول گذشتگان در کنار نورآوری و نظریه پردازی در فقه بسیار سازنده است و عرصه آن نیز بسیار باز و مساعد است./ رسا
فرموده اند:
“فقه ما ظرفیت ایجاد یک تمدن را دارد”
” از ظرفیتهای قرآن استفاده نکردهایم ”
” باید دفتر دوم و سومی برای اصول بنویسیم ”
خوب چرا این کار ها را انجام نمی دهید؟ منتظر چه نشسته ایم؟ تاکی فقط حرف زدن؟ به تکرار مکرارات هزار ساله به همین مساله ضروری که می فرمایید بپردازید؟