مدرسه هشتم «مشق اجتهاد» با حضور طلاب در مدرسه تخصصی فقه امام خمینی (ره)، با ارائه درس «روش استناد دهی به سنت» توسط حجتالاسلام والمسلمین سید ضیاء مرتضوی دنبال شد.
به گزارش شبکه اجتهاد، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم با بیان اینکه باید سنت بهعنوان منبع اصلی فقه مورد توجه قرار گیرد، گفت: ترجمه تحتاللفظی سنت، ترجمه کامل نیست؛ بلکه باید ترکیب بین کلمات را متوجه شد. اگر در این امر دچار خطا شویم استدلال دچار مشکل شده است.
وی ادامه داد: باید مبنای خود را در مورد وثوق خبری یا مخبری بودن را مشخص کنیم. علاوه بر اینکه، آیا در امور مهم نیز خبر واحد معتبر است؟ آیا مفاد و الفاظ خبر نیز مهم است؟ آیا بهصرف صحیح بودن سند خبر، میتوان بر طبق آن فتوا داد؟
مرتضوی ادامعه داد: مسأله مهم دیگر، شناخت زبان روایات است. برای استدلال صحیح به سنت، آشنایی با الفاظ خاص روایت لازم است. مثلا کلمه «توضأ» که در روایت آمده، آِا به معنای وضوی اصطلاحی است یا استنجای از بول که معنای لغوی آن است؟
استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: نکته دیگر، شناخت عرف زمان و مکانی است که روایت در آن نقلشده است. در روایتی آمده است اگر زن بگوید من مهریهام را نگرفتهام و در مقابل مرد بگوید مهریه را دادهام؛ چه باید کرد؟ حضرت فرمودهاند: زن بینه بیاورد و مرد قسم بخورد؛ درحالیکه زن منکر است و باید قسم بخورد و مرد بینه بیاورد. فقها در این مورد فرمودهاند در عرف آن زمان مهریه ابتدا پرداخت میشده است. لذا قول زن خلاف اصل است و مرد منکر است و باید قسم بخورد. در اینجا، شناخت عرف سبب میشود روایت را طرح نکنیم.
مرتضوی به شناخت نسبت واقع و خارج با روایت اشاره داشت و گفت: عمده کجفهمیهای اهل سنت نسبت به روایات پیامبر (ص)، این گونه است؛ مثلاً در مورد گوشت حمار، قائل به نجاست آن هستند. ماجرا این بود که مسلمانان در فتح خیبر به جهت مشکلات اقتصادی مجبور شدند الاغ را ذبح کرده و استفاده کنند. این امر داشت شیوع پیدا میکرد به حدی که نسل الاغ در مدینه رو به انقراض میرفت. لذا پیامبر (ص) از این کار نهی کردند. اهل سنت از این نهی، حرمت گوشت الاغ را استفاده کردهاند؛ درحالیکه اهلبیت (ع) توضیح دادهاند که این نهی حکومتی است و برای حفظ نسل الاغ بوده است نه بهعنوان حکم شرعی.
وی نیز به شناخت کتب و محدثین پرداخت و گفت:کتب روایی ما در حقیقت فتوای صدوق و کلینی بوده است که همراه با اضافاتی در متن روایات ذکر میشده است. لذا ممکن است در ادامه روایت مطرح شود که این امر سبب خلط بین روایت و غیر روایتشده است. لذا سزاوار است در نقلها به اصل کتب رجوع شود.
مرتضوی در پایان به ضابطهمند بودن الغای خصوصیت از روایت پرداخت و گفت: فقها درجایی الغای خصوصیت میکنند و درجایی دیگر راهی برای آن باز نمیکنند. مثلا در روایتی که شک بین سه و چهار را مطرح میکند عبارت “رجل شک” آمده است. در اینجا، از «رجل» الغای خصوصیت میکنند. ولی در روایت عمر بن حنظله که ولایت و حکومت را با تعبیر “رجل منکم” آورده است الغای خصوصیت نکرده و ولایت و حکومت را مختص مرد میدانند. این الغای خصوصیتها باید ضابطهمند باشد.