استاد تبادکانی، در نشست «گفتمان معرفت» که در مرکز تحقیقات اسلامی وابسته به دفتر آیتالله شیخ مصطفی اشرفی شاهرودی برگزار شد، معنای مخالفت با کتاب در روایات باب ترجیح را در قالب سه نظریه و سه نکته تبیین و مطرح کرد.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، استاد سیدحسن تبادکانی در ابتدای صحبتهای خود جایگاه پدیده تعارض را تبیین کرد و گفت: پس از آنکه حجیت خبر واحد را پذیرفتیم و مبنای طریقیت را قبول کردیم، به یک سری از روایات برمیخوریم که با هم تعارض دارند. در این هنگام دو اصل به عنوان راه حل ذکر شده است:
اصل اولی در تعارض دو دلیل این است که با هم تعارض دارند پس تساقط میکنند و تأسیس اصل میشود.
اما تمام یا برخی فقها بر آن هستند که اصل ثانوی یعنی اخبار علاجیه هم وجود دارد. حال در اخبار علاجیه دو حالت است: یا برای هر دو روایت متعارض مرجحاتی وجود دارد که اعمال میشود، یا ترجیحی نیست و دو دلیل تکافؤ و تساوی دارند و به نظر برخی محل تخییر است.
به هر حال یکی از مهمترین و پررنگترین مرجحات در طول تاریخ، ترجیح به موافقت با کتاب و مخالفت با عامه بوده است. در مورد ادله این باب بحث میشود که آیا مفاد این ادله در مقام اصل حجیت روایات هستند یا در مقام حل تعارض دو خبری که لولاالتعارض و فینفسه حجت هستند؟
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه، با توجه به این مسأله، سه نظریه زیر را مطرح نمود:
۱- نظر مرحوم آخوند:
روایات باب در مقام تبیین اصل حجیت هستند نه رفع تعارض. وی در این مقام قائل به تخییر است. البته اعمال اوصافی مانند موافق کتاب و مخالف با عامه را حسن و بهتر میداند.
۲- نظر مرحوم نائینی و آقا ضیاء:
روایات باب دو دسته است؛ روایاتی در مقام تبیین اصل حجیت هستند و روایاتی در مقام تبیین تعارض. مرحوم شیخ حر عاملی در ج۱۸ باب ۹، «باب وجوه الجمع بین الاحادیث المختلفه و کیفیه العمل بها»، روایات باب را آورده است.
در برخی از این روایات، حدیثی که موافق قرآن نباشد «زخرف» معرفی شده است. در روایتی پیامبر (ص) فرمودهاند آن حدیثی که از من شنیدید اگر موافق کتاب خدا بود من گفتهام، ولی اگر مخالف کتاب بود، «فلم أقُله»؛ من نگفتهام. امثال تعابیر «زخرف» و «لمأقُله» تعابیر سنگین و شدیدی است که استنکار و استیحاش را میرساند؛ بنابراین باید در صدد توصیف روایتی باشد که مخالفت مهم و اساسی با قرآن داشته باشد. از این رو بحث و توصیف این دسته از روایات باب، در مورد احادیثی است که تباین با قرآن داشته باشند. حدیثی که تباین با قرآن داشته باشد بدون شک حجیت ندارد و نوبت به تعارض آن با حدیث دیگر نمیرسد. پس میتوان نتیجه گرفت که این دسته از ادله و روایات باب، در مقام اصل حجیت است. نظر مرحوم آخوند در مورد این دسته از روایات باب درست است.
اما روایات و ادله باب، در این دسته منحصر نیست؛ مثلاً در مقبوله عمر بن حنظله سؤال از تعارض دو خبر مشهور و مروی از ثقات است و امام میفرمایند موافق کتاب را برگیر و مخالف را رها کن. با توجه به سؤال راوی، میتوان گفت دو خبر مفروض، حجیت فینفسه قبل از تعارض دارند. معنای این مخالفت با کتاب در اینجا عموم و خصوص من وجه یا مطلق است.
در روایت دیگری نیز سؤال از تعارض دو خبر حجت قبل از تعارض است و راوی از دو حدیثی میپرسد که از طرف امام نقل شده اما با هم اختلاف دارند. امام میفرمایند موافق با قرآن را بگیر و مخالف را رها کن. پس حرف مرحوم آخوند در مورد این دسته از روایات باب صادق نیست.
۳- تکمله آیتالله خویی، توضیح امام خمینی و تقویت و تقریب استاد تبادکانی:
این دیدگاه را برخی از متاخر ین مطرح کردهاند از جمله آیتالله خویی و امام خمینی. البته این نظر مستقلی محسوب نمیشود و توضیح بیشتر همان نظر آقا ضیاء و مرحوم نائینی است.
به نظر آنان معنای مخالفت با قرآن (یا عدم موافقت با قرآن) در روایات باب که سبب ترک روایت میشود دو حالت دارد:
۱- اگر مخالفت معنای شدید و استیحاش داشت مربوط به مقام اصل حجیت خبر است یعنی تباین کلی روایت با قرآن را بیان میکند.
۲- اگر معنای مخالفت سادهتر بود در مقام تعارض و ترجیح هستند یعنی یا تباین من وجه با قرآن دارند یا رابطه عموم و خصوص مطلق.
استاد تبادکانی این نظر را تقویت نموده و سه نکته دیگر را هم به شرح زیر هم بیان کرد:
نکته اول: در آن دسته از روایات باب که در مقام تعارض و ترجیح هستند، اگر لحاظ و نظر ما مخالفت دو خبر با هم بود، مخالفت فقط به معنای من وجه خواهد بود. چون معنا ندارد که دو خبر عام و خاص را با هم متعارض بدانیم؛ اما اگر لحاظ و نظر ما به مخالفت، مخالفت دو خبر با قرآن باشد، معنای مخالفت، اعم از مخالفت من وجه و مخالفت عام و خاص مطلق است. البته درست است که مخالفت عام و خاص مطلق، با جمع عرفی و قرینه بعدی حل میشود اما به هر حال مخالفتی به نظر رسیده است که تعارض آن هم به نظر آمده است. پس مفهوم مخالفت هم تباین و من وجه را در برمیگیرد و هم عموم و خصوص مطلق را، هرچند از عام و خاص مطلق بعداً با جمع عرفی رفع تعارض میشود.
نکته دوم: قرار دادن مخالفت من وجه روایت با قرآن ذیل مقام ترجیح و تعارض یا ذیل مقام اصل حجیت روایت سخت و مشکل است و در موارد مختلف فرق میکند. البته استاد تبادکانی درج این نوع مخالفت ذیل مقام ترجیح و تعارض را تقویت کرد.
نکته سوم: ما برخی احادیث داریم که قرآن نفیاً یا اثباتاً متعرض مفاد آن شده است؛ اما قرآن نسبت به مفاد بقیه احادیث ما متعرض نشده است. تکلیف این دسته بزرگ از احادیث عند التعارض چیست؟ روایات باب، چه نسبتی با این دسته از احادیث دارند، آیا نسبت به متعارضهای این احادیث ساکت هستند؟
نظر مرحوم صدر در این مسأله این است که منظور موافقت و مخالفت با روح قرآن است نه صرف الفاظ آن. پس احادیثی که قرآن به لفظ و ظاهر متعرض آنها نشده است را هم در برمیگیرد و برای آنها حکم دارد.
ظاهراً نظر آیتالله سیستانی این است که این سه نحو مخالفت خیلی مهم نیست و چندان فرق نمیکند. بلکه مهم و منظور این است که اصل کتاب زیر سؤال نرود.