مطالعه افراد مبتلا به بیحجابی نشان میدهد که بیشتر این افراد از یک سو، شناخت درستی از حجاب و عفاف ندارند و بهعنوان نمونه حجاب، که سمبل آزادی معنوی است، را ضد آزادی میدانند و از سوی دیگر، این مسأله در برخی از زنان بی حجاب یک بحث روانی است که درمان آن نیازمند مشاورههای روانشانسی است. طبیعتاً تنها برخورد قهری و خشونتآمیز با مسأله بد حجابی نمیتواند پاسخگو باشد، بلکه این مسأله نیازمند همیاری و همفکری همه دست اندرکاران عرصههای فرهنگی کشور است.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمد حسین مختاری، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه در یادداشتی در خصوص عفاف و حجاب آورده است:
«مدتهاست که در جامعه شاهد تقلیل مفاهیم دینی همچون حجاب هستیم. به لحاظ اجتماعی این مسأله دارای آثار مخرب و البته پنهانی است که ضرورت دارد تا ضمن بررسی نظری این مسأله، راهکارهای عملی بر آن ارائه شود. اکنون با توجه به اهمیت این مسأله به بررسی ریشهها، عوامل و راهکارهای حل آن میپردازیم.
تلاش برخی برای تنزل «امر دینی» حجاب به یک «امر اخلاقی» و فردی
به نظر میرسد یکی از دلایل بروز این پدیده اجتماعی، تلاش برخی برای تنزل «امر دینی» حجاب به یک «امر اخلاقی» و فردی است. این مسئله ریشه در بحث رابطه «امر دینی» با «امر اخلاقی» دارد که البته در فلسفه اخلاق مطرح میشود. این بحث، بطور خاص از زمانی آغاز شد که جهان غرب سه مفهوم «خدا»، «انسان» و «جهان» را با نگاه بشرانگارانه مورد بررسی قرار داد و فیلسوفان مدرنیته بالاخص کانت تلاش کردند تا نگرش انسانگرایانه و سکولاریستی را به حوزه رابطه اخلاق و دین نیز تسری دهند که نتیجه آن تقلیل «امر دینی» به «امر اخلاقی» بود.
در اسلام، «فقه» و «اخلاق» رقیب یکدیگر نیستند
یکی از انتقادات جدی به این رویکرد، تفکیک میان «امر دینی» با «امر اخلاقی» و در نهایت تضعیف «امر دینی» بود. البته وقوع چنین مسئلهای در جهان غرب قابل درک است زیرا کلیسا و کتاب مقدس قادر نبودند نیازهای بشر را برآورده سازند، اما در جهان اسلام اینگونه نیست زیرا در نگاه اسلامی، «فقه» و «اخلاق» رقیب یکدیگر نیستند بلکه اخلاق جزئی از دین است و به عبارتی رابطه دین و اخلاق رابطهای ارگانیکی، همچون رابطه تنه درخت با کل درخت است. دین مانند درختی است که ریشه آن عقاید، تنهاش اخلاق و شاخ و برگش احکام است؛ بنابراین، هیچ «امر اخلاقی» و فردی از «امر دینی» جدا نیست؛ چنانکه عکس این نیز صادق است؛ یعنی نمیتوان با فردی و اخلاقی دانستن یک مسئله مانند حجاب آن را به حاشیه راند؛ بلکه همه دستورات دینی، از جمله حجاب و عفاف که جز بدنه اصلی اسلام است، یک «امر واحد» هستند و نمیتوان با نگاه گزینشی به آن بخشی از دین را به بهانه فردی بودن کنار بگذاریم زیرا کمال انسان حاصل تعبد به تقید همزمان به همه ارکان و اجزا «فقه» و «اخلاق» است.
علت اصرار دشمن در رونق بیحجابی
گرایش روز افزون به اسلام و آموزههای اسلامی که مطابق با فطرت پاک انسان است و به ویژه علاقه و گرایش زنان در کشورهای غربی به بحث حجاب سبب شده تا دشمنان، نسبت به گسترش حجاب در کشورهای خود احساس خطر نمایند و در صدد برآیند تا این آموزه را در کشورهای اسلامی تضعیف و تخریب نمایند تا نتواند بهعنوان یک الگوی ایده آل برای زنان غربی مطرح شود.
تمایل به بیحجابی یک مسأله شناختی- روانی است
تمایل به بیحجابی یک مسأله شناختی- روانی است. مطالعه افراد مبتلا به بیحجابی نشان میدهد که بیشتر این افراد از یک سو، شناخت درستی از حجاب و عفاف ندارند و بهعنوان نمونه حجاب، که سمبل آزادی معنوی است، را ضد آزادی میدانند و از سوی دیگر، این مسأله در برخی از زنان بی حجاب یک بحث روانی است که درمان آن نیازمند مشاورههای روانشانسی است. طبیعتاً تنها برخورد قهری و خشونتآمیز با مسأله بد حجابی نمیتواند پاسخگو باشد، بلکه این مسأله نیازمند همیاری و همفکری همه دست اندرکاران عرصههای فرهنگی کشور است تا با هم اندیشی عاجل ضمن بررسی علل تقلیل مفاهیم دینی در جامعه بویژه حجاب، راهکارهای عملی و نتیجه بخش را برای حل آن ارائه دهند و از لاک نظریه پردازی صرف بیرون بیایند. / دانشگاه مذاهب اسلامی