وقتی آیتالله صافی گلپایگانی از اراک رأی میآورند، پیشنهاد میشود که علما پیشنهاداتی برای قانون اساسی ارائه دهند. ایشان در یک مقدمهای طولانی، ۱۳ فصل و ۱۹۱ اصل، قانون اساسی موردنظر خود را پیشنهاد میدهد و با آن قاعده ذهنی وارد مجلس خبرگان میشود و از آن استفاده میکند. ایشان نهتنها خود وارد پرکردن حفرههای تئوریک نظام میشود بلکه دیگران را هم دعوت میکند و آنجا میگوید: «کسانی که امروز سخن نمیگویند و پیشنهاد نمیدهند، فردا حق نخواهند داشت از نواقص چیزی بگویند».
به گزارش شبکه اجتهاد، همایش فقیه کارگزار، (ویژه بزرگداشت مرحوم آیتالله العظمی صافی گلپایگانی) با سخنرانی اساتید ابوالقاسم علیدوست، سید صمصامالدین قوامی و احمد رهدار در دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم برگزار شد. آنچه میخوانید مختصری از سخنان اساتید مدعو به نقل از «شفقنا» با ویرایش و تلخیص است.
آیتالله صافی در حد وسیعی برای فقیه قائل به اختیارات میشود
استاد علیدوست: قرآن کریم همه عالمان دین را «کارگزار» معرفی میکند؛ کارگزار به معنای «واسطه» است که ارتباط لازم بین دو فرد یا دوطرف قرارداد را برقرار میکند.
امام با اشاره به آیه «وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ ۖ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ» به یکی از یاران خود میفرماید که مقصود از «قری ظاهره» شما هستید و مقصود از «هم» در بینهم ما اهلبیت (ع) هستیم یعنی شما رابط بین مردم و اهلبیت هستید. شما معارف را از ما میگیرید و به مردم میرسانید. شاید ما در بیان منزلت عالم، آیهای به بلندی این آیه نداریم که عالمان را «کارگزار» معرفی میکند.
آیتالله صافی گلپایگانی فقیهی دارای تقوا، بصیرت، حکمت و علم بود؛ یکی از نکات مهم در شخصیت آیتالله صافی گلپایگانی، بوسیدن دست طلبه سیاهپوست است که این البته وجه علمی دارد و عاطفی صرف نیست. کاش این رفتارها و اقدامات تکرار شود.
وقتی آیتالله صافی گلپایگانی از اراک رأی میآورند، پیشنهاد میشود که علما پیشنهاداتی برای قانون اساسی ارائه دهند. ایشان در یک مقدمهای طولانی، ۱۳ فصل و ۱۹۱ اصل، قانون اساسی موردنظر خود را پیشنهاد میدهد و با آن قاعده ذهنی وارد مجلس خبرگان میشود و از آن استفاده میکند. ایشان نهتنها خود وارد پرکردن حفرههای تئوریک نظام میشود بلکه دیگران را هم دعوت میکند و آنجا میگوید: «کسانی که امروز سخن نمیگویند و پیشنهاد نمیدهند، فردا حق نخواهند داشت از نواقص چیزی بگویند».
ایشان در پیشنویس پیشنهادی قانون اساسی، روی دموکراسی رهبری شده متعهد تأکید دارد و این را مقابل کسانی مطرح میکند که اعتقادی به دموکراسی ندارند.
آیتالله صافی در اصل ۴۳ نهادی بهعنوان قوه عالی و اصلی مرجعیت و فقاهت را مطرح میکند و در حد وسیعی برای فقیه قائل به اختیاراتی میشود؛ و بر همین اساس، رأی مردم در ریاست جمهوری را مشورتی پیشنهاد میدهد و قائل به توشیح نیست.
معظمله فصل پنجم را به حقوق ملت اختصاص میدهند. ایشان مرجعی برای حل اختلاف بین رئیسجمهور و مجلس را در اصل ۱۲۷ پیشبینی میکند. درواقع، ایشان در اصول پیشنهادی خود، مسائلی که نظام در ۲۰ -۳۰ سال آینده با آن مواجه میشود را پیشنهاد میدهد و بنده این را از مصادیق کارگزاری میدانم.
از دیگر نکات قابل طرح این است که ایشان نتوانست با تعرضات به حقوق و مالکیت خصوصی کنار بیاید و شاید به همین جهت فاصله گرفت. ایشان در سرتاسر این قانون پیشنهادی (فضای سال ۵۸ و ۵۹)، طرف مردم را میگیرد.
آیتالله صافی گلپایگانی نظام جمهوری اسلامی را «رکن شدید» میدانست
استاد قوامی: صیانت نفس، مخالفت با هوی و هوس و اطاعت از امر خدا، سه ویژهای است که در روایات برای یک عالم ذکر شده است؛ مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی واجد این ویژگیها بودند.
حوزه والد و واجد نظام است، نظام امروز ما آرزوی انبیا و عالمان و معصومین بود که در عصر ما بهواسطه وفاداری، مجاهدت و شایستگیهای مردم ما شکل گرفت.
انبیا بهواسطه همراهی نکردن قوم خود نتوانستند امت سازی کنند و بنابراین داشتن حکومت جزو آرزوهای آنان بوده است. برای حکومت کردن فقط قدرت کافی نیست. مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی این نظام را رکن شدید میدانست. ایشان در خبرگان قانون اساسی حضور داشت و دید ولایتفقیه را خیلی سست بحث میکنند و در رهبری سیاسی معمولی با اختیارات محدود میخواستند. ایشان بلند میشود و با قدرت گفت این، آن ولایتفقیه نیست و ولایتفقیه را به عرش میبرند.
یکی از حامیان نظام جمهوری اسلامی، مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی بودند که جانانه به کمک فقهایی چون دستغیب، صدوقی و مدنی آمدند و این اصل را بهعنوان ستون خیمه تصویب کرده و خدمت بزرگی به مردم کردند.
والد نسبت به مولود سه وظیفه هدایت، نظارت و حمایت دارد. هدایت ناظر بر پیشرفت و مسیریابی است، نظارت ناظر بر ضعفها و جلوگیری از انحراف است و حمایت ناظر به جلوگیری از ضعف او میشود. طبق این قاعده مدیریتی، اگر ما نظام را مولود حوزه میدانیم، موضعگیریهای آیتالله صافی گلپایگانی را در هر سه بخش میتوان دستهبندی کرد.
در دیدار آقای قالیباف با آیتالله صافی گلپایگانی، آیتالله صافی بر حفظ نظام جمهوری اسلامی تأکید کردند. این درحالی است که برخی از روی ناآگاهی و بیاطلاعی، این فقیه کارگزار را تخطئه میکنند. آن هم این فقیه کارگزار که در خبرگان قانون اساسی حضور داشته و با نطق آتشین خود، اصل ولایتفقیه را تثبیت کردند.
برخی موضعگیریهای ایشان در قبال برخی مسائل چون ربا، تفکیک جنسیتی، صداوسیما قابل توجه است؛ تمام موضعگیریهای ایشان هر سه بعد هدایتی، نظارتی و حمایتی را داشت و فیالواقع «فقیه کارگزار» بود.
امامت در نظر آیتالله صافی گلپایگانی یک عقیده تاریخی نیست
استاد رهدار: تصمیم گرفته شد که از فقهای معاصر که متفاوت جلوه کردند تکریم کنیم و در این راستا دو دسته فقیهان را شناسایی کردیم؛ یک دسته فقیهانی بودند که علاوه بر کار علمی و تاریخی سنتی که انجام میدادند به تحقق و اجرای فقه کمک کرده و خود وارد مدیریت اجرای فقه شدند که با عنوان «فقیهان کارگزار» طبقهبندی شدند که این نشست، اولین نشست است و در نشستهای بعدی از حضرات آیات شاهرودی، یزدی، محمد قمی و دیگر فقها به ترتیب تکریم خواهد شد.
دسته دوم فقهایی که شناسایی شدند، فقیهانی هستند که اقتضای این عصر و دوره حکومت اسلامی هست، در فقه سیاسی تأمل کردند؛ دوسال قبل، اولین نشست در سالروز درگذشت آیتالله عمید زنجانی با عنوان «فقیه فقه سیاسی» برگزار کردیم و در ادامه از دیگر فقهای معاصر که بنابر اقتضای حکومت اسلامی، نقشهای فقه سیاسی را با تمرکز بیشتری دفاع کردند، هم تجلیل خواهد شد.
دشمنان و معاندان همواره درصدد بوده و هستند تا از این اختلافات سوء استفاده کنند درحالیکه تمام فقهایی که وارد بدنه حکومت اسلامی و میدان اجرا شدند همگی معتقد به نظام اسلامی هستند و اصولاً اقتضای کار اجرا اختلاف در کارشناسیهای تحقق دین است.
مبانی کلامی آیتالله صافی گلپایگانی در نظام سیاسی اسلام
تقریرات فقهی آیتالله صافی گلپایگانی جمعآوری و تدوین شده اما هنوز منتشر نشده است لذا تحقیقات ما میتواند ناقص باشد. متکلمین زیادی به بهانه مساله ختم نبوت مطرح کردند که ختم نبوت مساوی با ختم حجت است، اما آیتالله صافی گلپایگانی بیان کردند که اینگونه نیست چون عالم تکلیف ادامه دارد و تا تکلیف است باید حجتی باشد تا تکالیف را مطرح کند و دوازدهگانه بودن ائمه (ع) به معنای پایان تکلیف نیست بنابراین امامت یک عقیده تاریخی نیست بلکه امری همیشگی است.
امامت امری الهی است؛ حتی اگر بپذیریم که جامعه آنقدر رشد سیاسی پیدا میکند که بتواند بخشی از کارها را انجام بدهد، حدّ این کارها بهاندازهای نیست که جامعه بتواند مصلحت تام و نهایی و کامل خود را تشخیص دهد. آیتالله صافی گلپایگانی براین اساس بهتمامی الگوهای دموکراسی موجود نقدهایی را وارد میکند.
وجود یکسری مکانیزمها از قبیل بیعت، شورا، دموکراسی و اینها نمیتواند دلیلی بر ختم امامت و رسالت باشد. یک نویسنده سنّی ادعا میکند که امامت و خلافت دو چیز است؛ امامت به امر رهبری فکری جامعه اختصاص دارد و خلافت به رهبری سیاسی جامعه اختصاص دارد. این نویسنده بهنوعی بین افکار شیعیان و اهل سنت جمع میکند. آیتالله صافی گلپایگانی این نظر را رد میکند و میگوید که هیچیک از عالمان مسلمان نمیپذیرند که دیانت از سیاست جدا باشد بلکه دیانت عین سیاست است.
آیتالله صافی گلپایگانی امامت را یک مسئله موروثی نمیدانند بلکه براساس آیات قرآن کریم و روایات اثبات میکنند که این قضیه، قاعده خاص خود را دارد. ازنظر آیتالله صافی گلپایگانی، اطاعت از نظام سیاسی، مطلق نیست، به میزانی که نظام سیاسی تابع حق و حقیقت است قابلیت اطاعت دارد. به نظر میرسد که بسیاری از سخنان کلامی مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی باز و تبیین نشده است و لذا پیشنهاد میشود که گروهی تشکیل شود و تفصیلی از سخنان و مبانی ایشان ارائه دهند.
به نظر میرسد آیتالله صافی گلپایگانی بر این نظر بودند که امامت مبنا و اصولی دارد که در زمانها و مکانهای متعدد به اشکال مختلفی قابل تحقق است که خود این اشکال نیاز به تأویل دارد و باید متناسب با دیگر اندیشهها و مبانی ایشان بیان شود.