شبکه اجتهاد: دربارۀ کیفیت درگذشت امامان (ع)، در روایت ابراهیم بنهاشم از ابوصلت هروی از امام رضا (ع) آمده است: «والله ما منا إلا مقتول شهید» (أمالی الصدوق، ص۶۳؛ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۵ مرسلاً از ابوصلت). سند این روایت «حسن کالصحیح» دانسته شده است (روضه المتقین، ج۵، ص۳۹۹؛ لوامع صاحبقرانی، ج۸، ص۵۶۱)؛ افزون بر این، در روایت احمد بن علی انصاری از ابوصلت آمده است: «وما منا إلا مقتول وإنی والله لمقتول بالسم باغتیال من یغتالنی…» (عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۰۳). در نقلی از حسین بن روح نوبختی نیز آمده که «النبی والأئمه ع ما ماتوا إلا بالسیف أو السم…» (الغیبه للطوسی، ص۳۸۸). در روایات دیگری نیز گفته شده که همۀ دوازده امامان مقتول (به شمشیر) یا مسوم هستند (کفایه الأثر، ص۱۶۲، ۲۲۷؛ نیز نگر: بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۰۳).
در خصوص امام جواد (ع) میدانیم که مصادر اسلامی سخنی از به قتلرسیدن ایشان با شمشیر نگفتهاند. پس طبق تقسیمی که در برخی از روایات از جمله سخن وکیل سوم گذشت، ظاهراً ایشان باید مسموم شده باشند. حال سؤال این است که چه کسی ایشان را مسموم کرده است. شیخ صدوق در مقام برشمردن اعتقادات امامیه، در این باره میگوید: «أبو جعفر محمد بن علی علیهما السلام قتله المعتصم بالسم» (اعتقادات الإمامیه، ص۹۸). همچنین ابوالحسن مسعودی در این باره میگوید: «وقیل: إن أم الفضل بنت المأمون لما قدمت معه من المدینه إلى المعتصم سمته» (مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴)؛ با این حال روایات مربوط به شهادت حضرت در منابع متقدم از این قرار است:
روایت نخست: مسمومشدن به امر معتصم
مرحوم عیاشی از زرقان صاحب ابن ابی داود از ابن ابی داود نقل میکند که نزد معتصم عباسی دزدی آورده شد و در خصوص اینکه چه مقدار از دستش باید بریده شود فقهاء حاضر اختلاف کردند. معتصم به امام جواد (ع) اصرار کرد که در این باره نظرشان را بگویند. امام هم با اشاره به آیۀ شریفۀ «وأن المساجد لله» فرمودند: «وما کان لله لم یقطع». معتصم هم بر اساس نظر امام، حکم کرد. ابن ابی داود چند روز بعد معتصم را سرزنش کرد که چرا در چنین مجلسی، نظر فقهاء را کنار نهاده و به نظر کسی بخشی از امّت به امامت او قائلند، حکم رانده است. معتصم ترتیبی میدهد تا امام به مجلسی دعوت شوند و طعامی مسموم به امام خورانده میشود (تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰).
چند نکته در خصوص این گزارش:
۱- ظاهراً مراد از ابن ابی داود در این نقل، احمد بن ابی دُواد است که قاضی القضاه در روزگار معتصم و واثق عباسی بوده است (المؤتلف والمختلف للدارقطنی، ج۲، ص۹۶۵). ابن خلکان دربارۀ ارتباط ویژۀ معتصم و ابن ابی دواد میگوید: «ولما ولی المعتصم الخلافه جعل ابن أبی دواد قاضی القضاه، وعزل یحیى بن أکثم، وخص به أحمد حتى کان لا یفعل فعلاً باطناً ولا ظاهراً إلا برأیه» (وفیات الأعیان، ج۱، ص۸۴).
۲- در خصوص استناد امام جواد (ع) به آیه شبههای نیست؛ چه در روایت حماد بن عیسی از امام صادق (ع) نیز نقل شده است: «سبعه منها فرض یسجد علیها، وهی التی ذکرها الله فی کتابه، فقال: “وأن المساجد لله فلا تدعوا مع الله أحدا” وهی: الجبهه، والکفان، والرکبتان، والإبهامان؛ ووضع الأنف على الأرض سنه» (الکافی، ط دار الحدیث، ج۶، ص۱۴۴؛ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۸۲). همین معنا از آیه در وصیت امیرالمؤمنین (ع) به محمد حنفیه (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۲۶)، روایت ابوعمرو زبیری از امام صادق (ع) (الکافی، ج۳، ص۹۷) و نقل ابن اشعث به سندش از امیرالمؤمنین علیه السلام (الجعفریات، ص۱۷۹) آمده است. گفتنی است طبرسی فراز استناد امام جواد (ع) به آیه را در تفسیر خویش بازتاب داده است (مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۰).
۳- گزارشی در مناقب ابن شهر آشوب آمده که در آن سخن از مجبورشدن امام به نوشیدن شربتی هست و در آن از احمد بن ابی دواد نیز نام برده شده است: «ولما بویع المعتصم جعل یتفقد أحواله فکتب إلى عبد الملک الزیات أن ینفذ إلیه التقی وأم الفضل فأنفذ ابن الزیات علی بن یقطین إلیه فتجهز وخرج إلى بغداد فأکرمه وعظمه وأنفذ أشناس بالتحف إلیه وإلى أم الفضل ثم أنفذ إلیه شراب حماض الأترج تحت ختمه على یدی أشناس وقال إن أمیر المؤمنین ذاقه قبل أحمد بن أبی داود وسعد بن الخصیب وجماعه من المعروفین ویأمرک أن تشرب منها بماء الثلج وصنع فی الحال فقال اشربها باللیل قال إنها ینفع باردا وقد ذاب الثلج وأصر على ذلک فشربها عالما بفعلهم» (مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۳۸۴). با اینکه مصدر این گزارش معلوم نیست، با توجّه به تعابیرش ظاهراً باید مستقل از روایت عیاشی باشد و میتواند مؤید آن به شمار آید.
لازم به ذکر است در نقل ابن شهر آشوب، مراد از «عبد الملک الزیات» ظاهراً باید محمد بن عبد الملک الزیات باشد که وزیر معتصم و واثق عباسی بود (تاریخ بغداد، ج۳، ص۵۹۳). حکایتی نیز نقل شده است در خصوص دستگیری یکی از مرتبطین امام جواد (ع) توسط او (الکافی، ج۲، ص۵۸۴). «أشناس» نیز میتواند اشناس ترکی (متوفی ۲۵۲ق) باشد که در جنگی مقدّم الجیش معتصم بوده است (تاریخ الإسلام، ج۶، ص۵۴). ذکر علی بن یقطین در این گزارش ممکن است حاصل خلط باشد؛ چه وی در سال ۱۸۲ق فوت کرده است.
روایت دوم: خبردادن امام رضا (ع) از شهادت امام جواد (ع)
در إثبات الوصیه روایتی مرسل از امام رضا (ع) نقل شده که حضرت در شب ولادت امام جواد (ع)، ضمن بیان فضائلی از امام جواد (ع) دربارۀ ایشان گفتهاند: «بأبی وأمی شهید یبکی له وعلیه أهل السماء یقتل غیظاً، ویغضب الله جلّ وعزّ على قاتله، فلا یلبث إلّا یسیراً حتّى یعجّل الله به الى عذابه الألیم وعقابه الشدید» (إثبات الوصیه، ت الکثیری، ص۳۶۰).
در إثبات الوصیه پس از این گزارش روایتی دربارۀ امام جواد (ع) از امام رضا (ع) به این سند نقل شده است: «وروی عبد الرحمن بن محمّد عن کلثم بن عمران قال قلت للرضا…». در مقابل، در عیون المعجزات گزارش مرسل إثبات الوصیه از امام رضا (ع) در خصوص شهادت فرزندشان در میان روایت کلثم بن عمران نقل شده است. ظاهراً در یکی از این دو کتاب -یا نسخ یکی از این دو کتاب- خلطی صورت گرفته است. به هر حال این گزارش دلالت روشنی بر شهادت امام جواد (ع) دارد اما سند واضحی ندارد. گفتنی است در عیون المعجزات به جای «یقتل غیظاً»، «یقتل غصباً» آمده است.
دربارهٔ إثبات الوصیه منسوب به مسعودی باید توجه داشت که این کتاب، مطابق دیدگاه برخی محققان، کتاب الأوصیاء شلمغانی است (نگر: إثبات الوصیه، ت الکثیری، مقدمه حول مؤلف إثبات الوصیه). البته این کتاب قبل از انحراف شلمغانی (۳۰۴ق) نگاشته شده است (همان، ص۳۱).
روایت سوم: شهادت به دست ام الفضل با انگور مسموم
در إثبات الوصیه همچنین در گزارشی آمده که امام جواد علیه السلام به همراه ام الفضل به عراق رفتند. در همان زمان معتصم عباسی و جعفر بن المأمون (دربارهٔ وی نگر: الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۸۶) در صدد قتل امام بودند و جعفر از طریق ام الفضل به مقصود شوم خویش رسید:
فقال جعفر لأخته أم الفضل وکانت لأمه وأبیه فی ذلک؛ لأنه وقف على انحرافها عنه وغیرتها علیه؛ لتفضیله أم أبی الحسن ابنه علیها مع شدّه محبّتها له ولأنها لم ترزق منه ولداً. فأجابت أخاها جعفراً و جعلوا سمّاً فی شیء من عنب رازقی وکان یعجبه العنب الرازقی. فلما أکل منه ندمت وجعلت تبکی. فقال لها: ما بکاؤک؟ والله لیضربنک الله بفقر لا ینجی وبلاء لا ینستر. فبلیت بعله فی أغمض المواضع من جوارحها صارت ناصوراً ینتقض علیها فی کل وقت. فأنفقت مالها وجمیع ملکها على تلک العله حتى احتاجت الى رفد الناس. ویروى ان الناسور کان فی فرجها. وتردّى جعفر بن المأمون فی بئر فأُخرج میّتاً وکان سکران (إثبات الوصیه، ص۳۷۴-۳۷۵). همین گزارش در عیون المعجزات نیز آمده، با این تفاوت که در آن سخنی از جعفر بن مأمون نیست و این معتصم است که ام الفضل را به این کار تحریک میکند (عیون المعجزات، ص۱۲۹).
روایت چهارم: شهادت به دست ام الفضل با حولهای مسموم
نویسندۀ دلائل الإمامه ابتدا روایتی مشابه نقل شلمغانی در خصوص شهادت امام به دست ام الفضل ارائه میکند و پس از آن نقل دیگری میآورد: «ویقال: إنها سمته بمندیل یمسح به عند الملامسه، فلما أحس بذلک قال لها: أبلاک الله بداء لا دواء له. فوقعت الأکله فی فرجها، فکانت تنکشف للطبیب، ینظرون إلیها، ویشیرون علیها بالدواء، فلا ینفع ذلک شیئا، حتى ماتت فی علتها» (دلائل الإمامه، ص۳۹۵). ابن شهر آشوب نیز نقلی مشابه این نقلِ دلائل آورده است (مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۳۹۱).
گفتنی است از همان ابتدای ازدواج امام با ام الفضل، برخی احتمال میدادند که امام به دست نزدیکان ام الفضل مسموم شوند (الکافی، ج۲، ص۵۹۲، ح۶).
از آنچه گذشت معلوم شد گزارشهای شیخ صدوق، مسعودی، شلمغانی، ابن شهرآشوب، نویسندۀ دلائل الإمامه، و ابن عبد الوهاب در مسمومیت امام جواد (ع) به دست برخی از عباسیان اشتراک دارند. بیشتر این گزارشها بر نقش معتصم عباسی و احیاناً ام الفضل بنت مأمون تأکید میکنند. گفتنی است که سن اندک امام در هنگام وفات (۲۵ سال) نیز مؤید این است که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا نرفتهاند؛ به ویژه که در مصادر عامه و امامیه که به بیان وفات امام پرداختهاند، بیماریای برای امام ذکر نشده که آن بیماری منجر به وفات شود.
بر این اساس، اصل مسمومشدن حضرت ازسوی بنیعباس مستندات قابل توجهی دارد. اما با اختلاف روایات، چگونگی مسمومیت نیازمند تحقیق بیشتر است.