شبکه اجتهاد: اخیرا در محافل فقهی و دانشگاهی، اخبار مربوط به «فقه معاصر» زیاد شنیده میشود. این اصطلاح زیبا در میان علاقهمندان به فقه در عصر ما، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. فقه معاصر تلاش میکند تا کمال و زیبایی شریعت را در شرایط پیچیده و پیشرفته امروزه احیا کند و به دنبال راهی برای ترکیب اصالت فقه با تحولات شگفت انگیزی است که بر زندگی انسانها تاثیر گذاشته است. بنابراین باید از این مفهوم استقبال کنیم. اما سوال اینجاست که دقیقاً منظور از فقه معاصر چیست؟ اگرچه فقه معاصر، اصطلاح بسیار جذابی است؛ اما تعریف دقیقی از آن ارائه نشده است. بنابراین باید به دنبال شناخت دقیق ماهیت آن باشیم. سه فرضیه در مورد ماهیت فقه معاصر و مشخص کردن نیازها و الزامات رویکرد فقهی معاصر وجود دارد:
فرضیه اول: معاصرت، وصف عملیات استنباط
فرض اول این است که کلمه “معاصر” به عنوان توصیفی برای عملیات استنباط فقهی در نظر گرفته شود. بر اساس این فرض، تعریف فقه معاصر به این صورت خواهد بود: فقه معاصر به معنای گنجاندن عنصر معاصرت و فعال کردن آن در فرایند استنباط در زمینههای مرتبط با این فرایند، از جمله در موضوع و روش فقه، با هدف توسعه و پاسخگویی فقه به نیازهای انسان و جامعه معاصر است.
فرضیه دوم: معاصرت، وصف علم فقه
در این فرض، معاصرت به عنوان توصیفی برای علم فقه در نظر گرفته شود. علم فقه دامنهای فراتر از هسته اصلی آن، یعنی عملیات استنباط، دارد و شامل تعاملات با علوم دیگر و پدیدههای اجتماعی میشود. علم فقه به عنوان یک واقعیت خارجی، تاریخ خاص خود، تعامل با علوم دیگر و پدیدههای اجتماعی خاص خود را دارد. همچنین دارای ساختار و جنبههای مختلفی مانند آموزش و پژوهش است. معاصر و مدرن سازی علم فقه مستلزم تغییر ساختار فقه به شکلی جدید و معاصر، ایجاد تعامل بین فقه و دانشهای جدید به ویژه علم حقوق، بازسازی و تجدید ساختار سیستم آموزش و پژوهش فقهی با توجه به نیازهای انسان معاصر و غیره است.
بر اساس این فرض دوم، تعریف فقه معاصر به شرح زیر است: فقه معاصر، تجسم مدرن سازی جامع فقه به عنوان یک علم، در چارچوب ابعاد اجتماعی و تاریخی آن است. این مدرن سازی در وهله اول بر تعمیق تعامل فقه با علوم معاصر، به ویژه حقوق، با بازنگری و تحلیل مفاهیم و چارچوبهای حقوقی موجود متناسب با شرایط و تحولات جدید تمرکز دارد. ثانیاً بر توسعه تعامل فقه با پدیدههای اجتماعی از طریق تحلیل و درک این پدیدهها، بازنگری و تکمیل روش شناسی آنها بر اساس چالشها و تحولات کنونی تمرکز دارد. ثالثاً بر بازسازی ساختار فقه با توجه به واقعیتها و شرایط جدید، با اصلاح و بهبود ساختارها و نهادهای موجود برای تضمین تناسب آنها با نیازهای کنونی تمرکز دارد. چهارم، بر تبدیل جنبههای مختلف فقه مانند آموزش و پژوهش و تطبیق آنها با واقعیتها و شرایط جدید، با تاکید بر استفاده از فناوری و تکنیکهای جدید در این فرآیند تمرکز دارد.
فرضیه سوم: معاصرت، وصف مدیریت فقه
معاصرت به عنوان توصیفی برای مدیریت دانش فقهی در نظر گرفته شود. یعنی در زمینه مدیریت دانش فقهی با کمبود و ضعف روبرو هستیم، بنابراین باید مدیریت دانش فقهی ایجاد شود و این مدیریت بر اساس شرایط و نیازهای معاصر باشد. بر اساس این فرض، تعریف فقه معاصر به شرح زیر است:
نوسازی مدیریت فقه، یک ابتکار جامع است که هدف آن توسعه و بهبود فرایند مدیریت فقه به طور جامع و متناسب با زمانه است. این حرکت شامل چند جنبه مهم است: اولاً، تمرکز بر فراهم کردن تسهیلات لازم برای مطالعات فقهی، از جمله استفاده از فناوریهای پیشرفته برای تسهیل تحقیق و بهره مندی از منابع فقهی. ثانیاً، ایجاد زیرساختهای پیشرفته برای ایجاد ارتباط موثر بین فقها و فعالان در زمینه فقه، با هدف ایجاد شبکه ای برای تبادل دانش و تجربیات و تقویت همکاری بین افراد علاقه مند به فقه. ثالثاً، ارائه اطلاعات علمی و سازمان یافته برای کمک به فقه در درک واقعیتهای اجتماعی و درک بهتر میراث آن. چهارم، ارائه منظم نتایج مطالعات میدانی، دادهها و اطلاعات لازم، به فقها برای درک تعامل فتواها و تصمیمات فقهی در جامعه و ارزیابی تأثیر آنها بر زندگی مردم، با هدف کمک به آنها در ایفای نقش موثرتر در جامعه.
این تلاشهایی که در تعریف فرضیه سوم فقه معاصر بیان شد، در صدد است بدون دخالت در کار فقها، مدیریت کلی دانش فقه را به روزرسانی کند، مدیریت فقه و فراهم کردن شرایط مناسب برای رشد و توسعه آن در خدمت جامعه را بهبود بخشد.
در نهایت، معاصرت و فرایند به روزرسانی فقه، چالشهای متعددی دارد و اگر فقه در این سه حوزه گسترده به روز نشود، حضور آن در دنیای پیچیده امروز که هر لحظه پیچیده تر میشود، حضور کم رنگ و ضعیفی خواهد بود. بنابراین باید پرچم نوآوری و خلاقیت را در فقه برافراشت، در این سه حوزه به دنبال حل مشکلات و هموار کردن راههای دشوار بود.
(متن اصلی یادداشت به قلم استاد محترم به زبان عربی معاصر نگاشته شده و توسط فاضل گرامی حجتالاسلام حسین نیک ترجمه شده است.)