شیخ مفید و شیخ صدوق، به برخی از روایات کافی عمل نکردهاند. محقق حاجی نوری معتقد است که عدم عمل این بزرگان به دلیل وجود روایات معارض بوده است و اینکه در متن روایات کافی تعارضی وجود داشته باشد، این امر لزوماً نافی اعتبار کلی کتاب نیست؛ اما برخی از بزرگان، از جمله آیتالله شبیری زنجانی، بر این باورند که در مواردی، بزرگان دینی به روایاتی عمل نکردهاند که بدون معارض بوده است؛ بنابراین چون برخی روایات را ضعیف میدانستند عمل نکردند.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین حمید درایتی استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد در اعتکاف حدیثی مدرسه علمیه سعادت، با موضوع «حجیت احادیث کتاب کافی» به تبیین چهار نظریه در اعتبار روایات کافی و بررسی ادله اعتبار آن پرداخت که گزارش آن از نظر مخاطبان خواهد گذشت:
ضرورت حدیثخوانی در مدارس حوزوی
یکی از مسائل بسیار ضروری برنامههای آموزشی پژوهشی ارتباط مستقیم و مستمر با منابع قرآن و حدیث است. الان به هر دلیلی این ارتباط مستقیم، مقداری در حوزههای شیعی کمرنگ است؛ اما برای طلاب ضروری است برنامه حدیثخوانی را چه به صورت برنامه مدرسه و چه به صورت انفرادی اهتمام داشته باشند. این ارتباط فواید و برکات زیادی را به همراه دارد.
تبویب و جامعیت؛ دو ویژگی کتاب کافی
اما بحث ما اعتبار روایات کتاب کافی شریف است. ابتدا به دو ویژگی بنیادین این اثر در ارتباط با روایات اشاره میکنم. دو خصوصیتی که آن را نسبت به سایر کتب روایی متمایز میسازد.
نخست اینکه، محمد بن یعقوب کلینی (ره) با تألیف کتاب کافی، گامی بدیع در تدوین مجموعههای روایی برداشت. پیش از وی، کتب اصول وجود داشت و برخی بزرگان جوامع روایی تنظیم کرده بودند اما به این صورتی که کلینی تنظیم کرد در قبل سابقه نداشت و کلینی با این اقدام، نقطه عطفی در تدوین میراث حدیثی شیعه ایجاد کرد و مجموعه منسجم از روایات را گردآوری نمود.
مرحوم کلینی در تبویب ابواب بسیار خوش سلیقه بود و کار بسیار قشنگی را انجام داد. امروزه این تبویب ابواب، خودش کار مهمی است و تحت عنوان طبقه بندی اطلاعات و مدیریت دانش مطرح است؛ مثلا ایشان در اصول کافی از کتاب عقل و جهل شروع میکند، بعد کتاب حجت و همینطور ادامه میدهد و تنظیم زیبایی را ارائه میدهد. این تنظیم مثل امروز هم راحت نبوده است. باید تک تک روایات دیده میشد و باب و موضوع آن تشخیص داده میشد و در ساختار خود قرار میگرفت.
مرحوم کلینی حدود ۲۰ سال برای نوشتن کافی زحمت کشیده است. خود کتاب هم نشاندهنده دقت و ضابطیت نویسنده کتاب در ثبت و ضبط روایات است. تعبیرهای مرحوم نجاشی نیز نشاندهنده این است که مرحوم کافی در آن زمان به عنوان یک عالم برجسته در مجامع علمی شیعی مطرح بوده است.
دوم جامعیت کتاب کافی است. این کتاب، تنها به عنوان مجموعه روایات فقهی مطرح نیست؛ بلکه شامل احادیث اعتقادی، فقهی و اخلاقی نیز میشود. این اثر به گونهای جامع، اصول و فروع دین را در بر میگیرد. تفاوت بارز بین کتاب مرحوم کلینی و آثاری مانند «من لایحضره الفقیه» و «تهذیب» در این است که در این دو اثر، تنها روایات فقهی موجود است و احادیث اعتقادی وجود ندارد. در حالی که مجموعه کافی شامل اصول و فروع دین و همچنین مباحث اخلاقی است.
چهار نظریه در اعتبار یککاسه روایات کافی
اما اصل بحث ما این است که آیا همه روایاتی که مرحوم کلینی در کتاب کافی ذکر کرده است، روایات معتبر است؟ چهار نظریه کلی در ارتباط با اعتبار روایات کافی وجود دارد:
نظریه اول: یقین به اعتبار تمام روایات کافی
نظریه اول که قائلان کمی دارد این است که همه روایات کتاب کافی معتبر و به طور یقینی از معصوم صادر شده است. این نظریه به برخی اخباریان منسوب است و در میان فقها و اصولیان ما طرفدار ندارد.
نظریه دوم: اعتبار تمام روایات کافی
نظر دوم معتقد است تمام روایات کافی معتبر است؛ اگرچه یقین به صدور از امام معصوم نداشته باشیم؛ یقین به صدور نیست؛ اما ظن معتبر بر اعتبار تمام روایات کافی وجود دارد. این نظریه در میان بخشی از اخباریها و عدهای از محدثین طرفدار دارد؛ مثل مرحوم حاجی نوری
نظریه سوم: اصل اعتبار روایات کافی
نظر سوم معتقد است اصل در روایات کافی بر اعتبار است مگر اینکه دلیلی بر بی اعتباریش اقامه شود. تفاوت نظر سوم با نظر دوم این است که نظر دوم میگفت هیچ روایت بیاعتباری در کافی وجود ندارد؛ ولی نظریه سوم میگوید در کتاب کافی روایات بیاعتبار که غیر قابل استناد باشند و حجیت نداشته باشند، وجود دارد؛ ولی بسیار کم هستند؛ بنابراین اصل در روایات کافی این اعتبار است مگر شاهد و قرینهای بر بیاعتباری آن وجود داشته باشد؛ بنابراین نیازی نیست سلسله سند تک تک روایات کافی بررسی شود. میتوان به عنوان یک مجموعه معتبر بدان تمسک کرد.
نظریه چهارم: لزوم بررسی تکتک روایات کافی
نظریه چهارم معتقد است بسیاری از روایات کافی نا معتبر است و مثل سایر کتب دیگر تک تک روایاتش باید بررسی سندی شود. از خصوصیات کتاب کافی هم این است که عموم روایاتش مسند است و در برخی موارد که سند قطع شده است با آن، معامله روایت مرسل شده و کنار گذاشته میشود. فقهای متأخر عموما طرفدار این نظریهاند. مثل مرحوم آیتالله خویی. عدهای از متقدمین هم بر همین نظر بودهاند؛ مثلا شیخ مفید و شیخ صدوق به بعضی از روایت کافی مطمئناً عمل و اعتماد نکردند.
مفهوم بی اعتباری روایت
تذکر این نکته لازم است که منظور از بی اعتباری روایت، به معنای دروغ بودن یا کذب و باطل بودن نیست؛ بلکه به این معناست که ما استناد نمیکنیم؛ چون مطمئن نشدیم این روایت از امام صادر شده است. شاید امام فرموده باشد؛ ولی دلیل حجیت برای ما کافی نبوده است؛ لذا نمی توانیم این را به امام استناد بدهیم و با تکیه و اعتماد بر آن روایت، فتوایی صادر کنیم.
نقش روایات بی اعتبار در استنباط
اینگونه هم نیست که این روایات بیاعتبار هیچ نقشی در استنباط ما نداشته باشند؛ بلکه میتوانند نقش موید را داشته باشند یا بر اساس تراکم ظنون ممکن است همان روایت معتبر شود؛ اما بحث این است که به تنهایی قابل استناد نیست.
ادله اعتبار روایات کافی
۱. اما ادله قائلان به اعتبار همه روایات کافی این است که از ضابطیت و وثاقت شخصیتی مثل مرحوم کلینی بهدور است که روایتی که در نزدش بیاعتبار است را نقل کند. چطور ممکن است شخصتی حدیث شناس و با تقوا مثل کلینی، روایتی را در کتابش بیاورد که از امام معصوم صادر نشده باشد.
۲. استدلال دیگر این است که مرحوم کلینی در عصر غیبت صغرا بوده است و از طریق نواب خاص امام زمان، میتوانسته است سوالات حدیثی را از امام زمان (ع) دریافت کند. کلینی اصالتاً اهل ری است ولی هم در قم تحصیل کرده و هم به بغداد هجرت کرده است؛ بنابراین نواب اربعه در دسترس او بودهاند و اگر در اعتبار روایتی شک داشته میتوانسته استفسار کند.
۳. استدلال دیگر این است که خود مرحوم کلینی در مقدمه کتاب انگیزه خودش رو برای نوشتن کتاب مطرح کرده است. کسی از ایشان درخواست کرده کتابی بنویسد که آثار صحیح صادقین در آن بیاید و ایشان هم مینویسد که همت کردم مجموعهای بنوسم که آثار صحیح صادقین علیهمالسلام در آن بیاید؛ بنابراین مرحوم کلینی در مقدمه کتاب خودش اقرار و اعتراف کرده است که روایات این کتاب روایت صحیح است.
اهمیت تاریخ نوشتن دیباچه کتاب
شواهدی وجود داره که دیباچه کتاب را مرحوم کلینی بعد از اتمام کافی نوشته است و این حائز اهمیت است؛ چون اگر در ابتدا نوشته بود، این اشکال پیش میآمد که مولف چنین نیتی داشته است؛ ولی معلوم نیست در طی این بیست سال موفق به این کار هم شده است یا خیر؛ مثل مقدمه من لایحضر که مولفش ادعا کرده است میخواهم روایاتی رو جمع کنم که بین خودم و خدا حجت است؛ ولی بعد میبینیم روایاتی را آورده است که خود او نیز بدان فتوا نداده است؛ یعنی در ابتدا چنین تصمیمی داشته است ولی معلوم نیست در طول زمان توفیق اینکار را داشته است یا خیر؟
بررسی ادله
جواب این استدلال آخر این است که به نظر مرحوم کلینی این روایات، روایت صحیح است ولی صحیح در نظر ایشان ضرورتا صحیح در نزد ما نیست. ایشان مثلا قرائنی برای اعتبار روایتی داشته است که در نزد ما مفقود است شاید اگر آن قرائن در نزد ما میبود ما حکم به اعتبار روایت نمیکردیم؛ چنانچه فقهایی مثل شیخ مفید و شیخ صدوق به بعضی از روایات کافی اعتماد نکردهاند. به تعبیر دیگر تعریف صحت در نزد قدما با تعریف ما از صحت متفاوت است؛ بنابراین شهادت مرحوم کلینی بر صحت روایت به تنهایی برای ما کافی نیست.
گاهی بعضی از مولفین مثل ابن قولویه شهادت دادهاند تمام روایات نقل شده در کتاب از اشخاص ثقه است. این شهادت مورد قبول است؛ چنانچه آیتالله خویی تمام کتاب کامل الزیارات را به همین دلیل معتبر میداند. اگر مرحوم کلینی نیز چنین شهادتی داده بود مقبول بود؛ اما اینکه بگوید روایات صحیح را میآورم، این سوال باقی است که روایات صحیح نزد شما چرا باید نزد من نیز صحیح باشد؟ روایات صحیح را میآورم، به این معنا نیست که از ضرورتا از ثقات نقل میکنم؛ شاهد اینکه کلینی متعدد از غیر ثقه هم نقل کرده است و نجاشی هم بعضی راویان کافی را آورده و بر ضعف آنها تصریح کرده است.
جوابی به مرحوم حاجی نوری
گفتیم مانند شیخ مفید و شیخ صدوق، به برخی از روایات کافی عمل نکردهاند. محقق حاجی نوری معتقد است که عدم عمل این بزرگان به دلیل وجود روایات معارض بوده است و اینکه در متن روایات کافی تعارضی وجود داشته باشد، این امر لزوماً نافی اعتبار کلی کتاب نیست؛ اما برخی از بزرگان، از جمله آیتالله شبیری زنجانی، بر این باورند که در مواردی، بزرگان دینی به روایاتی عمل نکردهاند که بدون معارض بوده است؛ بنابراین چون برخی روایات را ضعیف میدانستند عمل نکردند.
بحث دامنهدار است و به مقدار وقت گزارش مختصری ذکر شد. نظر شخصی این است که کافی شریف اگرچه از کتب اربعه و از افتخارات شیعه است؛ اما اینگونه نیست که تمام روایات کافی معتبر باشد و باید تکتک روایات بررسی سندی و دلالی شوند.