قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / بررسی نسخه‌ای تازه‌یاب از میراث حدیثی زیدیه یمن و مقایسه درون‌مایه آن با حدیثی از امام باقر (ع) در الکافی/ محمد عافی خراسانی

یادداشت علمی؛

بررسی نسخه‌ای تازه‌یاب از میراث حدیثی زیدیه یمن و مقایسه درون‌مایه آن با حدیثی از امام باقر (ع) در الکافی/ محمد عافی خراسانی

اختصاصی شبکه اجتهاد: سرزمین پر یُمن یَمَن، سرزمین گنج‌های با ارزش‌ است. احتمالاً نخستین تصویر از گنج‌های یمن در ذهن ما، همان عقیق خوش‌رنگ یمانی باشد. تصویر ذهنی دیگر ما از یمن، مردمانی دلاور و ظلم‌ستیز است که به رسمِ دیرینهٔ خود، خنجر یمانی را زیر کمربندهایشان می‌بندند. تردیدی نیست که ارجمندترین گنج این کشور، همین مردم بی‌نظیرند. اما با چشم‌پوشی از این مورد، باید گفت این کشور میراثی عظیم از نسخه‌های خطی گوناگون را نیز دربردارد که در کتابخانه‌های مسجدها و موسسه‌ها و خانه‌ها نگهداری می‌شود و واکاوی این میراث چند دهه‌ای است که توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده تا بدانجا که دانشگاه پرینستون آمریکا کلان‌پروژه‌ای را تنها به گردآوری نسخه‌های ارزشمند این کشور اختصاص داده است. روشن است که مطالعهٔ این نسخه‌ها می‌تواند از جهت‌های گوناگون ما را با فرهنگ اسلامی در رشته‌های دانشی گوناگون و مذاهب گوناگون آشناتر سازد.

نسخه‌خطی‌ای که این نوشتار کوتاه در پی معرفی، بررسی و تحلیل آن است، نسخه‌ای است بسیار کم‌حجم و سه صفحه‌ای که در مجموعه‌ای خطی قرار گرفته است. این مجموعه خطی (جُنگ) دربردارندهٔ چندین کتاب درون یک جلد است. یکی از جزوه‌ها و کتاب‌های درون این مجموعه، احادیث امیر المومنین علی(ع)[بروایه عبد العظیم الحسنی و بإملاء القاضی جعفر الیمانی (د. ۵۷۳ق)] است که نگارندهٔ این سطور توفیق داشت کار پژوهش و تصحیح این نسخه را انجام دهد که چند سال پیش در دار الحدیث قم به زیور طبع آراسته شد. اکنون نسخهٔ مورد بحث ما نسخه‌ای است که دقیقاً پس از همان نسخه در این مجموعه قرار دارد. توالی این دو نسخه، نکته‌هایی را درباره کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع)روشن نمود که تا پیش از این، ناشناخته بود.

این نسخه، به بیان حدیثی نبوی درباره عابدی از بنی اسرائیل می‌پردازد که در اوج فقر، از دل یک ماهی، مرواریدی گرانبها را کشف می‌کند که وضعیت اقتصادی زندگی او را به کلی دگرگون می‌کند. سند این حدیث، متعلق به راویان زیدیه و اهل سنت است.

در ادامه، تلاش می‌شود به جلوه‌های اهمیت این نسخهٔ منحصر به فرد اشاره شود و سپس سخن کوتاهی در مقایسه درون‌مایهٔ آن با حدیثی از امام باقر علیه‌السلام بیان شود. اما در آغاز، ذکر این نکته ضروری است که نگارنده در مقاله‌ای به تفصیل به تحقیق و تصحیح این نسخه و تحلیل سلسله سند و فقه‌الحدیث آن پرداخته است،[۱] از این رو، در این یادداشت تنها به برخی مطالب اشاره می‌شود و توضیح بیشتر به آن مقاله موکول می‌شود.

اهمیت این نسخه

این نسخه هم از جهت رجالی‌ و هم از جهت حدیثی و هم از جهت تراثی، دارای اهمیت است:‌

فایده رجالی:‌

کشف یک حلقه مفقود در سلسله سند احادیث نسخه پیشین:

یکی از مهم‌ترین فایده‌های این نسخه، بالاتر بردن شناخت ما نسبت به احادیث کتابی دیگر یعنی احادیث امیر المومنین علی (ع) است که پیش‌تر اشاره شد.

در انجامه این نسخه، ناسخ تصریح می‌کند که کتابت نسخه را مستقیماً از روی دستخط محمد بن حسن رصاص (د. ۵۸۴ق) انجام داده است. باید دانست که رصاص بزرگترین شاگرد قاضی جعفر یمانی (د. ۵۷۳ق) بوده (شهاری، ۱۴۲۱ق، ج۱،ص۳۳۳-۳۳۶) و قاضی جعفر نیز کسی است که نام وی به عنوان نخستین راوی در آغاز سلسله سند حدیث در این نسخه آمده است: «حدثنا القاضی جعفر».

با آن‌که نام رصاص در آغاز سند حدیث در ابتدای نسخه نیامده؛ اما با توجه به انجامۀ ناسخ روشن می­شود که کسی­که «حدثنا» را در آغاز سند در ابتدای نسخه می­گوید، در واقع، همین رصاص است. ناسخ در انجامه می­گوید که این حدیث را در نسخه­ای به خط رصاص دیده­ که در آن نسخه، قاضی جعفر بهلولی اجازۀ نقل این حدیث را به رصاص در سال ۵۶۶ق  داده­است.

انجامه ناسخ:

«وَ هَذا الحَدِیثُ قَابَلَهُ الشَّیْخُ الفَاضِلُ، الحَسَنُ بْنُ مُحَمِّدِ بْنِ الحَسَنِ بْنِ أبِی­بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَصَّاصُ عَلَى القاضِی العَلَّامَهِ شَمْسِ­الدِّینِ، وَ أَجَازَ لَهُ القِراءَهَ فِیهِ، وَ صَحَّحَ لَهُ ذلِکَ. وَ تارِیخُ الإِجَازَهِ[۲] ـ کَمَا وَجَدْتُهَا وَ نَقَلْتُها مُصَحَّحَهَ اللَّفْظِ ـ فِی شَهْرِ رَجَبٍ الأَصَبِّ سَنَه ۵۶۶ سنه هجریه…».

هم­چنین باید دانست که نسخۀ احادیث امیرالمؤمنین علی (ع) دقیقا پیش از این حدیث، در همین مجموع قرار دارد که آن نیز به خط همین ناسخ است و بسیار جالب­توجه است که آن احادیث نیز دقیقا با همین تعبیر «حدثنا القاضی جعفر» آغاز شده­اند. مجموعهٔ قرینه‌های گوناگون نشان از آن دارد که گویندۀ تعبیر «حدثنا» در آن­ها نیز همین رصاص است. این در حالی است که پیش از این، گویندۀ این تعبیر در آن نسخه، مجهول پنداشته می­شد. از این رو، با این نکته، حلقه نخست در سند آن کتاب نیز آشکار می‌شود.

فایده‌های حدیثی:‌

نمونه‌ای عینی از پرورده شدن حدیث:

متن این حدیث، در واقع، تحریری پرورش یافته از داستان ساده‌تری است که به دست برخی راویان، افزوده‌هایی در آن‌ گنجانده شده است. از این رو، این حدیث می‌تواند نمونه‌ای عینی از این پدیده در فرآیند نقل و انتقال‌های حدیث باشد. احادیثی که اصل آن‌ها جعلی و بی‌پایه نیستند؛ اما برخی راویان، به انگیزه‌های گوناگون آن‌ها را پرورش می‌دهند. همچنان که شمار قابل توجهی از قصاصین (قصه‌گویان در سده‌های آغازین اسلام) چنین کاری با احادیث انجام می‌داده‌اند؛ تا بدانجا که برخی از محدثان نام‌آور بیان داشته‌اند که «قصاصین احادیث را به اندازهٔ یک وجب از ما دریافت می‌کنند و آن را [با افزوده‌های عامدانهٔ خود] تبدیل به یک متر می‌کنند!».[۳]

همچنین با این توضیحات می‌توان گفت محتوای این حدیث برای ما بیشتر روشن می‌سازد که چرا برخی از راویان موجود در سلسله سند این حدیث، به داشتن احادیث منکر متهم شده‌اند.

جغرافیای علم حدیث:‌

این نسخه نمونه‌ای از نقل و انتقال حدیث در جغرافیاهای گوناگون را ارائه می‌دهد؛‌ چرا که دربردارنده سلسله سندی است که در آن، دو نسل از راویان استرآبادی، دو نسل اسدآبادی، سه نسل زادهٔ ری یا کوچیده به آن و چهار نسل از راویان مصری حضور دارند. واکاوی امثال این سند، می‌تواند به شناخت جغرافیای علم حدیث و نقل و انتقال‌های آن به شهرها و مراکز حدیثی گوناگون در مقطع‌های تاریخی مختلف یاری دهد.

فایده‌های تراثی:‌

میراث تازه یاب از قاضی عبدالجبار معتزلی و تفاوت با نقل مسند شمس الاخبار:

در این نسخه، در ذیل حدیث، سخنان کوتاهی در چند سطر از قاضی عبدالجبار معتزلی (د. ۴۱۵ق) نقل شده است. وی در این سخنان، از سویی به تبیین معنای حدیث پرداخته و از سویی دیگر، تلاش نموده تا شبهه‌هایی که به سبب محتوای این حدیث می‌تواند ایجاد شود، برپایه مبانی خود پاسخ دهد. این سخنان قاضی عبدالجبار در هیچ منبع دیگری یافت نمی‌شود.

همچنین شایسته ذکر است که نگارنده این سطور در آغاز می‌پنداشت که محتوای این نسخه (چه حدیث آن، چه سخنان قاضی عبدالجبار) در هیچ جای دیگری نیامده است. اما بعدها دریافت که حدیثی که این نسخه دربردارنده آن است، در مسند شمس الأخبار، نگاشتهٔ علی بن حمید قُرَشی (د. ۶۳۵ق)[۴] نیز آمده است.

اما جالب آن که حتی در شمس الأخبار نیز، تنها خود حدیث گزارش شده و سخن قاضی عبدالجبار اصلاً نیامده است. همچنین گفتنی است که آغاز سند این حدیث در شمس الأخبار با سند این جا متفاوت است. یعنی در این جا رصاص از قاضی جعفر روایت می‌کند؛ اما در آن جا قرشی از پدرش از قاضی جعفر روایت می‌کند که نشان از مستقل بودن این منبع نسبت به کتاب قرشی است.

تفاوت های مختصر دیگری در سند و واژگان حدیث در این دو منبع وجود دارد که ذکر و تحلیل آن در مجالی دیگر ان شاء الله بیان خواهد شد. این نکته پیش‌تر در مقاله نگارنده ذکر نشده است.

دسترسی مستقیم کاتب نسخه به نسخه‌ای به خط شاگرد مؤلف:

در ارزش‌گذاری نسخه‌ها، بی‌شک معتبرترین نسخه‌ها آنهایی‌اند که به دستخط خود مؤلف نوشته‌شده‌اند (درباره نسخه‌های به دستخط مؤلفان، نگاه کنید به اثری از آدام گاچک، از متخصصان در حوزه نسخه‌های خطی اسلامی با ترجمه و تعلیقهٔ نگارنده همین سطور: «نسخه‌های خطی عربی به دستخط مؤلفان؛ ویژگی‌ها و اصطلاح‌شناسی»، مجله ذخائر شرق، ش۱، زمستان ۱۴۰۲ش، صص۷۳-۹۳). اما با توجه به ندرت نسخه‌های دستخط مؤلف، معمولاً مصححان به ناچار به دنبال نسخه‌ای می‌روند که واسطه‌هایی کم‌تری تا نسخه مؤلف دارد. در این نسخه نیز، وضعیت چنین است. یعنی ناسخ همان‌طور که گذشت، مستقیماً به دستخط شاگرد قاضی جعفر که املا‌کننده این احادیث بوده، دسترسی داشته و از روی آن نگاشته است. همچنین از قرینه‌ها برمی‌آید است که ناسخ این حدیث و کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) را از روی یک مجموعه نوشته و همگی آنها به دستخط رصاص بوده است. بنابراین روشن می‌شود که وضعیت نسخه در  احادیث امیر المومنین علی(ع) نیز چنین است؛ یعنی آن نیز مستقیماً از روی دستخط شاگردِ مؤلف/املاکننده[۵] نوشته است. این نکته پیش‌تر در تحقیق کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) بیان نشده بود.

میراث نقل‌یافته از عراق به یمن به دست قاضی جعفر بهلولی:

قاضی جعفر بهلولی هنگام بازگشت از عراق، کتاب‌های زیادی را از زیدیهٔ عراق و شمال ایران با خود به یمن برده است. به نظر می‌رسد این نسخه کوتاه در کنار کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) یکی دیگر از همان آثاری است که وی با خود به یمن برده است.

تفاوت حدیث موجود در این نسخه با حدیث منقول از امام باقر علیه السلام

دیگر پس از بررسی نسخه، درباره محتوای حدیثی که در آن آمده باید سخن گفت.

برخی درون­مایه‌­های داستان­‌پردازانه و باورناپذیر

باید گفت در داستان این حدیث، برخی مطالب آمده­ که باورِ آن­ها تا اندازه­‌ای دشوار است. از جمله، این­که پادشاهی که انسان پرهیزکاری نیست و این مطلب از اعتراف او در متن داستان، روشن است (در جایی که می‌­گوید: «اگر این مروارید در دست کس دیگری بود، به زور از او می‌­گرفتم») ناگهان حاضر است نیمی از پادشاهی خود را به عابد بدهد و دخترش را نیز به ازدواجش درآورد. این مطلب، گرچه از نظر عقلی ناممکن نیست؛ اما بافت آن بیش­تر همانند مطالبی به­نظر می­رسد که در داستان­سرایی­‌ها و افسانه‌­ها گفته می‌­شود؛ چنان­که افزوده­‌ها و تحریف­‌های قصاصین در تاریخ علم حدیث، از دیرباز چالشی مهم شمرده ­شده­ است.[۶] آری، مطالب دیگری که در این حدیث آمده، لزوماً بعید نیست. اما هنگامی­‌که این مطالب را در کنار سند بسیار ضعیفی که این حدیث دارد[۷] و نیز در کنار تحریرهای ساده‌تری که دقیقاً از همین داستان در منبعی بسیار موثق‌تر در دست است،[۸] بنگریم، دیگر به­‌سختی می­‌توان نسبت به شگفتی‌­آور بودنِ آن­ و احتمال پرورده‌شدنِ این داستان به­‌دست کسانی که به‌­دنبال جلب توجه تودۀ مردم بوده‌­اند،[۹] خوش­گمان بود.[۱۰]

مقایسه با احادیث همانند

باید توجه داشت که دو تحریر دیگر از داستانی بسیار شبیه این داستان در برخی منابع وجود دارد. یک تحریر به نقل از فضیل بن عیاض (د. ۱۸۷ق) آمده (نکـ: تنوخی، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۲۳۸) و تحریر دیگر ـ که مهم­تر است ـ در روایتی با سند موثق از امام باقر (علیه­السلام) (د. ۱۱۴ق) نقل شده ­است (نکـ: کلینی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۳۸۵). در هر دوی این تحریرها ـ با این­که تفاوت‌­هایی با هم نیز دارند[۱۱] ـ سخن از کسی به ­میان­ آمده که گفتگویی با همین مضمون با همسر خود دارد و او نیز کالای خود را در بازار در برابر یک ماهیِ بی­‌ارزش می‌فروشد و پس از شکافتن آن، مرواریدی گرانبها درونش می‌­یابد و پس از فروش آن دربرابر ثروتی بسیار، فرشته‌­ای می‌­آید و با مضمونی شبیه آن­چه در همین حدیث گذشت، همین شکرگزاری را به او یادآوری می‌­کند. بلکه در نقل از امام باقر (ع)، دقیقا مانند همین نسخه، سخن از عابدی از بنی‌­اسرائیل است.

روی­ هم‌­رفته، با درنگ در حجم همانندی­‌های تحریر این حدیث با این دو تحریر دیگر، باید گفت کاملاً‌ روشن است که این­ها همگی تحریرهایی از یک داستان‌­اند که دربرخی از آن­ها به تفصیل‌­هایی اشاره رفته که در دیگری نیامده است.

داوری دربارۀ حدیث

در مجموع، باید گفت از یک­سو، تحریری از این داستان که از امام باقر (ع) روایت شده، هم از نظر اعتبارِ منبع (یعنی کتاب الکافی) و هم از نظر اعتبار سندِ آن (که سندی موثق است) بسیار موجه­‌تر از تحریر موجود در این حدیث است، بلکه قابل­ مقایسه با آن نیست؛ چراکه این حدیث در نسخه­‌ای نه­ چندان­ مشهور آمده و دارای سندی بسیار ضعیف (از جهت­‌های گوناگون)[۱۲] است و از سویی دیگر، در متن حدیثِ این نسخه، درون ­مایه­‌هایی وجود دارد که باورناپذیر (اصطلاحاً «مُنکَر») به‌­نظر می‌­رسد؛ همان­طور که برخی از راویان این سند، به داشتن راویت­‌های منکرِ فراوان، متهم­‌ شده­‌اند. این درحالی است که آن­چه در تحریرهای دیگر، به­‌ویژه، روایت امام باقر (ع) آمده ­است، اصلاً چنین حالتی ندارد. افزون بر این­ها، تحریرهای متعدد این داستان، نسخه‌‌های متفاوتی از یک داستان واحدند و بسیار بعید است که این تحریرهای گوناگون، داستانی جداگانه را واگویه ­کنند و یا هرکدام به بخش­‌هایی متفاوت از یک داستان اشاره کنند. توجه به مجموعهٔ این قرائن، ما را به این نتیجه می‌رساند که تحریری که از این داستان در این حدیث آمده، به‌­دست برخی راویان، افزوده­‌هایی شگفتی‌آور و عوام­ پسند در آن گنجانده شده تا شاید برای شنوندگان جذاب­تر و گیراتر باشد؛ والله اعلم.

نتایج

این نسخه از چند جهت دارای اهمیت است:‌

از نظر رجالی:‌

این نسخه، به کشف حلقه مفقوده‌ای از سلسله سند احادیث در کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) که پیش‌تر ناشناخته بوده، کمک می‌نماید.

از نظر حدیثی:‌

حدیثی که در این نسخه آمده، نمونه‌ای عینی از پرورده شدن برخی احادیث توسط برخی راویان ارائه می‌دهد و همچنین می‌تواند نمونه‌ای عینی از اینکه رجالیان چه احادیثی را منکر می‌دانسته‌اند، آشکار می‌سازد.

این سلسله ­سند سرنخ­‌های جالب توجهی در پیوند میان چند نسل از راویان سرزمین‌های ری، استرآباد، اسدآباد و مصر ارائه می­‌دهد که در بررسی جغرافیای دانش حدیث و نقل و انتقال‌های آن به شهرها و مراکز حدیثی گوناگون در مقطع‌های تاریخی مختلف شایستهٔ توجه است.

از نظر تراثی:‌

با توجه به انجامه ناسخ، روشن می‌شود که ناسخ مستقیماً به دستخط شاگردِ قاضی جعفر یمانی که این احادیث را در حدود سال ۵۶۶ق املا کرده، دسترسی نوشته و از روی آن کتابت نموده است. همچنین روشن می‌کند او در کتابت کتاب  احادیث امیر المومنین علی(ع) نیز دقیقاً از روی دستخط شاگرد قاضی نگاشته است که تا کنون روشن نبود و از این رو، بسیار به اهمیت آن افزود.

در این نسخه، برای نخستین بار سخنانی از قاضی عبد الجبار از دانشمندان سرشناس معتزله یافت شد که تا کنون در هیچ منبع دیگری یافت نشده است. حتی روایتی که در مسند شمس الأخبار نیز آمده، این سخنان قاضی را ندارد.

این نسخه، یکی دیگر از آثاری را روشن می‌سازد که قاضی جعفر یمانی با خود از عراق و شمال ایران با خود به یمن منتقل کرده است.

اما از نظر اعتبار حدیث موجود در این نسخه، باید گفت از یک­سو، سندِ این حدیث بسیار ضعیف است ـ چراکه شماری از راویانِ آن صراحتاً تضعیف شده­ و شماری نیز مهمل و مجهول‌­اند و یک واسطه نیز در میانۀ سند افتاده ­است ـ و از سوی دیگر، در محتوای آن درون­مایه­‌های تردیدبرانگیزی وجود دارد، هم از نظر ­باورپذیری و هم‌راستایی با سبک داستان‌پردازان و افسانه‌سرایان و هم از نظر شباهت فراوان آن با دو روایت دیگر از همین داستان، به‌ویژه، روایتی از امام باقر (ع) که برخلاف این نسخه، داستانی بسیار ساده‌تر و باورپذیرتر است و از سندی موثق نیز برخوردار بوده و در منبعی بسیار استوارتر و مشهورتر (الکافی) نیز نقل شده است. قرائن گوناگون، نشان از آن دارد که ظاهراً این روایت از داستان، تحریری پروبال­ یافته است که نسخۀ اصل آن همان چیزی است که در روایت­‌های دیگرِ این داستان آمده (مانند روایت امام باقر علیه السلام)، بوده؛ اما احتمالاً‌ به منظور گیرایی و جذابیت بیش­تر نزد عوام، دستکاری شده ­است.

پیوست: تصاویر نسخه

نگارۀ ۱: صفحۀ آغازین حدیث در نسخۀ­خطی (صفحهٔ سمت چپ). در صفحۀ سمت راست، صفحۀ پایانی نسخۀ کتاب احادیث امیرالمؤمنین علی (ع) دیده ­می­‌شود که پیش‌تر، تصحیح و چاپ شده‌ است.

نگارۀ ۲: صفحۀ پایانی نسخه حدیث عابد بنی اسرائیل

نگارهٔ ۳:  توضیح قاضی عبدالجبار معتزلی (د.  ۴۱۵ق) در ذیل حدیث؛ این سخنان تا کنون در هیچ جای دیگری از آثار قاضی عبدالجبار یافت نشده و برای مطالعات تراث معتزله و نوع نگاه آن‌ها به احادیث، شایستهٔ بررسی است.

نگاره ۴:‌ انجامهٔ ناسخ که در آن تصریح شده که وی مستقیماً به اجازهٔ املاکنندهٔ این احادیث قاضی جعفر یمانی به شاگردش رصاص دسترسی داشته و آن را دیده و از روی آن کتابت نموده است. این مطلب، ارزش این نسخه و نسخهٔ کتاب احادیث امیر المومنین علی(ع) را بسیار بیش‌تر می‌کند.

نسخه‌­ای تازه‌­یاب از احادیث امیرالمؤمنین علی(ع)/ محمد عافی خراسانی

دانلود مقاله «تحقیق و بررسی نسخۀ خطی حدیث عابد بنی اسرائیل؛ میراثی تازه­یاب از قاضی عبدالجبار معتزلی (از گنجینۀ دست­نوشته‌­های یمن)» 

———————————————–

[۱] این مقاله با عنوان «تحقیق و بررسی نسخۀ خطی حدیث عابد بنی اسرائیل؛ میراثی تازه­یاب از قاضی عبدالجبار معتزلی (از گنجینۀ دست­نوشته­های یمن)» در همایش بین‌المللی مخطوطات مشرق زمین ارائه شد. این همایش در اردیبهشت ۱۴۰۲ش در قم و تهران برگزار شد و سپس متن مقاله در مجله ذخائر شرق، شماره ۲، بهار ۱۴۰۳ق به چاپ رسید. (دانلود مقاله)

[۲] البته تعبیر «مقابله» و «اجازه» که در انجامه آمده، تعبیر اصطلاحی نیست؛ زیرا در اصطلاح دانش حدیث، «اجازه» در مقابل «سماع» و «قراءه» است؛ اما در این‌جا رصاص این حدیث را بر استادش قرائت کرده؛ بنابراین «اجازه» شمرده نمی‌شود.  تعبیر «مقابله» نیز به معنای اصطلاح «مقابله» در نسخ خطی نیست؛ زیرا در اینجا منظور ناسخ فقط همان قرائت شاگرد بر استاد بوده که با نظارت استاد انجام شده که روشن است این به معنای اصطلاح «مقابله» در نسخ خطی که در آن هنگام استنساخ، متن نسخه‌ای بر نسخه‌ دیگر عرضه می‌شود، نیست. پیش‌تر در تحقیق نسخهٔ احادیث امیر المومنین علی(ع) به لغزش‌های آشکارِ ناسخ که نشان از عالم نبودنِ وی دارد، اشاره رفته است؛ از این رو، هیچ انتظاری نیست وی این اصطلاح‌ها را به طور دقیق بکار نبرده باشد؛ جدا از آن‌که این اصطلاح‌ها گاهی در زبان عالمان نیز با تسامح و یا بار معنایی عام‌تری به کار می‌رود.

[۳] برای نمونه، نکـ: خطیب بغدادی، الجامع لأخلاق الراوی وآداب السامع، ج۲ ص۱۶۵.

[۴] نکـ: مسند شمس الاخبار، قرشی، ج۲، ص۴۷.

[۵] ‌طبعاً‌ میان تعبیر «مُملی»/ «املا کننده» با تعبیر «مؤلف»/«نویسندهٔ کتاب» فرق است؛ اما در این جا با تسامح، واژه «مؤلف» به کار رفت.

[۶] پیشتر نیز اشاره رفت. همچنین برای آگاهی از نمونه‌­ای از توجه به داستان­پردازی­های دروغین در روزگار صحابه، نکـ: ابونعیم اصفهانی، بی­تا، ج۴، ص۱۳۶.

[۷] دستِ­کم چند تن از راویانِ موجود در سلسله سند این حدیث، مجهول یا مهمل­اند (مانند ازدی و ابوعمرو خراسانی) و شماری نیز به صراحت تضعیف شده­اند (مانند رشدین و عبیدالله بن سعید بن عفیر) و نیز واسطۀ میان طاوس و ابوذر غفاری در سند ذکرنشده­است؛ با چشم ­پوشی از اشکال­­ هایی که شاید در برخی راویان دیگر نیز مطرح شود.

[۸] در ادامه، به این تحریرهای ساده اشاره می‌شود. منظور از ساده‌تر بودن این است که چنین کرّ و فرهایی در این تحریرهای دیگر دیده نمی‌شود و تنها مطلب شگفت‌آور در آن‌ها همان یافتن مروارید در دل ماهی است و گفتگو با فرشته برای یادآوری شکرگزاری است.

[۹] برای نمونه، شایسته است به توضیحی که ابن قتیبه در انگیزۀ قاصّ­ها و وعّاظ در جعل و پروراندن متون حدیث بیان می­کند، نگاه شود: ابن­قتیبه، ۱۴۱۹ق، ص۴۰۴.

[۱۰] نگارنده نیز نسبت به این نکته هشیار است که صرفِ باورناپذیر بودن، دلیل بر رد احادیث نیست. اما در این‌جا، سخن از مجموعهٔ قرینه‌هاست. جدا از آن که اساساً این حدیث در این جا از امامان شیعه علیهم السلام روایت نشده تا بخواهد مشمول احادیث نهی از تکذیب باشد.

[۱۱] البته بعید نیست که نقل فضیل بن عیاض نیز این داستان را با واسطۀ امام صادق (ع) از خود امام باقر (ع) گرفته باشد؛ چرا که وی از شاگردان امام صادق (ع) بوده است (نکـ: طبرانی، سلیمان بن احمد.۱۴۱۳ق، ص۲۸۰؛ نووی، ۱۴۳۰ق، ص۲۸۵).

[۱۲] مجهول بودن چند راوی و ضعیف بودن چند راوی دیگر و افتادگی نام برخی راویان (ارسال).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky