دکتر مرتضی کریمینیا با تأکید بر اینکه کتاب «نص و تفسیر» را نمیتوان با رویکرد دانشهای سنتی حوزه تولید کرد، جایگاه این اثر را در مطالعات اسلامی مدرن توضیح داد و گفت قصد مؤلف در «نص و تفسیر» بررسی مسئلههای فقهی نیست؛ نشان دادن یک چارچوب کلی است. در ادامه، دکتر علی الهی خراسانی با موضوع «بحران قیاسگرایی» به بررسی ردّ رأی و قیاس از سوی امام صادق(ع) پرداخت و نشان داد که این بحران تاریخی، از زیستبومهای حدیثی-فقهی مدینه و کوفه تا اجتهاد معاصر، همچنان ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، بیستودومین نشست مدرسۀ حکمت و حرکت مرکز اطلاعرسانی آل البیت (ع)، با عنوان «گفتوگویی دربارۀ کتاب نص و تفسیر، مکتب فقهی امام صادق(ع)، نوشتۀ حسین مدرسی طباطبایی» برگزار شد. در این نشست دکتر مرتضی کریمینیا (مترجم و قرآنپژوه) و دکتر علی الهی خراسانی (پژوهشگر فلسفه فقه) به ارائه مطالبی در باب کتاب «نص و تفسیر» و بحران مسأله قیاسگرایی پرداختند.
دکتر مرتضی کریمینیا با تأکید بر اینکه کتاب «نص و تفسیر» را نمیتوان با رویکرد دانشهای سنتی حوزههای علمیه تولید کرد، به تشریح دوگانۀ رویکرد سنتی و تجدیدنظرطلب در مطالعات اسلامی پرداخت و تحول نگاه غربیها به منابع اسلامی، شیوههای جدید پژوهش و هدف انتشار مونوگراف امام صادق(ع) توسط انتشارات هاروارد را توضیح داد.
دکتر علی الهی خراسانی با استناد به گزارش مدرسی طباطبایی در کتاب «نص و تفسیر» نشان داد که امام صادق(ع) و نسل ایشان، استدلال قیاسی و رأی را معتبر نمیدانستند و این مسئله ریشهای دیرینه در سنت فقهی اسلامی دارد. او با مرور تفاوت دو زیستبوم فقهی مدینه و کوفه، نصگرایی در برابر اجتهادگرایی؛ به تقسیم قیاس به «اختراعی» و «استکشافی» در تحلیل آیتالله سیستانی پرداخت و در نهایت گفت: امروزه نیز تعلیلگرایی در اجتهاد و اهدافمداری در فقاهت به قیاس ممنوع تحویل برده میشود و هنوز این بحران ادامه دارد.
جایگاه کتاب «نص و تفسیر» در منظومۀ مطالعات اسلامی
عضو هیئت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی در ابتدای سخنان خود اظهار داشت: اگر بخواهیم کتاب «نص و تفسیر» را در جای درستی بنشانیم، باید گفت که ماهیت این کتاب در شمار آن چیزی که غربیها آن را «مطالعات اسلامی» مینامند، جای دارد؛ «نص و تفسیر» کتابی نیست که بشود آن را با رویکرد دانشهای سنتیِ رایج در حوزههای علمیۀ هزارساله تولید کرد.
عضو هیئت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی در ابتدای سخنان خود اظهار داشت: اگر بخواهیم کتاب «نص و تفسیر» را در جای درستی بنشانیم، باید گفت که ماهیت این کتاب در شمار آن چیزی که غربیها آن را «مطالعات اسلامی» مینامند، جای دارد؛ «نص و تفسیر» کتابی نیست که بشود آن را با رویکرد دانشهای سنتیِ رایج در حوزههای علمیۀ هزارساله تولید کرد.
کریمینیا افزود: مطالعات اسلامی، یعنی تولید یک پژوهش یا یک اثر، آن طور که غربیها در دانشگاههای خودشان انجام دادهاند و میدهند، به یک معنا، با یک مواجهۀ جدلی شروع شده و در یک فرایند طولانی به اینجا رسیده است.
دوگانۀ رویکرد سنتی و تجدیدنظرطلب در مطالعات اسلامی
او با بیان اینکه از سالهای جنگ جهانی دوم، نهضتی در غرب به وجود آمده که مطالعات اسلامی را دو شقّه کرده، بیان داشت: یکی رویکرد سنتی که در آن به منابع اسلامی، یعنی آنچه مسلمانان از خودشان گزارش کردهاند، اعتماد میشود، و دیگری رویکرد تجدیدنظرطلب که اعتماد به منابع اسلامی را اولین خطا در مطالعات اسلامی میداند و بر این اعتقاد است که این منابع تاریخ واقعی را بازتاب نمیدهند، بلکه به بازگویی تاریخ نجات آن گونه که در باور مذهبی خودشان شکل گرفته است، میپردازند و تجدیدنظرطلبها معتقدند که نباید به این منابع به عنوان سند اعتماد کرد. در پنجاه سال گذشته، البته این خود رویکرد هم دستخوش دگرگونی و تجدیدنظر شده، و به عنوان مثال، همانها که معتقد بودند هیچ یک از نسخههای قرآن نمیتواند به سدههای اول و دوم تعلق داشته باشد، با پیدایش دلایل علمی، از عقیدۀ خود دست برداشتهاند.
وی خاطرنشان کرد: اگر در گذشته، مطالعات اسلامی غربی در فضایی صورت میگرفت که برخی از اندیشمندان حتی دسترسی به یک مسلمان نداشتند، امروزه شاید بسیاری از این مطالعات توسط فعّالان مسلمان، اعم از کسانی که در کشورهای اسلامی به دنیا آمده یا در خانوادههای مسلمان مهاجر پرورش یافتهاند، صورت میگیرد؛ کسانی که اسلام را به شکل درونی تجربه کردهاند.
شیعهشناسی؛ شاخهای مهم در مطالعات اسلامی
این مترجم و قرآنپژوه، یکی از شاخههای مطالعات اسلامی را شیعهشناسی دانست که در آن به شناخت بستر فرهنگی و تاریخی شیعه پرداخته میشود؛ کریمینیا در ادامه افزود: روشن است که این مطالعات نمیتواند به گونهای که در جامعۀ زیتونه یا حوزۀ علمیۀ نجف جریان دارد صورت بگیرد، و وظیفهاش آن نیست که جزئیات مسئلههای فقهی و کلامی را حل کند.
این پژوهشگر ادامه داد: آن چیزی که مطالعات اسلامی را به عنوان یک علم در غرب شکل داده، در حقیقت نگاه ادبی و تاریخی اجتماعی به آن مسئلهها است، و میخواهد نشان دهد که مثلاً چرا دیدگاه یک متکلم قرن سومی در نیشابور دربارۀ خلق یا عدم خلق قرآن، با رقیبش که در بغداد یا هرات زندگی میکند، تفاوت دارد، یا چرا با گذشت یکی دو دهه، نظرات شاگردی با استادش فرق میکند و اقتضائات زمانی و مکانی چه اثری در این اختلاف دیدگاهها میگذارد؟ کتاب «نص و تفسیر» را باید در همین زمینه دید.
هدف هاروارد از انتشار مونوگرافها
کریمینیا در نهایت گفت: انتشارات هاروارد با هدف پرداختن به بنیانگذاران حقوق کلاسیک، سلسلهای را منتشر کرده و در آن به همۀ کسانی که در دنیای قدیم مفاهیم و مکاتب حقوقی را پایهگذاری کردهاند، معرفی کرده و برای هر یک از آنها یک مونوگراف سفارش داده است. پیشنهاد تألیف برای دورۀ امام صادق(ص) را هم با آقای مدرسی طباطبایی در میان گذاشته و در نتیجه، این کتاب پدید آمده است. بنابراین، قصد مؤلف در این کتاب، نه بررسی یکیک مسئلههای فقهی، بلکه نشان دادن چارچوبی کلی است، هر چند در متن، به مثالهایی از مسائل هم اشاره شده است.
«بحران قیاسگرایی» و نگاه مدرسی طباطبایی به خروج از عرصه نص
در ادامه نشست، دکتر علی الهی خراسانی با ارائه مطلبی تحت عنوان «بحران قیاسگرایی» اظهار داشت: مدرسی طباطبایی در کتاب “نص و تفسیر، مکتب فقهی امام صادق(ع)” به مسأله قیاس نگاهی انداخته و با عنوان “خروج از عرصه نص” چنین مینویسد:
«اینکه امام صادق، پدرش، و امامان نسل ایشان، انشای نظر فقهی مستقل از نص و مبتنی بر پنداشت شخصی یا نظریهپردازی دلبخواهانه(رأی) و استدلال بر مبنای مشابهت(قیاس) را که دو مفهوم مشهور و مرسوم در آن زمان بود معتبر نمیدانستند و رد میکردند، در سنت فقهی اسلامی کاملا معروف است و روایات پرشماری از ایشان و اصحاب نزدیکشان بر این مسئله گواهی میدهد. زبان و برهان ایشان بسیار آشناست، و با زبان و برهانی که دیگر مخالفان نظریهپردازی خودسرانه و استدلال قیاسی در آن دوران و بعد از آن به کار بردهاند شباهت دارد.» (صفحه ۱۵۰)
الهی خراسانی افزود: او بیش از این تحلیلی به ما نمیدهد و سپس چند روایت امام صادق درباره رأی را نقل میکند. همین نویسنده البته در کتابی که ترجمه آن در سال ۱۳۶۸ شمسی چاپ شده یعنی «مقدمهای بر فقه شیعه» به نکته دقیقی اشاره میکند:
«به نظر میرسد که به خاطر مشابهت ظاهری یا تشابه اسمی، هرگونه استدلال و تحلیل عقلی در عرف مذهبی دورههای اولیه قیاس شناخته میشده و بدین ترتیب اصحاب الحدیث دستوراتی را که در نهی از عمل به قیاس در روایات مذهبی شیعی رسیده است شامل آن نیز میدانستهاند.» (صفحه ۳۵)
دو زیستبوم فقهی مدینه و کوفه؛ نصگرایی در برابر اجتهادگرایی
این محقق حوزه علمیه سپس ادامه داد: در آن دوران قیاس بحران فزایندهای بود که آشکارا دو زیستبوم حدیثی_فقهی مدینه و کوفه را از هم جدا میساخت. فقه مدینه نصگرا و مخالف فتوا و رأی بود و فقه کوفه اجتهادگرا و موافق صدور فتوا و کارایی قیاس در توسعه نصوص بود. مدینه واکاوی علتها را توسط دیگران برحذر میداشت و کوفه تعلیلیابی را کارویژه مجتهد میدانست.
الهی خراسانی خاطرنشان کرد: این بحران زمانی پیچیده میشود که مدرسه کلامی_اجتهادی هشام بن حکم بهجای نقل روایات رو به استنباط میآورد و به دلیل فقدان اصطلاح در آن دوران از سوی دیگر اصحاب امامان به قیاسگرایی متهم میشود. تا آنجا که فضل بن شاذان از سران این مدرسه فکری که به طرفداری از هشام افتخار میکرد از سوی دو مکتب قم و بغداد _با تمام اختلافی که این دو مکتب دارند_ متهم به قیاسگرایی میشود.
تقسیم قیاس به «اختراعی» و «استکشافی» در تحلیل آیتالله سیستانی
الهی خراسانی با بیان اینکه آیتالله سیستانی به لحاظ تاریخی و روشی، قیاس را به قیاس اختراعی و قیاس استکشافی تقسیم میکنند، گفت: یعنی قیاس بسان منبع یا قیاس بهمثابه روش. روایات امام صادق(ع) در نهی از قیاس، به قیاس اختراعی حمل میشود که امام معرفی قیاس در عرض کتاب و سنت را مورد نکوهش شدید قرار میدهند. اما قیاس استکشافی خارج از روایات نهی است و میتوان گفت برخلاف سیره عقلا در قانونگذاری است که خواسته باشند قانون را با مشابهتیابی در علت جعل کنند.
این پژوهشگر فلسفه فقه در نهایت ابراز داشت: امروزه نیز تعلیلگرایی در اجتهاد و اهدافمداری در فقاهت به قیاس ممنوع تحویل برده میشود و هنوز این بحران ادامه دارد.
شبکه اجتهاد اجتهاد و اصول فقه, حکومت و قانون, اقتصاد و بازار, عبادات و مناسک, فرهنگ و ارتباطات, خانواده و سلامت
